سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

طول ساحل کشورهای حاشیه دریای خزر و ارتباط آن با پروسه تحدید حدود

نکات حقوق بین الملل، دریای خزر

طول ساحل کشورهای حاشیه دریای خزر و ارتباط آن با پروسه تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – نمی توان به این بهانه که دریای خزر یک دریای بسته یا دریاچه است، به رویه های بین المللی تحدید حدود فلات قاره بی توجه بود. در هر شرایطی باید فلات قاره دریای خزر را تحدید حدود کرد.

یکی از مهمترین، کلیدی ترین و حقوقی ترین روش های تحدید حدود فلات قاره مبتنی بر مقایسه طول سواحل مرتبط کشورهای مدعی و برقراری نسبت میان آن با مساحت منطقه مورد مناقشه است. دقیقتر آنکه کشورها می توانند به نسب طول سواحلی که دارند از مساحت منطقه مورد مناقشه برخوردار گردند. شرایط خاص دیگری نیز وجود دارند که باید در تحدید حدود رعایت گردند.

طول جغرافیایی سواحل کشور های حاشیه دریای خزر در تصویر سمت چپ منعکس گردیده است. قزاقستان 1900، روسیه 1355، آذربایجان 820، ترکمنستان 1768 و ایران 657 کیلومتر.

طول سواحل بیان شده طول جغرافیایی سواحل است حال آنکه در حقوق دریاها ضابطه تعیین میزان طول سواحل به گونه دیگری است. اگر ضوابط بیان شده در آراء دیوان که عبارتند از: استفاده از "فرمول خط صاف"، رعایت "سواحل هم پوشاننده"، تکیه بر "سواحل مرتبط" رعایت گردد آنگاه در نسبت با بلوک جنوبی دریای خزر میزان سواحل موثر سه کشور ایران، ترکمنستان و آذربایجان بسیار متفاوت از آنچه که بیان شده خواهد بود.

نمی توان کشورهای روسیه و قزاقستان را مدعی بلوک جنوبی خزر دانست چه اینکه خود این کشورها نیز مدعی مناطق مورد بحث نیستند. لذا باید بلوک جنوبی خزر را میان سه کشور ایران، ترکمنستان و آذربایجان تحدید حدود کرده و طول سواحل مرتبط این سه کشور را در نسبت با منطقه مورد مناقشه (بلوک جنوبی) استخراج کرد.

تصویر ذیل به صورت نسبتاً دقیقی طول سواحل مرتبط ( خطوط زرد ) سه کشور را نشان می دهد. ایران 621 کیلومتر (45 درصد)، ترکمنستان 407 کیلومتر (30 درصد) و آذربایجان 346 کیلومتر (25 درصد) از سواحل مرتبط بلوک جنوبی را در اختیار دارند. حال خودتان می توانید تحدید حدود را انجام داده و حدس بزنید که بر اساس موازین حقوقی چه مقدار از بلوک جنوبی دریای خزر متعلق به ایران است.

 میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTg5Nw


اپوزیسیون، اپوزیسیونرها و احزاب غیرسیستمی در روسیه: اپوزیسیونر \

 اپوزیسیون، اپوزیسیونرها و احزاب غیرسیستمی در روسیه

اپوزیسیونر "میخائیل بوریسویچ خودورکوفسکی" رئیس بنیاد "روسیه باز"

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - در روسیه، علاوه بر اپوزیسیون سیستمی که شامل اعضای احزاب غیرحاکم و دیگر سازمان‌های سیاسی فعال می‌باشد، اپوزیسیون و احزاب غیرسیستمی نیز وجود دارند که با احزاب حاکم بر سر قدرت می‌جنگند. اپوزیسیون غیرسیستمی یک نام کلی بوده و به اشخاص و گروه‌هایی اطلاق می‌گردد که به شکل جدی از اقدامات و فعالیت‌های دولتهای متبوعشان ناخرسندند و نمی‌توانند به شکل اساسی بر آن‌ها تاثیر بگذارند و یا آن‌ها را در چارچوب رویه‌های به تصویب رسیده توسط نظام‌ سیاسی تغییر دهند که با توجه به عدم حمایت قابل توجه از آن‌ها در جامعه قابل توجیه است. اما خود اپوزیسیون و اپوزیسیونرهای غیرسیستمی، مطابق معمول، این روند را با واقعیت سرکوب از سوی دولت‌ها، نقض قوانین انتخابات، فقدان آزادی بیان و دیگر افسانه‌ها توجیه می‌کنند و نمی‌خواهند اعتراف کنند که مشکل اصلی در خود اپوزیسیون غیرسیستمی و ماهیت فعالیت و اقدامات خود آن‌ها قرار دارد.

ما قصد داریم از این پس اپوزیسیون، اپوزیسیونرها و احزاب غیرسیستمی در روسیه را به علاقه‌مندان این حوزه معرفی نمائیم. در همین چارچوب، اولین اپوزیسیونر غیرسیستمی که برای معرفی به شما برگزیدیم، "میخائیل بوریسوویچ خودورکوفسکی" و سازمان غیردولتی متعلق به او بنیاد "روسیه باز" است. 

"میخائیل بوریسویچ خودورکوفسکی" یک تاجر روس و یک رجل اجتماعی و سیاسی است. او طی سال‌های 1997 تا سال 2004 مالک و رئیس کمپانی نفتی "یوکاس" بوده است. در 25 اکتبر سال 2003 به اتهام اختلاس و طفره‌روی از پرداخت مالیات توسط مقامات روسیه دستگیر و روانه زندان شد. او در زمان دستگیری یکی از ثروتمندترین افراد دنیا بوده است. ارزیابی متفاوتی در جامعه روسی و جامعه بین‌المللی پیرامون حکم دادگاه روسیه وجود داشته و دارد: برخی "خودورکوفسکی" را مستحق این محکومیت دانسته و برخی دیگر او را زندانی سیاسی تلقی می‌کنند. او در 12 نوامبر سال 2013 پس از گذراندن بیش از 10 سال حبس و نپذیرفتن اتهاماتش، به دلیل شرایط خانوادگی از سوی رئیس جمهور روسیه "ولادیمیر پوتین" مورد عفو قرار گرفت و در حال حاضر نیز در لندن به سر می‌برد. احتمالا آن بخش از جامعه روسیه که این اپوزیسیونر را مستحق محکومیت می‌دانند بر این باور هستند که جنگ‌ و منازعه سیاسی‌ نافرجام اپوزیسیونر و ناامیدی او از تصاحب جایگاه سیاسی عالی خارج از اصول و قواعد پذیرفته شده قانونی و حقوقی در روسیه، "خودورکوفسکی" را به سمت ایجاد یک نهاد مدنی-اجتماعی با ماهیتی متعارض با نظام سیاسی و حزب حاکم در روسیه سوق داده است. در همین چارچوب، او می‌کوشد با اتخاذ رویکردی ابزارانگارانه که خاص گروه‌ها و جریان‌های اپوزیسیون غیرسیستمی است، با بسیج نمودن طیفی از شهروندان که مخالف سیاست‌های هیئت حاکمه در روسیه هستند، از آن‌ها صرفا به عنوان یک ضربه‌گیر در مقابل فشارهای مسکو با هدف دستیابی به اهداف و مقاصد خود بهره گیرد. در این نوع تحلیل، او در واقع دارای تفکرات و تمایلات اروپایی و غربی نیست و به عبارت ساده‌تر و واضح‌تر، تلاش می‌کند از طیفی از مردم روسیه که طرفدار ارزش‌های غربی و اروپایی هستند، برای خود پیراهن عثمان بسازد.     

بنیاد متعلق به او بنیاد "روسیه باز" یک سازمان اجتماعی روسی است که توسط سهامداران کمپانی "یوکاس" و گروهی از اشخاص خصوصی با هدف اجرایی‌سازی طرح‌ها و پروژه‌های خیرخواهانه، آموزش و روشنگری در سال 2001 ایجا گردید. مالک وقت یوکاس "میخائیل خودورکوفسکی"، وزیر امور خارجه سابق آمریکا "هنری کیسینجر" و یکی از اعضای خانواده پرنفوذ و بسیار ثروتمند "روتشیلد" در هیئت مدیره "روسیه باز" حضور داشتند. مشهور است که خانواده "روتشیلد" معمولا در مرکز تمامی تئوری‌های توطئه قرار داشته و دارند. از طریق این بنیاد پول‌هایی به روسیه برای فعالیت‌ها و اقدامات سیاسی منتقل می‌شده‌‌اند. این وضعیت تا زمان دستگیری "خودورکوفسکی" در سال 2003 حفظ گردید. دادگاه تاسمانی در مسکو همه حساب‌های "روسیه باز" را مسدود کرده بود. در 10 ژوئن سال سال 2006 سایت سازمان اجتماعی بین منطقه‌ای "روسیه باز" نیز بسته شد.

"میخائیل خودورکوفسکی" بلافاصله پس از آزادی از بند در سال 2013 مجددا طرح خود را احیا نمود. او در آن زمان اظهار کرده بود که "روسیه باز" جدید خواهان «کمک به انسجام متاسفانه بخش نه چندان بزرگی از جامعه روسیه است که از ارزش‌های اروپایی جانبداری می‌کنند.» سایت "روسیه باز" نیز در پائیز سال 2014 راه‌اندازی گردید و "ورونیکا کوتسیلو" به عنوان سردبیر آن تعیین شد. او معاون سابق سردبیر نشریه اینترنتی اجتماعی-فرهنگی OpenSpace.ru بود که به تدریج ماهیت خود را به نشریه اینترنتی اجتماعی-سیاسی تغییر داده بود. نشریه اینترنتی "روسیه باز" از ابتدای فعالیت به شکل تخصصی بر موضوعات مرتبط با حقوق بشر کار می‌کرده است و بعدها حوزه‌های علاقه‌مندی خود را گسترش داد.

مقامات روسیه در چارچوب قانونی موسوم به قانون "آژانس بیگانه"، مانیتورینگ بیشتر فعالیت‌ها و اقدامات سازمان "روسیه باز" را در دستور کار خود قرار دادند. در همین راستا، دادستانی کل روسیه سازمان "خودورکوفسکی" "روسیه باز" را که در لندن به ثبت رسیده است و نیز "موسسه روسیه معاصر" که متعلق به "پاول خودورکوفسکی" پسر "میخائیل خودورکوفسکی" بوده و در آمریکا به ثبت رسیده است را در فهرست سازمان‌های نامطلوب قرار داد. همچنین در ژوئیه سال 2016 نیز سایت "روسیه باز" از سوی اداره نظارت بر حوزه ارتباطات، تکنولوژی‌های اطلاعاتی و رسانه‌های ارتباط جمعی به دلیل انتشار مطالب با ماهیتی تبلیغاتی با هدف ترویج ایده بایکوت انتخابات دوما در بین مردم روسیه در فهرست رسانه‌های ارتباط جمعی ممنوعه قرار گرفت.

بر اساس گزارشی که از سوی سازمان "روسیه باز" در سایت دفتر ثبت "خانه شرکت" ("Companies House") در بریتانیا منتشر گردید، این سازمان 25 میلیون روبل (381068 دلار) در سال 2016 درآمد داشت که حاصل اقدامات و فعالیت‌هایی و نیز کمک‌های مالی بوده است. بر اساس گزارش منتشر شده از سوی شرکتی در چک "Free Access One"، سازمان "روسیه باز" این مبلغ را صرف طرح‌ها و برنامه‌های "موسسه روسیه معاصر" کرده است. این طرح‌ها و برنامه‌ها عبارت بودند از: "انتخابات آزاد"، کلوب "روسیه باز" در لندن، طرح و برنامه حمایت از حقوق بشر و نیز "دانشگاه روسیه باز". واضح است که همه سازمان‌ها و موسسات مرتبط و متعلق به "میخائیل خودورکوفسکی" پول‌ها را صرف طرح‌ها و برنامه‌های ضد روسی می‌کرده‌اند و می‌کنند.

دادستان کل روسیه "یوری چایکا" اخیرا اظهار کرده است که سازمان غیرتجاری خارجی "روسیه باز"، "موسسه روسیه معاصر" و جنبش شبکه اجتماعی "روسیه باز" که با پول "خودورکوفسکی" و از طریق افرادی جعلی از فعالیت‌های انتخاباتی نمایندگان ساختارهای اپوزیسیون روسیه حمایت مالی می‌کنند، در گردهم‌آیی‌ها و محافل اجتماعی-سیاسی بدون مجوز شرکت داشته‌اند. بنابر اظهارات مقام روس، تنها "روسیه باز" در سال 2016 بیش از یک میلیون دلار برای این اهداف هزینه کرده است. او ادامه می‌دهد که این سازمان‌ها که به ابتکار رئیس سابق یوکاس ایجاد شده‌اند، طرح‌ها و پروژه‌هایی را در روسیه با هدف بی‌اعتبار ساختن نتایج انتخابات انجام می‌دهند. لازم به ذکر است که بنیاد "روسیه باز" در آستانه انتخابات شهرداری مسکو در پائیز سال 2017 مدرسه آماده‌سازی و آموزش نمایندگان را ایجاد کرده است که در آن داوطلبان شیوه‌های تبلیغات اجتماعی موثر و مبانی قانون مسکو، شیوه‌های درست جمع‌آوری امضاء و سخنرانی‌های عمومی را خواهند آموخت.

اضافه می‌کنیم که شرکت رسانه‌ای و مجله آمریکایی "فوربز" (Forbes) در نیمه نخست سال 2016 رتبه‌بندی ثروتمندترین شهروندان روسیه را اعلام نمود که بر اساس آن، موسس شرکت روسی "یوکاس" برای نخستین بار از سال 2005 در این فهرست قرار گرفت. "فوربز" دارایی‌های او را 0.5 میلیارد دلار (500 میلیون دلار) برآورد کرده است. "خودورکوفسکی" رتبه 170 را در این رتبه‌بندی به خود اختصاص داد.

محسن حمیدی: کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز، عضو شورای علمی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

منبع: موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS)

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTg4OA


ظرفیت ها و پتانسیل های توریستی و گردشگری کشورهای منطقه خزر

 ظرفیت ها و پتانسیل های توریستی و گردشگری کشورهای منطقه خزر

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر IIKSS - سفر و گردشگری یکی از بخش‌های کلیدی توسعه اقتصادی در جهان است. گردشگری حدود 10 درصد از کل تولید ناخالص داخلی در جهان را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک دهم مشاغل دنیا محسوب می‌شود.

امروزه صنعت گردشگری بخش اعظمی از درآمدهای اقتصادی کشورها را تامین می‌کند و جایگاه ویژه‌ای در بودجه دولت‌ها دارد. صنعت گردشگری علاوه بر این صنایع دیگر را نیز درگیر خود می‌کند و باعث رونق بخش‌های دیگر و زیرشاخه‌های اقتصادی می‌شود و می‌توان گفت نقش یک کاتالیزور را در چرخه صنعت ایفا می‌کند. این صنعت پویا صنایع خدماتی همچون حمل و نقل (خطوط هوایی، دریایی، ریلی، جاده‌ای) خدمات اقامتی( هتل‌ها، استراحت‌گاه، پارک‌های تفریحی، مراکز خرید، سالن‌های موسیقی و ...) و همچنین رونق بازار(خرید سوغاتی) را با خود همراه ساخته است. همانگونه که در سطور پیشین به آن اشاره شد، دولت‌ها توجه ویژه‌ای به پتانسیل‌های گردشگری و توریسم دارند. از جمله بهترین و جذابترین مناطق گردشگری در دنیا، دریای خزر معرفی شده است. منطقه خزر از جمله مناطقی است که تقریبا تمامی اقلیم‌های آب و هوایی را در خود جای داده است. مناطقی همچون سرد و یخزده شمال، منطقه جلگه‌ای و دلتایی ولگا، منطقه خشک و کویری در قمست شرقی و صحرای قره قوم، مناطق معتدل و مرطوب در قسمت جنوبی و جنوب غربی خزر و شمال ایران و آذربایجان که جنگل‌های انبوه را در اختیار دارند. با توجه به پتانسیل‌های موجود کشورهای حاشیه‌ای این پهنه آبی نیز طی سال‌های اخیر تدابیری را در راستای جذب بیشتر گردشگر اتخاذ و هزینه‌های هنگفتی را برای رونق این صنعت صرف کرده‌اند تا از مسابقه جذب توریسم عقب نمانند. اقداماتی همچون ایجاد جزایر مصنوعی، ساخت هتل‌های بزرگ، برج‌های بسیار بلند بعنوان نماد کشور، اماکن تفریحی و رفاهی مطابق با استانداردهای روز دنیا و ... توسط کشورهای منطقه خزر صورت گرفته است که در ذیل به آنها اشاره و ظرفیت و پتانسیل‌ها، موانع گردشگری، نقاط ضعف و قوت و ... تشریح خواهد شد:
ترکمنستان:
دولت عشق‌آباد طی سال‌های اخیر با کمک ترکیه توانسته است جهش خوبی در بخش توریسم و گردشگری داشته باشد. از سال 2007 منطقه ملی گردشگری آوازه در ترکمنستان طراحی و عملیات اجرایی آن نیز آغاز گردید و در حال حاضر به عنوان منطقه‌ای جذاب برای گردشگران منطقه خزر و سایر کشورها تبدیل شده است و از آن بعنوان نگین سواحل شرقی در دریای خزر یاد می‌شود. این منطقه گردشگری بالغ بر 5 هزار هکتار می‌باشد که حدود 26 کیلومتر از سواحل دریای خزر را به خود اختصاص داده است و ظرفیت پذیرش آن 80 هزار گردشگر عنوان شده است که با هزینه‌ای بالغ بر 2 میلیارد دلار بنا گردید و در حال حاضر فاز یک آن تکمیل شده است. در این منطقه گردشگری حدود 30 هتل و سایر امکانات تفریحی همچون پارک‌های آبی، قایق‌های تفریحی، ورزش‌های آبی و ... مطابق با استانداردهای بین‌المللی ایجاد شده است و دولت عشق‌آباد در نظر دارد بر تعداد این اماکن در راستای جذب بیشتر گردشگر بیافزاید و علاوه بر این تاسیسات و مجتمع‌های ورزشی را نیز ایجاد نماید. ترکمنستان همچنین در راستای ارتقاء صنعت گردشگری توجه ویژه‌ای به صنعت حمل و نقل نمود. این کشور فرودگاه بزرگ و بین‌المللی در عشق‌آباد را مورد بهره‌برداری قرار داد و پرواز‌های داخلی را جهت دسترسی راحت‌تر و بهتر به منطقه آوازه را مدیریت کرده است.
قزاقستان:
دولت آستانه در تلاش است تا خوشه‌های اقتصادی امیدوار کننده‌ای را فراتر از منابع طبیعی برای جذب گردشگران خارجی اجرا نماید که یک مورد از آن صنعت گردشگری است. قزاقستان در حال آماده‌سازی منطقه‌ای است که از سال 2008 طرح بزرگ ساحلی "کندرلی" در استان مانگیستائو را اجرا کرده است و مراحل پایانی خود را سپری می‌کند. در این منطقه 25 هتل تفریحی، خانه‌های لوکس ویلایی، پارک‌های تفریحی، زمین‌های ورزشی همچون گلف، قایق‌های تفریحی و سایر خدمات گردشگری در نظر گرفته شده است. این پروژه حدود 5/2 میلیارد دلار هزینه داشته است. علاوه بر این حدود 6/5 میلیارد دلار سرمایه خارجی در جهت تکمیل طرح‌های مختلف از سوی شرکت‌های خارجی دریافت کرده است. قزاقستان همچنین در راستای جذب بیشتر گردشگران و ثروتمندان وعده حمام خاویار را تبلغ می‌کند. این مرکز تا سال 2020 به پایان می‌رسد که سالانه نیم میلیون گردشگر را پذیرا خواهد بود. طرح تسهیلات صدور ویزا برای چندین کشور بصورت یک طرح آزمایشی اجرا گردید وقرار است توسط دولت بررسی گردد و این اقدام در راستای تلاش دولت برای جای گرفتن این کشور در نقشه گردشگری جهان می‌باشد.
آذربایجان:
باکو نیز همانند سایر کشورهای حوزه خزر در راستای جذب گردشگر برنامه‌ریزی‌های بلند مدتی انجام داده است و با الگوی برداری از کشور امارات، در سواحل خزر اقدام به توسعه صنعت گردشگری نموده است. درآمد هنگفت حاصل از نفت طی سال‌های اخیر که پس از ایجاد خط لوله باکو-تفلیس-جیهان جهش چشم‌گیری داشت. همین مسئله مقامات این کشور را مجاب نمود تا بخش اعظمی از درآمدهای حاصل شده را صرف صنعت سودآوری نمایند به همین دلیل ایجاد منطقه ویژه گردشگری در دستور کار آنها قرار گرفت. پروژه عظیم "جزایر خزر" که در آن 41 جزیره مصنوعی به وسعت 25 هکتار ایجاد می‌گردد و ساخت بلندترین برج جهان به ارتفاع 1050 متر می‌باشد و 27 درصد بزرگتر از برج خلیفه دبی است توسط آذربایجان برنامه‌ریزی و در حال اجراست. علاوه بر این هتل‌ها، ساختمان‌های بلند، آسمان‌خراش‌های دیگری نیز در این منطقه ساخته خواهد شد و ایجاد مراکز خرید، دانشگاه، بیمارستان و پیست‌های مختلف اتومبیل‌رانی نیز در این کشور و نزدیکی سواحل خزر ساخته خواهند شد. از این نکته غافل نمی‌شویم که آذربایجان به مراتب شرایطی بهتر و مساعدتر نسبت به ترکمنستان و قزاقستان و حتی ایران دارد. معماری‌های سنتی اسلامی، تنوع فرهنگ، صنایع دستی، غذاهای سنتی، چشم‌اندازهای جغرافیایی و طبیعی و همچنین تنوع زیستی در این کشور وجود دارد که برای گردشگران جذاب است. از دیگر خصایص منحصر به فرد آذربایجان نزدیکی آن به کشورهای اروپایی است که سیل گردشگران را روانه این کشور کرده است و از این نظر به همراه روسیه منحصر به فرد می‌باشند. آذربایجان سالانه پذیرای حدود 5/2 میلیون گردشگر خارجی است که اخیرا هجوم گردشگران کشورهای عربی به این منطقه به صورت قابل توجهی افزایش یافته است.
روسیه:
صنعت گردشگری روسیه یکی از عوامل مهم و منبع قابل توجه درآمدهای این کشور به شمار می‌رود که باعث رونق اقتصادی این کشور نیز شده است و سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی بسیار بالاست و نسبت به سایر بخش‌های اقتصادی وضعیت رو به رشدی دارد و حدود 5 الی 6 میلیون شغل  مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده است سواحل دریای خزر در بخش‌های شمالی و در کشور روسیه جاذبه‌های گردشگری بالقوه‌ای دارد که در فصول سرد و گرم جذابیت خاص خود را داراست. از جمله مناطق زیبا در سواحل خزر و بخش روسیه منطقه دربند در استان داغستان می‌باشد. این شهر تاریخی با قدمت چندین هزار ساله (بیش از 5 هزار سال) و با حفظ بافت و هویت سنتی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است و از نمادهای ساسانیان بشمار می‌رود. جالب است بدانید معماری، فرهنگ و حتی هویت ایرانی-اسلامی، مساجد، امکان تاریخی همچون قلعه‌ها در این شهر وجود دارد که باعث جذب گردشگران بیشماری شده است. البته فراموش نمی‌کنیم که در فصول سرد بخش‌ها شمالی دریای خزر بدلیل عمق کم غالبا یخ زده هستند ولیکن با این وجود اماکن رفاهی و تفریحی و اقامتی در سواحل بخش شمالی دریا برای جذب توریست تعبیه شده‌اند. از عمده دلایلی که مسکو نتوانسته یا بهتر آنکه نخواسته است مانند سه کشور ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان در سواحل خزر برای جذب توریست سرمایه‌گذاری نماید وجود سرما و دگر سو اماکن توریستی و تفریحی متعددی است که در این کشور وجود دارد. هر چند مسکو در بخش ساخت و ساز در سواحل کم‌کاری کرده است ولیکن از سوی دیگر با خرید کشتی‌های کروز همانند کشورهای شیخ نشین عربی حاشیه خلیج فارس از آن در راستای جذب توریست در دریای خزر استفاده می‌کند.
ایران:
با تمام تفاسیری که در رابطه با گردشگری وجود دارد می‌توان گفت به دریای خزر در بخش‌های ایران توجه چندانی به آن نشده و یا اینکه در مقایسه با سواحل و جزایر جنوبی کشور کمتر مورد اقبال قرار گرفته است و این در حالیست که سیل گردشگران داخلی اغلب متوجه استان‌های شمالی و حاشیه دریای خزر می‌باشد که آمارهای موجود منتشر شده از سوی سازمان گردشگری در عید نوروز و فصل تابستان نشان از خاص بودن این منطقه دارد. حال سوال اینجاست با توجه به اینکه سه استان شمالی پذیرای انبوهی از مسافران و گردشگران داخلی و حتی خارجی هستند چرا به آنها توجه نشده است که در ذیل به آن پاسخ می‌دهیم:
1- دولت‌ها رغبتی به سرمایه‌گذاری در این سه استان ندارند و شاید دلیل اصلی آن است که با امکانات حداقلی موجود شاهد آن هستند که انبوهی از مسافران و گردشگران داخلی و خارجی ازاین مناطق بازدید می‌کنند و لزومی برای سرمایه‌گذاری بیشتر نیست.
2- فرهنگ و مذهب: از جمله مسائل مهمی است که صنعت گردشگری در ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است. با در نظر گرفتن پتانسیل گردشگری و توریستی در سطح جهانی خواهیم دید که اکثر کشورهای توریست پذیر بدلیل نداشتن جاذبه‌های گردشگری یا بهتر آنکه به منظور جذب بیشتر گردشگران از جذابیت‌های دیگری بهره می‌برند که با فرهنگ و مذهب اسلامی در تضاد می‌باشد. قابل کتمان نیست که بخش اعظمی از گردشگران تمایل چندانی به جاذبه‌های تاریخی ندارند و اکثر توریست‌ها اماکنی را برای سفر انتخاب می‌کنند که چند صباحی را در آنجا خوشگذرانی نمایند. تردیدی نیست که کشورهای همچون تایلند و ترکیه و ... مورد توجه گردشگران خواهد بود.
با تمام تفاسیر و مواردی که در سطور پیشین به آنها پرداخته شد باید گفت حضور و جذب گردشگران و توریست یکی از مهمترین مقوله‌هایی است که کشورهای منطقه خزر به صورت خاص آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان بر روی آن برنامه‌ریزی‌های بلند مدت کرده‌اند و هر یک سعی دارد خود را در منطقه اوراسیا برند نمایند که این موضوع از سوی آذری‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. فراموش نکنیم که حضور حتی یک گردشگر چه داخلی و خارجی همراه با سود خالص است که باید آنرا غنیمت شمرد. در واقع کلیه خدمات ارائه شده به گردشگر و حضور او در بازارها بدون هیچ هزینه‌ای انجام می‌شود و هرگونه خدمات نیز با سود همراه است. با توجه به این مسئله مهم و رونق صنعت گردشگری در سراسر دنیا، نیازمند آن است تا مناطق شمالی که سالانه پذیرای تعداد بیشمار مسافران است مورد توجه مقامات استانی و دولتی قرار گیرد تا علاوه بر خدمت رسانی به گردشگران و توریست‌ها به اقتصاد این منطقه کمک شایانی گردد.

قاسم عزیزی، عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTc0Mg


بزرگترین بازنده عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر

بزرگترین بازنده عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – رئیس موسسه بین‎المللی مطالعات دریای خزر با بیان اینکه دیدگاه‌های متفاوتی برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر وجود دارد گفت: چالش اصلی موجود در این خصوص تعیین رژیم بستر و زیربستر مربوط به تحدید حدود فلات قاره است.

 
به گزارش مارین تایمز، دریای خزر که از آن گاهی به عنوان بزرگترین دریاچه جهان و گاهی به نام کوچک‌ترین دریای خودکفای کره زمین یاد می‎شود، طولی حدود 1030 تا 1200 کیلومتر و عرضی حدود 196 تا 435 کیلومتر دارد. این پهنه آبی از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود. دریای خزر گرچه قرن‌هاست که دریا نامیده می‌شود ولی به هیچ دریایی به طور طبیعی متصل نیست؛ بنابراین رژیم حقوقی ویژه و منحصربه‌فرد خود را داشته و دارد.
 
تا زمانی که آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به واسطه فروپاشی شوروی به کشورهای حاشیه‌ای این دریا اضافه نشده بودند، وضعیت حقوقی این دریا به وسیله معاهدات (1207) 1828، )1300( 1921 و( 1319) 1940 میان ایران و روسیه و بعدها ایران و شوروی، مشخص شده بود اما پس از فروپاشی شوروی داستان دیگرگون شد و تا کنون نیز 5 کشور حاشیه‎ای خزر هنوز به یک رژیم حقوقی که مورد توافق همه 5 کشور باشد دست نیافته‎اند. خبرنگار مارین تایمز نیز برای آگاهی از آخرین اقداماتی که برای تعیین این رژیم حقوقی شده است و وضعیت فعلی تحدید دریای خزر گفت‌وگویی را با دکتر میثم آرائی درونکلا، رئیس موسسه بین‎المللی مطالعات دریای خزر انجام داده است که در ادامه می‎خوانید:

آخرین مذاکراتی که در راستای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر در بین سران 5 کشور خزری برگزار شد چه زمانی بود و به چه نتایجی دست یافت؟

 خرداد ماه امسال، چهل و نهمین نشست کارگروه تعیین رژیم حقوقی خزر در عشق‌آباد در سطح وزرای خارجه برگزار شد که موضوع آن درباره تحدید حدود بستر و زیربستر، مسائل امنیتی و نظامی، محیط زیست، حوادث غیر مترقبه، موضوعات اقتصادی و بنادر آزاد و... بودالبته این نشست به نتیجه ملموسی نرسید. با این وجود برای اینکه ما بتوانیم قاطعانه بگوییم آیا این نشست به نتیجه مشخصی دست یافت یا خیر نیازمند شفاف‌سازی مسوولان دولتی است اما می‌توان روند مذاکرات را رو به پیشرفت دانست، بخصوص آنکه اراده سیاسی کافی در این زمینه وجود دارد. علاوه براین  قرار است نشستی در شهریور ماه در تهران برگزار گردد تا موضوعات با دقت بیشتری بررسی شود.

رژیم حقوقی دریای خزر بر اساس چه مبنا و شاخصهایی می‌تواند تعریف شود و اینکه  هر کدام از کشورهای حاشیه خزر موافق کدام مبنا هستند؟

آرائی درونکلا: اصولاً رژیم حقوقی مربوط به آب‌ها، دریاها و دریاچه‌ها یک رژیم در حال پیشرفت و تحول است و تاکنون اصول مشخصی که فارغ از جنبه‌های سیاسی باشد به رسمیت شناخته نشده است. قزاقستان و روسیه مایل به اعمال کنوانسیون حقوق دریاها هستند و اتفاقاً در توافقات میان خود مناطق بستر و زیربستر را بر اساس خط منصف اصلاح شده میان خود تقسیم کرده‌اند. موضع آذربایجان و ترکمنستان را نمی‌توان موضع روشنی دانست زیرا طبیعتاً آنها به دنبال اصولی می‌گردند که تا حد ممکن از سهم ایران بکاهند. ایران نیز به اصل انصاف استناد می‌کند که عموماً در تحدید حدود فلات قاره دریاها (بستر و زیربستر) یک روش معمول به حساب می‌آید و در عرف حقوق بین‌الملل و رویه‌های بین‌المللی پذیرفته شده است.

مارین تایمز: در حال حاضر وضعیت حقوقی  بستر و زیر بستر دریای خزر، منابع نفت و گاز، محیط زیست، شیلات، کشتیرانی و صید در بین کشورهای خزری چگونه است و حدود و میزان آن  چه شاخصی تعیین می‎کند؟

آرائی درونکلا: وضعیت حقوقی محیط زیست دریای خزر به موجب کنوانسیون تهران مشخص شده است، هر چند که این کنوانسیون را نمی‌توان یک کنوانسیون کامل دانست و دارای نقاط ضعف و قوتی است، اما از نبود یک مکانیزم اجرایی و نظارتی برای اجرای آن رنج می‌برد. به عنوان مثال یک نهاد نظارتی دائمی برای پیگیری حقوقی عدم اجرای این کنوانسیون پیش‌بینی نشده است.

همچنین به موجب توافقات ضمنی صورت گرفته در سال 2014، عرض دریای سرزمینی 15 مایل و عرض منطقه ماهیگیری میان کشورها 10 مایل دریایی تعیین شده است که تا حدودی تکلیف طرفین را مشخص کرده است. این توافقنامه در سال 2014 در آستاراخان به امضاء رسیده است و دربردارنده قواعد حقوقی مربوط به کشتیرانی و ماهیگیری در مناطق نام برده شده است. علاوه بر آن آزادی کشتیرانی در میان کشورهای خزری از ایام دور در جریان بوده و بدون مشکل خاصی در جریان است.

منتهی بحث رژیم حقوقی بستر و زیربستر که در بر دارنده منابع نفت و گاز است به علت ارزش بالای سیاسی و اقتصادی آن به نتیجه مطلوب نرسیده است. ایران در جهت احقاق حقوق خود به اصل انصاف استناد می‌کند که البته مذاکرات و چانه‌زنی‌های سیاسی نقش مهمی در اقناع طرفین گفت‌وگو دارد. به هر حال راه طولانی برای رسیدن به یک توافق جامع در تسهیم بلوک جنوبی دریای خزر در پیش است. علی‌الخصوص آنکه کشور ما برآورد دقیق و مستقلی از منابع زیرزمینی موجود در منطقه مورد ادعا ندارد و طبیعی است که در این شرایط نمی‌تواند به خوبی ادعاهای خود را پیگیری کند.

در حال حاضر سهم ایران از دریای خزر چقدر است؟ این سهم برای کشورهای دیگر به چه میزان است؟

 معادلات مربوط به تقسیم و سهم کشورها در منطقه خزر را می‌توان به دو معادله شامل بلوک 1 و2 و بلوک 3 خزر تقسیم کرد. کشورهای شوروی سابق بلوک 1و2 را میان خود تسهیم کرده‌اند و به علت دور بودن از مناطق ساحلی ایران نمی‌توان ادعای خاصی روی آن مناطق از باب دسترسی به منابع بستر و زیر بستر آن داشت. بلوک 3 که بزرگترین پهنه آبی خزر به شمار می‌رود میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان مشترک است. تا کنون کشورهای ایران، آذربایجان و ترکمنستان در مناطق خاصی از آن اعمال صلاحیت کرده و اقدام به بهره‌برداری از منابع نفتی کرده‌اند (نظیر ترکمنستان و آذربایجان) اما هنوز سهم کشورها به صورت صریح تعیین نشده است. این در حالی است که در سخن پراکنی‌های ژورنالیستی تعیین سهم‌های متعددی مطرح و بیان می‌شود که شامل 11.5 درصد، 13 درصد، 17 درصد و 20 درصد برای ایران است.

توجه به این نکته  ضروری است که ایران نباید به آن اندازه از بلوک جنوبی که حداقل دارای از منابع نفت و گاز است راضی شود. در این راستا هم مهم نیست که این پهنه سرزمینی 10 درصد و یا 13 یا 20 درصد از کل دریای خزر و یا 30 یا 35 درصد از کل بلوک جنوبی دریای خزر است. زیرا ایران در قسمت عمیق و کمتر برخوردار منطقه خزر قرار گرفته و اصل انصاف ایجاب می‌کند که سهم عادلانه‌ای از منابع بستر و زیربستر را از آن خود کند. کارشناسان ما باید توجه داشته باشند که عدم توجه به این نکته که اتفاقاً یک عرف و رویه حقوقی بین‌المللی نیز به شمار می‌رود مخالف منافع ملی به حساب خواهد آمد.

مواضع هر کدام از کشورهای حاشیه دریای خزر برای تعیین رژیم حقوقی این دریا چیست؟

همانطور که بیان شد دیدگاه‌های متفاوتی برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر وجود دارد و چالش اصلی موجود تعیین رژیم بستر و زیربستر  مربوط به تحدید حدود فلات قاره ، است. در این زمینه قزاقستان و روسیه، روسیه و آذربایجان، قزاقستان و آذربایجان به نتیجه رسیده و ایران در این میان تنها مانده است. چالش‌های فعلی نیز میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان مطرح بوده و ایران خواستار سهم عادلانه‌ای از منابع نفتی و گازی موجود در دریای خزر است. کشورهای آذربایجان و ترکمنستان به خط موهوم آستارا-حسین‌قلی خان استناد می‌کنند که خالی از هر گونه وجاهت حقوقی است.

به نظر می رسد ایران باید بر اصل انصاف و وجوه حقوقی و فنی آن تاکید جدی داشته باشد و ابتدا  با استفاده از کارشناسان داخلی به یک اجماع و اقناع عمومی رسیده و پس از آن با قدرت این موضع را در سطح بین‌المللی و مذاکرات موجود دنبال کند. باید توجه کنیم که ایران به موجب عهدنامه ترکمانچای و گلستان و سپس عهدنامه های سال های 1921 و 1940 حقوقی را کسب کرده که نباید به راحتی از آن حقوق چشم پوشی کند . این حق شامل رژیم حقوقی مشاع است که به صورت ضمنی و صریح در عهدنامه‎های فوق الذکر تصریح شده اند.البته گمان می کنم مذاکرات موجود بیشتر از آنکه جنبه فنی و حقوقی داشته باشد دارای ماهیت سیاسی است و این روند برای حصول یک نتیجه منصفانه و فنی مناسب نیست.

سرنوشت فرمول خط منصف که در آن سهم ایران به 13درصد از دریای خزر کاهش می‌یافت، به کجا رسید؟ آیا امکان دارد چنین محاسبه ای در رژیم حقوقی اعمال شود؟

متاسفانه تفسیر و فهم غلطی از خط منصف در حوزه تحدید حدود مناطق مختلف دریایی در دریاها و دریاچه‌ها وجود دارد که طرفین گفت‌وگو و نیز طرف ایرانی به آن بی‌توجه است. باید وقتی از یک واژه استفاده می‌کنیم بدانیم معنی و مفهوم حقوقی آن چیست و رویه‌های بین‌المللی چگونه آن واژه را تفسیر می‌کنند. اگر به معنی حقوقی خط منصف (equidistance) رجوع کنیم و آراء محاکم بین‌المللی(نظیر دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه) را مشاهده کنیم در می‌یابیم که حقوقدانان خط منصف را یک اصطلاح صرفاً هندسی نمی‌دانند. بلکه آن را یک روش برای حصول نتایج منصفانه می‌دانند که باید عواملی نظیر طول ساحل کشورها، جمعیت، تقعر و تحدب سواحل، موضوعات امنیتی، منابع نفت و گاز و حقوق مکتسبه لحاظ شود. این یک ادعا نیست، بلکه یک واقعیت است که به کرّات در آراء دیوان بین‌المللی دادگستری مورد بررسی قرار گرفته است.

لذا خط منصف را به شرط آنکه معنی و مفهوم درست آن درک شده و اعمال شود نمی‌توان غیر کاربردی دانست. بدین ترتیب اعتقاد داریم اگر اصول حقوق بین‌الملل در زمینه معنی و مفهوم خط منصف درک شود، قطعاً سهم ایران از میزان کنونی بسیار بیشتر خواهد بود. زیرا ملاک خط منصف تقسیم صرفاً جغرافیایی دریا و یا دریاچه از سطح آب نیست بلکه باید منابع و معادن آن نیز عادلانه تقسیم گردد. به عنوان مثال می‌توان به رای دیوان در قضیه اوکراین و رومانی در دریای سیاه اشاره کرد. داخل پرانتز هم باید بگویم که علت ذکر این مثال آن است که دیوان در این رای تاکید می‌کند دریای سیاه یک دریای بسته است که بسیار شبیه به دریای خزر خودمان است. دیوان در رای حاضر اذعان می‌کند میزان منابع نفتی و برخورداری طرفین از آن از جمله وضعیت‌های خاصی است که در تحدید حدود فلات قاره لحاظ خواهد کرد.

آسیب‌هایی که هر کدام از کشورهای حاشیه‌ای خزر به واسطه تعیین نشدن رژیم حقوقی متحمل شده‌اند، چیست؟ نام ببرید و بفرمایید که کدام کشور بیشترین آسیب را تحمل کرده است؟

بزرگترین بازنده وضعیت جاری و نیز عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، ایران خواهد بود. از طرفی به علت بسته بودن دریای خزر و عدم پالایش و گردش آب، همواره بیشترین آلودگی‌های موجود به سمت ایران گسیل می‌شود. به نظر می‌رسد در حال حاضر شاهد کم‌کاری‌هایی در باب رژیم حقوقی دریای خزر چه در سطح کارشناسی و چه در سطح سیاسی هستیم. به گونه‌ای که حقوق حقّه ایران به راحتی در حال نادیده گرفته شدن است.

در کنار از دست رفتن منافع اقتصادی مربوط به نفت و گاز خزر، آسیب‌های جدی زیست-محیطی به ایران وارد شده که تقریبا هیچ اقدامی برای کنترل و مهار آن صورت نگرفته است. مخصوصا آنکه کاملاً واضح و غیرقابل کتمان است که بخش بزرگی از آلودگی‌های موجود منشاء نفتی داشته و منبع آلودگی‌ها نیز چاه‌های نفتی آذربایجان است. این عجیب است که جمهوری آذربایجان پول نفت خزر را می‌خورد و ما دود آن را و هیچ اقدامی از سوی طرف ایرانی صورت نمی‌گیرد. تصور کنید اگر این اتفاق میان اسپانیا و فرانسه واقع می شد آیا هیچ یک از طرفینی که متضرر شده‌اند سکوت می‌کرد؟

منبع: مارین نیوز

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTUwNA


نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بینالملل برگزار گر

 نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل برگزار گردید

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – نشستی مشترک با موضوع "روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل" با محوریت بررسی روابط روسیه با ایران، بررسی روابط روسیه با خاورمیانه و بررسی روابط روسیه با آمریکا توسط موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر(iikss) با همکاری موسسه ایراسیه(ایران و روسیه) در محل موسسه "لغتنامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی" برگزار گردید. این نشست در سه پنل به مدیریت "میثم آرائی درونکلا" دکترای حقوق بین‌الملل که مدیر موسسه iikss نیز می‌باشد انجام شد که در پنل نخست جناب آقای "سید مجتبی جلال‌زاده" پژوهشگر و کارشناس مسائل آمریکا، روابط روسیه و آمریکا را مورد بررسی قرار داد.

ایشان در ابتدا به دوران پسا جنگ سرد و به قدرت رسیدن ترامپ و رفتارهای خارج از عرف و عقلانیت وی اشاره کرد و افزود رئیس‌جمهور آمریکا در عرصه بین‌الملل به صورت غیرکارشناسانه رفتار می‌کند. کارشناس مسائل آمریکا در ادامه به تاریخچه روابط و ادوار ریاست جمهوری دو کشور اشاره داشت که در برخی دوره‌ها تنش‌زدایی در روابط مسکو و واشنگتن طرح‌ریزی شده بود و بهترین دوره روابط میان دو کشور در زمان ریاست جمهوری "دیمتری مدودف" و "باراک اوباما" عنوان شد که حمایت مسکو از قطعنامه‌های واشنگتن علیه برنامه هسته‌ای تهران و حمایت از تحریم‌ها رقم خورد. مشارالیه بحران سوریه، بحران کریمه، پرونده هسته‌ای ایران و تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه و تفکرات دو قطبی قدرت بین‌الملل میان روسیه و آمریکا را از عوامل واگرایی و مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی که هر دو خود را ملزم به برقراری حفظ امنیت در سطح بین‌الملل می‌دانند و مسئله تامین امنیت انرژی و قرارداد "روس نفت" و "اکسون موبیل" را عوامل همگرایی دو کشور دانست. آقای جلال‌زاده روابط دو کشور را ناپایدار خواند که افت و خیز بسیاری خواهد داشت و روابط طرفین نه دوستانه خواهد بود نه دشمنانه که توامان با یکدیگر رقابت و همکاری خواهند کرد. وی افزود در دوره ترامپ ما باید شاهد تنش‌زدایی میان دو کشور باشیم ولیکن حس رقابت میان طرفین وجود خواهد داشت. در این میان قدرت گرفتن اتحادیه اروپا و نقش بیشتر آن در جوامع بین‌الملل که به ضرر دو کشور می‌باشد اشاره شد. آقای جلال‌زاده در ادامه جمع‌بندی‌های خود اظهار نمود که ترامپ هنوز به ثبات در سیاست خارجی نرسیده است و تغییر و تحول فراوانی در این کشور از جمله عزل و نصب مقامات در کابینه وی انجام شده است که اکثر آنها با شایعه دخالت‌های روسیه در انتخابات آمریکا مرتبط می‌باشند که در صورت اثبات آن امکان دارد دولت ترامپ تحت تاثیر قرار گیرد. همچنین بازگرداندن قدرت که از سوی ترامپ در تبلیغات انتخاباتی وعده شده بود از دیگر چالش‌های دولت وی محسوب می‌شود که تنش‌زدایی با روس‌ها کلید موفقیت ترامپ عنوان گردید.
در پنل دوم آقای "مصطفی آذریان" تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه و مدیریت موسسه "ایراسیه" ایراد سخنرانی نمود. وی در ابتدا به روابط سیاست خارجی روسیه با کشورهای ایران، سوریه، یمن، مصر، عربستان و رژیم صهیونیستی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... پیگیری می‌شود اشاره داشت و با توجه به حساسیت روابط میان مسکو و تل‌آویو بحث خود را در این خصوص پیگیری نمود. آقای آذریان به اتحاد پیچیده روس‌ها و یهودی‌ها که موجب راهیابی نمایندگان دو طرف در مجلس گردید و همچنین همکاری روس‌تبارها و اسرائیلی‌ها که سبب ایجاد یک حزب قدرتمند روسی در اسرائیل شده است اشاره کرد. مدیریت موسسه ایراسیه همچنین افزود در روسیه برای یهودیان ارزش خاصی قائل هستند و مسکو یهودیان را در شمال چین مستقر نمود و آنها به صورت خودمختار عمل می‌کنند و صاحب پرچم نیز هستند. مشارالیه در ادامه به حضور روسیه در سوریه اشاره کرد که با درخواست اسد صورت گرفته است. در عین حال اتباع مسلمان چچن که در ادوار مختلف همواره باعث ناامنی در روسیه شده‌اند نیز در خاورمیانه حضور دارند و هر حرکت تروریستی که در سوریه انجام می‌شود روس‌ها چچنی‌ها را نیز دخیل می‌دانند، به همین دلیل حضور روس‌ها در سوریه به این عامل نیز بستگی دارد. دگرسو ضعف ژئوپلتیک روسیه که باعث حضور آنها در سوریه شده است از عوامل مهم در دسترسی به آبهای گرم عنوان گردید . آقای آذریان اذعان داشت، روس‌ها بر این باور بودند که اگر بندر "طرطوس" در سوریه از بین می‌رفت و در اختیار مخالفان اسد قرار می‌گرفت روس‌ها با چالش جدی در این منطقه روبرو می‌شدند. تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه در ادامه افزود ما شاهد روابط خوب مسکو و تل‌آویو در جنگ سوریه هستیم زیرا در صورت مداخله مستقیم اسرائیل در سوریه، از سوی روسیه شاهد هیچگونه واکنشی نبودیم.
در پنل سوم، آقای دکتر "میثم آرائی‌درونکلا" مدیریت موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) در سخنرانی خود به ارائه مباحث وزن حاکمیتی(GW) روسیه و آمریکا که بر اساس شاخص‌های مختلفی همچون جمعیت، مساحت سرزمین، بودجه و دیگر فاکتورها تهیه و تدوین شده است پرداخت و در ادامه شبکه تجارت بین‌المللی دو کشور را نیز مورد مقایسه قرار داد. در این شاخص،  توانایی و قدرت حکومت آمریکا برای اعمال سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی بسیار بیشتر از روسیه است. علاوه براین شاخص بقای حکومت روسیه بسیار پایین بوده و تقریبا هر نسل در این کشور یک انقلاب را دیده‌اند، با این حال روسیه از مزیت‌های سرزمینی خود استفاده کرده و پتانسیل‌های لازم برای پیشرفت را دارد، هرچند که شاخص‌های انسانی روس‌ها پایین است. علاوه بر این، بحران چچن و گرجستان و سقوط قیمت نفت درکنار مسائل مربوط به اوکراین و تحریم‌های آمریکا بخش بزرگی از قدرت حاکمت روسیه را تحت تاثیر قرار داد و این در حالی است که ساختارهای روسیه برای مقابله با بحران‌های موجود نسبتا ضعیف است درحالی که راندمان حکومتی آمریکا در شرایط بحرانی ده برابر بهتر از روسیه عمل می‌کند و به بخاطر همین ضعف‌ها روسیه باید همواره با کشورهای قدرتمندی مثل آمریکا رایزنی و چانه‌زنی داشته باشد.
ایشان افزودند نمی توان به دنبال برقرای ارتباط مستمر و پایدار با روس‌ها بود مگر آنکه ساختارهای درونی و شبکه روابط این کشور با سایر کشورها را به خوبی مطالعه و تحلیل کرد. زیرا نقاط قوت و ضعف روسیه در ساختار حکومتی موجود آن، حداقل هایی را مطالبه می‌کند که جز با بررسی دقیق وضعیت، رفتارها و خواسته‌های این کشور و تصمیم گیران آن امکان پذیر نیست. مشارالیه با طرح این سئوال که چرا روابط تهران و مسکو در اقتصاد و سیاست خارجی عمیق نشده است ادامه داد، روسیه در بحث هسته‌ای ایران همواره به عنوان کارتی نگاه کرده است هرچند که همه ‌کشورها برای منافع ملی خود حاضرند به کشورهای دیگر به چشم ابزار نگاه کنند. وی همچنین با اشاره به نظرسنجی انجام شده در خصوص نگرش مردم ایران و روسیه گفت: در نظر سنجی انجام شده از سوی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر که بر روی سایت موسسه نیز وجود دارد حدود 24 درصد از مردم ایران جایگاه تاریخی و 34 در صد را عدم شناخت را از دلایل نزدیک نشدن روابط ایران و روسیه دانسته‌اند و سایر علت‌ها نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. بسترهای تاریخی نباید جلوی شکل‌گیری روابط گسترده را بگیرد. سیاست‌های ژورنالیستی و اظهارات مقام‌های سیاسی در مواردی تحلیل‌ها را تغییر داده‌اند و نمی‌شود خیلی به آن‌ها تکیه کرد.
نشست فوق در انتها با پرسش و پاسخ همراه بود.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ5OQ