سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بینالملل برگزار گر

 نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل برگزار گردید

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – نشستی مشترک با موضوع "روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل" با محوریت بررسی روابط روسیه با ایران، بررسی روابط روسیه با خاورمیانه و بررسی روابط روسیه با آمریکا توسط موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر(iikss) با همکاری موسسه ایراسیه(ایران و روسیه) در محل موسسه "لغتنامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی" برگزار گردید. این نشست در سه پنل به مدیریت "میثم آرائی درونکلا" دکترای حقوق بین‌الملل که مدیر موسسه iikss نیز می‌باشد انجام شد که در پنل نخست جناب آقای "سید مجتبی جلال‌زاده" پژوهشگر و کارشناس مسائل آمریکا، روابط روسیه و آمریکا را مورد بررسی قرار داد.

ایشان در ابتدا به دوران پسا جنگ سرد و به قدرت رسیدن ترامپ و رفتارهای خارج از عرف و عقلانیت وی اشاره کرد و افزود رئیس‌جمهور آمریکا در عرصه بین‌الملل به صورت غیرکارشناسانه رفتار می‌کند. کارشناس مسائل آمریکا در ادامه به تاریخچه روابط و ادوار ریاست جمهوری دو کشور اشاره داشت که در برخی دوره‌ها تنش‌زدایی در روابط مسکو و واشنگتن طرح‌ریزی شده بود و بهترین دوره روابط میان دو کشور در زمان ریاست جمهوری "دیمتری مدودف" و "باراک اوباما" عنوان شد که حمایت مسکو از قطعنامه‌های واشنگتن علیه برنامه هسته‌ای تهران و حمایت از تحریم‌ها رقم خورد. مشارالیه بحران سوریه، بحران کریمه، پرونده هسته‌ای ایران و تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه و تفکرات دو قطبی قدرت بین‌الملل میان روسیه و آمریکا را از عوامل واگرایی و مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی که هر دو خود را ملزم به برقراری حفظ امنیت در سطح بین‌الملل می‌دانند و مسئله تامین امنیت انرژی و قرارداد "روس نفت" و "اکسون موبیل" را عوامل همگرایی دو کشور دانست. آقای جلال‌زاده روابط دو کشور را ناپایدار خواند که افت و خیز بسیاری خواهد داشت و روابط طرفین نه دوستانه خواهد بود نه دشمنانه که توامان با یکدیگر رقابت و همکاری خواهند کرد. وی افزود در دوره ترامپ ما باید شاهد تنش‌زدایی میان دو کشور باشیم ولیکن حس رقابت میان طرفین وجود خواهد داشت. در این میان قدرت گرفتن اتحادیه اروپا و نقش بیشتر آن در جوامع بین‌الملل که به ضرر دو کشور می‌باشد اشاره شد. آقای جلال‌زاده در ادامه جمع‌بندی‌های خود اظهار نمود که ترامپ هنوز به ثبات در سیاست خارجی نرسیده است و تغییر و تحول فراوانی در این کشور از جمله عزل و نصب مقامات در کابینه وی انجام شده است که اکثر آنها با شایعه دخالت‌های روسیه در انتخابات آمریکا مرتبط می‌باشند که در صورت اثبات آن امکان دارد دولت ترامپ تحت تاثیر قرار گیرد. همچنین بازگرداندن قدرت که از سوی ترامپ در تبلیغات انتخاباتی وعده شده بود از دیگر چالش‌های دولت وی محسوب می‌شود که تنش‌زدایی با روس‌ها کلید موفقیت ترامپ عنوان گردید.
در پنل دوم آقای "مصطفی آذریان" تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه و مدیریت موسسه "ایراسیه" ایراد سخنرانی نمود. وی در ابتدا به روابط سیاست خارجی روسیه با کشورهای ایران، سوریه، یمن، مصر، عربستان و رژیم صهیونیستی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... پیگیری می‌شود اشاره داشت و با توجه به حساسیت روابط میان مسکو و تل‌آویو بحث خود را در این خصوص پیگیری نمود. آقای آذریان به اتحاد پیچیده روس‌ها و یهودی‌ها که موجب راهیابی نمایندگان دو طرف در مجلس گردید و همچنین همکاری روس‌تبارها و اسرائیلی‌ها که سبب ایجاد یک حزب قدرتمند روسی در اسرائیل شده است اشاره کرد. مدیریت موسسه ایراسیه همچنین افزود در روسیه برای یهودیان ارزش خاصی قائل هستند و مسکو یهودیان را در شمال چین مستقر نمود و آنها به صورت خودمختار عمل می‌کنند و صاحب پرچم نیز هستند. مشارالیه در ادامه به حضور روسیه در سوریه اشاره کرد که با درخواست اسد صورت گرفته است. در عین حال اتباع مسلمان چچن که در ادوار مختلف همواره باعث ناامنی در روسیه شده‌اند نیز در خاورمیانه حضور دارند و هر حرکت تروریستی که در سوریه انجام می‌شود روس‌ها چچنی‌ها را نیز دخیل می‌دانند، به همین دلیل حضور روس‌ها در سوریه به این عامل نیز بستگی دارد. دگرسو ضعف ژئوپلتیک روسیه که باعث حضور آنها در سوریه شده است از عوامل مهم در دسترسی به آبهای گرم عنوان گردید . آقای آذریان اذعان داشت، روس‌ها بر این باور بودند که اگر بندر "طرطوس" در سوریه از بین می‌رفت و در اختیار مخالفان اسد قرار می‌گرفت روس‌ها با چالش جدی در این منطقه روبرو می‌شدند. تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه در ادامه افزود ما شاهد روابط خوب مسکو و تل‌آویو در جنگ سوریه هستیم زیرا در صورت مداخله مستقیم اسرائیل در سوریه، از سوی روسیه شاهد هیچگونه واکنشی نبودیم.
در پنل سوم، آقای دکتر "میثم آرائی‌درونکلا" مدیریت موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) در سخنرانی خود به ارائه مباحث وزن حاکمیتی(GW) روسیه و آمریکا که بر اساس شاخص‌های مختلفی همچون جمعیت، مساحت سرزمین، بودجه و دیگر فاکتورها تهیه و تدوین شده است پرداخت و در ادامه شبکه تجارت بین‌المللی دو کشور را نیز مورد مقایسه قرار داد. در این شاخص،  توانایی و قدرت حکومت آمریکا برای اعمال سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی بسیار بیشتر از روسیه است. علاوه براین شاخص بقای حکومت روسیه بسیار پایین بوده و تقریبا هر نسل در این کشور یک انقلاب را دیده‌اند، با این حال روسیه از مزیت‌های سرزمینی خود استفاده کرده و پتانسیل‌های لازم برای پیشرفت را دارد، هرچند که شاخص‌های انسانی روس‌ها پایین است. علاوه بر این، بحران چچن و گرجستان و سقوط قیمت نفت درکنار مسائل مربوط به اوکراین و تحریم‌های آمریکا بخش بزرگی از قدرت حاکمت روسیه را تحت تاثیر قرار داد و این در حالی است که ساختارهای روسیه برای مقابله با بحران‌های موجود نسبتا ضعیف است درحالی که راندمان حکومتی آمریکا در شرایط بحرانی ده برابر بهتر از روسیه عمل می‌کند و به بخاطر همین ضعف‌ها روسیه باید همواره با کشورهای قدرتمندی مثل آمریکا رایزنی و چانه‌زنی داشته باشد.
ایشان افزودند نمی توان به دنبال برقرای ارتباط مستمر و پایدار با روس‌ها بود مگر آنکه ساختارهای درونی و شبکه روابط این کشور با سایر کشورها را به خوبی مطالعه و تحلیل کرد. زیرا نقاط قوت و ضعف روسیه در ساختار حکومتی موجود آن، حداقل هایی را مطالبه می‌کند که جز با بررسی دقیق وضعیت، رفتارها و خواسته‌های این کشور و تصمیم گیران آن امکان پذیر نیست. مشارالیه با طرح این سئوال که چرا روابط تهران و مسکو در اقتصاد و سیاست خارجی عمیق نشده است ادامه داد، روسیه در بحث هسته‌ای ایران همواره به عنوان کارتی نگاه کرده است هرچند که همه ‌کشورها برای منافع ملی خود حاضرند به کشورهای دیگر به چشم ابزار نگاه کنند. وی همچنین با اشاره به نظرسنجی انجام شده در خصوص نگرش مردم ایران و روسیه گفت: در نظر سنجی انجام شده از سوی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر که بر روی سایت موسسه نیز وجود دارد حدود 24 درصد از مردم ایران جایگاه تاریخی و 34 در صد را عدم شناخت را از دلایل نزدیک نشدن روابط ایران و روسیه دانسته‌اند و سایر علت‌ها نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. بسترهای تاریخی نباید جلوی شکل‌گیری روابط گسترده را بگیرد. سیاست‌های ژورنالیستی و اظهارات مقام‌های سیاسی در مواردی تحلیل‌ها را تغییر داده‌اند و نمی‌شود خیلی به آن‌ها تکیه کرد.
نشست فوق در انتها با پرسش و پاسخ همراه بود.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ5OQ


نوسانات متغیرهای وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا

نوسانات متغیرهای وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا

سهم متغیرهای وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا در شاکله وزن سیاسی این کشور

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – در ادوار گذشته ایالات متحده به عنوان یکی از ابرقدرت های سیاسی, اقتصادی و نظامی جهان از وضعیت متعادل و رو به رشدی در شاخص های سیاسی, اقتصادی و نظامی خود برخوردار بوده است و همواره به عنوان یک الگو از جهان غرب مورد تبلیغ قرار میگرفته است. در حال حاضر نیز علیرغم آنکه این کشور در شاخص های سیاسی و اقتصادی ممتاز است اما شاهد یک روند نزولی در شاخص های حیاتی آمریکا هستیم و این در حالی است که جمعیت این کشور به نرخ نسبتاً ثابتی در حال افزایش است. بر اساس مطالعات انجام شده توسط موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر, ایالات متحده در حال فاصله گرفتن از شاخص های اقتصادی و سیاسی کشورهای مرفه اروپایی بوده و کشورهای رقیب آن نظیر چین, روسیه و آلمان در حال کم کردن فاصله خود با این کشور می باشند.

بر اساس بررسی های انجام شده و تطبیق آن با وقایع میدانی مشاهده می شود که با ایجاد ضعف هایی در عملکردهای اقتصادی ایالات متحده, پرخاشگری این کشور نیز افزایش می یابد. اینفوگرافی ذیل شاخص های حیاتی آمریکا را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر 

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODYwMA


رویاهای وارونه کابوی ها... (تحلیل نوسانات وزن سیاسی و وزن حاکمیت

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – مدت اندکی است که مجدداً شاهد به روی کار آمدن یک دولت جمهوری خواه در ایالات متحده آمریکا می باشیم و بر همین اساس تحلیل های متعددی از وضعیت فعلی این کشور و آینده سیاسی آمریکا ارائه شده است. با به روی کار آمدن دولت ترامپ به نحو چشمگیری پرخاشگری این کشور افزایش یافته و بیم آن می رود که در آینده نه چندان دور یک منازعه دیگر در هر نقطه از دنیا به وقوع بپیوندد. بر همین اساس باید در میان مدت بررسی نمود که اقدامات اینچنینی دولت آمریکا چه تاثیری بر وضعیت سیاسی این کشور خواهد گذاشت. لذا با بررسی شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده به مطالعه رفتارهای جاری ایالات متحده می پردازیم. در این راستا باید متذکر گردید که ایالات متحده آمریکا یکی از بازیگران فعال در منطقه خزر و خاورمیانه و رقیب سنتی روسیه به حساب می آید. به همین دلیل باید جایگاه بین المللی این کشور مورد بررسی قرار گیرد.

جدیدترین مطالعات موجود در زمینه شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که این کشور در 2 دهه اخیر با کاهش مستمر وزن سیاسی و حاکمیتی خود روبرو بوده است. این شاخص که بر اساس متغییرهای متعددی نظیر توانایی اقتصادی، سیاسی، ژئوپلتیک و جمعیتی تعریف و استخراج گردیده است با شروع دولت جمهوری‌خواه جرج بوش در سال 2001 با شتاب تندی رو به کاهش گذاشته و اصلی‌ترین علت کاهش وزن را می‌توان ماجراجویی‌های دولت آمریکا دانست که با حمله به افغانستان آغاز گردیده و تا کنون نیز در سایر مناطق دنیا ادامه دارد. در این مدت، فاصله شاخص‌های اقتصادی (اعم از رفاهی و غیر رفاهی) در ایالات متحده با کشورهای مرفه اروپایی زیاد شده و افزایش قابل توجه این شکاف در آینده نزدیک قابل پیش‌بینی است.

اما جالب اینجاست که باور عامه بر آن است که اقدامات نظامی ایالات متحده و فروش سلاح به اعراب باعث افزایش درآمد ایالات متحده شده است. در واقع باید اذعان داشت ایالات متحده با هزینه سرمایه‌های خود در بخش نظامی و صرف آن سرمایه‌ها در خاورمیانه، از سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های داخلی دور شده که امروزه آثار آن به خوبی در جامعه آمریکا نمایان گردیده است. به گونه‌ای که افزایش شکاف طبقاتی در این کشور به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است.

بر اساس نوسانات وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا می‌توان اعتراف نمود که در 2 دهه اخیر فضای امنیتی بر این کشور غالب گردیده و رابطه اقتصادی میان جمعیت و حاکمیت کمرنگ شده است. طبیعی است که در شرایط حاضر دولت مجبور به استفاده از اقتدار بیشتری در روابط میان خود و سایر بازیگران داخلی و بین‌المللی خواهد بود. بر اساس اینفوگرافی ذیل می توان پیش بینی نمود که ایالات متحده به آن دلیل که شاهد شکاف های متعدد جمعیتی در سرزمین خود می باشد, به دنبال یک بحران سازی جدید است تا با ایجاد یک وضعیت فوق العاده اقدام به سرکوب خواسته های اقتصادی مردم خود نماید. علاوه بر آن با ایجاد وضعیت فوق العاده دست دستگاه های امنیتی خود را برای کنترل جمعیت بازتر نموده تا شاید بتواند افول اقتصادی خود را مخفی نماید. همچنین باید اذعان داشت که عموم کشورهایی که از وزن حاکمیتی بالا برخوردار می باشند نمی توانند با اتکاء به واقعیت های سرزمینی خود اقدام به تامین مایحتاج جمعت حاضر در کشور نمایند. لذا قابل پیش بینی است که چنین کشورهایی باید به منابع ثابت و پایداری برای تامین نیازهای آینده خود دست یابند. ایالات متحده آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست و ید طولایی در استیلاء سخت و نرم بر منابع و معادن سایر نقاط جهان دارد. بر همین اساس است که در قرن اخیر هیچگاه تغییر رویکردی در رفتارهای عمومی چنین دولت هایی مشاهده نمی شود. این کشورها اگر خوی تهاجمی نداشته باشند محکوم به نابودی هستند.

امّا آنچه را که نمی توان کتمان کرد آن است که آمریکا علیرغم وزن حاکمیتی بالای خود در جهان شاهد یک افول جدی و معنی دار در این شاخص است و روز به روز از استانداردهای رفاهی و اقتصادی موجود در کشورهای مرفه فاصله میگیرد. پیش بینی می شود با ادامه وضعیت فعلی در 10 تا 15 سال آینده از قدرت اقتصادی این کشور به نحو چشمگیری کاسته شده و چیزی از آمریکای رویایی دهه های گذشته به جز قدرت نظامی آن باقی نماند. همچنین باید توجه داشت که شکاف های جمعیتی ایجاد شده در آمریکا به عنوان یک پدیدار کم سابقه در این کشور این پتانسیل را دارد که به زمینه ای برای تجزیه آمریکا بدل شود.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر 

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODU2Ng