سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دکتر بهرام امیراحمدیان، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگ

 دکتر بهرام امیراحمدیان، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در گفتگو با موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر: دورنمای مناسبات اقتصادی بین ایران و روسیه  (قسمت 2)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – دکتر بهرام امیراحمدیان: فرصت‌های نسبی برای توسعه روابط وجود دارد. البته تا زمانی که روسیه با نگاه ابرقدرتی به جهان و پیرامون می‌نگرد گمان نمی‌رود که ایران از این فرصت‌ها بتواند بهره‌برداری کند. جمهوری اسلامی ایران با سیاست خارجی مستقل و اندیشه عدم وابستگی به دیگر قدرت‌ها و دوری از پیوستن به اتحاد‌های نظامی براساس قانون اساسی، می‌تواند همکار غیر عضو در جنبش عدم تعهد باشد و در راستای شکل‌گیری یک قدرت منطقه‌ای برتر برای برآورده کردن اهداف مورد نظر در سند چشم انداز بیست ساله گام بردارد. 

- روابط اقتصادی ایران و روسیه به سطح مطلوب نرسیده است، علت آن چیست؟
-- ساختار اقتصادی روسیه با ساختار اقتصادی ایران مشابهت‌هایی دارد که مبتنی بر صدور نفت و گاز و مواد خام، چوب و مواد شیمیایی و فلزات است. روسیه کشوری صنعتی نیست و در هنگام پذیرش روسیه به عنوان گروه 7 و تبدیل این گروه به گروه 8 یادآوری شده بود که با وجود اینکه روسیه کشوری صنعتی نیست ولی برای مدیریت جهان وجود این کشور در گروه می‌تواند توجیه پذیر باشد. در همان زمان گروه اعلام موضع کرد که اگر روسیه با نظام جهانی هماهنگ نشود موجب اخراج این کشور از گروه فراهم خواهد شد. بنابراین پس از اشغال شبه جزیره کریمه و الحاق آن به روسیه و بحران شرق اوکراین موجب اخراج این کشور از گروه 8 و تبدیل دوباره آن به گروه 7 شد.
روسیه ناگزیر است شرکای خود را در بین کشورهایی برگزیند که به آنها صادرات دارد. بنابراین اقتصادهای ایران و روسیه مکمل یکدیگر نیستند، از سویی دیگر روسیه خود با ناکارامدی های سیاسی و اقتصادی روبروست و در محیط بین الملل نیز با محدودیتهایی روبروست که ناشی از جغرافیا و ساختار قدرت در آن است. در عین حال امارات متحده عربی نیز که صادر کننده انرژی است به سبب موقعیت بندری و خدمات بازرگانی روابط اقتصادی زیادی با ایران دارد که بیش از ده برابر روابط روسیه با ایران ظرفیت دارد.
زبان روسی در روسیه و ساختار اقتصادی آن امکان افزایش حجم مبادلات اقتصادی بیشتر با ایران را فراهم نمی‌کند. گفته می‌شود سالانه بیش از 4 میلیون توریست روسی از ترکیه دیدار می‌کنند. این حجم بزرگ توریست نمی‌تواند مقاصد خود را از ترکیه به ایران تغییر دهند. ترکیه ساختارهای فرهنگی و تجاری و گردشگری مناسبی را در شهرهای بزرگ خود برای روسها فراهم آورده است که جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند و دیگر اینکه از نظر بافت فرهنگی ایران ظرفیت پذیرش توریستهای روسیه را به سبب ساختار فرهنگی و اسلامی ندارد و نمی تواند داشته باشد. برخلاف ادعای اینکه این تعداد گردشگر هستند، ولی باید در نظر داشت که اغلب این مسافران، با سفر به ترکیه به تجارت چمدانی اشتغال دارند و فروشندگانی هستند که در بازارچه‌های خوداشتغالی در پیرامون شهرهای روسیه حتی شهرهای مسکو و سنت پترز بورگ، به کسب و کار مشغولند.
در دوره تحریم ترکیه از سوی روسیه، ایران کوشش‌هایی برای جایگزینی انجام داد ولیکن نابسامانی و سوء مدیریت و نبود زیرساختهای لازم(از جمله کشتی‌های سردخانه‌دار در دریای خزر برای صادرات مواد غذایی و فاسد شدنی و نبود راه آهن)، موفقیتی حاصل نشد تا اینکه ترکیه سیاست نرمش و آشتی پیش گرفت و روابط اقتصادی از سرگرفته شد. روسیه به ترکیه گاز صادر می‌کند و در ازای آن از ترکیه کالا وارد می‌کند. روسیه در دوره تحریم از سوی اروپا ناگزیر بود برای کسب درآمدهای ارزی به ترکیه گاز صادر کند. به این ترتیب اقتصاد دو کشور مکمل یکدیگر بود. در مورد ایران مورد متفاوت است. البته روسیه در ایران در پروژه‌های زیربنایی، همچون راه آهن و نیروگاه هسته‌ای و نیز صادرات تسلیحات(از جمله سامانه‌های موشکی) و همکاری‌های هوا-فضا، با ایران همکاری دارد. در سالهای گذشته حجم مبادلات تجاری بین ایران و روسیه هیچگاه از حدود سه میلیارد دلار تجاوز نکرد و نسبت صادرات ایران به روسیه یک دهم صادرات روسیه به ایران بوده است. در سال 2016 صادرات روسیه به ایران 9/1 میلیارد دلار (یعنی کمتر از 2 میلیارد دلار) و صادرات ایران به روسیه تنها 303 میلیون دلار بوده است. روسیه ظرفیت‌های محدودی برای کالاهای ایرانی دارد. ساختار حقوقی - قانونی از جمله گمرک، بیمه و بانکی و زیرساختها مانند ریل، جاده، خطوط کشتیرانی و تخلیه و بارگیری و کریدورهای حمل و نقلی (از جمله کریدور ترانزیت شمال- جنوب که در سال 2000 بین ایران-هند-روسیه به امضا رسید، قرار بود سالانه 20 میلیون تن کالا در آن جابجا شود که در کل این مدت بین 100 تا 200 هزار تن جمعا کالا مبادله شده است). مهمتر از همه عدم اعتماد ایرانیان به روسها این ظرفیت را محدود نگاه می‌دارد. هر چند دولت سعی در افزایش حجم مبادلات دارد، ساختارهای اقتصادی دو طرف این امکان را فراهم نمی‌آورد.
- به نظر شما تعاملات اقتصادی دو کشور در شرایط تحریم و فشار بر علیه دو کشور از سوی آمریکا و غرب چگونه خواهد بود؟
-- تعاملات اقتصادی ایران و روسیه تغییراتی چشمگیر نخواهد داشت. فروش نفت ایران توسط روسیه که گاهی در باره آن گزارش‌هایی منتشر می‌شود، در صورت وقوع می‌تواند حضور روسیه در ایران را در اجرای طرح‌های زیربنایی فعال‌تر کند. مقرر است از محل ارزهای بدست آمده از محل فروش نفت ایران به حساب روسیه، ما به ازای آن روسیه طرح‌های زیرساختی ایران را تامین مالی و اجرا کند. روسیه از این فرمول برای فروش تسلیحات به ایران بهره خواهد گرفت، اگر چه اتحادیه اروپا که تکنولوژی و سرمایه در اختیار دارد، بیشتر مورد توجه ایران است. هم چنین با بهره‌برداری از فازهای پارس جنوبی، ایران اکنون در مقام نخست دارنده ذخایر اثبات شده گاز طبیعی است و روسیه در مقام دوم قرار رفته است(گزارش بی پی برای سال 2016). روسیه ایران را رقیب بزرگ خود در صادرات گاز طبیعی می‌بیند و نزدیک شدن ایران به اروپا و سرمایه گذاری و صدور تکنولوژی در صنایع گاز ایران می‌تواند به امنیت انرژی اروپا یاری رسانده و منابع تامین انرژی آن را تنوع و امنیت بخشیده و از انحصار روسیه رهایی بخشد. از این جهت روسیه تمایل دارد ایران را در تنگنای خود محبوس کند و مانع نزدیکی ایران به اتحادیه اروپا شود. در دوره مطرح بودن صادرات گاز ایران به هند از طریق پاکستان روسیه آن را پشتیبانی می‌کرد زیرا ایران را از بازار اروپا دور می‌ساخت.
روسیه تمایل بسیار دارد که از تجربیات ایران در دوره تحریم‌های بین‌المللی و دور زدن آن درسهایی بیاموزد ولی ساختارهای متفاوت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی دو کشور آن را محدود می‌سازد. در عین حال ایران با صرف هزینه و زمان توانست بر محدودیت‌های دوره تحریم فایق آید. روسیه در شرایط تحریم، با ایران در شرایط تحریم متفاوت هستند. روسیه خود را بازیگری جهانی و ایران منطقه‌ای می‌داند. به همین سبب نسبت فشار بر روسیه خیلی بیش از نسبت فشار بیرونی بر ایران، تاثیر گذار است. روسیه اکنون وارد فاز مسابقه تسلیحاتی و توازن استراتژیک با غرب شده است و به سبب عدم تناسب حجم اقتصاد خود ناگزیر است سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی خود را برای توازن در مسابقه تسلیحاتی و ایفای نقش در محیط بین الملل صرف کند و این می‌تواند منجر به از هم پاشیدگی اقتصاد روسیه شود. یکی از معدود موردی که سبب فروپاشی شوروی شد.
اکنون روسیه از ایران نارضایتی دارد و با وجودی که خود یکی از عوامل عمده تطویل مناقشه ایران با غرب بوده و از آن بهره‌برداری کرده است، انتظار دارد ایران تعاملات بیشتری با روسیه داشته باشد. قرارداد خرید هواپیمای مسافری از بوئینگ و ایرباس از سوی روسیه مورد انتقاد قرار گرفته و آنها خواستار خرید هواپیمای مسافربری توپولف‌های جدیدی هستند که در روسیه با کمک گرفتن از تکنولوژی غربی ساخت می‌شود، حتی آنکه روسیه خود در خطوط بین المللی و حتی داخلی از هواپیماهای غربی بهره می‌گیرد.
- به نظر جنابعالی چه حوزه‌ها و بخش‌هایی از همکاری اقتصادی میان ایران و روسیه امیدوار کننده است؟
-- نگاه روسها به ایران نگاه یک کشور قدرتمند به یک کشور پایین‌تر از خود است و از طرفی روسیه یک ایران قدرتمند را در جنوب خود بر نمی‌تابد. روسیه در عمل نشان داده که از شکل گیری یک ایران اتمی سخت هراسناک است.
بخش حمل و نقل و بازرگانی و توریسم می‌تواند بین دو کشور ظرفیت‌های جدیدی برای همکاری‌های اقتصادی و بازرگانی ایجاد کند. بهره برداری از زیر ساختهای حمل و نقل باری و مسافری ظرفیت‌هایی قابل توجه دارد که به سبب دشواریها و سختگیری‌های روسیه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. نظام بانکی و بیمه، رژیم ویزا و زبان از عوامل بازدارنده این بخش‌ها به شمار می‌روند. پس از بحران چچن در میانه دهه 90 ، دروازه ورود زمینی به روسیه از جمهوری آذربایجان در مرز دربند در داغستان همیشه بروی ایران بسته ماند و روسیه تردد کامیون‌های ایرانی برای گذر از این دروازه را ممنوع کرد. این مورد سبب افزایش قیمت تمام شده کالای ایرانی در رقابت با ترکیه و دیگر کشورها و در نتیجه عدم حضور کالاهای ایرانی در بازار روسیه شد.
تکمیل راه آهن رشت- آستارا، و امکان بهره گیری از کشتیرانی دریای خزر و نیز خط آهن اینچه برون-ترکمنستان-قزاقستان-روسیه که از مهر سال 1393 به بهره‌برداری رسیده است، ظرفیت‌های همکاری دو کشور را افزایش خواهند داد. همکاری‌های روسیه و ایران در ابعاد زندگی روزمره هر دو کشور بی‌تاثیر بوده و تاثیر کمی بر دیپلماسی عمومی داشته‌اند. هیچ برند کالای مصرفی روسی در ایران و ایرانی در روسیه شناخته شده نیست. از این رو محدودیت‌ها زیاد می‌شود. حتی تولیدات فرهنگی نیز به سبب زبان با محدودیت‌هایی روبرو بوده است.
- آیا چشم‌اندازی برای انعقاد همکاری در زمینه سرمایه‌گذاری‌های مشترک وجود دارد یا خیر؟
-- ایران و روسیه هر دو کشورهایی هستند که در آنها فرار سرمایه‌های ملی دیده می‌شود و از طرفی هر دو اقتصاد نیاز به جذب سرمایه‌های خارجی دارند. بنابراین سرمایه گذاری مشترک کمتر می‌تواند صورت پذیرد. اقتصاد روسیه پس از اشغال و انضمام شبه جزیره کریمه به روسیه بشدت آسیب دیده است. کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای قوی (تا حدود از دست دادن بیش از 50 درصد ارزش پیش از بحران)، و افزایش بیکاری و تورم، فرار سرمایه‌ها و عدم جذب سرمایه‌های خارجی موجب کاهش شدید تولید ناخالص داخلی روسیه شده است. بر اساس گزارش سالانه بانک جهانی تولید ناخالص داخلی روسیه در سال 2013(پیش از بحران اوکراین) برابر 2231 میلیارد دلار بود. در حالی که این رقم در سال 2016 به 1283 میلیارد دلار کاهش یافته است(حدود 44 درصد کاهش).
ایران نیز در سال‌های اخیر تنها موفق به پاره‌ای اصلاحات اقتصادی و کاهش تورم و افزایش قدرت خرید مردم شده است. بنابراین هر دو کشور در شرایطی نیستند که سرمایه گذاری مشترک داشته باشند. سرمایه‌ها اصولا در اروپا و آمریکاست که در هر دو تمایل چندانی به سرمایه گذاری در ایران و روسیه ندارند، هر چند وضع ایران بهبود یافته است. البته چین و ژاپن و تا حدودی کره جنوبی نیز در آسیا دارای سرمایه‌هایی برای سرمایه گذاری در دیگر کشورها هستند. سرمایه گذاری نهادهای بین المللی پولی از جمله صندوق بین المللی پول و بانک جهانی یا دیگر بانکهای توسعه اروپایی و آسیایی در ایران و روسیه می‌تواند به اعتبار بخشی امنیت سرمایه گذاری منجر شود که در نتیجه منجر به جذب سرمایه گذاری‌های خارجی بشود که تا کنون چندان چشمگیر نبوده است.
- سطح تبادل کالا مراودات تجاری، اقتصادی و بازرگانی بین ایران و روسیه در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید، و به عقیده شما ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های اقتصادی دو کشور ایران و روسیه برای وسوسه نمودن تاجران و بازرگانان دو کشور چه در بخش خصوصی و دولتی برای افزایش تعاملات و مراودات کدامند؟
-- براساس گزارش مرکز تجارت بین المللی، صادرات روسیه به ایران در سال 2016 برابر 9/1 میلیارد دلار بوده است که در مقایسه با سال 2012 اندکی کاهش یافته. صادرات روسیه در سال 2012(پیش از بحران اوکراین) 525 میلیارد دلار بود که با کاهش قیمت نفت و بحران کریمه در سال 2016 به 286 میلیارد دلار کاهش یافته است(تقریبا نصف شده است). سهم ایران نیز از صادرات روسیه از 4/0 درصد در سال 2012 به 7/0 درصد در سال 2016 افزایش یافته است. هر چند قدر مطلق وارادت ایران از روسیه تغییر چندانی نداشته است.
با توجه به اینکه در تجارت خارجی بطور معمول طرف‌های تجاری، نوع و مقدار و استاندارد کالاها و بازارها از ثبات برخوردارند، نمی‌شد انتظار داشت که روابط تجاری ایران و روسیه با تحولات شگرفی روبرو شود. زیرا ثبات در بازرگانی خارجی امکان تغییر بازار به بازرگانان را نمی داد چونکه تجار  بر این باور بودند که تنش در روابط تجاری روسیه با ترکیه و اروپا نمی‌تواند دائمی باشد و دیگر اینکه اقتصادهای ایران و روسیه مکمل یکدیگر نبودند و شرکای تجاری روسیه کشورهای مصرف کننده انرژی و مواد خام و تسلیحات روسیه بودند. مهمتر اینکه تجار رغبتی به تغییر بازارهای ثابت خود بسوی روسیه نداشتند و دیگر اینکه کالاهای مازادی برای تشکیل بازار جدید صادراتی موجود نبود یا باید ظرفیت‌های خالی در صنعت ایران بکار می‌افتاد که نیاز به سرمایه‌های در گردش و واردات تکنولوژی و بهبود روش انجام می‌گرفت یا اینکه در بخش کشاورزی صنایع تبدیلی و زیرساخت‌های کانتینری مازاد بکار گرفته می‌شد که در کوتاه مدت امکان پذیر نبود.
- جایگاه و موقعیت بخش خصوصی دو کشور ایران و روسیه در مسیر توسعه اقتصادی و تجاری بین دو کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این بخش توانسته است تمام ظرفیت‌ها و پتانسیل خود را برای بهبود مناسبات اقتصادی بین دو کشور بکار گیرد، و تا چه اندازه دولت‌های دو کشور بسترهای حقوقی، قانونی لازم را برای حضور قوی‌تر بخش خصوصی در مسیر توسعه اقتصادی دو کشور فراهم آوردند؟
-- کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی ایران و روسیه بسترهای لازم برای همکاری دو کشور را از نظر ساختارهای حقوقی و قانونی و مقررات فراهم می‌آورند. در سال‌های اخیر، این کمیسیون که دبیرخانه آن در وزارت ارتباطات مستقر است فعالیت‌های جدی و گسترده‌ای انجام داده است. عمده تجارت بین ایران و روسیه توسط اتاق بازرگانی مشترک ایران و روسیه پیگیری و  انجام می‌شود. متاسفانه این اتاق بیشتر سنتی و دارای محدودیت‌هایی برای فعالان اقتصادی جدید و کاراست. هم در کمیسیون مشترک و هم در اتاق مشترک باید اصلاحات بنیانی در ساختار و اعضا بوجود بیاید. با وجود ساختارهای موجود، انتظار نمی‌رود تحول چشمگیر و قابل قبولی در این ساختارها و بازارها بوجود بیاید.  
- آیا دو کشور ایران و روسیه توان برآورده نمودن تمام نیازهای اقتصادی، تجاری و تکنولوژیکی یکدیگر را دارند؟ به نظر شما در مبادلات اقتصادی ایران و روسیه، کفه ترازو به کدام طرف بیشتر سنگینی می‌کند؟
-- اینکه دو کشور بتوانند تمام نیازهای یکدیگر را فراهم و مبادله کنند در هیچ جای دنیا امکان پذیر نیست. ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع بسیار متنوع و پیچیده است. از نظر ژئوپلیتیکی نیز محدود بودن شرکای تجاری و رساندن آن به یک کشور، کاری بس خطاست و گذاشتن همه تخم مرغ‌ها در یک سبد بیشترین آسیب پذیری را به دنبال خواهد داشت. روسیه و ایران هم همان‌گونه که در بالا بدان اشاره شد، سهم ناچیزی در زمینه تامین نیازهای یکدیگر دارند. از اینرو اعلام همکاری‌های اشتراتژیک بین ایران و روسیه امری محال است.
- آیا فرصت‌های مطلق و نسبی دو کشور را یکسان می‌دانید یا خیر؟
-- فرصت‌های نسبی برای توسعه روابط وجود دارد. البته تا زمانی که روسیه با نگاه ابرقدرتی به جهان و پیرامون می‌نگرد گمان نمی‌رود که ایران از این فرصت‌ها بتواند بهره‌برداری کند. جمهوری اسلامی ایران با سیاست خارجی مستقل و اندیشه عدم وابستگی به دیگر قدرت‌ها و دوری از پیوستن به اتحاد‌های نظامی براساس قانون اساسی، می‌تواند همکار غیر عضو در جنبش عدم تعهد باشد و در راستای شکل‌گیری یک قدرت منطقه‌ای برتر برای برآورده کردن اهداف مورد نظر در سند چشم انداز بیست ساله گام بردارد. ایران از ابعاد گوناگون می‌تواند در رسیدن به این اهداف کوشش کند. برنامه ششم توسعه در صورت اجرای درست، توانمندی‌های ایران را برای رسیدن به این اهداف نزدیک می‌کند. با وجود همه مولفه‌های قدرت، ایران نیازمند بکارگیری همه نیروهای ملی و افزایش سرمایه‌های اجتماعی با توسعه قانون‌مداری و شایسته سالاری و اصلاحات نظام اداری است. باید در نظر داشت که نه تنها روسیه بلکه دیگر کشورها بیشتر بدنبال اهداف منافع ملی خود و تامین آن از هر طریق ممکن هستند و ایران باید بدون چشمداشت از همکاری صمیمانه آنها، در راستای استیفای حقوق خود در محیط بین الملل اقدام نماید. توانایی‌های ایران در راستای حقوقی و سیاسی در حل مساله پرونده هسته‌ای نشان از قدرت بالای دستگاه دیپلماسی ایران دارد که باید مورد حمایت نیروهای ملی قرار گیرد.

منبع: موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ1MQ


دکتر بهرام امیراحمدیان، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگ

دکتر بهرام امیراحمدیان، عضو هیئت علمی دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در گفتگو با موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر: دورنمای مناسبات سیاسی بین ایران و روسیه  (قسمت اول)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - دکتر بهرام امیراحمدیان: عضویت ایران در پیمان شانگهای نیز اگر چه در رسانه‌ها مهم ارزیابی می‌شود، ولی برای ایران با ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی مناسبی که می‌تواند برای این قلمرو ایجاد کند، کم‌تر سودمند است. ایران در صورت پیوستن به شانگهای در زیر نفوذ سه کشور روسیه (قدرت نظامی)، چین (ابر قدرت اقتصادی) و هند (قدرت در حال ظهور ولی فقیر) امکان مانور کمتری خواهد داشت و از دیگر سو، تمایلی نخواهد داشت که با کشورهای ضعیف و فقیری مانند قرقیزستان و تاجیکستان یا حتی قزاقستان از رای مساوی برخوردار باشد. به همین سبب روسیه و چین نیز خود تمایلی به عضویت ایران ندارند و ایران با توجه به مولفه‌های بسیار مهم قدرت که در اختیار دارد و سرزمینی که می‌تواند جناح جنوبی شانگهای را در کوتاه‌ترین و مناسب‌ترین مسیر به آب‌های آزاد متصل کند، باید برای عضویت داوطلب نشود، بلکه باید از این کشور برای پیوستن به چنین ساختاری دعوت به عمل آورند.

- روابط سیاسی بین ایران و روسیه را طی سال های اخیر - پیش از برجام و پس از برجام چگونه ارزیابی می‌کنید؟
-- روابط ایران و روسیه را می‌توان به دوره‌هایی چند تقیسم کرد. در دوره مناقشه پرونده هسته‌ای ایران و تحریم‌های ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل، روسیه با وجود داشتن روابط نزدیک اقتصادی و نظامی با ایران، به این قطعنامه‌ها رای مثبت داده بود و به سخنی دیگر در محافل کارشناسی گفته می‌شد که روسیه با کارت ایران در برابر غرب به ویژه ایالات متحده بازی می‌کند و امتیاز می‌گیرد. از سویی دیگر، در محافل روسی گفته می‌شد که روسیه اگرچه به این قطعنامه‌ها رای مثبت داده است، ولی موفق شده است تغییراتی در پیش‌نویس قطعنامه‌ها به نفع ایران انجام و اعضای شورای امنیت را به امضای پیش‌نویس اصلاح شده از سوی روسیه متقاعد سازد و در این راستا روسیه هم با این شرط به این قطعنامه‌ها رای مثبت داده است.
در محافل ایرانی نیز دیدگاه‌های متفاوتی از سوی دولتمردان و کارشناسان مختلف ارائه شده و به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شده بودند. در این دوره روابط سیاسی ایران و روسیه کجدار و مریز پیش می‌رفت و روسیه هم در قطعنامه‌ها و هم در انجام تعهدات خود در تکمیل نیروگاه هسته‌ای بوشهر به بهانه‌هایی سر باز می‌زد. در زمینه تحویل سامانه دفاعی اس 300 نیز بدعهدی‌های زیادی از سوی روسیه به بهانه‌های واهی دیده می‌شد. در این دوره ژنرال‌های روسی در تاریخ‌های متعددی از حمله نظامی قریب‌الوقوع ایالات متحده به ایران خبر می‌دادند و در عین حال از تحویل سامانه اس 300 خودداری می‌کردند. شاید بتوان این دوره را بدترین دوره روابط سیاسی ایران و روسیه قلمداد کرد. این نوع رفتار موجب نارضایتی افکار عمومی ایران نسبت به روسیه شده بود و به گونه‌ای اثرات خود را در رسانه‌های عمومی و جامعه نشان می‌داد.
در دوره پسا‌برجام، روابط دو کشور وارد فاز جدیدی شد. پس از موفقیت ایران در حل مساله برجام، روسیه در انتظار گرایش بیشتر ایران بسوی خود بود، در حالی که ایران با فضایی که پسابرجام بر رویش باز کرده و به قدرت چانه‌زنی بیشتر در محیط بین‌الملل دست یافته بود، گزینه‌های بهتری پیش روی خود احساس می‌کرد. قرارداد خرید هواپیما از غرب موجب نارضایتی روسیه شد. روسیه انتظار داشت که ایران هواپیماهای مسافری جدید توپولف ساخت روسیه را خریداری کند، در حالی که روسیه خود در ناوگان بین‌المللی و داخلی خود از هواپیماهای مسافری غربی بهره می‌گیرد. این موضوع در بین محافل کارشناسی ایران بازتابی گسترده داشت. هرچند انعقاد ساخت دو نیروگاه هسته‌ای جدید با روسیه تا اندازه‌ای از این نارضایتی روسیه کاسته است. سامانه دفاعی اس 300 در حالی به ایران تحویل داده شد که منطقه از جنگ افزارهای قدرتمند و مدرن غربی آکنده شده و خود روسیه سامانه اس 400 را در سوریه مستقر و فروش آن به ترکیه را نیز در دست بررسی دارد.

- همکاری نظامی-سیاسی بین ایران و روسیه که طی سال‌های اخیر به بالاترین حد خود رسیده، به ویژه در بحران سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این سطح از همکاری موقعیتی است یا می‌توان از آن به عنوان یک استراتژی و راهبرد تعبیر نمود؟
-- در آغاز ورود نظامی روسیه به صحنه جنگ سوریه، نماینده روسیه در اتحادیه اروپا در مصاحبه‌ای که از شبکه تلویزیونی «یورو نیوز» پخش شد اعلام کرد که چون در صحنه جنگ سوریه تعدادی در حدود 5 تا 7 هزار نفر از جنگجویان چچن در گروه‌های تروریستی از روسیه به سوریه رفته و در نبردها مشارکت دارند، بازگشت این عوامل تروریستی به روسیه به ویژه قفقاز شمالی می‌تواند امنیت ملی روسیه را با خطر مواجه کند. بنابراین روسیه این نیروهای تروریستی را می‌خواهد در خاک سوریه به هلاکت برساند. اما گفته نشد که در عرصه نبرد سوریه چگونه می‌تواند این نیروهای چچنی را که در بخش‌های مختلف و در گروه‌های تروریستی داعش و جبهه‌الشام و غیره مشارکت دارند یافته و آنها را نابود سازد.
می‌دانیم که  تنها پایگاه دریایی شوروی در دریای مدیترانه بندر طرطوس در سوریه در ساحل شرقی این دریا بود. پس از فروپاشی شوروی هم روسیه نیازمند در اختیار داشتن این تنها پایگاه دریایی در اختیار در ماورای بحار بود. از آنجا که احتمال سرنگونی حکومت بشار اسد در اثر بحران و جنگ داخلی و قدرت‌گیری مخالفان می‌رفت، در صورت روی کارآمدن مخالفان، احتمال چرخش استراتژیک حکومت سوریه از شرق به غرب افزایش می‌یافت و در آن صورت روسیه تنها پایگاه دریایی خود در ماورای بحار را از دست می‌داد. کمک به حکومت بشار اسد و دوام آن در حقیقت تضمینی برای حضور نظامی روسیه در دریای مدیترانه و محافظت از ناوگان تجاری به ویژه نظامی روسیه در آب‌های آزاد به شمار می‌رود.
در این بین، ایران نیز با هدف حفظ حکومت شیعیان علوی نزدیک به ایران و حزب‌الله لبنان به عنوان متحد استراتژیک خود و امکان دستیابی به متحد دیگرش حزب‌الله لبنان و کنترل رژیم اسرائیل، نیازمند حفظ حکومت اسد و کمک به وی برای فایق آمدن به بحران سیاسی و نظامی آن در سوریه می‌باشد. در این راستا اگر چه ایران و روسیه در راستای مبارزه با داعش و تروریسم و افراط‌گرایی تفکیری در سوریه حضور دارند، ولی پس از بازگشت آرامش هر کدام مسیر خود را دنبال خواهند کرد. روسیه در راستای منافع ملی خود روابط بسیار نزدیکی با رژیم اسرائیل دارد و گفته می‌شود حدود 2 میلیون مهاجر یهودی از اتباع سابق شوروی در اسرائیل زندگی می‌کنند و زبان آن‌ها روسی است. روسیه علاقه‌مند است از این جمعیت در راستای دیپلماسی فرهنگی خود بهره بگیرد. حضور روسیه در سوریه جای پایی برای حضور در خاورمیانه‌ای است که در هیچ کجای آن پایگاه ندارد. بنابراین روسیه نه تنها حساسیتی به حضور و مداخله اسرائیل در منطقه ندارد، بلکه به نوعی با آن همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی دارد و نمونه آن را می‌توان در تجاوز هواپیماهای نظامی اسرائیل به حومه دمشق و کشتار فرماندهان نظامی حماس در بمباران هوایی دید، درست در حالی که آسمان سوریه از سوی سیستم پدافند دفاعی روسیه پشتیبانی می‌شد.
بنابرآنچه گفته شد، همکاری روسیه با ایران در سوریه تاکتیکی است و موقعیتی و پس از برقراری آرامش روسیه بر ایران تفوق خواهد داشت.

- در شرایطی که میل تمام بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به ایفای نقش موثر در بحران سوریه و ایجاد مناطق اَمن بر اساس منافع دلخواه هر کدام از آنها بسیار بالاست، روسیه به عنوان کشوری که ابتکار عمل در سوریه در اختیار آن است چگونه قادر خواهد بود بین منافع ایران در سوریه و دیگر کشورها همچون ترکیه، عربستان و اسرائیل که دارای مناسبات خوبی نیز با مسکو هستند توازن برقرار نماید؟ روسیه در شرایطی که مجبور به انتخاب یکی از 4 کشور شود کدامیک از کشورها را به عنوان متحد اصلی خود برمی‌گزیند؟
-- روسیه سیاست خارجی عملگرا دارد و در هر زمینه و هر زمان که منافع آن ایجاب کند با محیط بین‌الملل در تعامل خواهد بود. رفتارهای روسیه در برابر ایران در دو دهه گذشته کمتر مورد تایید دولت و ملت ایران بوده است. تطویل برقراری رژیم حقوقی دریای خزر و تاخیر بی‌دلیل و ناپسند نیروگاه هسته‌ای بوشهر نشان می‌دهد که بر خلاف تصور ما ایرانی‌ها، ایران برای روسیه از اهمیت کمتری نسبت به آن اهمیتی که ما برای روسیه داریم برخوردار است. در زمان تعهد روسیه برای راه‌اندازی و بهره‌برداری از نیروگاه هسته‌ای بوشهر ظرفیت تولید انرژی برق در ایران حدود 32 هزار مگا وات بود، حداکثر ظرفیت تولید برق نیروگاه هسته‌ای بوشهر در اوج بهره‌برداری حدود هزار مگاوات است. بنابراین اگر روسیه این نیروگاه را طبق تقویم بهره‌برداری تحویل می‌داد، یک سی و دوم برق تولیدی ما را تامین می‌کرد. ولی هنگامی که این نیروگاه در مدار قرار گرفت ظرفیت تولید برق ایران 72 هزار مگاوات بود و سهم نیروگاه بوشهر یک هفتاد و دوم شده است. این زیان یا عدم‌النفع نیروگاه بوشهر قابل توجه بوده است.
در دوره تحریم چندین بار ژنرال‌های ارتش روس از حمله نظامی قریب‌الوقوع ایالات متحده به ایران هشدار داده و حتی تاریخ تقریبی حمله را نیز اعلام می‌کردند. اگر چه ایران همیشه آمادگی کامل داشته و ابزارهای لازم بازدارندگی را فراهم کرده است، ولی این امر نشان داد که روسیه هم در راستای تهدید و ارعاب غرب علیه ایران همصدا بوده و با آنها در ایجاد فضای امنیتی و فروش تسلیحات خود به کشورهای منطقه همداستان و در امنیتی کردن فضای منطقه ایفای نقش کرده است.
روسیه نشان داده است که به سبب نیاز به بازارهای ترکیه، این کشور را بر دیگر کشورهای منطقه ترجیح می‌دهد. تقویت موضع اردوغان در تغییر نظام سیاسی ترکیه شبیه به نظام سیاسی روسیه و هم چنین تشویق ترکیه به ایستادگی در برابر خواست‌های ناتو و برقراری روابط مجدد بعد از تیرگی روابط، نشان از ترجیح روسیه به ترکیه است. ترکیه توانسته است به هاب انرژی روسیه تبدیل شود و کانال‌های بسفر و داردانل اهیمت زیادی برای روسیه دارد که ترکیه عضو ناتو می‌تواند نقشی در خور داشته باشد.
بی‌گمان روسیه به موضع و منافع ایران در سوریه چندان پایبند نیست و می‌تواند ایران را در صحنه سوریه تنها گذارد که در عمل نیز شواهدی بر این مدعا وجود داشته است. البته ایران می‌تواند با ابزارهای در اختیار از منافع خود دفاع کند و به کارت روسیه تبدیل نشود. روسیه در هیچ صحنه‌ای شریکی مطمئن نبوده است و این ذات روس‌هاست.

- آیا پس از گذراندن تجربه خوب همکاری سیاسی-نظامی و نیز اقتصادی بین ایران و روسیه می‌توان گفت که زمینه‌ها و بستر‌های لازم با هدف آغاز گفتگو بین دو کشور حول محور تقسیم حوزه نفوذ در آسیای‌میانه و قفقاز جنوبی فرا رسیده است؟ تا چه اندازه می‌توان به حمایت روسیه از ایران برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای امیدوار بود؟
-- با توجه به آنچه گذشت نمی‌توان روابط ایران و روسیه را خیلی خوب قلمداد کرد. روسیه کشوری عملگراست و ایران در بازی سیاسی گاهی احساسی رفتار می‌کند و کم‌تر با واقعیت‌ها سازگاری دارد، به همین سبب گاهی فضای عمومی سیاسی در افکار عمومی جریحه‌دار می‌شود. اگر ایران نیز مانند روسیه منافع ملی خود را بر هر مبحثی ترجیح بدهد، روسیه نیز ناگزیر خواهد بود منافع ملی ایران را در نظر بگیرد. روسیه در مناسبات خود با دیگرکشورها همیشه به دنبال منافع حداکثری برای خود و حداقلی برای شریک خود بوده است. روسیه در دریای خزر بر جمهوری‌های بازمانده از شوروی حتی بر آذربایجان  که با غرب رابطه‌ای گسترده‌تر نسبت به روسیه دارد و ترکمنستان بی‌طرف سلطه کامل دارد. این کشورها به نوعی در گروگان تفکر و اندیشه و فرهنگ و زبان روسیه قرار دارند. اتحاد استراتژیک روسیه با ارمنستان، آذربایجان را در موضع ضعف بازپس‌گیری اراضی اشغالی قره‌باغ از ارمنستان قرار داده است. قره‌باغ و ارمنستان ارزش استراتژیک بالایی برای روسیه دارند که با اوستیای جنوبی و آبخازیا، منطقه قفقاز را به قلمروی استراتژیک برای روسیه تبدیل کرده است. روسیه از ظرفیت روس‌های ساکن در کشورهای پیرامون دریای خزر بهره می‌گیرد. در پیمان شانگهای قرقیزستان و تاجیکستان فقیر و ضعیف در کنار قزاقستان ثروتمند و قدرتمند زیر سلطه نظامی استراتژیک روسیه قرار دارند. ترکمنستان محصور در خشکی و بی‌طرف یارای ایستادگی در برابر روسیه را ندارد. بنابراین محیط دریای خزر دو بازیکن اصلی دارد، یکی ایران با کم‌ترین سهم از مساحت دریای خزر و دیگری روسیه‌ای قدرتمند با شرکای به گروگان گرفته شده. بنابراین روسیه تعجیل و تمایلی به حل مساله رژیم حقوقی جدید در دریای خزر ندارد.
عضویت ایران در پیمان شانگهای نیز اگر چه در رسانه‌ها مهم ارزیابی می‌شود، ولی برای ایران با ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی مناسبی که می‌تواند برای این قلمرو ایجاد کند، کم‌تر سودمند است. ایران در صورت پیوستن به شانگهای در زیر نفوذ سه کشور روسیه (قدرت نظامی)، چین (ابر قدرت اقتصادی) و هند (قدرت در حال ظهور ولی فقیر) امکان مانور کمتری خواهد داشت و از دیگر سو، تمایلی نخواهد داشت که با کشورهای ضعیف و فقیری مانند قرقیزستان و تاجیکستان یا حتی قزاقستان از رای مساوی برخوردار باشد. به همین سبب روسیه و چین نیز خود تمایلی به عضویت ایران ندارند و ایران با توجه به مولفه‌های بسیار مهم قدرت که در اختیار دارد و سرزمینی که می‌تواند جناح جنوبی شانگهای را در کوتاه‌ترین و مناسب‌ترین مسیر به آب‌های آزاد متصل کند، باید برای عضویت داوطلب نشود، بلکه باید از این کشور برای پیوستن به چنین ساختاری دعوت به عمل آورند.
روسیه یک کشور خاص است که در آن ساختار قدرت متفاوت از کشورهای دیگر است. در روسیه نظام قدرت منحصر به رئیس جمهور است و رسانه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد و به اعتباری دیگر جامعه مدنی، فاقد  امکان تاثیرگذاری بر ساختار قدرت هستند. حتی احزاب (به جز حزب روسیه واحد که حزب حاکم است) نقش زیادی در ساختار قدرت و تصمیم‌گیری ندارند. پارلمان روسیه (دومای دولتی) که در آن اکثریت کرسی‌ها به حزب حاکم تعلق داشته و دارد و خواهد داشت، تصمیمات رئیس جمهور را به قانون تبدیل می‌کند. اعضای شورای فدراسیون همچون سناتورهای انتصابی عمل می‌کنند. بنابراین روسیه در راستای تامین منافع خود، به سمت اقتدار کامل در داخل و تسری آن به مرزهای شوروی سابق در حال حرکت است. روسیه امنیت ملی خود را در چارچوب مرزهای شوروی سابق جستجو می‌کند. حضور نظامی در آسیای مرکزی (بویژه در تاجیکستان در مرز با افغانستان)، در قرقیزستان، در ازبکستان(که با تغییر رئیس جمهور این کشور، همگرایی آن با روسیه بیشتر شده است) و ترکیب جمعیتی روس‌ها در قزاقستان که ثروتمند است،  ابزارهای روسیه در آسیای مرکزی است. بزعم روس‌ها، ایران برای توسعه نفوذ دینی و توسعه و گسترش اسلام سیاسی و ایدئولوژی دینی می‌خواهد در آسیای مرکزی حضور داشته باشد، بنابراین نسبت به حضور ایران در این منطقه حساس است. در حالی که درباره حضور چین حساسیت ندارد، زیرا چین قدرتی اقتصادی است و به دنبال توسعه حضور سیاسی، نظامی یا فرهنگی و ایدئولوژیک نیست. از سویی دیگر، چین و روسیه دو قدرت تصمیم‌گیر در شانگهای هستند و ورود ایران به این ساختار هم ممکن است از نظر این دو قدرت با دشواری‌هایی برای آینده منطقه روبرو شود. روسیه و چین همکاری‌های اقتصادی گسترده‌ای دارند. 

- به عقیده شما، زمینه‌های همکاری و تعامل بیشتر بین ایران و جمهوری‌های مسلمان‌نشین قفقاز شمالی با توجه به نزدیکی مناسبات بین این جمهوری‌ها و اعراب طی سال‌های اخیر چیست؟
-- باید گفته شود که مسلمانان روسیه سنی مذهب هستند و در دوره امپراتوری عثمانی از خلیفه عثمانی تبعیت می‌کردند. تاتارهای خانات کریمه در دوره جنگ‌های صفوی – عثمانی، از عثمانی‌ها پشتیبانی و حتی در جنگ عثمانی‌ها علیه صفویه شرکت می‌کردند. بنابراین در بین مسلمانان نه تنها روسیه، بلکه جهان اسلام نسبت به ایران شیعه و شیعیان جهان نگرش مثبتی وجود ندارد. ممکن است رهبران مسلمانان روسیه در مناطق ولگا، سیبری و قفقاز شمالی مواضع رسمی در حمایت از ایران اعلام کنند، ولی در مجموع حداکثر می‌توانند بی‌تفاوت یا بی‌طرف باشند. گرایش آنان به ایران شیعه چندان قوی و کارآمد نیست و می‌توان گفت که حداکثر خنثی است، اگر منفی نباشد. در دوره جنگ‌های چچن‌ها و نیروهای مخالف در چچن و داغستان، ایران موضعی خنثی درباره آنان داشت و از مواضع دولت روسیه پشتیبانی می‌کرد. به گمان من ورود ایران به مباحث مسلمانان روسیه به ویژه در قفقاز شمالی که در آنجا جنبش‌های افراط‌گرایی اسلامی فعال است، نه تنها موجب ارتقای جایگاه ایران در منطقه نمی‌شود، بلکه نتیجه‌ای معکوس خواهد داشت. ابزار ایران در این مناطق می‌تواند فرهنگی باشد و نه دینی. زبان و ادبیات فارسی،  موسیقی و هنر و معماری و آداب و رسوم همچون نوروز بیشتر کارساز و ابزاری برای حضور در این مناطق خواهد بود.

- در هیاهو و همهمه مناسبات گرم سیاسی و تلاش برای افزایش مراودات اقتصادی بین ایران و  روسیه، آیا فکر نمی‌کنید که می‌بایست همزمان تشدید مناسبات فرهنگی و دیپلماسی عمومی بین دو کشور را در دستور کار قرار دهیم؟ چه خلاء‌های فرهنگی بین دو کشور ایران و روسیه وجود دارد که می‌بایست به آنها توجه شود؟ (ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های فرهنگی)
 -- در دیپلماسی عمومی توجه به زمینه‌های مشترک فرهنگی کاری در خور است. تا پیش از انقلاب اسلامی ایران روابط فرهنگی ایران و شوروی بسیار گسترده بود، با اینکه دو کشور دارای نظامهای سیاسی کاملا متفاوت و متضاد یکدیگر بودند. از آنجا که شوروی دارای نظام اقتصادی و سیاسی ماتریالیستی بوده و با روح انقلاب اسلامی در تضاد بود، تا یک دهه روابط ایران و شوروی با محدودیت‌های سیاسی و ایدئولوژیک روبر بود. پس از فروپاشی نظامی کمونیستی شوروی از سال 1372 روابط نوین بر اساس جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه برقرار شده است. در عین حال روابط فرهنگی دارای فراز و نشیب‌هایی است که در حد مورد انتظار نیست. تدریس زبان روسی در دانشگاه‌های ایران، تبادل استاد و دانشجو در حد محدود و اعزام دانشجو به دانشگاه‌های روسیه تا حدودی سبب ارتقای روابط فرهنگی شده است. ولی هنوز زبان روسی و نظام دشوار دریافت ویزای روسی، محدودیت‌هایی را برای جلب گردشگران ایران بوجود آورده و محدودیت‌های تفریحات برای روس‌های غیر مسلمان در بافت مذهبی ایران و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امکان شکوفایی دیپلماسی فرهنگی را با محددودیت‌هایی روبرو کرده است. از دیگر سو، نبود حضور سینمای روسی در جامعه ایرانی، غیبت ترجمه کافی در ادبیات نوین روسیه مدرن و انتشار آن به زبان فارسی و متقابلا در روسیه کمبود انتشار ادبیات و فرهنگ ایرانی در سطحی گسترده که بتواند به توسعه دیپلماسی فرهنگی منجر شود، امکان بهره‌برداری از دیپلماسی فرهنگی را در سطح مطلوب نمی‌دهد. عدم اعتماد مردم ایران نسبت به روس‌ها و سابقه تاریخی رفتار روس‌ها با ایرانیان و قلمروهای تاریخی ایران که در جنگ‌های ایران و روس از ایران تصرف شده و اشغال استان‌های آذربایجان ایران توسط ارتش سرخ در جنگ جهانی دوم، موانع عمده در سر راه دیپلماسی فرهنگی به شمار می‌رود.

منبع: موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTM3Mg


دریای شگفتانگیز - واقعیات جذاب دریای خزر

 دریای شگفت‌انگیز - ‌واقعیات جذاب دریای خزر

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - دریای خزر پهنه آبی فوق‌العاده مهم برای اقتصاد و کشتیرانی است که قرن‌ها پیش دریانوردان شجاع و دلیر با کشتی‌های دارای بادبان‌های گسترده از آن می‌گذشتند. این دریا کاملا بسته است، یعنی از آب‌های اقیانوسی در جهان جدا بوده و همین موضوع دریای خزر را منحصر به فرد ساخته است. ساحل دریای خزر بسیار زیبا است و چشمه‌های معدنی متعدد و متمایزی در آن قرار دارد. این دریاچه در بخش شمالی بیش از هزار کیلومتر و در بخش شرقی 435 کیلومتر امتداد دارد.

در بین دانشمندان و محققین این اختلاف نظر وجود دارد که دریای خزر را دریا تصور نمایند یا اینکه آن را دریاچه اطلاق کنند. این ابهام و عدم شفافیت موجب گردید که این دریا، دریای بسته تلقی گردد (بزرگ‌ترین پهنه آبی بسته)، اما در زمان مشابه این دریا به لحاظ اندازه، بزرگ‌تر از برخی دریاهای دیگر است.

عمق: در عمیق‌ترین نقطه دریای خزر، فاصله بیش از یک کیلومتر (1025 متر) سطح آب را از بستر جدا می‌سازد.

سطح آب دریای خزر ثابت نیست، اما در حال حاضر میل به سمت کاهش در آن وجود دارد.  

دریای خزر در مرز اروپا و آسیا واقع شده است.

پنج کشور آب‌های دریای خزر را احاطه کرده‌اند: ایران، قزاقستان، روسیه، آذربایجان و ترکمنستان؛ در بین این کشورها، کم‌ترین بخش خط ساحلی دریای خزر متعلق به روسیه است.

یک تئوری علمی وجود دارد که بر اساس آن، دریای سیاه و دریای خزر نزدیک به 10 هزار سال پیش واحد و به هم پیوسته بودند.

رودخانه ولگای روسیه بخشی بزرگی از آب دریای خزر را تامین می کند. 

بیش از صد نوع ماهی مختلف در آب‌های دریای خزر زندگی می‌کنند. در واقع این تعداد چندان زیاد نیست، برای نمونه در رودخانه لنا (شرقی‌ترین رود از سه رود بزرگ سیبری) انواع بیشتری از ماهی‌ها وجود دارد.

نه دهم خاویار سیاه تولید شده در جهان از دریای خزر استحصال می‌شود. گران‌ترین خاویار - خاویار الماس، خاویار بلوگا-آلبینوس است که به ندرت از ایران صادر و در قوطی‌هایی از طلای خالص بسته‌بندی می شود.

آب دریای خزر هر 4000 سال به صورت کامل باز پر می‌شود.

بزرگ‌ترین بلوگا که در سال 1921 در روسیه صید شده است تاکنون رتبه و جایگاه نخست خود را حفظ کرده است. این خاویار 1224 کیلوگرم وزن داشت و در دریای خزر صید شده بود. این ماهی غول پیکر با خاویار پر شده بود. تصویر بزرگ‌ترین بلوگا کاملاً شگفت انگیز است. این شاه ماهی قابل مقایسه با هیولاهای اقیانوسی است: کوسه‌ها، نهنگ‌های قاتل و شبه‌ نهنگ تک‌شاخ.

مساحت دریای خزر بیشتر از مساحت ژاپن و کمی کم‌تر از مساحت آلمان است. مساحت این دریا در حال حاضر تقریبا 371000 کیلومتر مربع است.

اگر خزر را دریاچه تصور کنیم، نه دریا، در آن صورت این دریاچه به لحاظ دارا بودن عمق، پس از دریاچه‌های بایکال و تانگانیکا در جایگاه سوم قرار دارد.

در دنیا 850 نوع جانور و حیوان زندگی می‌کنند. منحصر به فردترین جاندار دریای خزر فک خزری است. در سال‌های گذشته به راحتی می‌شد فک خزری را در آب‌های این دریا مشاهده نمود. ساکنان محلی حتی بر این باور بودند که در زمان شنا در دریا یا ماهیگیری به آسانی می‌شد مشاهده نمود که فک‌ها چگونه در این نزدیکی به شنا می‌پردازند. در حال حاضر، جمعیت فک خزری ده‌ها برابر کاهش یافته و در آستانه انقراض قرار گرفته است.

به بهانه معرفی زیبائی‌های بی‌نظیر و شگفت‌انگیز بزرگترین دریاچه سیاره زمین توجه همگان را به برخی از مهم‌ترین مشکلات زیست‌محیطی و اکولوژیکی دریای خزر جلب می‌کنیم. بدون تردید نفت آلوده کننده اصلی دریای خزر است. این نوع آلودگی از رشد فیتوپلانکتون‌ها و فیتوبنتون‌ها جلوگیری نموده، به کاهش اکسیژن در آب کمک کرده و به بسیاری از مشکلات دیگر همچون بیماری ارگانیسم‌های زنده و ظهور و بروز گونه‌های ناشناخته و عجیب و غریب در دریای خزر خواهد انجامید که همه آن‌ها در نهایت به از بین رفتن ماهیان کمیاب، پرندگان آبزی و ماهیان خاویار می شود. بعید به نظر می‌رسد که کسی از اهالی خزر به این سوال پاسخ مثبت دهد که آیا می‌توان با درآمدهای ناشی از فروش نفت این همه ضرر و زیان را جبران نمود.

صید غیرقانونی در دریای خزر نیز یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش ماهیان خاویار در این دریا است. ما از اخبار و گزارشات پیرامون دستگیری صیادان غیرقانونی ماهی در دریای خزر در کشورهای خزری کم نمی‌شنویم. بدون تردید متولیان اکولوژی و موضوعات زیست محیطی جمهوری‌های خزری باید با مسئولیت بیشتری مبارزه با مافیای صید ماهی در دریای خزر را در دستور کار خود قرار دهند. سرازیر شدن آب دریاها و رودخانه‌ها به دریای خزر، آب‌هایی که دارای سطح بالای آلودگی ناشی از پساب‌ها و فاضلاب‌های خانگی و صنعتی هستند نیز از جمله بزرگ‌ترین مشکلات اکولوژیکی دریای خزر تلقی می‌گردد که به کاهش اکسیژن در آب منتهی خواهد شد.

در نهایت با یادآوری مجدد شگفتی‌های بی‌نظیر دریای خزر که در بالا به پاره‌ای از آن‌ها اشاره گردید، بار دیگر توجه اهالی خزری از ایران، روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان را به موضوع بسیار حیاتی اکولوژیکی و زیست‌محیطی این پهنه آبی جلب می‌کنیم. نگذاریم این موهبت الهی - دریای خزر - در پیش چشمانمان غرق شود تا روزی مجبور نشویم با اشک چشمانمان چنین استخر آبی منحصر به فرد و با شکوه در سیاره زمین را بیافرینیم.

ترجمه و تلخیص: محسن حمیدی، کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTA4MA


سمبه نه چندان پر زور ترکمنستان...

سمبه نه چندان پر زور ترکمنستان...

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) - پس از فروپاشی شوروی، کشورهای تازه استقلال یافته سعی نمودند زیرساخت های نظامی خود را که همانند سایر بخش‌ها با افت شدید روبرو شده بود ارتقاء دهند. ترکمنستان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همانند سایر کشورهای منطقه خزر و همسایگان خود سعی کرده است از مسابقه تسلیحاتی عقب نماند و بدین ترتیب نوسازی ارتش این کشور در دستور کار دکترین نظامی عشق‌آباد قرار گرفت. پیش از این و در زمان ریاست جمهوری "صفرمراد نیازوف" از تجهیزات و ادوات جنگی شوروی که به غنیمت مانده بود برای تامین امنیت استفاده میشده است، ولیکن با روی کار آمدن "قربانقلی بردی‌محمداف" در منصب قدرت، تقویت توان نظامی صرفاً با ماهیت دفاعی در دستور کار این کشور قرار گرفت که در همان زمان اکثر نیازمندی‌های نظامی ترکمنستان توسط روسیه تامین می‌شد. اما پس از گذشت مدت زمان اندکی، عشق‌آباد فهمید که نمی‌تواند برای همیشه به حسن نیت مسکو تکیه کرده و در نتیجه در دکترین جدید نظامی ترکمنستان تنوع‌بخشی تسلیحات نظامی از جایگاه ویژه ای برخوردار گردید.

نکته حائز اهمیت این بود که آنها قادر به تولید سلاح نبوده و به شدت وابسته به تامین کنندگان خارجی بودند. از طرفی نیز تسلیحات ترکمنستان مربوط به دوران شوروی سابق بوده و تا حد زیادی فرسوده شده بودند. در همین راستا گزینه‌های جدید مطرح شدند که با توجه به تمایل غرب‌گرایانه مقامات عشق‌آباد بتدریج روسیه جایگاه خود را در تامین سلاح های مورد نیاز ترکمنستان از دست داد. زیرا وابستگی نظامی ترکمنستان منجر به وابستگی سیاسی آنها به روسیه می گردید. در این زمان سیل تسلیحات و ادوات امریکایی، ایتالیایی، فرانسوی و ترکیه‌ای به ترکمنستان روانه گردید و پس از آن سلاح‌های چینی، اوکراینی و بلاروسی نیز به آنها اضافه شد. البته همگان می دانند که داشتن سلاح های پیشرفته علیرغم آنکه یک فاکتور مهم در قدرت دفاعی به حساب می آید، لزوماً یک فاکتور تعیین کننده و سرنوشت ساز نیست. ترکمن ها باید اقتصاد قدرتمندی داشته باشند تا بتوانند لجستیک قدرتمندی را برای بخش دفاعی فراهم نمایند. به نظر می رسد مقامات ترکمنستان کاملاً آگاهند که به ازای هر یک دلاری که سلاح می خرند، یک دلار از سفره مردمانشان کم می شود و با توجه به ظرفیت های فعلی این کشور نیز قابلیت جایگزینی و بازگشت نخواهد داشت.

لازم به توضیح است سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز هم گام با سایر قدرت‌ها حضور بالقوه و بالفعل خود را در این کشور با برگزاری کلاس‌های مختلف در حوزه امنیت و آموزش نظامیان افزایش داده است. علی‌ایحال همکاری ترکمنستان با قدرت‌های غربی و فرامنطقه ای طی چند سال اخیر در منطقه خزر که رقیب و دشمن ایدئولوژیک ایران و روسیه به شمار می‌روند، بدون تردید حساسیت‌های تهران و مسکو را در پی داشته است و در نتیجه به افزایش توان نظامی در پهنه آبی توسط این دو کشور و متعاقب آن سایر کشورهای این منطقه منتج گردید. لذا می توان ادعا کرد که رویکرد تغییر موازنه قدرت از سوی عشق‌آباد اوضاع این پهنه آبی را متشنج و در انتها به سمت و سوی نظامی‌گری بیشتر پیش خواهد برد.

البته از این موضوع نیز غافل نمی‌شویم که با توجه به شرایط موجود منطقه و همسایگی این کشور با افغانستان که نیروهای طالبان همواره بعنوان یک تهدید بالقوه مطرح بوده و دگر سو تهدیدات افراط‌گرایانی همچون داعش که بارها از این کشور برای حملات خود یاد کرده‌اند، حراست از مرز و سرزمین این کشور در برابر متجاوزان و افراط‌گرایان از اولویت‌های عشق‌آباد می‌باشد که این مسئله برای ایران و سایر کشورهای آسیای‌میانه قابل درک است. در واقع تامین امنیت در مرزهای شرقی و شمالی ایران تا حدودی با افزایش توان و ظرفیت‌های نظامی ترکمنستان در ارتباط است. از طرفی نیز بخش مهمی از توانایی نظامی ترکمنستان برای مدیریت جامعه داخلی خودشان مصرف داشته و ابزاری برای سرکوب خواسته های دموکراتیک مردم است.

لیکن نکته قابل توجه در این میان آن است که چرا ترکمنستان که همواره از دریای خزر بعنوان دریای صلح و دوستی نام برده است، سعی در افزایش قدرتی دارد که نوعاً در برابر تروریست های طالبانی کاربرد نخواهد داشت؟ به هر حال اختلافات ترکمنستان با آذربایجان بر سر منابع انرژی در پهنه آبی دریای خزر از یک سو و افزایش توان نظامی سایر کشورها در منطقه خزر که نظامی شدن این منطقه را در پی داشته است، دلیلی است بر تقویت توان نظامی ترکمنستان در دریای خزر. لازم به توضیح است که اکثر مانورها و تمرینات نظامی ترکمنستان نیز در سواحل و آب‌های خزر صورت گرفته است که این موضوع نیز قابل تامل است. با این حال می توان گفت به غیر از خطر افراط گرایان طالبانی،  تهدیدات خارجی موثری علیه این کشور متصور نیست و نمی توان هزینه های نظامی این کشور را متوجه مقابله با کشورهای منطقه آسیای میانه وسایر قدرت های جهانی و منطقه ای در خزر دانست. لذا بهتر است جمهوری ترکمنستان منابع مالی خود را در جاهای بهتری هزینه کند تا به معنی واقعی کلمه به مفهوم جمهوریت نزدیک شود.


قاسم عزیزی؛ عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODk0MQ


چرا نبض رابطه اقتصادی ایران و روسیه کند می زند؟

چرا نبض رابطه اقتصادی ایران و روسیه کند می زند؟

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - ایران و روسیه تاریخ پرفراز نشیبی را از آن زمان که بوده اند تا این زمان که هستند با یکدیگر داشته اند. روزگاری خرس روسی بر صورت گربه ایرانی چنگ می انداخت و روزگاری نیز گربه ایرانی به تلافی, پاسخ داده و یا در مواقعی رابطه ای گرم و پر حرارت با یکدیگر داشته اند. در مواقعی نیز روس ها اقدام به اشغال بخش هایی از ایران کرده و در مواقعی نیز ایرانی ها اقدام به اشغال سرزمین های روسیه نموده اند. اما واقعیتی که نمی توان آن را کتمان نمود آن است که هیچگاه ایران و روسیه نتوانسته اند در مناسبات بین المللی خود طرف مقابل را نادیده بگیرند و امروزه آن رقابت های سیاسی و نظامی پر تنش تبدیل به یک همسویی قابل اتکاء در رقابت و یا مجادله با غرب شده است. اما نمی توان به اراده های سیاسی موجود دل خوش کرد و برای آینده برنامه ای نداشت. ظاهراً ایران و روسیه فهمیده اند که باید برای آینده ای بهتر نگاه خود را به آینده معطوف نمایند. آنها فهمیده اند که اگر می خواهند تاریخ را بخوانند می باید تلاششان معطوف به عدم تکرار واقعه های تلخ تاریخی باشد نه آنکه به دنبال زیرسئوال بردن رفتارهای گذشته خویش باشند.

ایران و روسیه می باید یال های اقتصادی میان خود را بسیار بزرگتر و قدرتمندتر از وضعیت نامطلوب فعلی نمایند و قطعاً موانع متعددی برای توسعه روابط اقتصادی وجود دارد. عده ای تجربه های تلخ تاریخی را علت عدم توسعه مناسبات به حساب می آورند, عده ای دیگرعدم وجود شناخت کافی مردمان دو کشور از یکدیگر را عامل اصلی و عده ای نیز عدم وجود اراده سیاسی را علت اصلی عدم توسعه مناسبات به حساب می آورند. در این میان هستند کسانی که عواملی نظیر فقدان امکانات و زیرساخت ها, عدم وجود بسترهای حقوقی و قانونی لازم و وجود عامل سوم را علت اصلی عدم توسعه مناسبات تلقی می کنند.

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر در نظر دارد با انجام یک نظرسنجی در تارنمای موسسه, اقدام به شناسایی نقطه نظرات موجود و میزان طرفداران هر یک از این نظریات در جامعه ایرانی نماید. لذا مشارکت در این نظرسنجی می تواند نقش بسیار مهمی را در تبیین و تحلیل چرایی کند بودن آهنگ توسعه روابط اقتصادی ایران و روسیه ایفا نماید.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODg0Ng