سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نکات حقوق بین الملل، حقوق دریاها قضیه نیکاراگوئه و هندوراس (1999

نکات حقوق بین الملل، حقوق دریاها
قضیه نیکاراگوئه و هندوراس (1999)
مفهوم منصفانه خط میانه در تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – در ادامه روند شکل گرفته در زمینه تحدید حدود مناطق فلات قاره میان کشورها در مناطقی که نمی توان به اندازه 200 مایل برای هر یک از کشورها منطقه فلات قاره در نظر گرفت، دعوی دیگری در سال 1999 میلادی میان نیکاراگوئه و هندوراس در دریای کارائیب مطرح می‌شود که راجع به تعیین حدود مرزی و تحدید حدود مناطق دریایی است. دیوان در رای حاضر، در زمینه تحدید حدود مناطق دریایی (خاصه آب های سرزمینی)  رویه خط منصف را غیر قابل اعمال دانسته و توجه به وضعیت خاص جغرافیایی را لازم می‌داند.

در این راستا دیوان حقوق حاکمه کشورهای حاضر در دعوی را بر جزایر و مناطق مورد ادعا و همچنین حدود مرزی میان آنها را بر اساس موافقتنامه سال 1894 مورد شناسایی قرار می دهد. این معاهده 73 سال بعد از استقلال این دو کشور از اسپانیا(سال 1921) به امضا رسیده بود. پر واضح است که کشورها می خواستند از وضعیت جزایر به عنوان مصادیقی از وضعیت های خاص استفاده نمایند.

هندوراس در موضوع حاضر به اصل (Uti possidetis juris) استناد می کنند که بر اساس آن کشورهای جدا شده از مستعمره باید به مرزهای قبل از استقلال خود پایبند باشند.

توجه به این نکته ضروری است که با اینکه طرفین خواستار تعیین خط مرزی واحد و تحدید حدود فلات قاره  بر اساس کنواسسیون 1982 حقوق دریاها می باشند،  امّا نیکاراگوئه طرف (یا عضو) کنوانسیون 1982 حقوق دریاها نیست.

با توجه به آنکه طرفین حاضر در دعوی، خود را متعهد به اجرای کنوانسیون 1982 حقوق دریا ها می دانند، دیوان ادعای کشورها در عرض بیشتر از 200 مایل برای فلات قاره را ملزم به تبعیت از مواد 76 کنوانسیون 1982 حقوق دریاها می‌داند.  دیوان برخی از خطوط مرزی را بر اساس خط میانه رسم می‌کند و اختلافات ناشی از برخی مناطق ساحلی را بر اساس مذاکرات و توافق میان طرفین مرتفع  می‌نماید. دیوان همانند رویه های پیشین اقدام به رسم خط منصف موقت می نماید و سپس بر اساس وضعیت های خاص اقدام به اصلاح آن می نماید.

در مجموع در رای حاضر نیز دیوان به رویه گذشته خود وفادار مانده و همچنان نظام حقوقی فلات قاره را مبتنی بر اصل انصاف و حصول نتایج منصفانه می‌داند

میثم آرائی درونکلا

مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر و عضو هیئت علمی دانشگاه

علاقه مندان می توانند فیلم و پاورپوینت کامل نشست را در پیوندهای ذیل مشاهده نمایند.

فایل شماره 1
https://www.aparat.com/v/P7cRp
فایل شماره 2
https://www.aparat.com/v/NqpES
فایل شماره 3
https://www.aparat.com/v/l3yPm
پاورپوینت
http://yon.ir/Dcvv3

.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTUzMA


بزرگترین بازنده عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر

بزرگترین بازنده عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – رئیس موسسه بین‎المللی مطالعات دریای خزر با بیان اینکه دیدگاه‌های متفاوتی برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر وجود دارد گفت: چالش اصلی موجود در این خصوص تعیین رژیم بستر و زیربستر مربوط به تحدید حدود فلات قاره است.

 
به گزارش مارین تایمز، دریای خزر که از آن گاهی به عنوان بزرگترین دریاچه جهان و گاهی به نام کوچک‌ترین دریای خودکفای کره زمین یاد می‎شود، طولی حدود 1030 تا 1200 کیلومتر و عرضی حدود 196 تا 435 کیلومتر دارد. این پهنه آبی از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود. دریای خزر گرچه قرن‌هاست که دریا نامیده می‌شود ولی به هیچ دریایی به طور طبیعی متصل نیست؛ بنابراین رژیم حقوقی ویژه و منحصربه‌فرد خود را داشته و دارد.
 
تا زمانی که آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به واسطه فروپاشی شوروی به کشورهای حاشیه‌ای این دریا اضافه نشده بودند، وضعیت حقوقی این دریا به وسیله معاهدات (1207) 1828، )1300( 1921 و( 1319) 1940 میان ایران و روسیه و بعدها ایران و شوروی، مشخص شده بود اما پس از فروپاشی شوروی داستان دیگرگون شد و تا کنون نیز 5 کشور حاشیه‎ای خزر هنوز به یک رژیم حقوقی که مورد توافق همه 5 کشور باشد دست نیافته‎اند. خبرنگار مارین تایمز نیز برای آگاهی از آخرین اقداماتی که برای تعیین این رژیم حقوقی شده است و وضعیت فعلی تحدید دریای خزر گفت‌وگویی را با دکتر میثم آرائی درونکلا، رئیس موسسه بین‎المللی مطالعات دریای خزر انجام داده است که در ادامه می‎خوانید:

آخرین مذاکراتی که در راستای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر در بین سران 5 کشور خزری برگزار شد چه زمانی بود و به چه نتایجی دست یافت؟

 خرداد ماه امسال، چهل و نهمین نشست کارگروه تعیین رژیم حقوقی خزر در عشق‌آباد در سطح وزرای خارجه برگزار شد که موضوع آن درباره تحدید حدود بستر و زیربستر، مسائل امنیتی و نظامی، محیط زیست، حوادث غیر مترقبه، موضوعات اقتصادی و بنادر آزاد و... بودالبته این نشست به نتیجه ملموسی نرسید. با این وجود برای اینکه ما بتوانیم قاطعانه بگوییم آیا این نشست به نتیجه مشخصی دست یافت یا خیر نیازمند شفاف‌سازی مسوولان دولتی است اما می‌توان روند مذاکرات را رو به پیشرفت دانست، بخصوص آنکه اراده سیاسی کافی در این زمینه وجود دارد. علاوه براین  قرار است نشستی در شهریور ماه در تهران برگزار گردد تا موضوعات با دقت بیشتری بررسی شود.

رژیم حقوقی دریای خزر بر اساس چه مبنا و شاخصهایی می‌تواند تعریف شود و اینکه  هر کدام از کشورهای حاشیه خزر موافق کدام مبنا هستند؟

آرائی درونکلا: اصولاً رژیم حقوقی مربوط به آب‌ها، دریاها و دریاچه‌ها یک رژیم در حال پیشرفت و تحول است و تاکنون اصول مشخصی که فارغ از جنبه‌های سیاسی باشد به رسمیت شناخته نشده است. قزاقستان و روسیه مایل به اعمال کنوانسیون حقوق دریاها هستند و اتفاقاً در توافقات میان خود مناطق بستر و زیربستر را بر اساس خط منصف اصلاح شده میان خود تقسیم کرده‌اند. موضع آذربایجان و ترکمنستان را نمی‌توان موضع روشنی دانست زیرا طبیعتاً آنها به دنبال اصولی می‌گردند که تا حد ممکن از سهم ایران بکاهند. ایران نیز به اصل انصاف استناد می‌کند که عموماً در تحدید حدود فلات قاره دریاها (بستر و زیربستر) یک روش معمول به حساب می‌آید و در عرف حقوق بین‌الملل و رویه‌های بین‌المللی پذیرفته شده است.

مارین تایمز: در حال حاضر وضعیت حقوقی  بستر و زیر بستر دریای خزر، منابع نفت و گاز، محیط زیست، شیلات، کشتیرانی و صید در بین کشورهای خزری چگونه است و حدود و میزان آن  چه شاخصی تعیین می‎کند؟

آرائی درونکلا: وضعیت حقوقی محیط زیست دریای خزر به موجب کنوانسیون تهران مشخص شده است، هر چند که این کنوانسیون را نمی‌توان یک کنوانسیون کامل دانست و دارای نقاط ضعف و قوتی است، اما از نبود یک مکانیزم اجرایی و نظارتی برای اجرای آن رنج می‌برد. به عنوان مثال یک نهاد نظارتی دائمی برای پیگیری حقوقی عدم اجرای این کنوانسیون پیش‌بینی نشده است.

همچنین به موجب توافقات ضمنی صورت گرفته در سال 2014، عرض دریای سرزمینی 15 مایل و عرض منطقه ماهیگیری میان کشورها 10 مایل دریایی تعیین شده است که تا حدودی تکلیف طرفین را مشخص کرده است. این توافقنامه در سال 2014 در آستاراخان به امضاء رسیده است و دربردارنده قواعد حقوقی مربوط به کشتیرانی و ماهیگیری در مناطق نام برده شده است. علاوه بر آن آزادی کشتیرانی در میان کشورهای خزری از ایام دور در جریان بوده و بدون مشکل خاصی در جریان است.

منتهی بحث رژیم حقوقی بستر و زیربستر که در بر دارنده منابع نفت و گاز است به علت ارزش بالای سیاسی و اقتصادی آن به نتیجه مطلوب نرسیده است. ایران در جهت احقاق حقوق خود به اصل انصاف استناد می‌کند که البته مذاکرات و چانه‌زنی‌های سیاسی نقش مهمی در اقناع طرفین گفت‌وگو دارد. به هر حال راه طولانی برای رسیدن به یک توافق جامع در تسهیم بلوک جنوبی دریای خزر در پیش است. علی‌الخصوص آنکه کشور ما برآورد دقیق و مستقلی از منابع زیرزمینی موجود در منطقه مورد ادعا ندارد و طبیعی است که در این شرایط نمی‌تواند به خوبی ادعاهای خود را پیگیری کند.

در حال حاضر سهم ایران از دریای خزر چقدر است؟ این سهم برای کشورهای دیگر به چه میزان است؟

 معادلات مربوط به تقسیم و سهم کشورها در منطقه خزر را می‌توان به دو معادله شامل بلوک 1 و2 و بلوک 3 خزر تقسیم کرد. کشورهای شوروی سابق بلوک 1و2 را میان خود تسهیم کرده‌اند و به علت دور بودن از مناطق ساحلی ایران نمی‌توان ادعای خاصی روی آن مناطق از باب دسترسی به منابع بستر و زیر بستر آن داشت. بلوک 3 که بزرگترین پهنه آبی خزر به شمار می‌رود میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان مشترک است. تا کنون کشورهای ایران، آذربایجان و ترکمنستان در مناطق خاصی از آن اعمال صلاحیت کرده و اقدام به بهره‌برداری از منابع نفتی کرده‌اند (نظیر ترکمنستان و آذربایجان) اما هنوز سهم کشورها به صورت صریح تعیین نشده است. این در حالی است که در سخن پراکنی‌های ژورنالیستی تعیین سهم‌های متعددی مطرح و بیان می‌شود که شامل 11.5 درصد، 13 درصد، 17 درصد و 20 درصد برای ایران است.

توجه به این نکته  ضروری است که ایران نباید به آن اندازه از بلوک جنوبی که حداقل دارای از منابع نفت و گاز است راضی شود. در این راستا هم مهم نیست که این پهنه سرزمینی 10 درصد و یا 13 یا 20 درصد از کل دریای خزر و یا 30 یا 35 درصد از کل بلوک جنوبی دریای خزر است. زیرا ایران در قسمت عمیق و کمتر برخوردار منطقه خزر قرار گرفته و اصل انصاف ایجاب می‌کند که سهم عادلانه‌ای از منابع بستر و زیربستر را از آن خود کند. کارشناسان ما باید توجه داشته باشند که عدم توجه به این نکته که اتفاقاً یک عرف و رویه حقوقی بین‌المللی نیز به شمار می‌رود مخالف منافع ملی به حساب خواهد آمد.

مواضع هر کدام از کشورهای حاشیه دریای خزر برای تعیین رژیم حقوقی این دریا چیست؟

همانطور که بیان شد دیدگاه‌های متفاوتی برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر وجود دارد و چالش اصلی موجود تعیین رژیم بستر و زیربستر  مربوط به تحدید حدود فلات قاره ، است. در این زمینه قزاقستان و روسیه، روسیه و آذربایجان، قزاقستان و آذربایجان به نتیجه رسیده و ایران در این میان تنها مانده است. چالش‌های فعلی نیز میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان مطرح بوده و ایران خواستار سهم عادلانه‌ای از منابع نفتی و گازی موجود در دریای خزر است. کشورهای آذربایجان و ترکمنستان به خط موهوم آستارا-حسین‌قلی خان استناد می‌کنند که خالی از هر گونه وجاهت حقوقی است.

به نظر می رسد ایران باید بر اصل انصاف و وجوه حقوقی و فنی آن تاکید جدی داشته باشد و ابتدا  با استفاده از کارشناسان داخلی به یک اجماع و اقناع عمومی رسیده و پس از آن با قدرت این موضع را در سطح بین‌المللی و مذاکرات موجود دنبال کند. باید توجه کنیم که ایران به موجب عهدنامه ترکمانچای و گلستان و سپس عهدنامه های سال های 1921 و 1940 حقوقی را کسب کرده که نباید به راحتی از آن حقوق چشم پوشی کند . این حق شامل رژیم حقوقی مشاع است که به صورت ضمنی و صریح در عهدنامه‎های فوق الذکر تصریح شده اند.البته گمان می کنم مذاکرات موجود بیشتر از آنکه جنبه فنی و حقوقی داشته باشد دارای ماهیت سیاسی است و این روند برای حصول یک نتیجه منصفانه و فنی مناسب نیست.

سرنوشت فرمول خط منصف که در آن سهم ایران به 13درصد از دریای خزر کاهش می‌یافت، به کجا رسید؟ آیا امکان دارد چنین محاسبه ای در رژیم حقوقی اعمال شود؟

متاسفانه تفسیر و فهم غلطی از خط منصف در حوزه تحدید حدود مناطق مختلف دریایی در دریاها و دریاچه‌ها وجود دارد که طرفین گفت‌وگو و نیز طرف ایرانی به آن بی‌توجه است. باید وقتی از یک واژه استفاده می‌کنیم بدانیم معنی و مفهوم حقوقی آن چیست و رویه‌های بین‌المللی چگونه آن واژه را تفسیر می‌کنند. اگر به معنی حقوقی خط منصف (equidistance) رجوع کنیم و آراء محاکم بین‌المللی(نظیر دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه) را مشاهده کنیم در می‌یابیم که حقوقدانان خط منصف را یک اصطلاح صرفاً هندسی نمی‌دانند. بلکه آن را یک روش برای حصول نتایج منصفانه می‌دانند که باید عواملی نظیر طول ساحل کشورها، جمعیت، تقعر و تحدب سواحل، موضوعات امنیتی، منابع نفت و گاز و حقوق مکتسبه لحاظ شود. این یک ادعا نیست، بلکه یک واقعیت است که به کرّات در آراء دیوان بین‌المللی دادگستری مورد بررسی قرار گرفته است.

لذا خط منصف را به شرط آنکه معنی و مفهوم درست آن درک شده و اعمال شود نمی‌توان غیر کاربردی دانست. بدین ترتیب اعتقاد داریم اگر اصول حقوق بین‌الملل در زمینه معنی و مفهوم خط منصف درک شود، قطعاً سهم ایران از میزان کنونی بسیار بیشتر خواهد بود. زیرا ملاک خط منصف تقسیم صرفاً جغرافیایی دریا و یا دریاچه از سطح آب نیست بلکه باید منابع و معادن آن نیز عادلانه تقسیم گردد. به عنوان مثال می‌توان به رای دیوان در قضیه اوکراین و رومانی در دریای سیاه اشاره کرد. داخل پرانتز هم باید بگویم که علت ذکر این مثال آن است که دیوان در این رای تاکید می‌کند دریای سیاه یک دریای بسته است که بسیار شبیه به دریای خزر خودمان است. دیوان در رای حاضر اذعان می‌کند میزان منابع نفتی و برخورداری طرفین از آن از جمله وضعیت‌های خاصی است که در تحدید حدود فلات قاره لحاظ خواهد کرد.

آسیب‌هایی که هر کدام از کشورهای حاشیه‌ای خزر به واسطه تعیین نشدن رژیم حقوقی متحمل شده‌اند، چیست؟ نام ببرید و بفرمایید که کدام کشور بیشترین آسیب را تحمل کرده است؟

بزرگترین بازنده وضعیت جاری و نیز عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، ایران خواهد بود. از طرفی به علت بسته بودن دریای خزر و عدم پالایش و گردش آب، همواره بیشترین آلودگی‌های موجود به سمت ایران گسیل می‌شود. به نظر می‌رسد در حال حاضر شاهد کم‌کاری‌هایی در باب رژیم حقوقی دریای خزر چه در سطح کارشناسی و چه در سطح سیاسی هستیم. به گونه‌ای که حقوق حقّه ایران به راحتی در حال نادیده گرفته شدن است.

در کنار از دست رفتن منافع اقتصادی مربوط به نفت و گاز خزر، آسیب‌های جدی زیست-محیطی به ایران وارد شده که تقریبا هیچ اقدامی برای کنترل و مهار آن صورت نگرفته است. مخصوصا آنکه کاملاً واضح و غیرقابل کتمان است که بخش بزرگی از آلودگی‌های موجود منشاء نفتی داشته و منبع آلودگی‌ها نیز چاه‌های نفتی آذربایجان است. این عجیب است که جمهوری آذربایجان پول نفت خزر را می‌خورد و ما دود آن را و هیچ اقدامی از سوی طرف ایرانی صورت نمی‌گیرد. تصور کنید اگر این اتفاق میان اسپانیا و فرانسه واقع می شد آیا هیچ یک از طرفینی که متضرر شده‌اند سکوت می‌کرد؟

منبع: مارین نیوز

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTUwNA


نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بینالملل برگزار گر

 نشستی با موضوع روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل برگزار گردید

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – نشستی مشترک با موضوع "روند سیاست خارجی روسیه در نظام بین‌الملل" با محوریت بررسی روابط روسیه با ایران، بررسی روابط روسیه با خاورمیانه و بررسی روابط روسیه با آمریکا توسط موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر(iikss) با همکاری موسسه ایراسیه(ایران و روسیه) در محل موسسه "لغتنامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی" برگزار گردید. این نشست در سه پنل به مدیریت "میثم آرائی درونکلا" دکترای حقوق بین‌الملل که مدیر موسسه iikss نیز می‌باشد انجام شد که در پنل نخست جناب آقای "سید مجتبی جلال‌زاده" پژوهشگر و کارشناس مسائل آمریکا، روابط روسیه و آمریکا را مورد بررسی قرار داد.

ایشان در ابتدا به دوران پسا جنگ سرد و به قدرت رسیدن ترامپ و رفتارهای خارج از عرف و عقلانیت وی اشاره کرد و افزود رئیس‌جمهور آمریکا در عرصه بین‌الملل به صورت غیرکارشناسانه رفتار می‌کند. کارشناس مسائل آمریکا در ادامه به تاریخچه روابط و ادوار ریاست جمهوری دو کشور اشاره داشت که در برخی دوره‌ها تنش‌زدایی در روابط مسکو و واشنگتن طرح‌ریزی شده بود و بهترین دوره روابط میان دو کشور در زمان ریاست جمهوری "دیمتری مدودف" و "باراک اوباما" عنوان شد که حمایت مسکو از قطعنامه‌های واشنگتن علیه برنامه هسته‌ای تهران و حمایت از تحریم‌ها رقم خورد. مشارالیه بحران سوریه، بحران کریمه، پرونده هسته‌ای ایران و تحریم‌های اعمال شده علیه روسیه و تفکرات دو قطبی قدرت بین‌الملل میان روسیه و آمریکا را از عوامل واگرایی و مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی که هر دو خود را ملزم به برقراری حفظ امنیت در سطح بین‌الملل می‌دانند و مسئله تامین امنیت انرژی و قرارداد "روس نفت" و "اکسون موبیل" را عوامل همگرایی دو کشور دانست. آقای جلال‌زاده روابط دو کشور را ناپایدار خواند که افت و خیز بسیاری خواهد داشت و روابط طرفین نه دوستانه خواهد بود نه دشمنانه که توامان با یکدیگر رقابت و همکاری خواهند کرد. وی افزود در دوره ترامپ ما باید شاهد تنش‌زدایی میان دو کشور باشیم ولیکن حس رقابت میان طرفین وجود خواهد داشت. در این میان قدرت گرفتن اتحادیه اروپا و نقش بیشتر آن در جوامع بین‌الملل که به ضرر دو کشور می‌باشد اشاره شد. آقای جلال‌زاده در ادامه جمع‌بندی‌های خود اظهار نمود که ترامپ هنوز به ثبات در سیاست خارجی نرسیده است و تغییر و تحول فراوانی در این کشور از جمله عزل و نصب مقامات در کابینه وی انجام شده است که اکثر آنها با شایعه دخالت‌های روسیه در انتخابات آمریکا مرتبط می‌باشند که در صورت اثبات آن امکان دارد دولت ترامپ تحت تاثیر قرار گیرد. همچنین بازگرداندن قدرت که از سوی ترامپ در تبلیغات انتخاباتی وعده شده بود از دیگر چالش‌های دولت وی محسوب می‌شود که تنش‌زدایی با روس‌ها کلید موفقیت ترامپ عنوان گردید.
در پنل دوم آقای "مصطفی آذریان" تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه و مدیریت موسسه "ایراسیه" ایراد سخنرانی نمود. وی در ابتدا به روابط سیاست خارجی روسیه با کشورهای ایران، سوریه، یمن، مصر، عربستان و رژیم صهیونیستی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... پیگیری می‌شود اشاره داشت و با توجه به حساسیت روابط میان مسکو و تل‌آویو بحث خود را در این خصوص پیگیری نمود. آقای آذریان به اتحاد پیچیده روس‌ها و یهودی‌ها که موجب راهیابی نمایندگان دو طرف در مجلس گردید و همچنین همکاری روس‌تبارها و اسرائیلی‌ها که سبب ایجاد یک حزب قدرتمند روسی در اسرائیل شده است اشاره کرد. مدیریت موسسه ایراسیه همچنین افزود در روسیه برای یهودیان ارزش خاصی قائل هستند و مسکو یهودیان را در شمال چین مستقر نمود و آنها به صورت خودمختار عمل می‌کنند و صاحب پرچم نیز هستند. مشارالیه در ادامه به حضور روسیه در سوریه اشاره کرد که با درخواست اسد صورت گرفته است. در عین حال اتباع مسلمان چچن که در ادوار مختلف همواره باعث ناامنی در روسیه شده‌اند نیز در خاورمیانه حضور دارند و هر حرکت تروریستی که در سوریه انجام می‌شود روس‌ها چچنی‌ها را نیز دخیل می‌دانند، به همین دلیل حضور روس‌ها در سوریه به این عامل نیز بستگی دارد. دگرسو ضعف ژئوپلتیک روسیه که باعث حضور آنها در سوریه شده است از عوامل مهم در دسترسی به آبهای گرم عنوان گردید . آقای آذریان اذعان داشت، روس‌ها بر این باور بودند که اگر بندر "طرطوس" در سوریه از بین می‌رفت و در اختیار مخالفان اسد قرار می‌گرفت روس‌ها با چالش جدی در این منطقه روبرو می‌شدند. تحلیل‌گر مسائل استراتژیک روسیه در ادامه افزود ما شاهد روابط خوب مسکو و تل‌آویو در جنگ سوریه هستیم زیرا در صورت مداخله مستقیم اسرائیل در سوریه، از سوی روسیه شاهد هیچگونه واکنشی نبودیم.
در پنل سوم، آقای دکتر "میثم آرائی‌درونکلا" مدیریت موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) در سخنرانی خود به ارائه مباحث وزن حاکمیتی(GW) روسیه و آمریکا که بر اساس شاخص‌های مختلفی همچون جمعیت، مساحت سرزمین، بودجه و دیگر فاکتورها تهیه و تدوین شده است پرداخت و در ادامه شبکه تجارت بین‌المللی دو کشور را نیز مورد مقایسه قرار داد. در این شاخص،  توانایی و قدرت حکومت آمریکا برای اعمال سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی بسیار بیشتر از روسیه است. علاوه براین شاخص بقای حکومت روسیه بسیار پایین بوده و تقریبا هر نسل در این کشور یک انقلاب را دیده‌اند، با این حال روسیه از مزیت‌های سرزمینی خود استفاده کرده و پتانسیل‌های لازم برای پیشرفت را دارد، هرچند که شاخص‌های انسانی روس‌ها پایین است. علاوه بر این، بحران چچن و گرجستان و سقوط قیمت نفت درکنار مسائل مربوط به اوکراین و تحریم‌های آمریکا بخش بزرگی از قدرت حاکمت روسیه را تحت تاثیر قرار داد و این در حالی است که ساختارهای روسیه برای مقابله با بحران‌های موجود نسبتا ضعیف است درحالی که راندمان حکومتی آمریکا در شرایط بحرانی ده برابر بهتر از روسیه عمل می‌کند و به بخاطر همین ضعف‌ها روسیه باید همواره با کشورهای قدرتمندی مثل آمریکا رایزنی و چانه‌زنی داشته باشد.
ایشان افزودند نمی توان به دنبال برقرای ارتباط مستمر و پایدار با روس‌ها بود مگر آنکه ساختارهای درونی و شبکه روابط این کشور با سایر کشورها را به خوبی مطالعه و تحلیل کرد. زیرا نقاط قوت و ضعف روسیه در ساختار حکومتی موجود آن، حداقل هایی را مطالبه می‌کند که جز با بررسی دقیق وضعیت، رفتارها و خواسته‌های این کشور و تصمیم گیران آن امکان پذیر نیست. مشارالیه با طرح این سئوال که چرا روابط تهران و مسکو در اقتصاد و سیاست خارجی عمیق نشده است ادامه داد، روسیه در بحث هسته‌ای ایران همواره به عنوان کارتی نگاه کرده است هرچند که همه ‌کشورها برای منافع ملی خود حاضرند به کشورهای دیگر به چشم ابزار نگاه کنند. وی همچنین با اشاره به نظرسنجی انجام شده در خصوص نگرش مردم ایران و روسیه گفت: در نظر سنجی انجام شده از سوی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر که بر روی سایت موسسه نیز وجود دارد حدود 24 درصد از مردم ایران جایگاه تاریخی و 34 در صد را عدم شناخت را از دلایل نزدیک نشدن روابط ایران و روسیه دانسته‌اند و سایر علت‌ها نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. بسترهای تاریخی نباید جلوی شکل‌گیری روابط گسترده را بگیرد. سیاست‌های ژورنالیستی و اظهارات مقام‌های سیاسی در مواردی تحلیل‌ها را تغییر داده‌اند و نمی‌شود خیلی به آن‌ها تکیه کرد.
نشست فوق در انتها با پرسش و پاسخ همراه بود.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ5OQ


نکات حقوق بین الملل(6)، حقوق دریاها، بررسی رویههای بینالمللی، قض

نکات حقوق بین الملل(6)، حقوق دریاها، بررسی رویه‌های بین‌المللی، قضیه قطر و بحرین (1991)، مفهوم منصفانه خط میانه در تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – در ادامه رویه‌های موجود مربوط به تحدید حدود فلات قاره بر اساس اصل انصاف، در سال 1991 دعوایی میان قطر و بحرین در دیوان طرح گردید. با مطالعه رأی به این نتیجه می‌رسیم که دیوان هنوز به ایده حصول نتیجه منصفانه از تحدید حدود مناطق فلات قاره و حتی منطقه انحصاری اقتصادی، در راستای اعمال عدالت طبیعی پایبند است. منتهی در رأی حاضر دیوان علی‌رغم آنکه خط میانه هندسی را مبنی قرار داده و با توجه به برشمردن پاره از وضعیت‌های خاص (نظیر جزیره فشت العزم، قیات عرش و فشت الدیبل) اقدام به اصلاح آن (خط منصف اصلاح شده) می‌کند اما رویه سخت‌گیرانه ‌و شفاف‌تری نسبت به وضعیت‌های خاص در پیش می‌گیرد.

دیوان در رای حاضر در رابطه با قسمت جنوبی منطقه مورد ادعا، علاوه بر تعیین مرز دریایی میان دو طرف بر اساس حقوق بین المللی عرفی، حقوق حاکمه طرفین را در آب های سرزمینی و فضای ماورای آن متذکر می گردد. سپس در قسمت شمالی منطقه مورد ادعا اقدام به تحدود حدود مناطق فلات قاره و منطقه انحصاری- اقتصادی هر یک از کشورهای درگیر می نماید.

دیوان ادعای وجود تانکرهای نفتی در سواحل قطر و نیز ادعای قطر در اختلاف در میزان طول سواحل بحرین را رد می‌کند. دیوان بیان می‌کند که اعمال اصل انصاف در موضوع حاضر با وجود تاسیسات دریایی تحت تاثیر قرار نمی‌گیرد. دقیق‌تر آنکه دیوان اذعان می دارد برای اعمال عدالت طبیعی نمی‌توان به مصنوعات غیر طبیعی استناد کرد و ایجاد تاسیسات انسانی نمی تواند اثرات حقوقی پایدار بر حقوق حاکمه کشورها داشته باشد.

همچنین دیوان اذعان می دارد وضعیت خاص جزایر (نظیر فشت الجریم)  با اینکه می توانند به عنوان یکی از مصادیق «وضعیت های خاص» از موضوعات اثرگذار بر تحدید حدود فلات قاره به حساب آیند، اما نمی توانند تاثیری بر روی مرز دریای طرفین داشته باشند.

دیوان علاوه بر موارد فوق، به رژیم حقوقی سنتی شکل گرفته و وجود معاهدات منعقده با بریتانیا در سال های 1892 و 1916 اشاره کرده و جزیره جانان را متعلق به کشور قطر می داند.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

لازم به ذکر است، ویدئو آنچه که در جریان این نشست پیرامون آنها بحث و گفتگو گردید، در لینکهای زیر قابل دریافت می‌باشد:


لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه قطر و بحرین - فایل شماره 1:

https://www.aparat.com/v/wrRqi
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه قطر و بحرین - فایل شماره 2:

https://www.aparat.com/v/iHK6g
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه قطر و بحرین - فایل شماره 3:

https://www.aparat.com/v/w1psA
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه قطر و بحرین - فایل شماره 4:

https://www.aparat.com/v/xuSMq
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه قطر و بحرین - فایل شماره 5:

https://www.aparat.com/v/w1psA
لینک دریافت و دانلود پاورپوینت نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه قطر و بحرین:

http://yon.ir/m6Ms0


 

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ3NA


مازندران - مظلومترین استان خزری؛ تلاش برای برندسازی ناشناختههای

 مازندران - مظلوم‌ترین استان خزری؛ تلاش برای برندسازی ناشناخته‌های زیبا

نشست و هم‌اندیشی مشترک اعضای موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر و اعضای هیئت مدیره "بابل شهر من" و فعالین مدنی پیرامون "بررسی و چگونگی حفظ زیست بوم تالاب نیلوفر آبی بابل"

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر - در ادامه سلسله نشست‌های موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS)، نشستی با حضور اعضای این موسسه و اعضای هیئت مدیره "بابل شهر من" و فعالین مدنی (آقایان طالب‌زاده، امان‌زاده، بیژنی و یوسفی‌پور) تحت عنوان بررسی و چگونگی حفظ زیست بوم تالاب نیلوفر آبی بابل در تاریخ 4 مرداد96 در محل موسسه IIKSS خزر در ساری برگزار گردید. در ابتدا طرفین گفتگو به بیان مسئله پرداختند که محوریت آن تلاش برای احیای تالاب حیدرکلای بابل با هدف بهره‌برداری شهری، استانی، کشوری و حتی منطقه‌ای و بین‌المللی از آن ضمن تلاش مضاعف‌تر برای حفظ زیست بوم این تالاب بود. اعضای تشکل مردمی دلیل علاقه‌مندی این نهاد به برگزاری نشست هم‌‌اندیشی با اعضای موسسه را جایگاه و موقعیت مشاوره‌ای موسسه عنوان نمودند و ابراز امیدواری کردند که با همکاری با چنین موسساتی در سطح استان مازندران زمینه‌های گسترش و توسعه صنعت توریسم در این استان مورد شناسایی قرار گرفته و به کمک محافل مشاوره‌ای و کارشناسی همچون موسسه IIKSS، زمینه‌های جذب توریست‌ از داخل و خارج فراهم آید.

اما مهم‌ترین بخش گفتگو زمانی بود که طرفین به موضوع همیشه چالش‌برانگیز توازن بین توسعه اقتصادی در مناطق زیست محیطی و اکولوژیستی و جلوگیری از تخریب این مناطق ورود کردند. مدیریت موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر جناب آقای دکتر میثم آرایی درونکلا اظهار کرد که موسسه متبوع ایشان ضمن پرداختن به موضوعات بسیار مهم امنیتی، سیاسی، نظامی، فرهنگی، اجتماعی و ... در کشورهای منطقه خزر تلاش می‌کند مطالعه و تحقیق پیرامون مسائل زیست محیطی و اکولوژیستی کشورهای منطقه خزر و موضوعات مرتبط با آن‌ها همچون توریسم و گردشگری را نیز در دستور کار خود قرار دهد. ایشان معرفی و شناساندن مزیت‌ها، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های شهرها و استان‌های همجوار با پهنه آبی منطقه خزر به کشورهای این منطقه و در مجموع بین‌المللی کردن و برندسازی آن‌ها را یکی از مهم‌ترین رسالت‌های موسسه عنوان نمودند.

ایشان در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در بابل خانم عبدی که در این نشست حضور داشتند، نظر خود پیرامون احیای تالاب حیدرکلای بابل، دور کردن آلودگی از این تالاب، توسعه اکوسیستم و اقتصاد زیستی این تالاب، ضرورت معرفی مناظر طبیعی و گونه‌های کمیاب پرندگان در آن، منافع اقتصادی ناشی از این تالاب، برخورد با مخربان محیط زیست تالاب حیدرکلا، ضرورت بین‌المللی کردن آن و در نهایت رجوع به مراکز دانشگاهی و تحقیقات علمی با هدف بهره‌برداری از تالاب حیدرکلا را به شرح ذیل اعلام نمودند که به این دلیل که می‌توان آن‌ها را به سایر مناطق زیست محیطی و اکولوژیستی در استان تعمیم داد حاوی نکات مهمی است:

«بخش عمده‌ای از کار مطالعاتی مؤسسه در حوزه‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و به ‌ویژه زیست‌محیطی است و بخش بزرگی از این مباحث به عنوان حلقه زنجیر با یکدیگر ارتباط دارند... شهرداری‌ها به عنوان یک نهاد عمومی غیردولتی هستند که یکی از وظایف اصلی آن مهیا کردن و آماده نمودن محیط‌های شهری است. تالاب حیدرکلا به عنوان یک منطقه طبیعی زیست‌محیطی، این ظرفیت را دارد تا در کارکرد شهرداری طبقه‌بندی شود و از آنجایی که یکی از وظایف شهرداری‌ها براساس قوانین، حفظ و پاکیزگی و نظافت شهرها اس، منطقه حیدرکلا منطقه‌ای است که از این مباحث قانونی مستثنی نیست. ورود شهرداری به تالاب حیدرکلا برای دور کردن آلودگی بسیار تأثیرگذار است، چرا که شهرداری می‌تواند منشاء آلودگی را پیدا و از ورود آن به تالاب جلوگیری کند.

بر خلاف تصورات گذشته که چنین استنباط می‌شد که وقتی انسان وارد مکانی شود سبب نابودی زیست‌محیطی می‌شود، امروز تجربه نشان داده است که در بسیاری از مناطق گردشگری ورود انسان سبب توسعه اکوسیستم و اقتصاد زیستی شده است... اگر منافع  و مضرات کارهایی که در منطقه حیدرکلا را در کنار یکدیگر بگذاریم، به طبع در برابر خسارت‌های جزئی که به این تالاب وارد شده منافع کلی ایجاد شده است .تالاب حیدرکلا به سبب دارا بودن مناظر طبیعی و گونه‌های کمیاب پرندگان، به عنوان منطقه گردشگری طبیعی می‌تواند درآمدزایی منافع اقتصادی مردم را تأمین کند. به طبع شهرداری که اراده می‌کند در مناطق زیست محیطی منابع اقتصادی تعریف کند به یقین با مخربان محیط زیست نیز به شدت برخورد خواهد کرد.

...تالاب‌های بین‌المللی تعریف خاصی دارند و اندازه تالاب‌ها مهم نیست، بلکه باید زیستگاه گیاهان یا موجودات خاص باشد و قطعا با ورود کارشناسان محیط زیست و پرنده‌شناسان، حتی اگر موجودات زیستگاه تالاب حیدرکلا دارای کوچک‌ترین تفاوت باشند، این تالاب در کنوانسیون بین‌المللی رامسر به ثبت می‌رسد. به نظر می‌رسد گونه‌های خاصی در این تالاب وجود دارند و باید از نظر کارشناسان بررسی شود... به طبع با معرفی تالاب حیدرکلا، محققان کشورهای خارجی که علاقه‌مند به مباحث زیست‌محیطی هستند در ماه‌های آینده به بابل سفر می‌کنند و امیدواریم در آینده نزدیک تالاب حیدرکلا به عنوان یک منطقه مهم گردشگری در سطح ملی تبدیل شود چرا که بابل به عنوان ترانزیت بالاترین ورود توریست به بابل دارد و بیشترین خسارت را به این شهر وارد کرد اما کمترین بهره از منافع گردشگری ندارد… از اینکه شهرداری احساس تکلیف کرد و این تالاب را احیا کرد امیدواریم تالاب حیدرکلا به عنوان الگو و سمبلی بین‌المللی برای شهرستان بابل به حساب آید.

اینکه در ظرف کمتر از یک یا دو ماه اقدامات انجام شده در تالاب حیدرکلا را تأیید و رد کنیم علمی نیست و باید با رجوع به مراکز دانشگاهی و تحقیقات علمی پاسخ منطقی ارائه دهیم و قطعاً اگر با ورود انسان در این تالاب مشکلی ایجاد شود مشکل قابل حل بوده و با کمک کارشناسان رفع می‌شود... ایجاد حوضچه برای جلوگیری از زباله‌های بزرگ به تالاب از سوی شهرداری بیانگر این است اقدامات انجام شده به صورت کارشناسی انجام و به زیست موجودات توجه شده و اقدامات انجام شده قابل قبول است... شهردار بابل با ورود در این تالاب ضدارزش‌ها را به ارزش‌ها تبدیل کرد و مردم باید قدرشناس ایده‌های بدیعی باشند که در این شهر انجام شده است... کار شهرداران، ساختمان‌سازی و راه‌سازی است و کمتر شهرداری مثل شهردار بابل دیدم که به فرهنگ‌سازی توجه کند که این تفکر قابل تحسین است و نیاز است تا این فرهنگ‌سازی ادامه یابد، چرا که با استمرار این فرهنگ یقین خواهیم داشت تالاب حیدرکلا به نحو احسن توسعه پیدا کرده و شاهد کمترین مشکلات زیست محیطی در این منطقه خواهیم بود.»

کارشناسان موسسه بین‌المللی دریای خزر از فرصت برگزاری این نشست بهره برده و بار دیگر یادآور می‌شوند که به همراه جنگ‌ها با ماهیتی سیاسی-اقتصادی و دیگر انواع جنگ‌ها، منازعه و کشمکشی با ماهیتی زیست‌محیطی-اقتصادی نیز به تدریج در حال گسترش است که می‌بایست به آن توجه ویژه‌ای شود، زیرا عدم توانایی و یا بی‌میلی برای مدیریت چنین کشمکشی که از آن جنگ بین اخلاق و اقتصاد نیز تعبیر می‌شود، می‌تواند از یک سو، تاثیرات مخربی بر مناطق زیست‌محیطی و اکولوژیستی داشته باشد و از سوی دیگر، مردم را از مزیت‌ها و سودهای اقتصادی حاصل از این مناطق و نیز تماشای موهبت‌های بسیار زیبای طبیعی و خدادادی محروم سازد. به عقیده کارشناسان موسسه، موضع‌گیری به نفع هر کدام از شقوق اخلاق و اقتصاد می‌تواند بسیار خطرناک باشد، زیرا اگر رعایت مطلق اخلاق و مبانی زیست‌محیطی را در دستور کار خود قرار دهیم، این به منزله کاهش اشتغال و کم شدن ارتباطات بین شهری، استانی، کشوری و منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد بود که به نوعی حرکت به سمت انزواگرایی است، و به همین منوال اگر در هر پروژه و طرح اقتصادی سودآوری مطلق را لحاظ نموده و درآمدزایی را با هر وسیله و ابرازی، مشروع و غیرمشروع، متعارف و غیرمتعارف مجاز شماریم، باید منتظر پیامدها و تبعات جبران‌ناپذیر در مناطق زیست‌محیطی و اوکولوژیستی باشیم که دامنه آن نیز بسیار گسترده خواهد بود. تحلیل‌گران موسسه توصیه می‌کنند که تنها راه حل تمامی مشکلات مرتبط با تقابل اخلاق و اقتصاد، توسل به کارهای علمی تحقیقاتی، مشاوره ای و کارشناسی است.

گروه کارشناسی موسسه IIKSS استان مازندران را یکی از مظلوم‌ترین مناطق در پهنه آبی خزر تصور می‌کنند، زیرا به عقیده آن‌ها، این استان در مقایسه با دیگر استان‌ها و مناطق در کشورهای خزری، بسیار ناشناخته مانده و اهالی کشورهای خزری شناخت چندانی از موهبت‌های طبیعی بسیار زیبای مازندران، از جمله منطقه زیست‌محیطی و اکولوژیستی منحصر به فرد تالاب حیدرکلای بابل ندارند. متاسفانه استان‌ مازندران علیرغم اینکه به مناسبت‌های مختلف میزبان مهمانان قابل توجهی از سایر مناطق ایران هست، اما هنوز نتوانسته است ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های طبیعی و خدادادی خود را به یک برند در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل سازد که جای سوال دارد. کاملا بدیهی است که چنین وضعیتی وظیفه و رسالت موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر و موسسات مشابه در استان را برای انجام کارهای کارشناسی و علمی با هدف برندسازی و بین‌المللی‌سازی ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های استان بسیار سنگین می‌سازد. اعضای موسسه IIKSS ضمن انتقاد از متولیان موضوعات زیست‌محیطی و گردشگری استان مازندران، آن‌ها را به اهمال‌کاری و انفعال در امر جذب گردشگران خارجی متهم نموده و یکی از مهم‌ترین چالش‌های استان در این حوزه را ناتوانی مقامات آن در تهیه و تدوین برنامه برندسازی در حوزه بهره‌برداری از مناطق زیستی و اکولوژیستی با هدف جذب گردشگران خارجی تلقی می‌کنند.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQ1OQ