سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نگاهی به اقتصاد ترکمنستان

نگاهی به اقتصاد ترکمنستان

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - اقتصاد همواره مقوله مهمی است که کشورها سعی دارند با شکوفایی آن اقتدار و رفاه را برای کشور به ارمغان آورند و دولت‌ها با توجه به ظرفیت‌ها و قابلیت‌های خود می‌کوشند در راستای تحولات اقتصادی گام بردارند. در این میان کشورها  به دو دسته دارای منابع معدنی که به صورت خام فروشی عمل می‌کنند و دسته دیگر کشورهای دارای تکنولوژی و صنعت پیشرفته که سعی بر تولید و تنوع اقتصادی دارند تقسیم می‌شوند. در این بین ترکمنستان از جمله کشورهایی است که در دسته نخست قرار دارد، بدین معنا که پایه و اساس اقتصاد این کشور را درآمدهای حاصل از فروش مواد خام تشکیل می‌دهد. اما نکته مهم و جالب توجه در خصوص اقتصاد انرژی محور ترکمنستان آن است که این کشور با چالش وابستگی ژئوپلتیک به روسیه-ایران-چین در فروش حامل‌های انرژی روبرو است.
چنین چالش‌هایی مقامات عشق‌آباد را به تنوع‌بخشی اقتصادی وادار نمود و "قربانقلی بردی‌محمداف" بلافاصله پس از تکیه زدن به جلوس ریاست جمهوری تلاش نمود این رویا را به واقعیت تبدیل کند. در همین چارچوب اقداماتی همچون تقویت ناوگان دریای-ریلی-هوایی-جاده‌ای در راستای افزایش حمل و نقل، ایجاد مراکز و مکان‌های تفریحی و گردشگری در جهت جذب گردشگر، انتقال آب به صحرای قره‌قوم در جهت افزایش تولیدات کشاورزی، ارتقاء صنعت نساجی، ایجاد نیروگاه با هدف افزایش تولید و صادرات، تقویت صنعت غذایی، صنعت شیلات و ... از جمله مواردیست که در زمان ریاست جمهوری وی در دستور کار عشق‌آباد قرار گرفته است.
چنین رویکردی تولید ناخالص ترکمنستان را افزایش داده است به طوری که در سال 2016 این کشور رقم 6/2 درصد و در سال 2017 حدود 6/5 درصد را تجربه کرده و برای سال آتی میلادی نیز 7 درصد پیش‌بینی شده است. چنین پیشرفتی در ترکمنستان به یمن انعقاد قراردادهای تجاری و صنعتی با کشورهای صنعتی و جذب سرمایه‌های خارجی حاصل گردید. متاسفانه سهم تجار و صنعتگران ایرانی در اقتصاد و بازار ترکمنستان به دلایل مختلف طی سال‌های اخیر چندان قابل توجه نبود، که اطلاعات و آمار پیرامون واردات و صادرات دو کشور به وضوح موید چنین ادعایی است. همچنین بر اساس واقعیت‌های موجود، ترکمنستان در میان 10 کشور واردکننده و صادرکننده با ایران قرار دارد که در میان کشورهای منطقه خزر نسبت به حجم کل صادرات، وضعیت بهتری دارد.
با توجه به آنچه که در بالا بدان‌ها اشاره گردید بی‌درنگ این سوال به ذهن متبادر می‌گردد که چرا و به چه دلیل ملت‌ها و دولت‌های ایران و ترکمنستان نمی‌توانند از فاکتورهای پیوند دهنده تاریخی، فرهنگی، مذهبی و ادبی و نیز قرابت جغرافیایی با هدف نزدیکی مناسبات و مراودات سودمند بین دو کشور و رشد و شکوفایی مناطق مرزی بهره گیرند. لذا با توجه به پتانسیل بالای ایران و ترکمنستان در حوزه‌های مختلف، پیشنهاد می‌گردد مراودات تجاری میان دو کشور به شدت در دستور مقامات کشورمان قرار گیرد. بعنوان شاخص، در حال حاضر نقطه قوت ترکمنستان در حوزه‌های غیر نفتی و گازی، صنعت نساجی پویا و محصولات تولید شده باکیفیت در این کشور می‌باشد که اغلب تولیدات آن به کشورهای اروپایی،آمریکایی،آسیایی و ترکیه صادر می‌شود که پتانسیل خوبی برای همکاری بشمار می‌رود که می‌توان در صنعت نساجی و منسوجات از آن بهره برد.
به نظر می‌رسد تهیه و تدوین برنامه‌ای مشخص از سوی ایران در خصوص شیوه‌ها و رویه‌های تعامل و همکاری با دولت عشق‌آباد و حضور در بازار ترکمنستان که بدون تردید باید مبتنی بر واقعیت‌های جدید منطقه‌ای و بین‌المللی باشد، قطعا با استقبال مقامات عشق‌آباد روبرو خواهد شد، زیرا تشدید مناسبات با ایران مزیت‌های فراوانی برای عشق‌آباد به همراه خواهد داشت که دسترسی به آبهای آزاد از طریق ایران از جمله مهمترین آنهاست.

قاسم عزیزی، عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODg0NQ


فراخوان ارسال مقاله, گزارش و تحلیل

فراخوان ارسال مقاله, گزارش و تحلیل

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر آمادگی خود را جهت انتشار هرگونه مقاله, خبر, گزارش و تحلیل از سوی پژوهشگران و محققان عزیز اعلام می نماید.

لذا علاقمندان به ارسال هرگونه مطلب در ارتباط با حوزه دریای خزر و تحولات کشورهای حاشیه آن, می توانند آثار خود را به پست الکترونیکی ذیل ارسال و یا از قسمت “تماس با ما” فایل مورد نظر را ارسال دارند.

محققان و خبرنگاران ارجمند می توانند هر گونه مطلبی در رابطه با موازین حقوقی, تحولات سیاسی, محیط زیست, اکو سیستم, آب شناسی, مردم شناسی, تاریخ نگاری, اقتصاد, انرژی, گردشگری و هر گونه مطلب دیگر را به موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر ارسال نمایند.

article@iikss.com

http://www.iikss.com/fa/assets/uploads/avator/4197e-jpg.jpeg


تحلیل نوسانات بودجه جمهوری آذربایجان و آثار سیاسی آن

تحلیل نوسانات  بودجه جمهوری آذربایجان و آثار سیاسی آن

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - در دوران حاضر، یکی از مهم‌ترین شاخص های ارزیابی کشورها و نیز عرصه رقابت کشورها موضوع اقتصاد است. قابلیت و توانایی کشورها و اتباع آن نیز ارتباط تنگاتنگی با سرانه بودجه‌ای که دولت برای آنها هزینه می‌نماید دارد. چرا که از این طریق سطح و اندازه رفاه و خدمات ارائه شده به مردم و نیز راندمان اقتصادی مردم قابل اندازه‌گیری است.در دوران حاضر، یکی از مهم‌ترین شاخص های ارزیابی کشورها و نیز عرصه رقابت کشورها موضوع اقتصاد است. قابلیت و توانایی کشورها و اتباع آن نیز ارتباط تنگاتنگی با سرانه بودجه‌ای که دولت برای آنها هزینه می‌نماید دارد. چرا که از این طریق سطح و اندازه رفاه و خدمات ارائه شده به مردم و نیز راندمان اقتصادی مردم قابل اندازه‌گیری است.

همانگونه که در نمودار ذیل مشخص است بودجه جمهوری آذربایجان، بعد از یک رشد چشم‌گیر در سال 2008 میلادی که ناشی از فروش نفت از طریق خط لوله ( باکو-تفلیس-جیهان) بود، تقریبا به حداکثر اندازه و پتناسیل خود رسیده است. طبیعی است که می‌توان اثر این موضوع را در وضعیت و معیشت، کار، رفاه، خدمات، زیرساخت‌ها و همه بخش‌های مالی و غیرمالی این جمهوری مشاهده نمود. بر اساس نمودار های ذیل, همانطور که مشاهده می‌شود، رشد بودجه به معنای رشد سرانه بودجه نیز است.

اما باید توجه داشت که به علت نفتی بودن بودجه آذربایجان، طبیعتا سرانه بودجه این جمهوری و میزان آن نیز به شدت در نوسان است. با بررسی سرانه بودجه آذربایجان در سال‌های اخیر، خواهیم دید که نوسان بسیار شدیدی در سال 2009 میلادی در بودجه این جمهوری مشاهده می‌شود که طبیعتاً بر سرانه بودجه آن نیز تاثیر قابل توجهی داشته است.

این جمهوری توانسته بود سرانه بودجه هر شخص را از 100 دلار در سال 97 میلادی به سرانه 2800 دلار به ازای هر نفر در سال 2008 میلادی برساند. در این زمان میزان افراد غیر فعال در این جمهوری 53% درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌داد. ناگهان با بروز بحران‌های سال 2008، شاخص سرانه بودجه در این جمهوری فرو ریخت و از 2800 دلار در سال 2008 به 2000 دلار در سال 2009 رسید.

اما بعد از آن و با اصلاحات اقتصادی, رشد چشم‌گیری در این شاخص‌ها صورت گرفت. این عدد در سال 2010 به سطح سال 2008 صعود کرده و شاهد سرانه بودجه 2700 دلار در آن سال و سرانه 3200 دلاری در سال 2011 می‌باشیم که در تاریخ آذربایجان بی‌نظیر است. اما بر خلاف انتظارها این ایام رویایی برای اقتصاد آذربایجان به درازا نکشید و نزدیک به سه سال این عدد بر روی 3100 دلار ماند.

 هر چند که این عدد یک رکورد خوب برای آذربایجان به حساب می‌آید اما با بهترین وضعیت آن سال‌ها در جهان فاصله جدی داشت. به عبارتی سرانه بودجه آذربایجان در سال 2014، 5/16 برابر، در سال 2013، 16 برابر و در سال 2013 و 2012، نزدیک به 5/15 برابر با بهترین شاخص‌های جهان فاصله داشته است. یعنی بعد از سال 2009، از ایده‌آل‌ترین وضعیت سرانه بودجه در جهان، هر ساله سقوط کرده و تنها در سال 2013 میلادی بود که با کسب شاخص 5/6 از 100، توانسته بود کمترین فاصله را با بهترین شاخص در جهان داشته باشد.

بدین ترتیب, با توجه به نمودارهای موجود می‌توان گفت بودجه و سرانه بودجه آذربایجان در یک وضعیت بحرانی قرار دارد. زیرا از سال 2014 و با سقوط قیمت نفت، هر ساله از بودجه آذربایجان و سرانه آن کاسته شده و در سال 2016 میلادی این عدد به طرز ناباورانه ای به عدد 1100 دلار به ازای هر نفر  سقوط کرده است. دقیق‌تر آنکه با توجه به سقوط میزان بودجه آذربایجان باید حدس زد که آذربایجان با چه وضعیت اسفباری در حوزه اقتصاد دولتی روبرو است. حتی این تنش‌ها به سرانه تولید ناخالص داخلی این جمهوری نیز منتقل شده است. زیرا نمودارها نشان می‌دهند که سرانه تولید ناخالص داخلی از 8000 دلار در سال 2014 به 3800 دلار در سال 2016 سقوط نموده که تقریباً برابر با اندازه آن در سال 2006 میلادی است.

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODY3MA


عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (2)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات) (2)

چالش های موجود در منطقه خزر:

در منطقه خزر علاوه بر آنکه عرصه‌های مختلفی برای رقابت میان کشورها وجود دارد، موضوعاتی نیز وجود دارد که به عنوان یک چالش برای برخی از کشورها و یا تمامی کشورهای حاشیه خزر مطرح می‌باشند. رویکرد کشورهای منطقه خزر نیز باید حل و برطرف کردن این چالش‌ها باشد. برای این منظور باید زمینه‌های ایجاد چالش‌های مورد اشاره در سطور آتی را برطرف نمود نه اینکه آن را به زمینه‌ای برای ایجاد منازعه جدید میان کشورهای منطقه خزر بدل کرد. عمده چالش‌های موجود در منطقه خزر عبارتند از:

1: عدم باور به منطقه گرایی و درک متقابل برای بهره برداری از منافع سیاسی و اقتصادی دریای خزر و ظرفیت‌های هر یک از کشورهای این منطقه از مهمترین چالش‌های موجود در منطقه خزر است. به نظر می رسد بخش مهمی از این چالش ریشه در بدبینی سران کشورها به یکدیگر، برخی از آنها ریشه در عدم باور به توانمندی‌های هر یک از کشورها و منطقه و مهم‌تر از همه این موارد عدم تاکید بر هویت مستقل فرهنگی این منطقه دارد، زیرا در منطقه حاضر به جای مدارای قومی شاهد رقابت ناسالم قومی می‌باشیم که این امر در نهایت ظرفیت‌های ملی هر یک از کشورهای منطقه خزر را تحلیل می‌برد.

البته امروزه اراده سیاسی بی‌نظیری میان حکومت‌های منطقه خزر ایجاد گردیده است که متاسفانه چنین اراده‌ای در میان اقشار مختلف مردم، اعم از تجار، قشر تحصیل‌ کرده و ... به چشم نمی‌خورد، زیرا تنها در صورتی می‌توان اعتقاد به شکل گرفتن باور منطقه‌گرایی در منطقه خزر داشت که مردمان هر یک از کشورهای منطقه خزر، جدای از باورهای سیاسی طبقه حاکم، به مردمان کشور دیگر نیاز ارگانیک داشته باشند. راه حل این امر نیز توسعه موسسات بین‌المللی خصوصی مروج همگرایی (اعم از علمی، فرهنگی، هنری و ...)، توسعه تجارت در همه زمینه‌ها، توسعه توریسم، کم‌رنگ کردن پدیده مرز، یافتن عوامل تجانس فرهنگی در زبان، دین، پوشش، آداب و رسوم و معرفی فرهنگ‌ها به صورتی بی‌واسطه به یکدیگر است.

2: عدم تعیین رژیم حقوقی حاکم بر دریای خزر نیز ازجمله موضوعات چالش برانگیز منطقه خزر است. در حال حاضر واریانت‌های مختلفی برای تقسیم این پهنه آبی پیشنهاد گردید که هیچ یک از آنها به نتیجه مطلوب نرسیده است، اما خوشبختانه تنش‌های نظامی تبدیل به تنش های سیاسی و اقتصادی گردیده و تنش های سیاسی و اقتصادی به سرعت در حال تبدیل شدن به یک منازعه حقوقی می‌باشند که این امر تاکیدی بر وجود اراده جدی برای حل این چالش در منطقه خزر است. این امر نشان می‌دهد که کشورهای منطقه خزر به دنبال یافتن یک راه‌حل دائمی برای حل مشکلات موجود در منطقه خزر می‌باشند. در این زمینه می‌توان با الگو برداری از نهادهای موجود در سایر کشورها نظیر کمیسیون رودخانه ای رود راین اقدام به حل این مشکل نمود.

3: اکوسیستم منحصر به فرد دریای خزر که نیازمند حفاظت و حراست بیشتر در مقابل هرگونه آلودگی است نیز یکی از چالش‌های فعلی و آینده منطقه خزر است، زیرا این دریا انبار منابع زیستی منحصر به فردی است که 90 درصد آن را ماهیان خاویاری تشکیل می‌دهد. مشکل ماهیگیری و استفاده از منابع زیستی و حفاظت از محیط زیست، به صورت خاص ابعاد اکولوژیک استخراج نفت و گاز در مناطق کم‌عمق دریای خزر (فلات دریای خزر) را به چالش می‌کشد.

4: علاقه‌مندی قدرت‌های غربی به این منطقه و تلاش واضح آن‌ها برای کمک به جهت‌گیری غربگرایانه کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی و تلاش برای بر عهده گرفتن تامین امنیت در منطقه به شکل قابل توجهی در حال افزایش است که این امر را می‌توان چالش امروز ایران و روسیه و چالش آینده مردمان آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان برای رهایی از بند سیاست‌های استعمار مآبانه  کشورهای غربی دانست، زیرا منطقه خزر در کانون توجه همزمان شمال، جنوب، شرق و غرب قرار دارد. پشت این اسامی جغرافیایی گروهی از کشورها قرار دارند که عبارتند از: از شمال – روسیه، از جنوب – کشورهای خاور نزدیک و میانه همچون پاکستان و افغانستان، از شرق – ژاپن و چین و برخی کشورهای سازمان آسه‌آن (به صورت خاص اندونزی و مالزی)، از غرب – همه کشورهای اروپایی به علاوه آمریکا و کانادا. به عبارتی دقیق‌تر منطقه خزر یکی از مناطق نادر سیاست جهانی است که به صورت همزمان محورهای شمال-جنوب و شرق-غرب مجبور به عبور از آن می‌باشند. بنابراین کشورهای فراوانی هستند که برای گسترش نفوذ و تاثیرگذاری سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه دریای خزر و مناطق همجوار با آن تلاش می‌کنند.

دو قدرت بزرگ منطقه‌ای، ایران و ترکیه که دارای خط مشی کاملا متفاوتی هستند، اولی دشمن استراتژیک آمریکا و غرب و دومی شریک استراتژیک ناتو و آمریکا، به دلیل موقعیت ژئواستراتژیکی در منطقه خزر ذی‌نفع هستند. مناسبات بین دو کشور به یکی از کانون‌های پیچیده منازعات و اختلافات در منطقه خزر تبدیل گردید. چنین روندی برای روسیه و آمریکا نیز صدق می‌کند. نه تنها نفت و گاز منطقه توجه آمریکا را به سمت خود جلب نمود، بلکه این کشور منطقه خزر را در زمره منافع ملی خود با هدف تثبیت منزلت هژمونیک خود قرار داده است، اما برای روسیه این منطقه بیش از آنکه از نقطه نظر انرژی مهم باشد، به دلیل موضوع تامین امنیت در مناطق جنوبی این کشور بسیار مهم و حساس می‌باشد.

در مجموع، کشورهایی همچون چین، ترکیه، آمریکا و اتحادیه اروپا برای تثبیت تاثیر و نفوذ خود در دریای خزر و نیز با هدف برقراری توازن سیاست خارجی مورد نظر خود با یکدیگر و با کشورهای حاشیه خزر، به صورت خاص با ایران و روسیه در حال ستیز و پیکار هستند.

5: از مهمترین چالش‌های منطقه خزر، تبلیغات منفی بر علیه ایران و روسیه در رسانه‌های ارتباط جمعی غرب است. غربی ها به شکل قابل توجهی به کشورهای اسلامی حاشیه خزر اینگونه القاء می‌کنند که ایران برای تحمیل نسخه خود از "بنیادگرایی اسلامی" در تلاش برای نفوذ در این کشورها است. بدیهی است که این اتهامات از سوی کسانی مطرح می‌شود که خود خواهان حضور در منطقه خزر هستند و تقریباً تمام تاریخ را مشغول استعمار کشورهای دیگر در قاره های آسیا، آفریقا و آمریکا بوده‌اند. جالب آن است که نتیجه مستقیم این سیاست‌ها را می‌توان در بهره جستن از معادن و منابع کشورهای منطقه خزر توسط کشورهای غربی مشاهده نمود.

6: از دیگر چالش های مهم کشورها و مردمان منطقه خزر نگاه ابزاری غرب و آمریکا به کشورهای این منطقه است. آمریکا به این منطقه و کشورهای آن به عنوان ابزار بازدارندگی ایران و روسیه و نیز دستیابی به معادن مهم منابع طبیعی و در نهایت بستری بسیار مناسب با هدف تسلط بر کل اورآسیا می‌نگرد. غرب خوب درک کرده است که کلید طلای فتح اورآسیا منطقه خزر است.

7: وجود مناطق فعالیت تروریستی در منطقه خزر را می‌توان از دیگر چالش‌های در حال شکل گیری و تقویت منطقه خزر دانست. فعالیت‌ها و اقدامات تروریستی خرابکارانه سازمان‌ها و جنبش‌های اسلامی افراط‌گرا و رادیکال در برخی کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای میانه موجب بدگمانی‌ کشورهای منطقه نسبت به یکدیگر شده است. این چالش باید با همکاری کشورهای منطقه خزر تبدیل یک فرصت مناسب برای معرفی موازین واقعی دین اسلام گردد. طبیعتاً کشورهای منطقه خزر می‌توانند از ظرفیت‌های آموزشی یکدیگر برای تحقق این امر استفاده نمایند. لازم به توجه می‌باشد که هر گونه حرکت از جنس اقتدار کشورهای منطقه خزر با مقوله اسلام تکفیری در دراز مدت باعث توسعه و تقویت این جریان در قفقاز و آسیای میانه می‌گردد.

8: دورنمای استقرار تاسیسات نظامی کشورهای ثالث و فرامنطقه‌ای، به صورت خاص ناتو در برخی کشورهای ساحلی خزر نیز از چالش‌های عمده منطقه خزر خواهد بود، زیرا اگر به دنبال ایجاد یک منطقه مستقل در جهان هستیم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که قدرت‌هایی که آشکارا سیاست استعماری خود را در جهان گسترش می‌دهند در این منطقه حضور نظامی داشته باشند. اگرچه در اجلاس آستاراخان روسیه موافقتی مکتوب برای عدم حضور نیروهای خارجی در این پهنه آبی به دست آورد، اما طفره‌روی باکو و عشق‌آباد از ایجاد یک سیستم امنیت جمعی در دریای خزر با حضور روسیه و ایران نشان می‌دهد که مدل‌‌های وارداتی تامین امنیت بر مدل‌های منطقه‌ای ترجیح داشته که مسلما خوشایند تهران و مسکو نیست. مضاف بر آنکه هیچ مشاهده تاریخی این امر را ثابت نمی‌نماید که حضور یک قدرت خارجی در یک کشور امری همیشگی و متناسب با منافع راهبردی مردم و حکومت آن کشور بوده باشد.

9: تفاوت در میزان توانمندی‌ها و ظرفیت‌های اقتصادی کشورهای خزر و فقدان برنامه‌های سودآور اقتصادی و تجاری نیز اگرچه راساً نمی تواند یک چالش بین‌المللی یا منطقه‌ای به حساب آید اما در عمل باعث سرکوب خلاقیت اقتصادی و توسعه سرمایه گذاری در کل منطقه خزر می شود. کشورهای ساحلی خزر واهمه دارند که پروژه‌های احتمالی مشترک بین آن‌ها سودآوری اقتصادی مطلوب و مورد نظر آن‌ها را نداشته باشد و در نهایت به هدر رفتن سرمایه‌ آن‌ها انجامد.اما توجه به این نکته بسیار پر اهمیت است که ایران یا آذربایجان یا روسیه و یا هر کشور دیگری هیچگاه نمی توانند با تکنولوژی وارداتی از آلمان یا ایالات متحده و یا هر کشور دیگری اقدام به تولید کالایی نمایند که قابلیت رقابت با تولیدات خودایالات متحده یا آلمان را داشته باشد. کشورهای منطقه خزر باید به این باور برسند که اگر دو فاکتور مهم خلاقیت در تولید و شاخص اندازه بازار بزرگی را داشته باشند، قطعاً می توانند به آینده اقتصادی خود امیدوار باشند. طبیعتاً کشورهای منطقه خزر خلاقیت در تولید را باید با اتکاء به ظرفیت‌های دانشگاهی خود ایجاد نمایند اما افزایش شاخص اندازه بازار امکان‌پذیر نمی‌باشد مگر با توسعه تجارت نسبتاً آزاد در منطقه خزر.

لذا بر این اساس که اقتصاد کشورهای منطقه خزر در بخش تولید و فناوری نسبتاً به یکدیگر نزدیک است می‌توان انتظار داشت که باز کردن دروازه‌های بازار مصرف این منطقه برای کشورهای این منطقه آسیبی به بخش تولید این کشورها وارد نمی نماید.

10: سیاست تفرقه بینداز و حکومت ‌کن غربی‌ها نیز از جمله مسائلی است که سطح مخاطرات و چالش‌ها را در منطقه خزر همواره زنده نگه می‌دارد. غربی‌ها تلاش می‌کنند در مناسبات بین کشورهای منطقه فضای بی‌اعتمادی را حاکم سازند تا بدین طریق با استفاده از سیاست تفرقه بینداز و حکومت‌ کن، منافع ژئوپلیتیک خود را در منطقه حساس خزر پیگیری کنند. سیاست تحریمی آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه روسیه و ایران نیز در همین چارچوب قابل ارزیابی است. بدیهی است که این سیاست غرب کشورهای منطقه خزر را در مناسبات سیاسی و اقتصادی با روسیه و ایران محتاط‌‌تر خواهد ساخت. غربی‌ها تلاش می‌کنند با اتخاذ جنگ تحریم‌ها کشورهای منطقه را در مقابل انتخاب یا با ما و یا بدون ما قرار دهند. کشورهای منطقه نیز از آن جهت که نیازمند سرمایه و تکنولوژی غرب (در صنایع حیاتی خود نظیر نفت) هستند، با آمریکا و متحدین غربی آن‌ها در اعمال فشار بر ایران و روسیه، ولو به صورت حداقلی همراه خواهند شد که بدون تردید موجب تشدید سوء‌ظن بین کشورهای منطقه و تیرگی مناسبات بین آن‌ها خواهد شد.

شاید بتوان نمونه‌های دیگری از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را نیز در منطقه شناسایی نمود که از جمله این موارد عبارتند از: حضور نظامی ناتو و آمریکا در جنگ افغانستان و استفاده از آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به عنوان محل ترانزیت محموله‌های نظامی و غیرنظامی به افغانستان؛ تنش در مناسبات بین غرب و ایران پیرامون برنامه هسته‌ای؛ پیشنهاد آمریکا به آذربایجان مبنی بر ایجاد واحدی موسوم به گارد خزر با هدف تامین امنیت خط لوله باکو-تفلیس-جیحان در مقابل حملات تروریستی احتمالی؛ رقابت فزاینده بین غرب و روسیه پیرامون انتقال گاز ترکمنستان به بازارهای اروپا، ایران هراسی و روسیه هراسی در کشورهای آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان و در نهایت اظهار نظرهای زیرکانه مقامات غربی در باب همکاری انرژی محور ایران و روسیه. آن‌ها دائما اظهار می‌کنند که روسیه و ایران بدون توجه به منافع دیگر کشورهای دریای خزر به همکاری در حوزه نفت وگاز شدت بخشیده‌اند و بدین ترتیب تلاش بی‌وقفه خود برای تنوع‌بخشی به مسیرهای انتقال انرژی به اروپا، به صورت خاص ترنس‌خزر که چراغ سبز ترکمنستان و آذربایجان را نیز دریافت نمود را توجیه می‌سازند.

11: از دیگر چالش های منطقه خزر را می توان درون‌گرایی و انزوای کشورهای این منطقه در امواج ناشی از بیداری اسلامی که از آن به بهار عربی نیز تعبیر می‌شود دانست. همچنین می توان به اعلام خلافت اسلامی در سوریه و عراق از سوی "داعش" اشاره نمود که موجب گردید کشورهای منطقه خزر، نسبت به هرگونه تحرکات و اقدامات کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای محتاط‌تر عمل نمایند. آن‌ها واهمه دارند که کشورهای متخاصم منطقه‌ای و نیز بازیگران غیررسمی با حضور و نفوذ در کشورهایشان و نیز با نفوذ در ساختار قدرت، زمینه‌ها و بسترهای لازم برای ظهور و بروز گرایشات اعتراضی خیابانی و نهایتا بی‌ثباتی سیاسی-اجتماعی را فراهم آورند. قابل کتمان نیست که تمام کشورهای منطقه خزر هدف احتمالی غرب برای انجام انقلاب رنگی هستند.

12: حضور شرکت‌ها و غول‌های نفتی غربی همچون دراگون اویل، بی پی، توتال، شل و ..... زیرا بدون شک و تردید وجود شرکت‌های غربی در منطقه که شاید بتوان گفت یک دُنگ از فلسفه حضور شش دُنگی آنها اقتصادی و 5 دُنگ دیگر آن حفظ سلطه بر صنعت نفت و گاز منطقه خزر و در نهایت تامین درازمدت نیازهای اروپا به انرژی است، موجبات ایجاد حساسیت برای کشورهای منطقه را فراهم خواهد نمود. زیرا هیچگاه در تاریخ نمی توان شواهد بر رفاقت میان غرب و شرق یافت و حضور چنین شرکت‌هایی در نهایت نوع منازعه و ابعاد منازعه میان کشورهای منطقه با کشورهای غربی را گسترش خواهد داد.

13: فضای بسته سیاسی برخی از کشورهای منطقه خزر را نیز می‌توان از جمله چالش‌های انسانی منطقه خزر دانست. این فضا باعث گردیده است تا مقامات و دولتمردان برخی از این کشورها همواره از آگاه شدن شهروندان خود از شرایط منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بیمناک باشند. علی‌ایحال این مسائل سبب شده است این کشورها در زمینه‌های سیاسی و روابط بین‌الملل کاملاً بسته عمل نموده و به کشورهای خارجی اعتماد نداشته باشند.

14: قاچاق مواد مخدر از جمله چالش‌هایی است که نهاد انسانیت و بنیان خانواده را در منطقه خزر تهدید می‌نماید. منطقه خزر به دلیل ساختارهای سنتی و قومیتی خود، دارای ترکیبات جمعیت شناسی خاصی است که نمی‌توان آن را با یک جامعه غربی مقایسه کرد لذا خانواده از ارزش بالایی در این منطقه برخوردار است. از جمله آثار استفاده و ترویج استعمال مواد مخدر نیز تحت تاثیر قرار دادن همین بنیان اجتماعی مهم در منطقه خزر است. در این راستا همواره برخی از کشورهای منطقه خزر طرفین خود را به کم کاری در مبارزه با قاچاق مواد مخدر محکوم می‌نمایند.

15: درگیری‌های مذهبی بخصوص میان اهل تشیع و اهل تسنن نیز از جمله مواردی است که اگر در عراق و سوریه به خوبی مدیریت نشود، ممکن است به منطقه خزر نیز سرایت نماید. اهمیت این مسئله نیز در آن است که اکثریت ساکنان حاشیه دریای خزر را اهل تشیع تشکیل داده و اکثریت کل مسلمانان حاضر در کشورهای منطقه خزر را نیز شیعیان تشکیل می‌دهند. مسلمانان منطقه باید به این درک برسند که نه شیعیان به دنبال  تحمیل مذهب شیعه بر اهل تسنن در منطقه هستند و نه اهل تسنن به دنبال سنی کردن اهل تشیع. همچنین باید به این حد از مدارای مذهبی برسند که تبلیغ دین را در کشور خود به عنوان یک خطر تلقی ننمایند.

16: از جمله مشکلات تاکتیکی و شاید مهمترین مشکل اساسی سال های آینده در منطقه خزر بحران آب خواهد بود. این بحران در ایران، ترکمنستان و قزاقستان کاملاً مشهود است. زیرا خشک و استپ بودن بخش بزرگی از منطقه خزر یک مشکل اساسی به شمار می‌رود که بحران کم آبی باعث تشدید این مشکل می‌گردد. چنین وضعیتی تاثیر مستقیم بر کشاورزی منطقه خزر دارد. این مسئله ممکن است به بروز منازعاتی میان کشورهای منطقه نیز منجر گردد. در این زمینه میتوان به تقسیم منابع آبی میان ایران و ترکمنستان اشاره نمود. البته در این خصوص توافقاتی صورت گرفته است اما در صورت بروز خشکسالی قطعاً تحمل مردمان و دولت ها در چنین بحران‌هایی کاهش می‌یابد.

17: عرصه نفت و گاز علاوه بر آنکه محلی برای رقابت کشورهای منطقه خزر است، موضوعی برای ایجاد چالش در منطقه نیز به حساب می‌آید. به عنوان مثال ترکمنستان با پشتوانه‌ای که از ایالات متحده آمریکا و اروپا داشت رسماً اعلام کرده بود که قیمت گاز خریداری شده از آنها بسیار پایین بوده و در قبال انتقال گاز خود از طریق روسیه قیمت بالاتری را به عنوان سهم خود طلب می کرد. از این رو درخواست افزایش بهای گاز را پیش کشیده که این موضوع باعث اختلاف میان دو کشور شد و روسیه نیز دریافت و ترانزیت گاز از ترکمنستان را متوقف ساخت. در همین راستا نیز طرح ایجاد خط لوله ترانس خزر وارد فاز جدیدی شد که تاکنون نیز برای ایجاد آن جلسات مختلفی با حضور کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای صورت می‌گیرد.

18: از چالش‌های دیگری که بر سر منطقه خزر سایه افکنده است را می‌توان ریسک سرمایه گذاری بالا و یا اعلام داشتن ریسک سرمایه گذاری بالا از سوی موسسات و کشورهای غربی دانست. این امر موجب گردیده است تا علیرغم وجود جمعیت بالا در منطقه خزر، جذب سرمایه گذاری پایینی در منطقه وجود داشته باشد. به گونه‌ای که کل میزان جذب سرمایه گذاری خارجی منطقه خزر در سال 2015 کمتر از 30 میلیارد دلار بوده است.

منازعات موجود در منطقه خزر:

در منطقه خزر نیز همانند بسیاری از مناطق جهان منازعات متعددی میان بازیگران منطقه‌ای وجود دارد که می‌تواند شامل مسئله‌های متعددی نظیر منابع انرژی، مناطق مرزی، منابع آبی و ... گردد. هر چند که نمی‌توان وجود منازعه را امری مطلوب و خوشایند دانست اما باید از خود پرسید آیا اساساً وجود چنین منازعاتی در منطقه طبیعی می‌باشند یا خیر؟ طبیعی است که کشورهای مجاور یکدیگر بر سر موضوعات مختلفی با یکدیگر تنش‌ها و منازعاتی داشته باشند و اساساً وجود چنین منازعاتی در تمامی دوران‌های تاریخی و تمامی سطح کره خاکی مفروض است. زیرا زمانی که صحبت از منافع ملّی به میان می‌آید، طبیعتاً هر کشوری سعی دارد به نحو حداکثری از منافع خود دفاع نماید.

اما بر خلاف وجود منازعات که امری طبیعی می باشد، عدم اراده در حل و فصل منازعات یک امر غیر طبیعی است. زیرا انسان هوشمند و به تبع آن دولت هوشمند هیچگاه خود را در یک شرایط بحرانی محبوس نمی‌کند. خوشبختانه در منطقه خزر نیز این اراده سیاسی جدّی شکل گرفته است که می‌باید سطح و دامنه منازعات کاهش یافته و هر چه سریعتر حل شوند. با مرور شواهد منطقه‌ای و وجود امنیت مثال زدنی کشورهای منطقه خزر نیز به این نتیجه میرسیم که این کشورها اگر هم همکاری مناسبی در مناسبات سیاسی مربوط به هم نداشته باشند، حداقل در کشور همسایه خود بحران آفرینی نمی‌نمایند. کشورهای حاشیه خزر دارای آنچنان ارتباط قومی و مردم شناسی دیرینه‌ای با یکدیگر هستند که قطعاً بروز کوچکترین مسئله امنیتی در هر یک از آنها بر امور جاری سایر کشورها منطقه سرایت خواهد کرد. اما با این حال هنوز تعدادی از منازعات که به شرح ذیل می‌باشند در منطقه وجود دارد.

1: وجود منابع عظیم انرژی در دریای خزر که بدلیل مشخص نبودن رژیم حقوقی حاکم بر آن باعث بروز اختلافاتی میان کشورهای حاشیه‌ای شده است. نمونه بارز آن را می‌توان در اختلافات آذربایجان و ترکمنستان بر سر میادین سردار-کاپاز، چراغ-عثمان و آذری-عمر و همچنین آذربایجان و ایران در سردار جنگل و معدن آراز-آلو-شرق مشاهده نمود.

2: نمونه‌های متعددی از منازعات قومی و مذهبی در منطقه خزر وجود دارد که می‌توان از منازعات قومی و مذهبی بین آذربایجان و ارمنستان پیرامون منازعه قره‌باغ، ترکیه و ارمنستان پیرامون قتل عام ارامنه در زمان امپراتوری عثمانی، منازعه قره‌باغ و نیز ایران و آذربایجان به دلیل سیاست‌های ضد شیعی رهبری باکو و نیز منازعه سیاسی بین گرجستان و روسیه به عنوان مهم‌ترین آن‌ها نام برد. طبیعتاً مانند همه مشکلات دیگری که در آینه زمان حل شده‌اند، کشورهای منطقه خزر باید با گفتگو به حل این منازعات اقدام نمایند.

3: ایجاد گروه‌بندی و بلوک‌بندی در منطقه خزر نیز در حال پر رنگ شدن بود که خوشبختانه با تغییر نسبی سیاست‌های دولت آذربایجان به نحو مطلوبی تعدیل گردیده است. دقیق‌تر آنکه فعالیت‌ها و اقدامات بازیگران اصلی در منطقه به ایجاد گروه‌بندی‌ها و بلوک‌بندی‌ها در منطقه خزر منجر گردید, در یک سو، ایران، روسیه و ارمنستان و در سوی دیگر، آمریکا، ترکیه، آذربایجان و گرجستان قرار داشتند. در این بین قزاقستان و ترکمنستان تلاش می‌کنند بین بازیگران اصلی در منطقه مانور دهند. هر چند که در بحران قره باغ سیاست‌های متعادل ایران و روسیه باعث گردید نه تنها آتش این منازعه کمتر شود بلکه ایجاد حس اعتماد در دولت آذربایجان باعث گردید که بر سر موضوعات غیر مرتبط با منازعه قره باغ نظیر افزایش مبادلات تجاری و توسعه خطوط ریلی و دریایی به نتایج خوبی برسند.

البته طبیعی است که دولت آذربایجان سعی دارد با نزدیک کردن هر چه بیشتر خود با دولت‌های ایران و روس و نیز ایجاد منافع متفاوت و غیرقابل چشم پوشی برای طرفین ایران و روس در کشور خود، حمایت ایران و روسیه را در منازعات منطقه‌ای موجود میان آذربایجان و سایر کشورها به نفع خود جلب نماید.

نتیجه:

رقابت‌ها، چالش‌ها و اختلافات موجود بین کشورهای منطقه خزر که منبعث از موارد بالا هستند، به تشدید اختلافات بین آ‌ن‌ها در خصوص رژیم حقوقی دریای خزر، توزیع ذخایر نفت و گاز و رژیم استفاده از دریای خزر دامن زده است. کاملا واضح هست که کشورهای خزر در شرایط کاملا پیچیده و غامضی پیرامون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر قرار گرفته‌اند و برای آن‌ها انتخاب رفتار یا تصمیم مطلوب در شرایط منافع متضاد کشورهای ناهمگون همچون روسیه، آمریکا، ترکیه، ایران، گرجستان و ارمنستان بسیار سخت و دشوار است. منطقه خزر دارای مجموعه‌ای از مشکلات در هم تنیده‌ای است که تاکنون به دلیل اختلافات و تعارضات و منافع منحصر به فرد دو سویه لاینحل مانده‌اند. بدیهی است که تداوم این وضعیت مبهم در منطقه به تضعیف مواضع و انزوای کشورهای حاشیه خزر و پناه بردن آن‌ها به قدرت‌های فرامنطقه‌ای با هدف دور ماندن از تحرکات و فعالیت‌های کشورهای رقیب و متخاصم منجر خواهد شد.

کشورهای خزر باید با توسعه روابط همه جانبه آنچنان منافع درهم تنیده‌ای برای خود ایجاد نمایند که در پرتو روابط گسترده سیاسی و اقتصادی آنها، حل رژیم حقوقی دریای خزر با مدل های علمی، حقوقی و اقتصادی در دسترس‌تر باشد. طبیعی است که وقتی این کشورها دارای منافع اقتصادی گسترده در سایر کشورهای منطقه بوده و یا امنیت کشورهای منطقه را با امنیت داخلی خود یک مقوله واحد به حساب آورند هیچگاه به راحتی میز مذاکرات مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر را ترک ننموده و یا اراده جدی‌تری را برای حل مشکل در مذاکرات به نمایش خواهند گذاشت.

البته آنچه که با جرات و با اطمینان و بدور از هرگونه جانبداری می‌توان بدان اعتراف نمود این است که ایران تنها کشوری است که با اتخاذ سیاست بی‌طرفی مثبت به دنبال حل و فصل منازعات و اختلافات بین کشورهای حاشیه خزر و بین آن‌ها و دیگر کشورهای مناطق پیرامونی خزر بر اساس حسن همجواری و همزیستی مسالمت‌آمیز هست. البته در سال های اخیر این حس در وجود روسیه و آذربایجان و قزاقستان نیز به نحو مطلوبی تقویت گردیده است.

راه‌حل‌ها و پیشنهادات:

- تهیه و تدوین برنامه‌ای با هدف جلوگیری از رقابت تسلیحاتی در دریای خزر، تامین امنیت مسیرهای انتقال نفت و گاز از طریق نیروهای پنج کشور خزر و نیز سودآور ساختن هزینه‌های استخراج و انتقال انرژی.

- ایران باید به ساخت شبکه‌ای از مسیرهای استراتژیک در شمال مبادرت ورزد تا بدین ترتیب با برقراری ارتباط با کشورهای شمالی از کاهش اهمیت کارت ایران برای کشورهای منطقه جلوگیری نماید.

- مقامات جمهوری اسلامی ایران باید به موضوع افزایش همزمان توان مالی-اقتصادی و نظامی توجه ویژه‌ای مبذول دارند، زیرا تقویت این فاکتورها می‌تواند به ایران در بازی سیاسی موثر و در چانه‌زنی پیرامون مسائل مختلف در منطقه خزر کمک نماید. کاملا واضح هست که کشورهایی در سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی جدی گرفته می‌شوند که مجهز به دو مولفه توان و قدرت اقتصادی و نظامی هستند. در شرایطی که آمریکا و ناتو به واسطه متحدین و دوستان خود در منطقه خزر به سواحل دریای خزر نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند، نمی‌توان از مقامات ایران انتظار داشت دست روی دست گذاشته و منفعلانه رفتار نمایند. ایران باید با تقویت پایگاه دریایی و ناوگان دریای خزر حضور خود در این پهنه آبی را با رویکرد تامین امنیت همه کشورهای منطقه خزر افزایش دهد.

- موضع شفاف ایران در دریای خزر: رفتار و موضع ایران در دریای خزر نباید در مغایرت با خط‌ مشی استراتژیک ایران در سایر مناطق دنیا باشد. بدین معنا که مقامات کشورمان باید تعیین کنند که متحدین، رقبا و دشمنان استراتژیک ما در دریای خزر چه کسانی هستند. تهران باید در همکاری و تعامل و نیز در رقابت با آن‌ها اولویت‌بندی نماید، زیرا تلاش برای همکاری و رقابت همزمان با همه کشورهای منطقه در سیاست پیچیده جهانی احتمالا به شکست خواهد انجامید. بنابراین شفافیت موضع و پایبندی به آن می‌تواند به ایران در احقاق حق خود در منطقه خزر کمک قابل توجهی نماید.

- برگزاری همایش‌ها و گردهم‌آیی‌ها پیرامون موضوعات مختلف در دریای خزر با حضور نمایندگان کشورهای حاشیه خزر در سطح کارشناسی و رسمی با هدف برجسته ساختن ادبیات سیاسی دریای خزر و ارائه راهکارها و پیشنهادات کاربردی می‌تواند به نزدیکی دیدگاه‌های دو کشور پیرامون ابعاد مختلف دریای خزر کمک قابل توجهی نماید.

کشورهای منطقه خزر باید از متن و بطن این نشست‌ها و گردهم‌آیی‌ها دریابند که دخالت خارجی تهدیدات بسیار جدی برای امنیت اکولوژیک دریا به همراه داشته و موجب رشد تنش‌های سیاسی و نظامی در این منطقه می‌شود. کشورهای منطقه به صراحت باید پاسخ دهند که آیا درآمدهای ناشی از اجرایی‌سازی پروژه‌های پیشنهادی غرب و آمریکا تبعات و پیامدهای حاصل از این پروژه‌ها را جبران خواهد کرد که بدون تردید پاسخ خیر خواهد بود.

- ایران و روسیه باید علیرغم اختلافات ایدئولوژیک با گسترش حضور  نظامی آمریکا و غرب در دریای خزر مقابله نمایند که مستلزم هماهنگ‌سازی فعالیت‌های نظامی دو کشور در این دریا با جلب مشارکت آذربایجان, ترکمنستان و قزاقستان است.

 - مقامات تهران و مسکو می‌بایست به عنوان میانجیگران برجسته منطقه‌ای با ایجاد محور و ائتلافی متشکل از آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، ایران و روسیه واریانت‌های مختلف حل و فصل بحران بین باکو و ایروان و نیز آنکارا و ایروان را مورد بررسی قرار دهند تا بدین طریق ضمن جلوگیری از جنگ‌های کوچک بین آن‌ها که قابلیت تبدیل به یک جنگ گسترده را دارد، از دخالت کشورهای غربی به عنوان میانجیگر که در پی اختلاف‌افکنی بیشتر و گسترش شکاف بی‌اعتمادی بین کشورهای منطقه هستند جلوگیری نمایند. در این بین، حضور نمایندگان سازمان‌های برجسته‌ای همچون سازمان همکاری شانگهای در فرآیند صلح تعیین کننده خواهد بود. 

- کشورهای منطقه خزر باید یک سیستم امنیت بین‌المللی و منطقه‌ای موثر را برای خود تبیین نموده تا بدین ترتیب از بی‌ثباتی‌های سیاسی و نظامی مصون بمانند.

- تشدید فرآیندهای همگرایی بین کشورها در منطقه همچون سازمان همکاری شانگهای با هدف حل و فصل اختلافات و تعارضات مذهبی و قومی و نیز اختلافات بین آن‌ها پیرامون رژیم حقوقی دریای خزر و تعیین مالکیت معادن نفتی، تامین امنیت در منطقه، جلوگیری از تاثیر و نفوذ خارجی  لازم و ضروری است. 

- به موازات افزایش همکاری روسیه و چین در خصوص مقابله با شیوه‌های جدید ابزار جنگ که از آن به جنگ هیبریدی تعبیر می‌شود و از سوی آمریکا و غرب مدیریت می‌شود، رهبران کشورهای حاشیه خزر نیز می‌بایست خطر و تهدید انقلاب رنگی در کشورهایشان را جدی بگیرند. در این چارچوب، تعامل فوری کشورها برای ایجاد یک کارگروه ویژه متشکل از کارشناسان و متخصصین انقلاب رنگی با هدف شناسایی تهدیدات ناشی از دشمنان داخلی و خارجی و چگونگی مبارزه و خنثی‌سازی آن تهدیدات بسیار لازم و ضروری است.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

محسن حمیدی

کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

قاسم عزیزی

کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/Njg0Mg


عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (1)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات)

عوامل واگرایی کشورهای منطقه خزر (زمینه‌های رقابت، چالش‌ها و منازعات) (1)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - منطقه خزر را می‌توان یک منطقه جغرافیای- سیاسی تازه شکل گرفته در پهنه جغرافیای سیاسی جهان به حساب آورد که از زمان تاسیس شوروی در سال 1922 میلادی به سبک و ساختار امروزی خود نزدیک گردید. این منطقه با به قدرت رسیدن رضا شاه در سال 1926 که شخصی متمایل به غرب بود برای اولین بار به صورت جدی گونه‌ای از دوقطبی شرق- غرب را تجربه نمود که در زمان حکومت پهلوی دوّم به اوج خود رسید. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی جمهوری شوروی سوسیالیستی و تشکیل کشورهای جدید در منطقه خزر این منطقه با چالش‌ها، رقابت‌ها و منازعات جدیدی روبرو گردید که با توجه به عصر دولت‌گرایی در جامعه بین‌المللی، مسبوق به سابقه نبود و به نوعی باعث سردرگمی کشورهای منطقه گردید. این سردرگمی حاصل از زایش منطقه خزر زمانی صورت متفاوت تری به خود گرفت که صنعت نفت و گاز از یک سو و منازعات منطقه‌ای حاصل از جریان‌های تکفیری در غرب آسیا باعث ایجاد حساسیت‌های زیادی در روابط کشورهای منطقه خزر گردید.

البته از نظرگاه مطالعات اجتماعی این حجم زیاد از منابع و امکانات در منطقه از یک سو و نیز رقابت‌ها، چالش‌ها و منازعات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی میان کشورهای منطقه خزر را نمی‌توان لزوماً پدیداری شر و نامیمون توصیف نمود، زیرا باید در یک فضای عقلانی از خود بپرسیم که با توجه به رویه‌های تاریخی موجود آیا چنین چالش‌هایی طبیعی هستند یا خیر؟ در واقع این سطح از چالش‌ها می‌تواند نشان دهنده پویایی زیاد منطقه و پتانسیل بسیار خوبی برای تشکیل کشورهای متمدن بوده و زمینه‌های ایجاد یک اتحاد قدرتمند را در عرصه جهانی فراهم آورد، چرا که افزایش منازعات نشانه‌ای است از وجود کانون‌های قدرت و یا کانون‌هایی که برای کسب قدرت علاقه زیادی دارند و زمانی این وضعیت می‌تواند بحرانی شود که قدرت‌ها به جای همگرایی با یکدیگر و اتحاد امکاناتشان برای دست‌یابی به اهداف واحد، رو به سوی تقابل بی‌نتیجه با یکدیگر برده و توانشان برای ساختن را صرف تخریب یا تخفیف یکدیگر نمایند.

لذا باید برای شناسایی وضعیت موجود در منطقه خزر هر آنچه را که به عنوان چالش یا منازعه و ... تفسیر می‌گردد را در سه گروه عمده رقابت، منازعه و چالش تقسیم‌بندی نمود، زیرا هیچ یک از این دسته بندی‌ها را نمی‌توان جزئی از یک پیکر واحد دانست و با یک راه حل به دنبال حل آنها بود. به عنوان مثال رقابت را نمی‌توان اساساً یک وضعیت بد و بحرانی بر شِمرد و نمی‌توان منازعه را با چالش‌ها یک مقوله واحد به حساب آورد. چرا که در منازعه دو قدرت بر سر یک نفع واحد با یکدیگر درگیر می‌گردند و در چالش‌ها ممکن است نفع همگان در خطر باشد که در این راستا باید همکاری مناسبی برای حل آن چالش داشته باشند. کشورهای منطقه خزر می توانند با اتخاذ رویکردهای معقولانه و مذاکره محور، نه تنها رقابت‌ها و چالش‌های موجود را تبدیل به یک فرصت تاریخی برای خود نمایند، بلکه از این رهگذر به منازعات میان خود نیز پایان دهند. شاید حل مسئله‌های موجود بتواند زمینه‌های ایجاد یک نهاد یا سازمان منطقه‌ای را ایجاد نماید که علاوه بر منافع بی‌نظیر اقتصادی و سیاسی، زمینه‌های توسعه اقتصادی این منطقه نفت و گاز خیز را فراهم آورد. کشورهای منطقه می‌توانند با درس گرفتن از مناقشات موجود در جهان از تبدیل این منطقه به خلیج فارسی دیگر ممانعت به عمل آورند.

بر همین اساس معادلات موجود در منطقه خزر را در سه مقوله, "عرصه‌های موجود برای رقابت، چالش‌های موجود و منازعات موجود" پی می‌گیریم.

عرصه‌های موجود برای رقابت:

کشورهای منطقه خزر چه در آن زمان که محدود به ایران و شوروی بوده و چه در حال حاضر که کشورهای متعددی در آن حضور دارند همواره در رقابت بر سر موضوعات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی با یکدیگر بوده‌اند. در این راستا با توجه به این اصل که دو رقیب را نمی توان دشمن یکدیگر فرض کرد، اما این پتانسیل را دارند که تبدیل به دشمن یکدیگر شوند، باید اقدام به مدیریت رقابت کشورهای منطقه خزر در موضوعات مختلف نمود. البته مهم‌ترین فاکتور مدیریت رقابت در حاشیه خزر باید بر محور تقویت حس تحمل‌پذیری میان کشورها استوار گردد، زیرا به غیر از جمهوری اسلامی ایران، مابقی کشورهای حاشیه خزر بر اساس محوریت "قومیت غالب" ایجاد شده‌اند و پر واضح است که حس درونگرایی میان قومیت‌ها و رقابت برخواسته از نژاد میان آن‌ها همواره در جامعه بشری وجود داشته و دارد. لذا مدارای قومیتی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی می‌تواند نقش بسیار موثری در مدیریت حس رقابت میان کشورهای منطقه خزر داشته باشد. به عبارتی باید از خود پرسید وقتی قومیت ها در اتحاد با یکدیگر می‌توانند تبدیل به یک ابرقدرت بی بدیل در جهان گردند، چه دلیلی وجود دارد که قرن‌ها برای فروکاستن قومیت‌های دیگر تلاش کنند؟ زیرا تجربه تاریخی ثابت کرده است در برابر یک حس قوم‌گرایانه، قطعاً یک پاسخ قوم‌گرایانه شکل خواهد گرفت که عملاً یک دور باطل را شکل خواهد داد.

عمده‌ترین موضوعاتی که در منطقه خزر موجبات رقابت میان کشورها را فراهم می‌آورند عبارتند از:

1: وجود ذخایر فراوان مواد خام در منطقه خزر که نه تنها مورد توجه فزاینده خود کشورهای این منطقه است، بلکه مورد توجه قدرت‌های جهانی نیز قرار دارد. از آنجایی که کشورهای منطقه خزر را می‌توان در دسته کشورهایی که بودجه نفتی دارند قرار داد، لذا کاملاً طبیعی و محتمل است که رقابت‌ها برای استحصال و انجام پروژه‌های حوزه انرژی، یافتن مشتریان و بازار قابل اتکاء برای صادرات و مسائلی از این دست شکل بگیرد. قطعاً کشورهای حاشیه خزر با الگو گرفتن از سازمان‌هایی نظیر اوپک می‌توانند این رقابت‌ها را تبدیل به یک فرصت بی نظیر برای مدیریت جهان در زمینه های انرژی، اقتصاد و سیاست بدل نمایند.

2: گرایش به سمت نظامی‌گری در دریای خزر در حال افزایش است. طی سال‌های اخیر تمایل فزاینده‌ای برای تقویت زیرساخت‌های نظامی منطقه خزر مشاهده می‌شود. تجزیه و تحلیل منابع آشکار در خصوص بودجه کشورهای حاشیه خزر به وضوح حاکی از آن است که هزینه‌های نظامی آن‌ها به تدریج و به صورت مستمر در حال افزایش هست که ناشی از هیاهوها پیرامون منابع انرژی این منطقه و منازعات قومی و مذهبی بین کشورهای خزر می‌باشد. این فاکتورها به محرکه‌هایی قوی برای کشورهای منطقه با هدف نظامی‌سازی دریای خزر تبدیل گردید.

برای نمونه به منازعه قره‌باغ و تاثیر آن بر افزایش رقابت تسلیحاتی بین کشورهای خزر اشاره می‌کنیم. آذربایجان و ارمنستان به شدت از سوی روسیه و اسرائیل تسلیح و تجهیز می‌شوند. طبیعتا توازن قوا در منطقه خزر به دلیل افزایش قوای نظامی آذربایجان که دارای تمایلات و گرایشات کاملا غربگرایانه بوده و با اسرائیل نیز دارای همکاری تنگاتنگی در همه حوزه‌ها است، به زیان کشورهایی همچون ایران که داری تمایلات آشکارا ضد غربی هستند به هم خواهد خورد. لذا ایران و کشورهای دیگر نیز تلاش می‌کنند برای جلوگیری از برهم خوردن توازن قوا که بستر مناسبی را برای کشورهای متخاصم و بازیگران غیررسمی همچون "داعش" با هدف انجام اقدامات خرابکارانه فراهم می‌آورد، بر تقویت توان نظامی خود در دریای خزر بیفزایند.

بنابراین پاسخ به این سوال که کشورهای حاشیه خزر به چه دلیل و بر علیه چه کسی تسلیح و تجهیز می‌شوند بسیار ساده است. آن‌ها بر علیه یکدیگر و برای حل و فصل احتمالی منازعات و اختلافات بین یکدیگر با توسل به جنگ و زور مهیا می‌شوند که ادامه این روند بسیار کشنده و مهلک خواهد بود، اما اگر این رقابت بر محور مبارزه با تروریسم و ایجاد یک سیستم امنیت دسته جمعی شکل بگیرد، نه تنها تهدیدی برای کشورهای منطقه خزر نخواهد بود، بلکه در مجموع از هزینه‌های فردی و ناهمگون هر یک از کشورها برای تامین امنیتشان می‌کاهد. در واقع می‌توان گفت رقابت فعلی حاضر می‌تواند در روزگاری منتج به منازعه نیز گردد، زیرا هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر دو دوست در زمان دوستی اسلحه‌ای برای خود خریده‌اند، در زمان دشمنی از آن بر علیه یکدیگر استفاده نکنند.

3: از دیگر عرصه‌های رقابت میان کشورهای منطقه خزر که سخت بتوان آن را یک منازعه به حسب آورد، پیرامون انتخاب مسیرهای انتقال انرژی در دریای خزر برای انتقال به بازارهای اروپا است، زیرا روسیه علاقه‌مند به حفظ موقعیت انحصاری خود در انتقال نفت و گاز خزر به اروپا از طریق قلمرو خود است. این در حالی است که ترکمنستان و آذربایجان به کمک غربی‌ها و نماینده و پروکسی آن‌ها در منطقه خزر- ترکیه و قزاقستان به کمک چین دیپلماسی نفتی ضد روسی و ضد ایرانی را در پیش گرفته و مدام بر طبل تنوع‌بخشی به مسیرهای انتقال انرژی خارج از قلمرو روسیه و ایران می‌کوبند. در این بین، قزاقستان در شرایط پیچیده‌تری قرار دارد، زیرا بر خلاف دو کشور دیگر که تنها با غرب در ارتباط هستند، این جمهوری می‌بایست بین سه بازیگر استراتژیک در منطقه - روسیه، چین و آمریکا مانور دهد. ترکمنستان نیز اگرچه سیاست صبر و انتظار را دنبال می‌کند، اما به این دلیل که روسیه و ایران هیچ طرح و ابتکار مشخصی برای برآوردن نیازمندی‌های اقتصادی، تجاری و تکنولوژیک این کشور ندارند، چراغ خاموش به سمت غرب متمایل می‌گردد.

به عبارتی تردیدی نیست که روسیه بدلیل حفظ جایگاه انحصار خود در بازارهای انرژی اروپا چندان رغبتی ندارد که خط لوله ترانس خزر که در راستای تضعیف خط لوله گازپروم می‌باشد ایجاد شود. بدون شک و گمان این موضوع سبب شده است که آذربایجان و ترکمنستان علی‌رغم اختلافات خود بر سر میادین نفت و گاز در دریای خزر مشترکاً بر این موضوع متمرکز شده و به دنبال قدرت‌های غربی و حامیان خود در راستای ایجاد خط لوله ترانس خزر اقدام نمایند. در همین راستا برگزاری کنفرانس‌های مختلف از سوی دو کشور با کشورهای غربی و ترکیه دلیلی بر این مدعاست. از دگر سو ترکمنستان نیز طی سال‌های اخیر اقدام به برگزاری همایش‌ها و کارگاه‌های زیست محیطی نموده است که به سبب آن بتواند مخاطرات زیست محیطی که همواره از سوی مسکو و تهران در برابر ترانس خزر مطرح می گردد را خنثی نماید. این رقابت‌ها می‌تواند با دو اهرم مهم ایجاد یک بازار سهام فروش نفت (برای یافتن مشتری مناسب) و نیز ابزار سوآپ نفتی (برای انتقال محصول به مشتری) تبدیل به یک فرصت مناسب برای کشورهای منطقه خزر باشد.

4: مزیت نسبی مشابه کشورهای حاشیه خزر نیز از جمله مواردی است که موجبات رقابت میان کشورهای منطقه خزر را باعث گردیده است. اقتصاد کشورهای منطقه خزر مبتنی بر صادرات مواد خام به بازارهای جهانی است. بخش قابل توجهی از بودجه این کشورها نیز از طریق فروش منایع نفت و گاز تامین می‌شود. ساختار اقتصادی کاملا مشابه این کشورها که طرح و برنامه‌ مدونی برای سرمایه‌گذاری مشترک در حوزه‌های غیرنفتی و گازی ندارند، گرایش به سمت رقابت اقتصادی را به شکل قابل توجهی در آن‌ها افزایش داده است. کشورهای منطقه خزر با شیفتگی بالایی به دنبال یافتن شرکای تجاری-اقتصادی و جذب سرمایه‌گذار در زمینه های کاملاً مشابه از سوی غرب هستند. 

5: کشورهای حاشیه شمال منطقه خزر پس از استقلال خود از شوروی سعی نمودند به منظور حفظ حاکمیت‌های مستقل خود و ترس از برادر بزرگتر سابق (شوروی) به سمت کشورها و قدرت‌های ثالث روی آورند. در واقع کشورها برای حفظ بقاء و استقلال خود یا باید یک ایدئولوژی فکری برای صدور عرضه نمایند و یا باید پول کافی داشته باشند. ظاهراً در منطقه خزر کشورهایی نظیر ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان راه دوم را برگزیده و علیرغم تاکید بر سنت های اصیل خود در رسانه‌های همگانی، عملاً به دنبال جلب حمایت کشورهای غربی و بخصوص ایالات متحده آمریکا در رقابت هستند تا با دسترسی به سرمایه بیشتر استقلال بیشتری را برای خود رقم زنند.

واضح‌تر اینکه اولاً کشورهای حاشیه خزر در کسب استقلال نسبی خود از کشورهای قدرتمند در رقابت با یکدیگر بوده و در این رقابت نیز برای جلب حمایت غرب، در رقابت با یکدیگر به سر می‌برند. این رقابت‌ها در جوامع داخلی هر یک از کشورهای منطقه خزر باعث شکل گرفتن دو قطبی‌های شرق‌گرا - غرب گرا و یا ملی گرا – غرب‌گرا شده است.

6: موضوع دیگری که کشورهای خزر در آن به دنبال رقابت جدی با یکدیگر هستند داشتن سهم بیشتر در احیای جاده ابریشم و میزبانی از آن است. جاده ابریشم جدید دسترسی به اروپا را برای چین به یک سوم راه دریای کاهش می‌دهد و علاوه بر آنکه این امر باعث افزایش شاخص‌های توسعه اقتصادی در کشورهای میزبان می‌گردد، یک مزیت سیاسی برای جلب حمایت اروپا و چین نیز به شمار می‌رود، زیرا تامین امنیت کشور میزبان در این مسیر در آتیه جزئی از حوزه امنیت کشورهای منتفع از جاده ابریشم خواهد بود... ادامه دارد

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/Njg0Mg