سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

آمریکا هزینه نزاع های سیاسی و نظامی با روسیه را تقسیم می کند

آمریکا هزینه نزاع های سیاسی و نظامی با روسیه را تقسیم می کند

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - گفتگو: دکتری حقوق بین الملل بر این باور است که راهبردهای دفاعی آمریکا در قبال روسیه از لایه های مختلفی مانند ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی میان روسیه و کشورهای سابق شوروی، محاصره نظامی ، اعمال تحریم اقتصادی روسیه و ... برخوردار است.

میثم آرائی درونکلا مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر، و عضو هیئت علمی دانشگاه تاکید می کند که در مقابل اقداماتی که  ایالات متحده آمریکا در قبال  روسیه انجام می دهد، مسکو هم در بسیاری از مناطق غرب آسیا اقدام به تعریف معادلات سیاسی، امنیتی و نظامی برای ایالات متحده  کرده و شاید بتوان این راهبرد روسیه را راهبردی نسبتاً موفق برای چانه زنی با آمریکا دانست . این فرایند دست روسیه را برای معامله با غرب و اروپا پربارتر می کند. روابط جدید روسیه با کشورهایی از جمله ایران، ترکیه، پاکستان، مصر، عراق، سوریه و حتی عربستان را می توان حضور روسیه در زمینی دانست که زمانی پایگاه قدرتمند ایالات متحده برای مبارزه با توسعه کومونیسم به حساب می امده و روسیه هیچ حضوری در این مناطق نداشته است.

سئوال :راهبرد دفاعی ایالات متحده در قبال روسیه چیست؟

الف: راهبرد دفاعی ایالات متحده در قبال روسیه را می توان یک راهبردچند لایه بامحوریت فلج‌کردن اقتصادی روسیه دانست تامنجربه فشارازدرون(ازسوی جامعه سیاسی اعم ازنخبگان ومردم روسیه) بر حاکمیت سیاسی روسیه شود.

ب: ایالات متحده سطح مشخصی ازتسلیحات خود (تقریباً تجهیزات دفاعی و سامانه های ضدموشکی و شبیه به آن)رابه صورت آشکاروبا یک مکاری سیاسی درقبال روسیه علنی کرده وآن تسلیحات دفاعی رارسانه‌ای می‌کندوعموماًبخش مهمی ازتبلیغات ایالات متحده آمریکا برمحوریت تجهیزات دفاعی است نه تجهیزات تهاجمی. این راهبرد روسیه را وادار به تبلیغ پتانسیل‌های تهاجمی خود کرده است. این فرایند چند نتیجه مهم برای ایالات متحده داشته و دارد: اولاً، خود را در مقام منجی و روسیه را در مقام متجاوز قرار می دهد و دوماً، افکار عمومی کشورهای اروپایی روسیه را یک تهدید قلمداد می کنند و سوماً، در میان کشورهای جماهیر شوروی سابق روسیه را همچنان یک قدرت تهاجمی با میل تهاجم و تخاسم علیه آنها جلوه می دهد.

ج: بخش مهمی ازتوان آمریکا به محاصره نظامی روسیه اختصاص یافته است. ایالات متحده با این کار علاوه بر اینکه درصورت درگیری،توانایی مقابله چندجانبه با روسیه و حتی تجزیه برخی از نقاط آن را که خواسته های جدایی طلبانه دارند خواهد داشت، بلکه تهدید خود را بر مردم و جامعه سیاسی روسیه یک تهدید واقعی و قریب الوقوع نشان می دهد.

د: لایه دیگر راهبر آمریکا در قبال روسیه ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی میان روسیه و کشورهای سابق شوروی و حضور نظامی در این کشورها برای حمایت از آن کشورها در مقابل روسیه می باشد.

ه: راهبردهای حاضر با تحریم اقتصادی روسیه و نیز گران کردن هزینه مراوده اقتصادی برای شرکای اقتصادی روسیه تکمیل می کند.

و: تمامی حلقه های فوق به علاوه تشکیک های ایدئولوژیک و‌غیرایدئولوژیک می باید در مردم منجر به زیرسئوال بردن کارایی و راندمان حاکمیت گردد که عموماً جامعه به صورت هایی نظیر کاهش جمعیت، خروج سرمایه، ناامیدی نسبت به طبقه حاکم، گسترش مافیای اقتصادی و سیاسی، اعتراضات خیابانی و حتی رفورم سیاسی.. به آن پاسخ می دهد.

سئوال: تحلیل شما از شکل و محتوای این راهبرد چیست؟

ایالات متحده آمریکا تجربه موفق تجزیه شوروی را در کارنامه خود دارد که از راهبردهای نظامی با آثار مخرب اقتصادی بهره مند گردیده است تا از آن طریق، نهاد حاکمیت در شوروی و اکنون در روسیه ناکارآمد گردد. باید توجه داشت که آمریکا با شرکای خود هزینه نزاع های سیاسی و نظامی را میان خود تقسیم می کنند ولی در مقابل روسیه باید به تنهایی آثار این نزاع ها را تحمل نماید. اما:

الف: تحلیل ها و بررسی های آماری رسمی و نیز رگرسیون های های سیاسی و جمعیتی نشان می دهد روسیه به شدت تحت فشار است. کاهش صد درصدی بودجه دلاری روسیه و حتی فریز 40 درصدی بودجه روبلی روسیه به همراه کاهش 40 درصدی تولید ناخالص داخلی و نیز کاهش 100 درصدی نقش تجارت خارجی در شاکله تولید ناخالص داخلی روسیه، کاهش مداوم جمعیت و خروج مداوم سرمایه گذاران و نخبگان از روسیه از جمله آثار راهبرد دفاعی آمریکا در سال های اخیر بوده است. به صورتی که می توان قضیه گرجستان و اوکراین را در واقع دام های طراحی شده برای روسیه به حساب آورد که نتیجه ای جر کاهش معنی دار وزن حاکمیتی و وزن سیاسی روسیه نداشته اند.

روس ها(خاصه جمعیت ساکن در بخش اروپایی روسیه) رفاه به معنی غربی آن را به خوبی می شناسند. همین امر باعث می شود روسیه بر خلاف سایر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی به مشکلات اقتصادی از طریق پژمردگی جمعیتی واکنش نشان بدهد. فی المثل بر اساس برخی از آمارها جمعیت روسیه در دو سال اخیر در مجموع 3 میلیون نفر کاهش یافته است.

ب: در مقابل اقدامات ایالات متحده آمریکا، روسیه در بسیاری از مناطق غرب آسیا اقدام به تعریف معادلات سیاسی، امنیتی و نظامی برای ایالات متحده نموده است. شاید بتوان این راهبرد روسیه را راهبردی نسبتاً موفق برای چانه زنی با آمریکا به حساب آورد. این فرایند دست روسیه را برای معامله با غرب و اروپا پربارتر می کند. روابط جدید روسیه با کشورهایی از جمله ایران، ترکیه، پاکستان، مصر، عراق، سوریه و حتی عربستان را می توان حضور روسیه در زمینی دانست که زمانی پایگاه قدرتمند ایالات متحده برای مبارزه با توسعه کومونیسم به حساب می امده و روسیه هیچ حضوری در این مناطق نداشته است. اما همین مناطق امروزه شاهد حضور چشمگیر روسیه برای پرهزینه کردن سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا شده است.

سئوال: آینده روابط روسیه با آمریکا و اثر ان بر ایران چیست؟

روند فعلی در بهترین حالت آن باعث توقف روسیه در تمامی شاخص های اقتصادی و غیراقتصادی توسعه و حتی عقبگرد در برخی از شاخص های دیگر(نظیر تولید ناخالص داخلی و یا رشد جمعیت و توسعه صنعتی و ..) می شود. طبیعی است که احتمال درگیری نظامی بین دو قدرت هسته ای ضعیف است اما پتانسیل های ناشی از روابط خصمانه موجود منجر به دو واقعه مهم خواهد شد که عبارتند از:

الف: در کوتاه مدت شاهد فُرم خاصی از درگیری نظامی و آن هم درگیری نیابتی خواهیم بود. نمونه سوریه، اوکراین و گرجستان از همین دست از موارد است. رگرسیون ها نشان می دهد وزن سیاسی و حاکمیتی روسیه در زمان این بحران ها به شدت نوسان داشته است.

ب: شاهد توسعه جنگ سردی دیگر میان این دو کشور خواهیم بود که بنده بایلم از آن به عنوان "تله سرد" نام ببرم. زیرا در این وضعیت در مصاف رقابتی که بنیانی اقتصادی و شکل و صورتی نظامی دارد کاملاً مشخص است که حاصل درگیری و رقابت اقتصادی-نظامی ایالات متحده با حجم تجارت بیش از 3.5 تریلیارد دلار و روسیه با 500 میلیارد دلار که بخش عمده از اقتصاد آن وابسته به نفت و گاز است چه خواهد بود.

ادامه دو روند فوق قطعاً روس ها را از ادامه اهداف و نظرات خود منصرف خواهد کرد و چنین وضعیتی را موضوعات ذیل تشدید و تقویت می نماید: عدم وجود یال جمعیتی موثر با کشورهای دیگر، عدم وجود متحد قدرتمند استراتژیک، عدم وجود یال های اقتصادی کارا، وابستگی به صنعت و تکنولوژی غرب، عدم وجود یال های زبانی موثر با کشورهای قدرتمند، عدم وجود یال های مذهبی با سایر کشورها، عدم وجود یال های فرهنگی با سایر کشورها، عدم وجود یک ایدئولوژی شاخص روسی برای تحت تاثیر قرار دادن سایر کشورها، دیدگاه مصلحت انگارانه روس ها به تمامی معادلات بین المللی و تلاش برای بقاء. این موراد روس ها را وادار به عقب نشینی می کند و باید منتظر بود این کشور با دادن و گرفتن امتیازهایی بر سر میز مذاکره با آمریکا بنشیند.

ایران باید توجه داشته باشد که ثمنی برای دادن یا گرفتن امتیاز واقع نشود و البته این امر به معنی دوری کردن کامل از روسیه نیست. هیچ کشوری ارزش فدا شدن ندارد و هیچگاه هم نمی توان خواستار قطع رابطه با دیگران و از جمله روسیه بود. بخصوص آنکه چشم انداز روشنی بر سر راه روابط ایران و روسیه به وجود امده است. نکات بیان شده از باب توجه خواننده محترم برا افزایش دقت و برآورد جزئیات چگونگی برخورد با روسیه است. در وضعیت کنونی نمی توان روسیه رامنجی اقتصادی ایران دانست و با توجه به مطالب بیان شده، روسیه تا حد زیادی غرق در مشکلات اقتصادی می باشد.

منبع: شورای راهبردی روابط خارجی

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTkzNw


نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بینالملل برگزار گر

 نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل برگزار گردید

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – نشستی مشترک با موضوع "روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل" با محوریت بررسی روابط روسیه با ایران، بررسی روابط روسیه با خاورمیانه و بررسی روابط روسیه با آمریکا توسط موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر(iikss) با همکاری موسسه ایراسیه(ایران و روسیه) در محل موسسه "لغتنامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی" برگزار گردید. این نشست در سه پنل به مدیریت "میثم آرائی درونکلا" دکترای حقوق بین‌الملل که مدیر موسسه iikss نیز می‌باشد انجام شد که در پنل نخست جناب آقای "سید مجتبی جلال‌زاده" پژوهشگر و کارشناس مسائل آمریکا، روابط روسیه و آمریکا را مورد بررسی قرار داد.

ایشان در ابتدا به دوران پسا جنگ سرد و به قدرت رسیدن ترامپ و رفتارهای خارج از عرف و عقلانیت وی اشاره کرد و افزود رئیس‌جمهور آمریکا در عرصه بین‌الملل به صورت غیرکارشناسانه رفتار می‌کند. کارشناس مسائل آمریکا در ادامه به تاریخچه روابط و ادوار ریاست جمهوری دو کشور اشاره داشت که در برخی دوره‌ها تنش‌زدایی در روابط مسکو و واشنگتن طرح‌ریزی شده بود و بهترین دوره روابط میان دو کشور در زمان ریاست جمهوری "دیمتری مدودف" و "باراک اوباما" عنوان شد که حمایت مسکو از قطعنامه‌های واشنگتن علیه برنامه هسته‌ای تهران و حمایت از تحریم‌ها رقم خورد. مشارالیه بحران سوریه، بحران کریمه، پرونده هسته‌ای ایران و تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه و تفکرات دو قطبی قدرت بین‌الملل میان روسیه و آمریکا را از عوامل واگرایی و مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی که هر دو خود را ملزم به برقراری حفظ امنیت در سطح بین‌الملل می‌دانند و مسئله تامین امنیت انرژی و قرارداد "روس نفت" و "اکسون موبیل" را عوامل همگرایی دو کشور دانست. آقای جلال‌زاده روابط دو کشور را ناپایدار خواند که افت و خیز بسیاری خواهد داشت و روابط طرفین نه دوستانه خواهد بود نه دشمنانه که توامان با یکدیگر رقابت و همکاری خواهند کرد. وی افزود در دوره ترامپ ما باید شاهد تنش‌زدایی میان دو کشور باشیم ولیکن حس رقابت میان طرفین وجود خواهد داشت. در این میان قدرت گرفتن اتحادیه اروپا و نقش بیشتر آن در جوامع بین‌الملل که به ضرر دو کشور می‌باشد اشاره شد. آقای جلال‌زاده در ادامه جمع‌بندی‌های خود اظهار نمود که ترامپ هنوز به ثبات در سیاست خارجی نرسیده است و تغییر و تحول فراوانی در این کشور از جمله عزل و نصب مقامات در کابینه وی انجام شده است که اکثر آنها با شایعه دخالت‌های روسیه در انتخابات آمریکا مرتبط می‌باشند که در صورت اثبات آن امکان دارد دولت ترامپ تحت تاثیر قرار گیرد. همچنین بازگرداندن قدرت که از سوی ترامپ در تبلیغات انتخاباتی وعده شده بود از دیگر چالش‌های دولت وی محسوب می‌شود که تنش‌زدایی با روس‌ها کلید موفقیت ترامپ عنوان گردید.
در پنل دوم آقای "مصطفی آذریان" تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه و مدیریت موسسه "ایراسیه" ایراد سخنرانی نمود. وی در ابتدا به روابط سیاست خارجی روسیه با کشورهای ایران، سوریه، یمن، مصر، عربستان و رژیم صهیونیستی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... پیگیری می‌شود اشاره داشت و با توجه به حساسیت روابط میان مسکو و تل‌آویو بحث خود را در این خصوص پیگیری نمود. آقای آذریان به اتحاد پیچیده روس‌ها و یهودی‌ها که موجب راهیابی نمایندگان دو طرف در مجلس گردید و همچنین همکاری روس‌تبارها و اسرائیلی‌ها که سبب ایجاد یک حزب قدرتمند روسی در اسرائیل شده است اشاره کرد. مدیریت موسسه ایراسیه همچنین افزود در روسیه برای یهودیان ارزش خاصی قائل هستند و مسکو یهودیان را در شمال چین مستقر نمود و آنها به صورت خودمختار عمل می‌کنند و صاحب پرچم نیز هستند. مشارالیه در ادامه به حضور روسیه در سوریه اشاره کرد که با درخواست اسد صورت گرفته است. در عین حال اتباع مسلمان چچن که در ادوار مختلف همواره باعث ناامنی در روسیه شده‌اند نیز در خاورمیانه حضور دارند و هر حرکت تروریستی که در سوریه انجام می‌شود روس‌ها چچنی‌ها را نیز دخیل می‌دانند، به همین دلیل حضور روس‌ها در سوریه به این عامل نیز بستگی دارد. دگرسو ضعف ژئوپلتیک روسیه که باعث حضور آنها در سوریه شده است از عوامل مهم در دسترسی به آبهای گرم عنوان گردید . آقای آذریان اذعان داشت، روس‌ها بر این باور بودند که اگر بندر "طرطوس" در سوریه از بین می‌رفت و در اختیار مخالفان اسد قرار می‌گرفت روس‌ها با چالش جدی در این منطقه روبرو می‌شدند. تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه در ادامه افزود ما شاهد روابط خوب مسکو و تل‌آویو در جنگ سوریه هستیم زیرا در صورت مداخله مستقیم اسرائیل در سوریه، از سوی روسیه شاهد هیچگونه واکنشی نبودیم.
در پنل سوم، آقای دکتر "میثم آرائی‌درونکلا" مدیریت موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) در سخنرانی خود به ارائه مباحث وزن حاکمیتی(GW) روسیه و آمریکا که بر اساس شاخص‌های مختلفی همچون جمعیت، مساحت سرزمین، بودجه و دیگر فاکتورها تهیه و تدوین شده است پرداخت و در ادامه شبکه تجارت بین‌المللی دو کشور را نیز مورد مقایسه قرار داد. در این شاخص،  توانایی و قدرت حکومت آمریکا برای اعمال سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی بسیار بیشتر از روسیه است. علاوه براین شاخص بقای حکومت روسیه بسیار پایین بوده و تقریبا هر نسل در این کشور یک انقلاب را دیده‌اند، با این حال روسیه از مزیت‌های سرزمینی خود استفاده کرده و پتانسیل‌های لازم برای پیشرفت را دارد، هرچند که شاخص‌های انسانی روس‌ها پایین است. علاوه بر این، بحران چچن و گرجستان و سقوط قیمت نفت درکنار مسائل مربوط به اوکراین و تحریم‌های آمریکا بخش بزرگی از قدرت حاکمت روسیه را تحت تاثیر قرار داد و این در حالی است که ساختارهای روسیه برای مقابله با بحران‌های موجود نسبتا ضعیف است درحالی که راندمان حکومتی آمریکا در شرایط بحرانی ده برابر بهتر از روسیه عمل می‌کند و به بخاطر همین ضعف‌ها روسیه باید همواره با کشورهای قدرتمندی مثل آمریکا رایزنی و چانه‌زنی داشته باشد.
ایشان افزودند نمی توان به دنبال برقرای ارتباط مستمر و پایدار با روس‌ها بود مگر آنکه ساختارهای درونی و شبکه روابط این کشور با سایر کشورها را به خوبی مطالعه و تحلیل کرد. زیرا نقاط قوت و ضعف روسیه در ساختار حکومتی موجود آن، حداقل هایی را مطالبه می‌کند که جز با بررسی دقیق وضعیت، رفتارها و خواسته‌های این کشور و تصمیم گیران آن امکان پذیر نیست. مشارالیه با طرح این سئوال که چرا روابط تهران و مسکو در اقتصاد و سیاست خارجی عمیق نشده است ادامه داد، روسیه در بحث هسته‌ای ایران همواره به عنوان کارتی نگاه کرده است هرچند که همه ‌کشورها برای منافع ملی خود حاضرند به کشورهای دیگر به چشم ابزار نگاه کنند. وی همچنین با اشاره به نظرسنجی انجام شده در خصوص نگرش مردم ایران و روسیه گفت: در نظر سنجی انجام شده از سوی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر که بر روی سایت موسسه نیز وجود دارد حدود 24 درصد از مردم ایران جایگاه تاریخی و 34 در صد را عدم شناخت را از دلایل نزدیک نشدن روابط ایران و روسیه دانسته‌اند و سایر علت‌ها نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. بسترهای تاریخی نباید جلوی شکل‌گیری روابط گسترده را بگیرد. سیاست‌های ژورنالیستی و اظهارات مقام‌های سیاسی در مواردی تحلیل‌ها را تغییر داده‌اند و نمی‌شود خیلی به آن‌ها تکیه کرد.
نشست فوق در انتها با پرسش و پاسخ همراه بود.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ5OQ


عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (2)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات) (2)

چالش های موجود در منطقه خزر:

در منطقه خزر علاوه بر آنکه عرصه‌های مختلفی برای رقابت میان کشورها وجود دارد، موضوعاتی نیز وجود دارد که به عنوان یک چالش برای برخی از کشورها و یا تمامی کشورهای حاشیه خزر مطرح می‌باشند. رویکرد کشورهای منطقه خزر نیز باید حل و برطرف کردن این چالش‌ها باشد. برای این منظور باید زمینه‌های ایجاد چالش‌های مورد اشاره در سطور آتی را برطرف نمود نه اینکه آن را به زمینه‌ای برای ایجاد منازعه جدید میان کشورهای منطقه خزر بدل کرد. عمده چالش‌های موجود در منطقه خزر عبارتند از:

1: عدم باور به منطقه گرایی و درک متقابل برای بهره برداری از منافع سیاسی و اقتصادی دریای خزر و ظرفیت‌های هر یک از کشورهای این منطقه از مهمترین چالش‌های موجود در منطقه خزر است. به نظر می رسد بخش مهمی از این چالش ریشه در بدبینی سران کشورها به یکدیگر، برخی از آنها ریشه در عدم باور به توانمندی‌های هر یک از کشورها و منطقه و مهم‌تر از همه این موارد عدم تاکید بر هویت مستقل فرهنگی این منطقه دارد، زیرا در منطقه حاضر به جای مدارای قومی شاهد رقابت ناسالم قومی می‌باشیم که این امر در نهایت ظرفیت‌های ملی هر یک از کشورهای منطقه خزر را تحلیل می‌برد.

البته امروزه اراده سیاسی بی‌نظیری میان حکومت‌های منطقه خزر ایجاد گردیده است که متاسفانه چنین اراده‌ای در میان اقشار مختلف مردم، اعم از تجار، قشر تحصیل‌ کرده و ... به چشم نمی‌خورد، زیرا تنها در صورتی می‌توان اعتقاد به شکل گرفتن باور منطقه‌گرایی در منطقه خزر داشت که مردمان هر یک از کشورهای منطقه خزر، جدای از باورهای سیاسی طبقه حاکم، به مردمان کشور دیگر نیاز ارگانیک داشته باشند. راه حل این امر نیز توسعه موسسات بین‌المللی خصوصی مروج همگرایی (اعم از علمی، فرهنگی، هنری و ...)، توسعه تجارت در همه زمینه‌ها، توسعه توریسم، کم‌رنگ کردن پدیده مرز، یافتن عوامل تجانس فرهنگی در زبان، دین، پوشش، آداب و رسوم و معرفی فرهنگ‌ها به صورتی بی‌واسطه به یکدیگر است.

2: عدم تعیین رژیم حقوقی حاکم بر دریای خزر نیز ازجمله موضوعات چالش برانگیز منطقه خزر است. در حال حاضر واریانت‌های مختلفی برای تقسیم این پهنه آبی پیشنهاد گردید که هیچ یک از آنها به نتیجه مطلوب نرسیده است، اما خوشبختانه تنش‌های نظامی تبدیل به تنش های سیاسی و اقتصادی گردیده و تنش های سیاسی و اقتصادی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک منازعه حقوقی می‌باشند که این امر تاکیدی بر وجود اراده جدی برای حل این چالش در منطقه خزر است. این امر نشان می‌دهد که کشورهای منطقه خزر به دنبال یافتن یک راه‌حل دائمی برای حل مشکلات موجود در منطقه خزر می‌باشند. در این زمینه می‌توان با الگو برداری از نهادهای موجود در سایر کشورها نظیر کمیسیون رودخانه ای رود راین اقدام به حل این مشکل نمود.

3: اکوسیستم منحصر به فرد دریای خزر که نیازمند حفاظت و حراست بیشتر در مقابل هرگونه آلودگی است نیز یکی از چالش‌های فعلی و آینده منطقه خزر است، زیرا این دریا انبار منابع زیستی منحصر به فردی است که 90 درصد آن را ماهیان خاویاری تشکیل می‌دهد. مشکل ماهیگیری و استفاده از منابع زیستی و حفاظت از محیط زیست، به صورت خاص ابعاد اکولوژیک استخراج نفت و گاز در مناطق کم‌عمق دریای خزر (فلات دریای خزر) را به چالش می‌کشد.

4: علاقه‌مندی قدرت‌های غربی به این منطقه و تلاش واضح آن‌ها برای کمک به جهت‌گیری غربگرایانه کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی و تلاش برای بر عهده گرفتن تامین امنیت در منطقه به شکل قابل توجهی در حال افزایش است که این امر را می‌توان چالش امروز ایران و روسیه و چالش آینده مردمان آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان برای رهایی از بند سیاست‌های استعمار مآبانه  کشورهای غربی دانست، زیرا منطقه خزر در کانون توجه همزمان شمال، جنوب، شرق و غرب قرار دارد. پشت این اسامی جغرافیایی گروهی از کشورها قرار دارند که عبارتند از: از شمال – روسیه، از جنوب – کشورهای خاور نزدیک و میانه همچون پاکستان و افغانستان، از شرق – ژاپن و چین و برخی کشورهای سازمان آسه‌آن (به صورت خاص اندونزی و مالزی)، از غرب – همه کشورهای اروپایی به علاوه آمریکا و کانادا. به عبارتی دقیق‌تر منطقه خزر یکی از مناطق نادر سیاست جهانی است که به صورت همزمان محورهای شمال-جنوب و شرق-غرب مجبور به عبور از آن می‌باشند. بنابراین کشورهای فراوانی هستند که برای گسترش نفوذ و تاثیرگذاری سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه دریای خزر و مناطق همجوار با آن تلاش می‌کنند.

دو قدرت بزرگ منطقه‌ای، ایران و ترکیه که دارای خط مشی کاملا متفاوتی هستند، اولی دشمن استراتژیک آمریکا و غرب و دومی شریک استراتژیک ناتو و آمریکا، به دلیل موقعیت ژئواستراتژیکی در منطقه خزر ذی‌نفع هستند. مناسبات بین دو کشور به یکی از کانون‌های پیچیده منازعات و اختلافات در منطقه خزر تبدیل گردید. چنین روندی برای روسیه و آمریکا نیز صدق می‌کند. نه تنها نفت و گاز منطقه توجه آمریکا را به سمت خود جلب نمود، بلکه این کشور منطقه خزر را در زمره منافع ملی خود با هدف تثبیت منزلت هژمونیک خود قرار داده است، اما برای روسیه این منطقه بیش از آنکه از نقطه نظر انرژی مهم باشد، به دلیل موضوع تامین امنیت در مناطق جنوبی این کشور بسیار مهم و حساس می‌باشد.

در مجموع، کشورهایی همچون چین، ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا برای تثبیت تاثیر و نفوذ خود در دریای خزر و نیز با هدف برقراری توازن سیاست خارجی مورد نظر خود با یکدیگر و با کشورهای حاشیه خزر، به صورت خاص با ایران و روسیه در حال ستیز و پیکار هستند.

5: از مهمترین چالش‌های منطقه خزر، تبلیغات منفی بر علیه ایران و روسیه در رسانه‌های ارتباط جمعی غرب است. غربی ها به شکل قابل توجهی به کشورهای اسلامی حاشیه خزر اینگونه القاء می‌کنند که ایران برای تحمیل نسخه خود از "بنیادگرایی اسلامی" در تلاش برای نفوذ در این کشورها است. بدیهی است که این اتهامات از سوی کسانی مطرح می‌شود که خود خواهان حضور در منطقه خزر هستند و تقریباً تمام تاریخ را مشغول استعمار کشورهای دیگر در قاره های آسیا، آفریقا و آمریکا بوده‌اند. جالب آن است که نتیجه مستقیم این سیاست‌ها را می‌توان در بهره جستن از معادن و منابع کشورهای منطقه خزر توسط کشورهای غربی مشاهده نمود.

6: از دیگر چالش های مهم کشورها و مردمان منطقه خزر نگاه ابزاری غرب و آمریکا به کشورهای این منطقه است. آمریکا به این منطقه و کشورهای آن به عنوان ابزار بازدارندگی ایران و روسیه و نیز دستیابی به معادن مهم منابع طبیعی و در نهایت بستری بسیار مناسب با هدف تسلط بر کل اورآسیا می‌نگرد. غرب خوب درک کرده است که کلید طلای فتح اورآسیا منطقه خزر است.

7: وجود مناطق فعالیت تروریستی در منطقه خزر را می‌توان از دیگر چالش‌های در حال شکل گیری و تقویت منطقه خزر دانست. فعالیت‌ها و اقدامات تروریستی خرابکارانه سازمان‌ها و جنبش‌های اسلامی افراط‌گرا و رادیکال در برخی کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای میانه موجب بدگمانی‌ کشورهای منطقه نسبت به یکدیگر شده است. این چالش باید با همکاری کشورهای منطقه خزر تبدیل یک فرصت مناسب برای معرفی موازین واقعی دین اسلام گردد. طبیعتاً کشورهای منطقه خزر می‌توانند از ظرفیت‌های آموزشی یکدیگر برای تحقق این امر استفاده نمایند. لازم به توجه می‌باشد که هر گونه حرکت از جنس اقتدار کشورهای منطقه خزر با مقوله اسلام تکفیری در دراز مدت باعث توسعه و تقویت این جریان در قفقاز و آسیای میانه می‌گردد.

8: دورنمای استقرار تاسیسات نظامی کشورهای ثالث و فرامنطقه‌ای، به صورت خاص ناتو در برخی کشورهای ساحلی خزر نیز از چالش‌های عمده منطقه خزر خواهد بود، زیرا اگر به دنبال ایجاد یک منطقه مستقل در جهان هستیم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که قدرت‌هایی که آشکارا سیاست استعماری خود را در جهان گسترش می‌دهند در این منطقه حضور نظامی داشته باشند. اگرچه در اجلاس آستاراخان روسیه موافقتی مکتوب برای عدم حضور نیروهای خارجی در این پهنه آبی به دست آورد، اما طفره‌روی باکو و عشق‌آباد از ایجاد یک سیستم امنیت جمعی در دریای خزر با حضور روسیه و ایران نشان می‌دهد که مدل‌‌های وارداتی تامین امنیت بر مدل‌های منطقه‌ای ترجیح داشته که مسلما خوشایند تهران و مسکو نیست. مضاف بر آنکه هیچ مشاهده تاریخی این امر را ثابت نمی‌نماید که حضور یک قدرت خارجی در یک کشور امری همیشگی و متناسب با منافع راهبردی مردم و حکومت آن کشور بوده باشد.

9: تفاوت در میزان توانمندی‌ها و ظرفیت‌های اقتصادی کشورهای خزر و فقدان برنامه‌های سودآور اقتصادی و تجاری نیز اگرچه راساً نمی تواند یک چالش بین‌المللی یا منطقه‌ای به حساب آید اما در عمل باعث سرکوب خلاقیت اقتصادی و توسعه سرمایه گذاری در کل منطقه خزر می شود. کشورهای ساحلی خزر واهمه دارند که پروژه‌های احتمالی مشترک بین آن‌ها سودآوری اقتصادی مطلوب و مورد نظر آن‌ها را نداشته باشد و در نهایت به هدر رفتن سرمایه‌ آن‌ها انجامد.اما توجه به این نکته بسیار پر اهمیت است که ایران یا آذربایجان یا روسیه و یا هر کشور دیگری هیچگاه نمی توانند با تکنولوژی وارداتی از آلمان یا ایالات متحده و یا هر کشور دیگری اقدام به تولید کالایی نمایند که قابلیت رقابت با تولیدات خودایالات متحده یا آلمان را داشته باشد. کشورهای منطقه خزر باید به این باور برسند که اگر دو فاکتور مهم خلاقیت در تولید و شاخص اندازه بازار بزرگی را داشته باشند، قطعاً می توانند به آینده اقتصادی خود امیدوار باشند. طبیعتاً کشورهای منطقه خزر خلاقیت در تولید را باید با اتکاء به ظرفیت‌های دانشگاهی خود ایجاد نمایند اما افزایش شاخص اندازه بازار امکان‌پذیر نمی‌باشد مگر با توسعه تجارت نسبتاً آزاد در منطقه خزر.

لذا بر این اساس که اقتصاد کشورهای منطقه خزر در بخش تولید و فناوری نسبتاً به یکدیگر نزدیک است می‌توان انتظار داشت که باز کردن دروازه‌های بازار مصرف این منطقه برای کشورهای این منطقه آسیبی به بخش تولید این کشورها وارد نمی نماید.

10: سیاست تفرقه بینداز و حکومت ‌کن غربی‌ها نیز از جمله مسائلی است که سطح مخاطرات و چالش‌ها را در منطقه خزر همواره زنده نگه می‌دارد. غربی‌ها تلاش می‌کنند در مناسبات بین کشورهای منطقه فضای بی‌اعتمادی را حاکم سازند تا بدین طریق با استفاده از سیاست تفرقه بینداز و حکومت‌ کن، منافع ژئوپلیتیک خود را در منطقه حساس خزر پیگیری کنند. سیاست تحریمی آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه روسیه و ایران نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است. بدیهی است که این سیاست غرب کشورهای منطقه خزر را در مناسبات سیاسی و اقتصادی با روسیه و ایران محتاط‌‌تر خواهد ساخت. غربی‌ها تلاش می‌کنند با اتخاذ جنگ تحریم‌ها کشورهای منطقه را در مقابل انتخاب یا با ما و یا بدون ما قرار دهند. کشورهای منطقه نیز از آن جهت که نیازمند سرمایه و تکنولوژی غرب (در صنایع حیاتی خود نظیر نفت) هستند، با آمریکا و متحدین غربی آن‌ها در اعمال فشار بر ایران و روسیه، ولو به صورت حداقلی همراه خواهند شد که بدون تردید موجب تشدید سوء‌ظن بین کشورهای منطقه و تیرگی مناسبات بین آن‌ها خواهد شد.

شاید بتوان نمونه‌های دیگری از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را نیز در منطقه شناسایی نمود که از جمله این موارد عبارتند از: حضور نظامی ناتو و آمریکا در جنگ افغانستان و استفاده از آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به عنوان محل ترانزیت محموله‌های نظامی و غیرنظامی به افغانستان؛ تنش در مناسبات بین غرب و ایران پیرامون برنامه هسته‌ای؛ پیشنهاد آمریکا به آذربایجان مبنی بر ایجاد واحدی موسوم به گارد خزر با هدف تامین امنیت خط لوله باکو-تفلیس-جیحان در مقابل حملات تروریستی احتمالی؛ رقابت فزاینده بین غرب و روسیه پیرامون انتقال گاز ترکمنستان به بازارهای اروپا، ایران هراسی و روسیه هراسی در کشورهای آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان و در نهایت اظهار نظرهای زیرکانه مقامات غربی در باب همکاری انرژی محور ایران و روسیه. آن‌ها دائما اظهار می‌کنند که روسیه و ایران بدون توجه به منافع دیگر کشورهای دریای خزر به همکاری در حوزه نفت وگاز شدت بخشیده‌اند و بدین ترتیب تلاش بی‌وقفه خود برای تنوع‌بخشی به مسیرهای انتقال انرژی به اروپا، به صورت خاص ترنس‌خزر که چراغ سبز ترکمنستان و آذربایجان را نیز دریافت نمود را توجیه می‌سازند.

11: از دیگر چالش های منطقه خزر را می توان درون‌گرایی و انزوای کشورهای این منطقه در امواج ناشی از بیداری اسلامی که از آن به بهار عربی نیز تعبیر می‌شود دانست. همچنین می توان به اعلام خلافت اسلامی در سوریه و عراق از سوی "داعش" اشاره نمود که موجب گردید کشورهای منطقه خزر، نسبت به هرگونه تحرکات و اقدامات کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای محتاط‌تر عمل نمایند. آن‌ها واهمه دارند که کشورهای متخاصم منطقه‌ای و نیز بازیگران غیررسمی با حضور و نفوذ در کشورهایشان و نیز با نفوذ در ساختار قدرت، زمینه‌ها و بسترهای لازم برای ظهور و بروز گرایشات اعتراضی خیابانی و نهایتا بی‌ثباتی سیاسی-اجتماعی را فراهم آورند. قابل کتمان نیست که تمام کشورهای منطقه خزر هدف احتمالی غرب برای انجام انقلاب رنگی هستند.

12: حضور شرکت‌ها و غول‌های نفتی غربی همچون دراگون اویل، بی پی، توتال، شل و ..... زیرا بدون شک و تردید وجود شرکت‌های غربی در منطقه که شاید بتوان گفت یک دُنگ از فلسفه حضور شش دُنگی آنها اقتصادی و 5 دُنگ دیگر آن حفظ سلطه بر صنعت نفت و گاز منطقه خزر و در نهایت تامین درازمدت نیازهای اروپا به انرژی است، موجبات ایجاد حساسیت برای کشورهای منطقه را فراهم خواهد نمود. زیرا هیچگاه در تاریخ نمی توان شواهد بر رفاقت میان غرب و شرق یافت و حضور چنین شرکت‌هایی در نهایت نوع منازعه و ابعاد منازعه میان کشورهای منطقه با کشورهای غربی را گسترش خواهد داد.

13: فضای بسته سیاسی برخی از کشورهای منطقه خزر را نیز می‌توان از جمله چالش‌های انسانی منطقه خزر دانست. این فضا باعث گردیده است تا مقامات و دولتمردان برخی از این کشورها همواره از آگاه شدن شهروندان خود از شرایط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بیمناک باشند. علی‌ایحال این مسائل سبب شده است این کشورها در زمینه‌های سیاسی و روابط بین‌الملل کاملاً بسته عمل نموده و به کشورهای خارجی اعتماد نداشته باشند.

14: قاچاق مواد مخدر از جمله چالش‌هایی است که نهاد انسانیت و بنیان خانواده را در منطقه خزر تهدید می‌نماید. منطقه خزر به دلیل ساختارهای سنتی و قومیتی خود، دارای ترکیبات جمعیت شناسی خاصی است که نمی‌توان آن را با یک جامعه غربی مقایسه کرد لذا خانواده از ارزش بالایی در این منطقه برخوردار است. از جمله آثار استفاده و ترویج استعمال مواد مخدر نیز تحت تاثیر قرار دادن همین بنیان اجتماعی مهم در منطقه خزر است. در این راستا همواره برخی از کشورهای منطقه خزر طرفین خود را به کم کاری در مبارزه با قاچاق مواد مخدر محکوم می‌نمایند.

15: درگیری‌های مذهبی بخصوص میان اهل تشیع و اهل تسنن نیز از جمله مواردی است که اگر در عراق و سوریه به خوبی مدیریت نشود، ممکن است به منطقه خزر نیز سرایت نماید. اهمیت این مسئله نیز در آن است که اکثریت ساکنان حاشیه دریای خزر را اهل تشیع تشکیل داده و اکثریت کل مسلمانان حاضر در کشورهای منطقه خزر را نیز شیعیان تشکیل می‌دهند. مسلمانان منطقه باید به این درک برسند که نه شیعیان به دنبال  تحمیل مذهب شیعه بر اهل تسنن در منطقه هستند و نه اهل تسنن به دنبال سنی کردن اهل تشیع. همچنین باید به این حد از مدارای مذهبی برسند که تبلیغ دین را در کشور خود به عنوان یک خطر تلقی ننمایند.

16: از جمله مشکلات تاکتیکی و شاید مهمترین مشکل اساسی سال های آینده در منطقه خزر بحران آب خواهد بود. این بحران در ایران، ترکمنستان و قزاقستان کاملاً مشهود است. زیرا خشک و استپ بودن بخش بزرگی از منطقه خزر یک مشکل اساسی به شمار می‌رود که بحران کم آبی باعث تشدید این مشکل می‌گردد. چنین وضعیتی تاثیر مستقیم بر کشاورزی منطقه خزر دارد. این مسئله ممکن است به بروز منازعاتی میان کشورهای منطقه نیز منجر گردد. در این زمینه میتوان به تقسیم منابع آبی میان ایران و ترکمنستان اشاره نمود. البته در این خصوص توافقاتی صورت گرفته است اما در صورت بروز خشکسالی قطعاً تحمل مردمان و دولت ها در چنین بحران‌هایی کاهش می‌یابد.

17: عرصه نفت و گاز علاوه بر آنکه محلی برای رقابت کشورهای منطقه خزر است، موضوعی برای ایجاد چالش در منطقه نیز به حساب می‌آید. به عنوان مثال ترکمنستان با پشتوانه‌ای که از ایالات متحده آمریکا و اروپا داشت رسماً اعلام کرده بود که قیمت گاز خریداری شده از آنها بسیار پایین بوده و در قبال انتقال گاز خود از طریق روسیه قیمت بالاتری را به عنوان سهم خود طلب می کرد. از این رو درخواست افزایش بهای گاز را پیش کشیده که این موضوع باعث اختلاف میان دو کشور شد و روسیه نیز دریافت و ترانزیت گاز از ترکمنستان را متوقف ساخت. در همین راستا نیز طرح ایجاد خط لوله ترانس خزر وارد فاز جدیدی شد که تاکنون نیز برای ایجاد آن جلسات مختلفی با حضور کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای صورت می‌گیرد.

18: از چالش‌های دیگری که بر سر منطقه خزر سایه افکنده است را می‌توان ریسک سرمایه گذاری بالا و یا اعلام داشتن ریسک سرمایه گذاری بالا از سوی موسسات و کشورهای غربی دانست. این امر موجب گردیده است تا علیرغم وجود جمعیت بالا در منطقه خزر، جذب سرمایه گذاری پایینی در منطقه وجود داشته باشد. به گونه‌ای که کل میزان جذب سرمایه گذاری خارجی منطقه خزر در سال 2015 کمتر از 30 میلیارد دلار بوده است.

منازعات موجود در منطقه خزر:

در منطقه خزر نیز همانند بسیاری از مناطق جهان منازعات متعددی میان بازیگران منطقه‌ای وجود دارد که می‌تواند شامل مسئله‌های متعددی نظیر منابع انرژی، مناطق مرزی، منابع آبی و ... گردد. هر چند که نمی‌توان وجود منازعه را امری مطلوب و خوشایند دانست اما باید از خود پرسید آیا اساساً وجود چنین منازعاتی در منطقه طبیعی می‌باشند یا خیر؟ طبیعی است که کشورهای مجاور یکدیگر بر سر موضوعات مختلفی با یکدیگر تنش‌ها و منازعاتی داشته باشند و اساساً وجود چنین منازعاتی در تمامی دوران‌های تاریخی و تمامی سطح کره خاکی مفروض است. زیرا زمانی که صحبت از منافع ملّی به میان می‌آید، طبیعتاً هر کشوری سعی دارد به نحو حداکثری از منافع خود دفاع نماید.

اما بر خلاف وجود منازعات که امری طبیعی می باشد، عدم اراده در حل و فصل منازعات یک امر غیر طبیعی است. زیرا انسان هوشمند و به تبع آن دولت هوشمند هیچگاه خود را در یک شرایط بحرانی محبوس نمی‌کند. خوشبختانه در منطقه خزر نیز این اراده سیاسی جدّی شکل گرفته است که می‌باید سطح و دامنه منازعات کاهش یافته و هر چه سریعتر حل شوند. با مرور شواهد منطقه‌ای و وجود امنیت مثال زدنی کشورهای منطقه خزر نیز به این نتیجه میرسیم که این کشورها اگر هم همکاری مناسبی در مناسبات سیاسی مربوط به هم نداشته باشند، حداقل در کشور همسایه خود بحران آفرینی نمی‌نمایند. کشورهای حاشیه خزر دارای آنچنان ارتباط قومی و مردم شناسی دیرینه‌ای با یکدیگر هستند که قطعاً بروز کوچکترین مسئله امنیتی در هر یک از آنها بر امور جاری سایر کشورها منطقه سرایت خواهد کرد. اما با این حال هنوز تعدادی از منازعات که به شرح ذیل می‌باشند در منطقه وجود دارد.

1: وجود منابع عظیم انرژی در دریای خزر که بدلیل مشخص نبودن رژیم حقوقی حاکم بر آن باعث بروز اختلافاتی میان کشورهای حاشیه‌ای شده است. نمونه بارز آن را می‌توان در اختلافات آذربایجان و ترکمنستان بر سر میادین سردار-کاپاز، چراغ-عثمان و آذری-عمر و همچنین آذربایجان و ایران در سردار جنگل و معدن آراز-آلو-شرق مشاهده نمود.

2: نمونه‌های متعددی از منازعات قومی و مذهبی در منطقه خزر وجود دارد که می‌توان از منازعات قومی و مذهبی بین آذربایجان و ارمنستان پیرامون منازعه قره‌باغ، ترکیه و ارمنستان پیرامون قتل عام ارامنه در زمان امپراتوری عثمانی، منازعه قره‌باغ و نیز ایران و آذربایجان به دلیل سیاست‌های ضد شیعی رهبری باکو و نیز منازعه سیاسی بین گرجستان و روسیه به عنوان مهم‌ترین آن‌ها نام برد. طبیعتاً مانند همه مشکلات دیگری که در آینه زمان حل شده‌اند، کشورهای منطقه خزر باید با گفتگو به حل این منازعات اقدام نمایند.

3: ایجاد گروه‌بندی و بلوک‌بندی در منطقه خزر نیز در حال پر رنگ شدن بود که خوشبختانه با تغییر نسبی سیاست‌های دولت آذربایجان به نحو مطلوبی تعدیل گردیده است. دقیق‌تر آنکه فعالیت‌ها و اقدامات بازیگران اصلی در منطقه به ایجاد گروه‌بندی‌ها و بلوک‌بندی‌ها در منطقه خزر منجر گردید, در یک سو، ایران، روسیه و ارمنستان و در سوی دیگر، آمریکا، ترکیه، آذربایجان و گرجستان قرار داشتند. در این بین قزاقستان و ترکمنستان تلاش می‌کنند بین بازیگران اصلی در منطقه مانور دهند. هر چند که در بحران قره باغ سیاست‌های متعادل ایران و روسیه باعث گردید نه تنها آتش این منازعه کمتر شود بلکه ایجاد حس اعتماد در دولت آذربایجان باعث گردید که بر سر موضوعات غیر مرتبط با منازعه قره باغ نظیر افزایش مبادلات تجاری و توسعه خطوط ریلی و دریایی به نتایج خوبی برسند.

البته طبیعی است که دولت آذربایجان سعی دارد با نزدیک کردن هر چه بیشتر خود با دولت‌های ایران و روس و نیز ایجاد منافع متفاوت و غیرقابل چشم پوشی برای طرفین ایران و روس در کشور خود، حمایت ایران و روسیه را در منازعات منطقه‌ای موجود میان آذربایجان و سایر کشورها به نفع خود جلب نماید.

نتیجه:

رقابت‌ها، چالش‌ها و اختلافات موجود بین کشورهای منطقه خزر که منبعث از موارد بالا هستند، به تشدید اختلافات بین آ‌ن‌ها در خصوص رژیم حقوقی دریای خزر، توزیع ذخایر نفت و گاز و رژیم استفاده از دریای خزر دامن زده است. کاملا واضح هست که کشورهای خزر در شرایط کاملا پیچیده و غامضی پیرامون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر قرار گرفته‌اند و برای آن‌ها انتخاب رفتار یا تصمیم مطلوب در شرایط منافع متضاد کشورهای ناهمگون همچون روسیه، آمریکا، ترکیه، ایران، گرجستان و ارمنستان بسیار سخت و دشوار است. منطقه خزر دارای مجموعه‌ای از مشکلات در هم تنیده‌ای است که تاکنون به دلیل اختلافات و تعارضات و منافع منحصر به فرد دو سویه لاینحل مانده‌اند. بدیهی است که تداوم این وضعیت مبهم در منطقه به تضعیف مواضع و انزوای کشورهای حاشیه خزر و پناه بردن آن‌ها به قدرت‌های فرامنطقه‌ای با هدف دور ماندن از تحرکات و فعالیت‌های کشورهای رقیب و متخاصم منجر خواهد شد.

کشورهای خزر باید با توسعه روابط همه جانبه آنچنان منافع درهم تنیده‌ای برای خود ایجاد نمایند که در پرتو روابط گسترده سیاسی و اقتصادی آنها، حل رژیم حقوقی دریای خزر با مدل های علمی، حقوقی و اقتصادی در دسترس‌تر باشد. طبیعی است که وقتی این کشورها دارای منافع اقتصادی گسترده در سایر کشورهای منطقه بوده و یا امنیت کشورهای منطقه را با امنیت داخلی خود یک مقوله واحد به حساب آورند هیچگاه به راحتی میز مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر را ترک ننموده و یا اراده جدی‌تری را برای حل مشکل در مذاکرات به نمایش خواهند گذاشت.

البته آنچه که با جرات و با اطمینان و بدور از هرگونه جانبداری می‌توان بدان اعتراف نمود این است که ایران تنها کشوری است که با اتخاذ سیاست بی‌طرفی مثبت به دنبال حل و فصل منازعات و اختلافات بین کشورهای حاشیه خزر و بین آن‌ها و دیگر کشورهای مناطق پیرامونی خزر بر اساس حسن همجواری و همزیستی مسالمت‌آمیز هست. البته در سال های اخیر این حس در وجود روسیه و آذربایجان و قزاقستان نیز به نحو مطلوبی تقویت گردیده است.

راه‌حل‌ها و پیشنهادات:

- تهیه و تدوین برنامه‌ای با هدف جلوگیری از رقابت تسلیحاتی در دریای خزر، تامین امنیت مسیرهای انتقال نفت و گاز از طریق نیروهای پنج کشور خزر و نیز سودآور ساختن هزینه‌های استخراج و انتقال انرژی.

- ایران باید به ساخت شبکه‌ای از مسیرهای استراتژیک در شمال مبادرت ورزد تا بدین ترتیب با برقراری ارتباط با کشورهای شمالی از کاهش اهمیت کارت ایران برای کشورهای منطقه جلوگیری نماید.

- مقامات جمهوری اسلامی ایران باید به موضوع افزایش همزمان توان مالی-اقتصادی و نظامی توجه ویژه‌ای مبذول دارند، زیرا تقویت این فاکتورها می‌تواند به ایران در بازی سیاسی موثر و در چانه‌زنی پیرامون مسائل مختلف در منطقه خزر کمک نماید. کاملا واضح هست که کشورهایی در سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی جدی گرفته می‌شوند که مجهز به دو مولفه توان و قدرت اقتصادی و نظامی هستند. در شرایطی که آمریکا و ناتو به واسطه متحدین و دوستان خود در منطقه خزر به سواحل دریای خزر نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند، نمی‌توان از مقامات ایران انتظار داشت دست روی دست گذاشته و منفعلانه رفتار نمایند. ایران باید با تقویت پایگاه دریایی و ناوگان دریای خزر حضور خود در این پهنه آبی را با رویکرد تامین امنیت همه کشورهای منطقه خزر افزایش دهد.

- موضع شفاف ایران در دریای خزر: رفتار و موضع ایران در دریای خزر نباید در مغایرت با خط‌ مشی استراتژیک ایران در سایر مناطق دنیا باشد. بدین معنا که مقامات کشورمان باید تعیین کنند که متحدین، رقبا و دشمنان استراتژیک ما در دریای خزر چه کسانی هستند. تهران باید در همکاری و تعامل و نیز در رقابت با آن‌ها اولویت‌بندی نماید، زیرا تلاش برای همکاری و رقابت همزمان با همه کشورهای منطقه در سیاست پیچیده جهانی احتمالا به شکست خواهد انجامید. بنابراین شفافیت موضع و پایبندی به آن می‌تواند به ایران در احقاق حق خود در منطقه خزر کمک قابل توجهی نماید.

- برگزاری همایش‌ها و گردهم‌آیی‌ها پیرامون موضوعات مختلف در دریای خزر با حضور نمایندگان کشورهای حاشیه خزر در سطح کارشناسی و رسمی با هدف برجسته ساختن ادبیات سیاسی دریای خزر و ارائه راهکارها و پیشنهادات کاربردی می‌تواند به نزدیکی دیدگاه‌های دو کشور پیرامون ابعاد مختلف دریای خزر کمک قابل توجهی نماید.

کشورهای منطقه خزر باید از متن و بطن این نشست‌ها و گردهم‌آیی‌ها دریابند که دخالت خارجی تهدیدات بسیار جدی برای امنیت اکولوژیک دریا به همراه داشته و موجب رشد تنش‌های سیاسی و نظامی در این منطقه می‌شود. کشورهای منطقه به صراحت باید پاسخ دهند که آیا درآمدهای ناشی از اجرایی‌سازی پروژه‌های پیشنهادی غرب و آمریکا تبعات و پیامدهای حاصل از این پروژه‌ها را جبران خواهد کرد که بدون تردید پاسخ خیر خواهد بود.

- ایران و روسیه باید علیرغم اختلافات ایدئولوژیک با گسترش حضور  نظامی آمریکا و غرب در دریای خزر مقابله نمایند که مستلزم هماهنگ‌سازی فعالیت‌های نظامی دو کشور در این دریا با جلب مشارکت آذربایجان, ترکمنستان و قزاقستان است.

 - مقامات تهران و مسکو می‌بایست به عنوان میانجیگران برجسته منطقه‌ای با ایجاد محور و ائتلافی متشکل از آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، ایران و روسیه واریانت‌های مختلف حل و فصل بحران بین باکو و ایروان و نیز آنکارا و ایروان را مورد بررسی قرار دهند تا بدین طریق ضمن جلوگیری از جنگ‌های کوچک بین آن‌ها که قابلیت تبدیل به یک جنگ گسترده را دارد، از دخالت کشورهای غربی به عنوان میانجیگر که در پی اختلاف‌افکنی بیشتر و گسترش شکاف بی‌اعتمادی بین کشورهای منطقه هستند جلوگیری نمایند. در این بین، حضور نمایندگان سازمان‌های برجسته‌ای همچون سازمان همکاری شانگهای در فرآیند صلح تعیین کننده خواهد بود. 

- کشورهای منطقه خزر باید یک سیستم امنیت بین‌المللی و منطقه‌ای موثر را برای خود تبیین نموده تا بدین ترتیب از بی‌ثباتی‌های سیاسی و نظامی مصون بمانند.

- تشدید فرآیندهای همگرایی بین کشورها در منطقه همچون سازمان همکاری شانگهای با هدف حل و فصل اختلافات و تعارضات مذهبی و قومی و نیز اختلافات بین آن‌ها پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر و تعیین مالکیت معادن نفتی، تامین امنیت در منطقه، جلوگیری از تاثیر و نفوذ خارجی  لازم و ضروری است. 

- به موازات افزایش همکاری روسیه و چین در خصوص مقابله با شیوه‌های جدید ابزار جنگ که از آن به جنگ هیبریدی تعبیر می‌شود و از سوی آمریکا و غرب مدیریت می‌شود، رهبران کشورهای حاشیه خزر نیز می‌بایست خطر و تهدید انقلاب رنگی در کشورهایشان را جدی بگیرند. در این چارچوب، تعامل فوری کشورها برای ایجاد یک کارگروه ویژه متشکل از کارشناسان و متخصصین انقلاب رنگی با هدف شناسایی تهدیدات ناشی از دشمنان داخلی و خارجی و چگونگی مبارزه و خنثی‌سازی آن تهدیدات بسیار لازم و ضروری است.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

محسن حمیدی

کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

قاسم عزیزی

کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/Njg0Mg


عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (1)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات) (1)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - منطقه خزر را می‌توان یک منطقه جغرافیای- سیاسی تازه شکل گرفته در پهنه جغرافیای سیاسی جهان به حساب آورد که از زمان تاسیس شوروی در سال 1922 میلادی به سبک و ساختار امروزی خود نزدیک گردید. این منطقه با به قدرت رسیدن رضا شاه در سال 1926 که شخصی متمایل به غرب بود برای اولین بار به صورت جدی گونه‌ای از دوقطبی شرق- غرب را تجربه نمود که در زمان حکومت پهلوی دوّم به اوج خود رسید. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی جمهوری شوروی سوسیالیستی و تشکیل کشورهای جدید در منطقه خزر این منطقه با چالش‌ها، رقابت‌ها و منازعات جدیدی روبرو گردید که با توجه به عصر دولت‌گرایی در جامعه بین‌المللی، مسبوق به سابقه نبود و به نوعی باعث سردرگمی کشورهای منطقه گردید. این سردرگمی حاصل از زایش منطقه خزر زمانی صورت متفاوت تری به خود گرفت که صنعت نفت و گاز از یک سو و منازعات منطقه‌ای حاصل از جریان‌های تکفیری در غرب آسیا باعث ایجاد حساسیت‌های زیادی در روابط کشورهای منطقه خزر گردید.

البته از نظرگاه مطالعات اجتماعی این حجم زیاد از منابع و امکانات در منطقه از یک سو و نیز رقابت‌ها، چالش‌ها و منازعات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی میان کشورهای منطقه خزر را نمی‌توان لزوماً پدیداری شر و نامیمون توصیف نمود، زیرا باید در یک فضای عقلانی از خود بپرسیم که با توجه به رویه‌های تاریخی موجود آیا چنین چالش‌هایی طبیعی هستند یا خیر؟ در واقع این سطح از چالش‌ها می‌تواند نشان دهنده پویایی زیاد منطقه و پتانسیل بسیار خوبی برای تشکیل کشورهای متمدن بوده و زمینه‌های ایجاد یک اتحاد قدرتمند را در عرصه جهانی فراهم آورد، چرا که افزایش منازعات نشانه‌ای است از وجود کانون‌های قدرت و یا کانون‌هایی که برای کسب قدرت علاقه زیادی دارند و زمانی این وضعیت می‌تواند بحرانی شود که قدرت‌ها به جای همگرایی با یکدیگر و اتحاد امکاناتشان برای دست‌یابی به اهداف واحد، رو به سوی تقابل بی‌نتیجه با یکدیگر برده و توانشان برای ساختن را صرف تخریب یا تخفیف یکدیگر نمایند.

لذا باید برای شناسایی وضعیت موجود در منطقه خزر هر آنچه را که به عنوان چالش یا منازعه و ... تفسیر می‌گردد را در سه گروه عمده رقابت، منازعه و چالش تقسیم‌بندی نمود، زیرا هیچ یک از این دسته بندی‌ها را نمی‌توان جزئی از یک پیکر واحد دانست و با یک راه حل به دنبال حل آنها بود. به عنوان مثال رقابت را نمی‌توان اساساً یک وضعیت بد و بحرانی بر شِمرد و نمی‌توان منازعه را با چالش‌ها یک مقوله واحد به حساب آورد. چرا که در منازعه دو قدرت بر سر یک نفع واحد با یکدیگر درگیر می‌گردند و در چالش‌ها ممکن است نفع همگان در خطر باشد که در این راستا باید همکاری مناسبی برای حل آن چالش داشته باشند. کشورهای منطقه خزر می توانند با اتخاذ رویکردهای معقولانه و مذاکره محور، نه تنها رقابت‌ها و چالش‌های موجود را تبدیل به یک فرصت تاریخی برای خود نمایند، بلکه از این رهگذر به منازعات میان خود نیز پایان دهند. شاید حل مسئله‌های موجود بتواند زمینه‌های ایجاد یک نهاد یا سازمان منطقه‌ای را ایجاد نماید که علاوه بر منافع بی‌نظیر اقتصادی و سیاسی، زمینه‌های توسعه اقتصادی این منطقه نفت و گاز خیز را فراهم آورد. کشورهای منطقه می‌توانند با درس گرفتن از مناقشات موجود در جهان از تبدیل این منطقه به خلیج فارسی دیگر ممانعت به عمل آورند.

بر همین اساس معادلات موجود در منطقه خزر را در سه مقوله, "عرصه‌های موجود برای رقابت، چالش‌های موجود و منازعات موجود" پی می‌گیریم.

عرصه‌های موجود برای رقابت:

کشورهای منطقه خزر چه در آن زمان که محدود به ایران و شوروی بوده و چه در حال حاضر که کشورهای متعددی در آن حضور دارند همواره در رقابت بر سر موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی با یکدیگر بوده‌اند. در این راستا با توجه به این اصل که دو رقیب را نمی توان دشمن یکدیگر فرض کرد، اما این پتانسیل را دارند که تبدیل به دشمن یکدیگر شوند، باید اقدام به مدیریت رقابت کشورهای منطقه خزر در موضوعات مختلف نمود. البته مهم‌ترین فاکتور مدیریت رقابت در حاشیه خزر باید بر محور تقویت حس تحمل‌پذیری میان کشورها استوار گردد، زیرا به غیر از جمهوری اسلامی ایران، مابقی کشورهای حاشیه خزر بر اساس محوریت "قومیت غالب" ایجاد شده‌اند و پر واضح است که حس درونگرایی میان قومیت‌ها و رقابت برخواسته از نژاد میان آن‌ها همواره در جامعه بشری وجود داشته و دارد. لذا مدارای قومیتی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی می‌تواند نقش بسیار موثری در مدیریت حس رقابت میان کشورهای منطقه خزر داشته باشد. به عبارتی باید از خود پرسید وقتی قومیت ها در اتحاد با یکدیگر می‌توانند تبدیل به یک ابرقدرت بی بدیل در جهان گردند، چه دلیلی وجود دارد که قرن‌ها برای فروکاستن قومیت‌های دیگر تلاش کنند؟ زیرا تجربه تاریخی ثابت کرده است در برابر یک حس قوم‌گرایانه، قطعاً یک پاسخ قوم‌گرایانه شکل خواهد گرفت که عملاً یک دور باطل را شکل خواهد داد.

عمده‌ترین موضوعاتی که در منطقه خزر موجبات رقابت میان کشورها را فراهم می‌آورند عبارتند از:

1: وجود ذخایر فراوان مواد خام در منطقه خزر که نه تنها مورد توجه فزاینده خود کشورهای این منطقه است، بلکه مورد توجه قدرت‌های جهانی نیز قرار دارد. از آنجایی که کشورهای منطقه خزر را می‌توان در دسته کشورهایی که بودجه نفتی دارند قرار داد، لذا کاملاً طبیعی و محتمل است که رقابت‌ها برای استحصال و انجام پروژه‌های حوزه انرژی، یافتن مشتریان و بازار قابل اتکاء برای صادرات و مسائلی از این دست شکل بگیرد. قطعاً کشورهای حاشیه خزر با الگو گرفتن از سازمان‌هایی نظیر اوپک می‌توانند این رقابت‌ها را تبدیل به یک فرصت بی نظیر برای مدیریت جهان در زمینه های انرژی، اقتصاد و سیاست بدل نمایند.

2: گرایش به سمت نظامی‌گری در دریای خزر در حال افزایش است. طی سال‌های اخیر تمایل فزاینده‌ای برای تقویت زیرساخت‌های نظامی منطقه خزر مشاهده می‌شود. تجزیه و تحلیل منابع آشکار در خصوص بودجه کشورهای حاشیه خزر به وضوح حاکی از آن است که هزینه‌های نظامی آن‌ها به تدریج و به صورت مستمر در حال افزایش هست که ناشی از هیاهوها پیرامون منابع انرژی این منطقه و منازعات قومی و مذهبی بین کشورهای خزر می‌باشد. این فاکتورها به محرکه‌هایی قوی برای کشورهای منطقه با هدف نظامی‌سازی دریای خزر تبدیل گردید.

برای نمونه به منازعه قره‌باغ و تاثیر آن بر افزایش رقابت تسلیحاتی بین کشورهای خزر اشاره می‌کنیم. آذربایجان و ارمنستان به شدت از سوی روسیه و اسرائیل تسلیح و تجهیز می‌شوند. طبیعتا توازن قوا در منطقه خزر به دلیل افزایش قوای نظامی آذربایجان که دارای تمایلات و گرایشات کاملا غربگرایانه بوده و با اسرائیل نیز دارای همکاری تنگاتنگی در همه حوزه‌ها است، به زیان کشورهایی همچون ایران که داری تمایلات آشکارا ضد غربی هستند به هم خواهد خورد. لذا ایران و کشورهای دیگر نیز تلاش می‌کنند برای جلوگیری از برهم خوردن توازن قوا که بستر مناسبی را برای کشورهای متخاصم و بازیگران غیررسمی همچون "داعش" با هدف انجام اقدامات خرابکارانه فراهم می‌آورد، بر تقویت توان نظامی خود در دریای خزر بیفزایند.

بنابراین پاسخ به این سوال که کشورهای حاشیه خزر به چه دلیل و بر علیه چه کسی تسلیح و تجهیز می‌شوند بسیار ساده است. آن‌ها بر علیه یکدیگر و برای حل و فصل احتمالی منازعات و اختلافات بین یکدیگر با توسل به جنگ و زور مهیا می‌شوند که ادامه این روند بسیار کشنده و مهلک خواهد بود، اما اگر این رقابت بر محور مبارزه با تروریسم و ایجاد یک سیستم امنیت دسته جمعی شکل بگیرد، نه تنها تهدیدی برای کشورهای منطقه خزر نخواهد بود، بلکه در مجموع از هزینه‌های فردی و ناهمگون هر یک از کشورها برای تامین امنیتشان می‌کاهد. در واقع می‌توان گفت رقابت فعلی حاضر می‌تواند در روزگاری منتج به منازعه نیز گردد، زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر دو دوست در زمان دوستی اسلحه‌ای برای خود خریده‌اند، در زمان دشمنی از آن بر علیه یکدیگر استفاده نکنند.

3: از دیگر عرصه‌های رقابت میان کشورهای منطقه خزر که سخت بتوان آن را یک منازعه به حسب آورد، پیرامون انتخاب مسیرهای انتقال انرژی در دریای خزر برای انتقال به بازارهای اروپا است، زیرا روسیه علاقه‌مند به حفظ موقعیت انحصاری خود در انتقال نفت و گاز خزر به اروپا از طریق قلمرو خود است. این در حالی است که ترکمنستان و آذربایجان به کمک غربی‌ها و نماینده و پروکسی آن‌ها در منطقه خزر- ترکیه و قزاقستان به کمک چین دیپلماسی نفتی ضد روسی و ضد ایرانی را در پیش گرفته و مدام بر طبل تنوع‌بخشی به مسیرهای انتقال انرژی خارج از قلمرو روسیه و ایران می‌کوبند. در این بین، قزاقستان در شرایط پیچیده‌تری قرار دارد، زیرا بر خلاف دو کشور دیگر که تنها با غرب در ارتباط هستند، این جمهوری می‌بایست بین سه بازیگر استراتژیک در منطقه - روسیه، چین و آمریکا مانور دهد. ترکمنستان نیز اگرچه سیاست صبر و انتظار را دنبال می‌کند، اما به این دلیل که روسیه و ایران هیچ طرح و ابتکار مشخصی برای برآوردن نیازمندی‌های اقتصادی، تجاری و تکنولوژیک این کشور ندارند، چراغ خاموش به سمت غرب متمایل می‌گردد.

به عبارتی تردیدی نیست که روسیه بدلیل حفظ جایگاه انحصار خود در بازارهای انرژی اروپا چندان رغبتی ندارد که خط لوله ترانس خزر که در راستای تضعیف خط لوله گازپروم می‌باشد ایجاد شود. بدون شک و گمان این موضوع سبب شده است که آذربایجان و ترکمنستان علی‌رغم اختلافات خود بر سر میادین نفت و گاز در دریای خزر مشترکاً بر این موضوع متمرکز شده و به دنبال قدرت‌های غربی و حامیان خود در راستای ایجاد خط لوله ترانس خزر اقدام نمایند. در همین راستا برگزاری کنفرانس‌های مختلف از سوی دو کشور با کشورهای غربی و ترکیه دلیلی بر این مدعاست. از دگر سو ترکمنستان نیز طی سال‌های اخیر اقدام به برگزاری همایش‌ها و کارگاه‌های زیست محیطی نموده است که به سبب آن بتواند مخاطرات زیست محیطی که همواره از سوی مسکو و تهران در برابر ترانس خزر مطرح می گردد را خنثی نماید. این رقابت‌ها می‌تواند با دو اهرم مهم ایجاد یک بازار سهام فروش نفت (برای یافتن مشتری مناسب) و نیز ابزار سوآپ نفتی (برای انتقال محصول به مشتری) تبدیل به یک فرصت مناسب برای کشورهای منطقه خزر باشد.

4: مزیت نسبی مشابه کشورهای حاشیه خزر نیز از جمله مواردی است که موجبات رقابت میان کشورهای منطقه خزر را باعث گردیده است. اقتصاد کشورهای منطقه خزر مبتنی بر صادرات مواد خام به بازارهای جهانی است. بخش قابل توجهی از بودجه این کشورها نیز از طریق فروش منایع نفت و گاز تامین می‌شود. ساختار اقتصادی کاملا مشابه این کشورها که طرح و برنامه‌ مدونی برای سرمایه‌گذاری مشترک در حوزه‌های غیرنفتی و گازی ندارند، گرایش به سمت رقابت اقتصادی را به شکل قابل توجهی در آن‌ها افزایش داده است. کشورهای منطقه خزر با شیفتگی بالایی به دنبال یافتن شرکای تجاری-اقتصادی و جذب سرمایه‌گذار در زمینه های کاملاً مشابه از سوی غرب هستند. 

5: کشورهای حاشیه شمال منطقه خزر پس از استقلال خود از شوروی سعی نمودند به منظور حفظ حاکمیت‌های مستقل خود و ترس از برادر بزرگتر سابق (شوروی) به سمت کشورها و قدرت‌های ثالث روی آورند. در واقع کشورها برای حفظ بقاء و استقلال خود یا باید یک ایدئولوژی فکری برای صدور عرضه نمایند و یا باید پول کافی داشته باشند. ظاهراً در منطقه خزر کشورهایی نظیر ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان راه دوم را برگزیده و علیرغم تاکید بر سنت های اصیل خود در رسانه‌های همگانی، عملاً به دنبال جلب حمایت کشورهای غربی و بخصوص ایالات متحده آمریکا در رقابت هستند تا با دسترسی به سرمایه بیشتر استقلال بیشتری را برای خود رقم زنند.

واضح‌تر اینکه اولاً کشورهای حاشیه خزر در کسب استقلال نسبی خود از کشورهای قدرتمند در رقابت با یکدیگر بوده و در این رقابت نیز برای جلب حمایت غرب، در رقابت با یکدیگر به سر می‌برند. این رقابت‌ها در جوامع داخلی هر یک از کشورهای منطقه خزر باعث شکل گرفتن دو قطبی‌های شرق‌گرا - غرب گرا و یا ملی گرا – غرب‌گرا شده است.

6: موضوع دیگری که کشورهای خزر در آن به دنبال رقابت جدی با یکدیگر هستند داشتن سهم بیشتر در احیای جاده ابریشم و میزبانی از آن است. جاده ابریشم جدید دسترسی به اروپا را برای چین به یک سوم راه دریای کاهش می‌دهد و علاوه بر آنکه این امر باعث افزایش شاخص‌های توسعه اقتصادی در کشورهای میزبان می‌گردد، یک مزیت سیاسی برای جلب حمایت اروپا و چین نیز به شمار می‌رود، زیرا تامین امنیت کشور میزبان در این مسیر در آتیه جزئی از حوزه امنیت کشورهای منتفع از جاده ابریشم خواهد بود... ادامه دارد

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/Njg0Mg