سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

سناریوی آمریکا و متحدین غربی آنها در منطقه خزر: تبدیل کشورهای خز

 سناریوی آمریکا و متحدین غربی آن‌ها در منطقه خزر: تبدیل کشورهای خزری به شرکایِ غرب، دشمنانِ ایران و مخالفانِ روسیه با سلاحِ انرژی

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - علیرغم اخبار پر سر و صدا در مناطق مختلف دنیا که تمام توجهات را به سمت خود جلب و جذب کرده‌اند، دریای خزر همچنان مهم‌ترین منطقه ژئوپلیتیک در دنیا و محل تلاقی منافع بسیاری از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تلقی می‌گردد. شرایط در منطقه خزر از این جهت منحصر به فرد و خاص تصور می‌شود که منافع بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به شکل تنگاتنگی هم در حوزه انرژی و هم در حوزه امنیت به یکدیگر پیوند خورده است و ایران، روسیه، چین، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا از جمله برجسته‌ترین این بازیگران هستند. مبارزه پیدا و پنهانی بین این قدرت‌های بزرگ برای کنترل بر منابع انرژی دریای خزر در حال انجام است که در حال حاضر یکی از عناصر اصلی موثر در مناسبات بین المللی بوده و به شکل قابل توجهی بر توازن قوا در بازار جهانی تاثیر می‌گذارد.

ارسال پیامی از سوی رئیس جمهور آمریکا "دونالد ترامپ" برای شرکت کنندگان در کنفرانس "نفت و گاز خزر" که در 12-11 خرداد در باکو برگزار شده بود، از مصادیق بارز و عینی جایگاه و موقعیت ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی ممتاز و منحصر به فرد منطقه خزر و مبارزه پیرامون آن است. "ترامپ" در این پیام به دو موضوع مهم اشاره نمود؛ او در وهله اول اظهار کرد که آمریکا به حمایت قاطع خود از کریدور گازی جنوبی، یعنی از مسیر انتقال گاز آذربایجان و در صورت موفقیت، گاز ترکمنستان و قزاقستان به بازار اروپا خارج از قلمرو روسیه ادامه می‌دهد. در وهله دوم، او نقش آذربایجان در تقویت امنیت انرژی جهانی و نیز در استخراج و صادرات منابع انرژی خزر را عالی ارزیابی نمود. ضمنا معاون رئیس اتحادیه اروپا در امور انرژی "ماروش شوچوویچ" نیز در پیامی ویدئویی از تعهد و التزام اتحادیه اروپا به کریدور گازی جنوبی که آذربایجان نقشی کلیدی را در آن ایفا می‌کند سخن گفت. او ابراز امیدواری کرد که آذربایجان در سال 2020 وارد اتحادیه اروپا شود. کاخ سفید همچنین به ترکمنستان نیز وعده داد تا از خط لوله ترانس‌خزر حمایت نماید. آمریکایی‌ها همچنین برای اینکه بتوانند کشور خارج از بلوک ترکمنستان را در مدار نفوذ خود قرار دهند، اخیراً هیئتی از این کشور را برای حضور در نشست تجاری ترکمنستان-آمریکا به واشنگتن دعوت کرده بودند.

کشورهای منطقه خزر کاملا محق هستند که برای تامین منابع ارزی خود، منابع انرژی خود را در بازار جهانی به فروش برسانند و حتی ایران و روسیه نیز در چارچوب اصل حسن همجواری و همسایگی، بارها آمادگی خود را برای کمک به کشورهای خزری در این خصوص ابراز داشته‌اند، اما بدیهی است که با توجه به سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه و خودخواهانه برخی کشورهای خزری بدون در نظر گرفتن منافع ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی دیگر کشورهای خزری که پدیده منطقه‌گرایی در منطقه خزر را با چالشی جدی مواجه ساخته‌اند، پیام‌های پی در پی مقامات غربی-آمریکایی به این کشورها به هیچ وجه نمی‌تواند خوشایند و مطلوب روس‌ها و ایرانی‌ها تلقی گردد. به صورت مشخص، پیش از کنفرانس باکو و پیام "دونالد ترامپ"، معاون وزیر امور خارجه روسیه "الکسی مشکوف" از تلاش برخی کشورهای اروپایی برای جلوگیری از اجرای پروژه‌‌های روسیه – خطوط لوله گاز "جریان ترکیه" و "جریان شمالی-2" ابراز نگرانی کرده بود. بنابر اظهارات او، مسکو منتظر تضمین‌های اساسی برای اجرای این پروژه‌ها است تا موضوعی مشابه خط لوله گاز "جریان جنوبی" تکرار نشود. اما علیرغم اصرار و پافشاری مسکو، بروکسل میلی به واگذاری تضمین مورد دلخواه روسیه ندارد.

"کریدور گازی جنوبی" رقیبی جدی برای انتقال گاز روسیه به اروپا و مهم‌تر یک ابزار موثر فشار سیاسی غرب بر مسکو تلقی می‌گردد. موضع آمریکا و کشورهای اروپایی در موضوع "کریدور گازی جنوبی" کاملا منطبق با یکدیگر است. آن‌ها قصد دارند به واسطه اجرایی ساختن این پروژه گران و پرهزینه جایگاه و موقعیت گازپروم به عنوان صادرکننده اصلی گاز به اروپا را به چالش کشیده و از اهمیت ژئوپلیتیکی ایران نیز بکاهند. در چارچوب این پروژه کلان، پروژه‌های گازی متعددی در منطقه خزر بدون حضور بزرگ‌ترین غول‌های گازی جهان یعنی روسیه و ایران در حال انجام است: فاز دوم میدان گازی شاه دنیز در جمهوری آذربایجان، خط لوله قفقاز جنوبی، پروژه خط لوله انتقال گاز ترنس‌آناتولی (TANAP) و خط لوله انتقال گاز ترنس‌آدریاتیک (TAP). بنابر اظهارات اخیر رئیس جمهور آذربایجان "الهام علی‌یف"، 93 درصد پروژه "شاه‌دنیز-2"، 85 درصد خط لوله گاز قفقاز جنوبی که آذربایجان را به گرجستان متصل می‌سازد، 72 درصد پروژه ترنس‌آناتولی که در سال آینده به بهر‌برداری خواهد رسید و 42 درصد خط لوله گاز ترنس‌آدریاتیک به انجام رسیده است.

ایران و روسیه علاقه‌مند به ثبات سیاسی و اقتصادی در منطقه خزر هستند و یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های طولانی‌مدت این دو کشور در منطقه خزر، استفاده از موقعیت جغرافیایی خود برای عبور خطوط مواصلاتی و جریان‌های نفت و گاز و حمل و نقل از قلمرو آن‌ها است، اما این دو کشور با مشکلی عمده و اساسی در منطقه خزر مواجه هستند. در یک سو، ترکیه قرار دارد که مدعی افزایش نقش منطقه‌ای خود به زیان ایران و روسیه می‌باشد و در سویی دیگر، آمریکا است که مدام کشورهای منطقه خزر را برای محدودسازی قابلیت‌ها و ظرفیت‌های ایران و روسیه تشویق می‌کند. آمریکایی‌‌ها و متحدین غربی آن‌ها تلاش می‌کنند منابع هیدروکربنی قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان را از بستر دریای خزر و از طریق آذربایجان، گرجستان و ترکیه، بدون حضور روسیه و ایران به بازارهای جهانی منتقل نمایند.

اما این تنها یک روی سکه است و آمریکایی‌ها و متحدین غربی آن‌ها در ورای پیگیری پروژه‌های انرژی پیشنهادی خود در منطقه خزر دارای اهداف و نیات دیگری نیز هستند. اولا اینکه غربی‌ها به شدت از تشدید حضور و نفوذ روسیه و ایران در مناطق دو سمت دریای خزر واهمه دارند. از این رو تلاش می‌کنند از شیفتگی زایدالوصف و نسنجیده رهبران سیاسی در برخی کشورهای منطقه خزر به حضور در برنامه‌ها و پروژه‌های انرژی سودآور و بین‌المللی کردن اقتصاد کشورهایشان، برای گسترش حضور فیزیکی در منطقه خزر بهره ببرند تا بدین ترتیب فرصت بهتر و بیشتری برای کنترل فعالیت‌ها و اقدامات تهران و مسکو در منطقه داشته باشند. ثانیا اینکه کشورهای منطقه خزر، به صورت خاص آذربایجان و ترکمنستان باید دریابند، در صورتی که به همه تعهدات خود در مقابل غرب در بخش‌های طرح‌ها و پروژه‌های انرژی جامه عمل بپوشانند، توجه و علاقه‌ای که در حال حاضر غربی‌ها به آن‌ها دارند و ابراز می‌کنند، به شکل قابل توجهی کاهش خواهد یافت و این زمانی است که آمریکایی‌ها در ورای کمک به کشورهای منطقه خزر با هدف بین‌المللی کردن اقتصادشان تلاش می‌کنند بر تحولات داخلی سیاسی این کشورها به صورت مستقیم‌تر تاثیر بگذارند. بدون هیچگونه تردیدی تمام حوزه‌های نفت و گاز آذربایجان تحت کنترل غرب و آمریکا قرار دارد.

رئیس سابق برنامه اورآسیایی "موسسه ملی دموکراسی" "نلسون لدسک" در این خصوص اظهار کرده است که پایگاه مطمئنی برای حضور آمریکا در آذربایجان ایجاد شده است و در حال حاضر می‌توان با اطمینان و بدون به‌کارگیری "شیوه‌های انقلابی" اصلاحات، واقعیات سیاسی داخلی جدیدی را در این جمهوری ایجاد نمود. آمریکایی‌ها که خیالشان از وابسته کردن کشورهای خزری به درآمدهای حاصل از فروش انرژی آسوده شده است، می‌کوشند با ابزارهای فشار سیاست خارجی خود نظیر آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سناریوی سلطه بر آن‌ها را تکمیل نمایند. بر اساس چنین سناریویی، افزایش تلاش غربی‌ها با هدف همکاری با اپوزیسیون آذربایجان و ارائه کمک‌های بیشتر و گسترده‌تر مالی، سیاسی و تبلیغاتی به آن‌ها امری محتمل خواهد بود.   

و ثالثا اینکه آمریکایی‌ها و غربی‌ها قصد دارند با پیشنهاد طرح‌های متنوع و متعدد به کشورهای منطقه دریای خزر پیرامون انتقال منابع انرژی آن‌ها به بازارهای جهانی قصد دارند این کشورها را در رقابتی سخت و دشوار با یکدیگر قرار دهند تا بدین ترتیب مقدمات ظهور و بروز یکی از مهم‌ترین بهانه‌های میلیتاریزاسیون منطقه خزر را فراهم آورند. در شرایطی که ریسک و خطر وجود معادن مورد دعوا و منازعه در منطقه خزر وجود دارد و در شرایط فقدان رژیم حقوقی دریای خزر، عملا همه کشورهای منطقه در حال تقویت قوای دریایی خود هستند. بدین ترتیب، همان چیزی که غربی‌ها و آمریکایی‌ها به دنبال آن بوده‌‌اند محقق گردید: منشعب شدن کشورهای منطقه خزر. این دو گروه از کشورهای خزری به همکاری نظامی در منطقه با کشورهای دیگر به شکل کاملا متفاوتی می‌نگرند. در یک سو، ایران و روسیه قرار دارند که به صورت مطلق مخالف هرگونه حضور نظامی کشورهای ثالث، به صورت خاص آمریکا در منطقه هستند و در سویی دیگر، سه کشور ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان قرار دارند که بی‌میل به حضور نیروهای نظامی کشورهای فرامنطقه‌ای در خزر نیستند. همه موارد ذکر شده زمانی ملموس‌تر و عینی‌تر جلوه خواهد کرد که این موضوع را نیز در تحلیل‌های خود پیرامون سیاست های آمریکا در منطقه خزر لحاظ نمائیم که آمریکایی‌ها هیچ سود و نفع مستقیمی از انتقال منابع انرژی خزر به بازارهای جهانی نمی‌برند و اجاق‌های مردم این کشور با گاز منطقه خزر روشن نمی‌شوند و انرژی منطقه خزر صرفا به سلاح و ابزاری در دستان واشنگتن با هدف بهره‌برداری‌های سیاسی از آن در این منطقه و اعمال فشار بر تهران و مسکو بدل شده است.   

همه موارد فوق‌الذکر به همراه بسیاری از مسائل و موضوعات دیگر ضمن آسیب رساندن به منافع اقتصادی کشورهای خزری و ناتوان ساختن آن‌ها در تنوع‌بخشی به اقتصادشان که به شکل بیمارگونه‌ای مبتنی بر درآمدهای حاصل از فروش انرژی است، کشورهای خزری را به سمت میلیتاریزاسیون سوق می‌دهند که جز رقابت تسلیحاتی پرهزینه، هیچ چیز مطلوبی برای آن‌ها به ارمغان نمی‌آورد. رقابت اقتصادی قدرت‌های بزرگ در منطقه خزر در شکل تلاش برای کنترل بر کریدورهای حمل و نقل در این منطقه در حال افزایش می‌باشد. اما پشت دسیسه‌های خزری آمریکا و غرب و تلاش آن‌ها برای ایجاد خطوط لوله انتقال انرژی به بازارهای بین‌المللی و کریدورهای حمل و نقل بدون حضور ایران و روسیه سناریوی خطرناکی نهفته است: تبدیل کشورهای منطقه خزر به شرکای غرب، دشمنان ایران و مخالفان روسیه با سلاح انرژی.

بدون تردید، تکیه و توسل آمریکا و اتحادیه اروپا به آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان در تامین امنیت انرژی غرب، منافع روسیه و در میان مدت منافع ایران را با چالشی جدی مواجه خواهد ساخت. اگرچه برای غرب و آمریکا همکاری با کشورهای منطقه خزر در حوزه انرژی بسیار مهم است، اما مهم‌تر آن است که این کشورها را تحت انقیاد خود در آورند. در سناریوی طراحی شده از سوی آن‌ها، کشورهای منطقه خزر باید به شریک آمریکا و غرب، دشمنان ایران و مخالفان روسیه تبدیل شوند. اما سوال مهم اینجا است که آیا ایرانی‌ها و روس‌ها با علم به اصرار غرب و آمریکا بر تشدید حضور و نفوذشان در منطقه خزر و ضمن احترام به منافع کلیدی دیگر کشورهای خزری، برای ایجاد دوگانه‌ای قوی در این منطقه با هدف جلوگیری از گسترش این حضور و نفوذ متقاعد شده‌اند یا خیر. کارشناسان موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر در آینده‌ای نزدیک طی مقاله‌ای در سایت موسسه به این سوال مهم پاسخ خواهند گفت.

محسن حمیدی: کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز، عضو شورای علمی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTczNw


آقای بردی محمدف, گاز شما ما را نمی گیرد... (همراهی همسایه شمالی

 

آقای بردی محمدف, گاز شما ما را نمی گیرد... (همراهی همسایه شمالی با سمفونی همسایه غربی)

آقای بردی محمدف  , گاز شما ما را نمی گیرد...

(همراهی همسایه شمالی با سمفونی همسایه غربی)

 موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS)- انرژی را می توان از جمله حوزه هایی دانست که در معادلات سیاسی جهان از جایگاهی ویژه برخوردار بوده و نه تنها به عنوان عاملی برای کسب درآمد ارزی بلکه به عنوان ابزاری برای اثرگذاری سیاسی نیز به شمار می روند. در این رابطه نیز عموماً کشورهای صاحب منابع عظیم انرژی سعی دارند تا بار بخش مهمی از اثرگذاری های بین المللی خود را بر دوش منابع انرژی محور خود بیاندازند. ترکمنستان نیز به عنوان یکی از کشورهای غنی در حوزه انرژی  سعی دارد تا از این ابزار استراتژیک نه تنها برای اعمال سیاست های بین المللی خود, بلکه به عنوان تضمینی برای حفظ ساختار حکومتی و سیاسی خود استفاده نماید. اما باید بدانیم که زمانی می توان از نفت یا گاز و یا هر محصول انرژی محور به عنوان یک ابزار مهم تاثیرگذاری استفاده نمود که علاوه بر داشتن منابع عظیم انرژی, توانایی فروش و انتقال آن نیز موجود باشد. ظاهراً کشور دوست, ترکمنستان نیز با یک اشتباه محاسباتی ساده به این نتیجه رسیده است که صرف وجود منابع عظیم گاز می تواند ابزاری برای تاثیرگذاری بر همسایگان شمالی و جنوبی آن باشد. اما این کشور صاحب چهارمین منابع گازی جهان باید بداند که قطعاً رویه در پیش گرفته شده از سوی او در برابر کشور صاحب دومین ذخیره گازی جهان سودمند نخواهدبود. این در حالی است که مزیت های سرزمینی لازم برای صادرات گاز میان ایران و ترکمنستان به اندازه فاصله خورشید تا زمین است. ترکمن ها باید بدانند که گاز آنها آنقدر قدرت ندارد که مثل برق ایران را بگیرد!!!!...

طی سال‌های اخیر ایران و ترکمنستان در شرایط داد و ستد سودمند انرژی قرار داشتند. ایران گاز طبیعی ترکمنستان را خریداری می‌کرده و در مقابل خدمات مهندسی-فنی و کالاهای خود را در اختیار این جمهوری قرار می‌داد. ترکمنستان طی ماه‌های اخیر بزرگ‌ترین خریدار کالا از ایران بوده و در مجموع بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران پس از چین و ترکیه هست. طرفین طی این سال‌ها ده‌ها سند همکاری را به امضاء رساندند و تقریبا 150 کمپانی ایرانی نیز در ترکمنستان فعالیت می‌کنند، اما همه این‌ها به همراه وجود مرز زمینی مشترک به طول 992 کیلومتر، نزدیکی تاریخی و مذهبی و حضور اقلیت ترکمن در شمال ایران که همگی می‌توانند به عنوان فاکتورهای اتحاد و همبستگی بین دو کشور همسایه تلقی گردند نتوانست مقامات عشق‌آباد را مجاب سازد که از فکر توطئه و نیرنگ بر علیه ایران بیرون آید. طی روزهای اخیر ترکمنستان به صورت ناگهانی ارسال گاز به ایران را به دلیل اختلاف بین دو کشور پیرامون بدهی کشورمان متوقف نمود و بدین ترتیب بار دیگر مسئله گازی در مناسبات بین ایران و ترکمنستان به بن بست رسید. بنابر گزارشات، کمپانی گازی ترکمنستان علیرغم توافق حاصله بین مقامات دو کشور که مذاکرات و پرداخت فوری بدهی‌ها را پیش‌بینی می‌کند دست به این اقدام زده است. طرف ایرانی این اقدام را نقض آشکار این توافق عنوان نمود.

اگرچه وجود محرکه‌های اقتصادی در تصمیم عشق‌آباد کاملا واضح بوده و قابل کتمان نیست، اما وجود لابی قوی طرفدار آمریکا، اسرائیل و ترکیه در ترکمنستان و همراه شدن این کشور با سمفونی بی‌ثباتی، ناآرامی و تنش که محور خطرناک غرب، اسرائیل، ترکیه و کشورهای عربی به رهبری آمریکا در حال نواختن آن در منطقه هستند، ما را وادار می‌سازد تا نتیجه بگیریم که تشدید سیاست‌های ضد ایرانی عشق‌آباد با تشدید تنش در مناسبات ایران با ترکیه و غرب پیرامون تحولات سوریه در ارتباط هست. این گزارش در ادامه می‌کوشد ابعاد پیدا و پنهان این اتفاق را که مجموعه‌ای در هم‌تنیده از محرکه‌های داخلی و خارجی است مورد واکاوی قرار داده و در پایان نیز پیشنهاداتی را برای طبقه تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز جمهوری اسلامی ایران ارائه نماید.

توافقنامه هسته‌ای تحت عنوان "برجام" اگرچه به دلیل کارشکنی‌ها و بد عهدی‌های فاحش آمریکا شکننده به نظر می‌رسد، اما قابل کتمان نیست که لغو تحریم‌‌ها از ایران توازن قدرت در منطقه خزر را به سود ایران تغییر خواهد داد. احتمالا این نکته از نظر مقامات عشق‌آباد نیز دور نماند که ایران پساتحریم با قدرت در حال بازتعریف نقش و جایگاه منطقه‌ای و جهانی خود است. پس از لغو تحریم‌ها تهران تلاش می‌کند سیاست فعال‌تری را در منطقه خزر اتخاذ و نقش میانجی فعال‌تری را در انتقال گاز به اروپا و نیز سایر مناطق ایفا نماید. کشورمان قصد دارد کریدورهای حمل و نقل ترانزیتی جدیدی را نیز در منطقه ایجاد نماید. ضمنا مقامات کشورمان با جدیت و جسارت بیشتری بر واریانت‌های خود پیرامون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر پافشاری خواهند کرد. در سطحی کلا‌ن‌تر، ایران و روسیه نیز در صدد هستند تاثیر و نفوذ اتحادیه اروپا و آمریکا را در منطقه خزر به حداقل برسانند و بدون دخالت کشورهای فرامنطقه‌ای امنیت سیاسی، اقتصادی و انرژی این منطقه را تامین نمایند. بدون تردید این روند خوشایند و مطلوب عشق‌آباد به عنوان پروکسی و نماینده غرب و آمریکا در منطقه نیست و همین موضوع نیز سبب گردید رهبری عشق‌آباد در اتخاذ خط‌مشی سیاست خارجی خود در قبال ایران دچار سراسیمگی و آشفتگی گردد.

احتمالا موضوع دیگری که ترکمن‌ها را بیمناک ساخته و آن‌ها را به اتخاذ سیاست‌های غیرعقلایی و نسنجیده بر علیه ایران وادار نمود ترس و واهمه آن‌ها از سیطره هژمونیک مذهبی و فرهنگی ایران در منطقه هست. رهبری ترکمنستان بیم آن دارد که ایران بر سبک زندگی سکولار مسلمانان این جمهوری تاثیر بگذارد، اما مقامات همسایه شمالی باید به این درک مهم برسند که تهران هیچگاه برای تحمیل نسخه خود از توسعه سیاسی-اقتصادی تلاش نمی‌کند، بلکه می‌کوشد با ارائه الگویی مناسب از خود به عنوان کشوری توسعه‌یافته که همزمان به ارزش‌های سنتی، مذهبی، فرهنگی و ملی خود پایبند است مردم منطقه را به سمت خود جلب و جذب نماید. تردیدی وجود دارد که کند ساختن و یا جلوگیری از این روند از سوی رهبران کشورهای این منطقه، از جمله رهبر کشور مورد مطالعه در این گزارش، آن‌ها را در مقابل شهروندشان قرار می‌دهد، نه ایران.

بدیهی است که تلاش بی‌وقفه رهبری عشق‌آباد برای از بین بردن فاکتورهای موثر قدرت نرم در مناسبات بین دو کشور، از جمله همکاری‌های اقتصادی-انرژی با هدف مصون ماندن از تاثیر و نفوذ ایران دارای پیامدهای منفی و نامطلوبی برای این جمهوری خواهد بود. این کشور با درخواست از ایران برای پرداخت فوری بدهی‌ها بازی خطرناکی را آغاز نمود. عشق‌آباد در شرایط تقویت منطقه‌گرایی، به تدریج از ترتیبات و سازمان‌های چندجانبه که کانال‌های مهم همکاری‌ها و تعاملات منطقه‌ای تلقی می‌گردند فاصله گرفته و بیش از پیش منزوی خواهد شد. این در حالی است که جهت‌گیری سیاست خارجی ترکمنستان که علیرغم ادعای "بی‌طرفی" مقامات این کشور، مبتنی بر نزدیکی مناسبات با غرب است به دلیل شرایط جغرافیایی این کشور چندان موثر واقع نیفتاد. بستن گاز به روی اهالی شمالی کشورمان در حالی که پرونده بدهی ایران با امضای توافقنامه بین تهران و عشق‌آباد به صورت موقت بسته شده بود، بیانگر ماهیت پیش‌بینی‌ناپذیر و میل فزاینده این کشور به استفاده ابزاری از انرژی است که بدون تردید وجهه و اعتبار منطقه‌ای و بین‌المللی ترکمنستان را خدشه‌دار خواهد کرد.

مثال ترکیه بر ادعای ما صحه می‌گذارد، زیرا همسایه شمالی نیز دقیقا سیاست‌های همسایه غربی را تکرار می‌کند. ترک‌ها سیاست تنش‌زایی با کشورهای همسایه خود را در پیش گرفته بودند، اما در نهایت با صرف هزینه گزاف مالی و سیاسی دریافته‌اند که به تنهایی نمی‌توانند از عهده مشکلات و پیچیدگی‌های امنیتی در منطقه، به صورت ویژه تهدید گسترش حضور و نفوذ "داعش" و مزدوران آن‌ها در منطقه برآیند که وقوع حملات تروریستی مکرر در این کشور و چرخش سریع آنکارا به سمت اتحاد ولو تاکتیکی با ایران و روسیه گویای همه چیز هست. رهبری عشق‌آباد باید از اتفاقات ترکیه و دیگر رخدادهای بزرگ منطقه‌ای نظیر جنگ در دونباس، جدایی کریمه از اوکراین، جنگ در گرجستان و اتفاقات سوریه درس گرفته و دریابد که معادلات منطقه‌ای پیچیده‌تر از آن است که بتوان آن‌ها را بر اساس یک الگوی مشخص تحلیل و تفسیر و بر اساس آن عمل نمود. بنابراین نقض توافقنامه‌های گازی، برگزاری مانورهای نظامی در دریای خزر و سایر اقدامات تحریک‌آمیز بر علیه ایران نتیجه و پیامدی جز بی‌ثباتی و ناآرامی در آن کشور به همراه نخواهد داشت. احتمالا مقامات ترکمن امیدوار به حمایت غرب و آمریکا در صورت ایجاد بحران احتمالی در مناسبات با ایران هستند، اما آن‌ها گویا فراموش کرده‌اند که در اوج درگیری و منازعه و جنگ تحریم‌ها بین مسکو و آنکارا پس از سرنگونی هواپیمای روسی از سوی ترکیه در اواخر سال 2015، غربی‌ها و آمریکایی‌ها در پاسخ به درخواست کمک آنکارا تنها سکوت اختیار کرده و هیچ اقدام عملی برای مصون نگه داشتن این کشور از خشم و غضب روسیه انجام نداده‌اند.

از سویی دیگر، اگرچه رئیس جمهور ترکمنستان "قربانقلی بردی‌محمدوف" وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی در کشورش را انکار نموده و اظهار می‌کند که ترکمنستان در حال حاضر "عصر طلایی" خود را سپری می‌کند، اما اخبار و گزارشات پیرامون تحولات داخلی این کشور حاکی از آن است که ترکمن‌ها بحران اقتصادی عمیقی را تجربه می‌کنند، لذا این کشور با قطع گاز ارسالی به ایران در شرایط آسیب‌پذیری قرار گرفت. پکن تنها خریدار واقعی گاز ترکمنستان تلقی می‌گردد، اما درآمد حاصل از مناسبات انرژی با چین برای از بین مشکلات اجتماعی-اقتصادی در ترکمنستان و تامین امنیت در مناطق مرزی ترکمنستان و افغانستان کافی به نظر نمی‌رسد. ضمنا تنها یک خریدار برای این همه گاز مغایر با سیاست پلورالیسم اقتصادی و تنوع‌بخشی به مسیرهای صادراتی است که مدت‌ها است پیرامون آن در عشق‌آباد سخن می‌گویند. شرایط زمانی وخیم‌تر به نظر می‌رسد که دریابیم چین به عنوان تنها خریدار گاز ترکمنستان دارای منافع کافی و وزن استراتژیک بالایی بوده و می‌تواند شرایط هر معامله‌ای را به گونه‌ای که مطلوبش هست تغییر دهد. نامشخص بودن قیمت گاز ارسالی ترکمنستان به چین که احتمالا کم نیز هست را می‌توان در همین چارچوب تفسیر نمود.

با این توصیفات و توضیحات ما به همسایه شمالی خود توصیه می‌کنیم که پیش از تحمیل هزینه‌های هنگفت سیاسی و مالی، به صورت رایگان از تجربه ترکیه و دیگر کشورهای منطقه بهره گرفته و سیاست تعامل با همسایگان را در پیش گیرد. اما ایران باید مذاکرات فوری و جدی گازی با طرف ترکمنی را در دستور کار خود قرار داده و در صورتی که این مذاکرات به دلیل زیاده‌خواهی‌های طرف ترکمن به نتیجه نرسد، از اقدامات سلبی برای تنبیه عشق‌آباد استفاده نموده و خرید گاز از این کشور را به صورت کامل لغو نماید. وقت آن رسیده است که مقامات کشورمان در خط‌مشی سیاست خارجی خود نسبت به ترکمنستان که تاکنون در چارچوب اصل مهم حسن همجواری و احترام به همسایگان مبتنی بر موضع سکوت در مقابل سیاست‌های ضد ایرانی این کشور بود تجدید نظر نموده و با تکیه بر پتانسیل‌های بالای داخلی خود، از جمله نیروهای مسلح قوی، نیروهای انسانی توانمند و منابع عظیم انرژی از موضع قدرت با این کشور کوچک آسیای میانه سخن بگویند. ایران پساتحریم باید برای تقویت دیپلماسی نظامی، مذهبی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در منطقه خزر بکوشد که کاملا قابل توجیه و توضیح است. کشورمان در طول تاریخ همواره دارای جایگاه و موقعیت غالب و مسلط در منطقه خزر در تمام حوزه‌های فوق‌الذکر بوده است. احیا جایگاه و موقعیت ویژه ایران در منطقه خزر هیچ گونه منافاتی با مناسبات پویا و باثبات با کشورهای منطقه، به صورت خاص ترکمنستان ندارد.

ضمنا نقض عهد از سوی عشق‌آباد ضرورت تشدید دیپلماسی انرژی از سوی تهران را بسیار مبرم می‌سازد که در این چارچوب ایجاد کارتل گازی با حضور ایران، آذربایجان و روسیه با هدف هماهنگی تصمیمات و اقدامات گازی و تشدید مذاکرات پیرامون طرح‌ها و پروژه‌های انرژی منطقه‌ای، به صورت خاص خط لوله آی‌پی و طرح انتقال گاز از روسیه به هند از طریق آذربایجان و ایران بسیار تعیین کننده خواهد بود. در خصوص ایجاد کارتل گازی، این اقدام با منافع تهران، مسکو و باکو در انطباق و سازواری است. روسیه به دنبال آلترناتیوی برای خط لوله گاز اوکراین است، ایران به دنبال بازارهای فروش انرژی است و آذربایجان نیز با مشکل تامین ظرفیت خط لوله گاز به اروپا مواجه هست. در خصوص خط لوله آی‌پی نیز باید گفت که خط لوله جایگزین تاپی که به شدت از سوی غرب و آمریکا پشتیبانی می‌شود به دلیل شرایط پیچیده در افغانستان و مهم‌تر از آن پیش‌بینی ناپذیر بودن ترکمنستان که با اقدام اخیرش نیازی به تلاش برای اثبات آن نیست قابلیت اجرایی ندارد. مقامات کشورمان در این شرایط باید به دیپلماسی انرژی شدت بخشیده و پیرامون این طرح‌ها با کشورهای منطقه به گفتگو و مذاکره بپردازند.

اما نکته قابل توجه و تامل اینجا است که نمی‌بایست در گرماگرم سرزنش اقدام قبیح و شرم‌آور کشور همسایه از اعتراف و توجه به اهمال‌کاری خود در موضوع مهم تامین امنیت انرژی در مناطق مختلف کشورمان غافل شویم و سهم خودمان را در بروز این رخداد محاسبه نکنیم. احتمالا پس از اقدام ضد ایرانی ترکمنستان کسی در ایران نباشد که به این نتیجه مهم و حیاتی نرسیده باشد که مهم‌ترین چالش کشورمان در حال حاضر بی‌توجهی مقامات تهران به موضوع اقتصاد مقاومتی است. متاسفانه این موضوع حیاتی در بین همهمه‌های سیاسی جناح‌های مختلف در کشور مورد غفلت واقع گردید. در صورتیکه مطالعه رفتار کشورها به وضوح حاکی از آن است که آن‌ها تنها کشورهایی را جدی می‌گیرند که همزمان دارای قدرت اقتصادی و نظامی باشند. بنابراین تا زمانی که قدرت اقتصادی خود را همزمان با قدرت سیاسی-نظامی بهبود نبخشیم، صحبت از کاهش فشارها بر ایران از سوی کشورهای حتی کوچکی همچون ترکمنستان که ضعیف‌ترین حلقه در سیستم امنیت اورآسیا است ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد.

 

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzMyNQ