خانات قزاق به تب "کریمه" مبتلا میشود یا خیر؟
موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - - اگرچه مقامات آستانه به صورت متوالی قزاقستان را نمونهای از سازش، دوستی، تحمل و بردباری بین قومی معرفی میکنند، اما قصه قومیتهای قزاقستان به همین جا ختم نشده و دارای پیچیدگیهای فراوانی است. پتانسیل منازعات قومی-مذهبی در این جمهوری در مقایسه با دیگر کشورهای همسایه چندان بالا نیست، اما قزاقستان در دوران استقلال خود از شوروی با تهدیدات مهمی برای ثبات و امنیت خود مواجه بوده که از جمله مهمترین آنها منازعه و جداییطلبی قومی به همراه افراطگرایی و منازعات داخلی خاندان و قبایل هست. مطالعه سالهای پس از فروپاشی شوروی در قزاقستان نشان میدهد که وخامت شرایط اقتصادی در دورههای مختلف و تشدید منازعات بین نخبگان در این جمهوری هیچگاه به یک تهدید برای نظام سیاسی قزاقستان تبدیل نشدهاند، اما پتانسیل فاکتور قومی-ملی به عنوان یک تهدید برای نظام سیاسی و امنیت ملی همچنان در این جمهوری بالا است. لذا این گزارش در ادامه تلاش میکند عمق تهدیدی که از این فاکتور برای قزاقستان ناشی میشود را مورد بررسی قرار دهد.
اخیرا مقالهای تحت عنوان "بالوتنی قومی" در روسیه: واقعیت یا افسانه؟" از سوی "موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر" منتشر گردید که در آن به انواع متفاوتی از منازعات قومی-ملیتی و قومی-مذهبی اشاره گردید: منازعات کوچک که بین برخی افراد و گروهها با تعلقات مذهبی و قومی مختلف انجام میگیرد؛ منازعات گسترده و جمعی که در سطحی بزرگتر از منازعات کوچک و بین دهها یا صدها نفر از مذاهب و قومیتهای مختلف انجام میگیرد؛ منازعه بین نمایندگان گروهها و سازمانهای منسجم قومی و مذهبی و نهایتا منازعه بین گروههای بزرگ قومی-مذهبی که منازعات بزرگ گسترده و جمعی بسترساز آن هستند. به صورت کلی، تمام آنچه که در آن یادداشت پیرامون پیچیدگیهای قومی-ملیتی در روسیه بیان گردید برای قزاقستان نیز مترتب هستند، با این تفاوت که این جمهوری آسیای میانه به دلیل پائین بودن اقتدار حاکمیتی در آن در مقایسه با روسیه در وضعیت شکنندهتری قرار داشته و هرگونه منازعه قومی از نوع محدود میتواند زبانه کشیده و خشونتهای بین قومی-ملیتی را از کنترل خارج سازد.
در حال حاضر نمونههای متعددی از منازعات نوع یک و نیز در تعداد کمتری منازعه نوع دو در قزاقستان وجود دارد. منازعات نوع سه و چهار نیز به این دلیل که فعالیت احزاب بر اساس اصول و مبانی قومی-ملیتی در قزاقستان ممنوع میباشد، در حال حاضر مشاهده نمیشود. اما نمونههای متعددی از منازعات و درگیری در قزاقستان وجود دارند که به دلایل مختلف اقتصادی و اجتماعی به منازعات قومی نوع اول و در برخی موارد نیز به منازعات نوع دوم تبدیل شدهاند. طی ماههای اخیر برای چندین نفر در قزاقستان به اتهام جنگافروزی قومی، منازعات قومی گسترده و شرکت در مناطق منازعه در اوکراین در حمایت از جداییطلبان پرونده قضایی تشکیل گردید.
اما آنچه که بیش از همه توجه آستانه را به سمت خود جلب و جذب نمود، تهدید بالقوه خطر جداییطلبی قومی در مناطق شمالی قزاقستان، به صورت خاص شهر شمالی آن پتروپاولوفسک و تکرار سناریوی اوکراین است. در بسیاری از شهرها در مناطق مرزی روسیه و قزاقستان، روسها در اکثریت هستند. گزارشها حاکی از آن است که برنامه حرکت قطارها در پتروپاولوفسک به وقت مسکو تهیه و تدوین میشود، بخش قابل توجهی از این شهر دارای تمایلات و گرایشات شورویایی هستند و مردم این شهر به زبان روسی راحتتر از زبان قزاقی صحبت میکنند. همچنین بخش قابل توجهی از مردم مناطق مرزی قزاقستان در شمال تحت تاثیر رسانههای روسی قرار دارند.
تهدیدات ناشی از جداییطلبی قومی در قزاقستان واقعی و جدی است. در سال گذشته دادگاهی در قزاقستان شرقی یک کاربر در رونت شبکه اجتماعی "و کانتکته" ("VKontakte ") را به دلیل انتشار نظرسنجی در این خصوص که خوانندگان از پیوستن منطقهای که اکثر جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند به روسیه حمایت میکنند یا خیر، به 5 سال زندان محکوم نمود. ضمنا نمیتوان از یاد برد که پس از آنکه روسیه کریمه را الحاق و از جداییطلبان در دونباس حمایت نمود، رسانههای ارتباط جمعی چگونه به صورت متوالی پیرامون موضوع حق تعیین سرنوشت جامعه روسی قزاقستان صحبت میکردند.
اگرچه هیچگونه نشانهای مبنی بر اینکه مسکو جداییطلبی قومی را در قزاقستان مشابه آنچه که در اوکراین شاهد هستیم ترویج میدهد وجود ندارد، اما گویا روسها بدشان نمیآید که گهگاهی تجربه تلخ اوکراین را به ناسیونالیستهای قزاق، رهبری قزاقستان و رهبران پسانظربایف یادآور شده و بدین ترتیب آنها را از سیاستهای رادیکال ضد روسی احتمالی بر حذر دارند. برای نمونه، "ولادیمیر ژیرینوفسکی" رئیس حزب لیبرال دموکراسی روسیه در سال 2014 اظهار کرده بود که روسیه مناطقی را در زمان شوروی به آنها هدیه داده بود، دقیقا مشابه همان اظهاراتی که روسها دائما در توجیه اقدامشان پیرامون کریمه بیان میکنند. اظهارات سیاستمدار روس اعتراض رسمی دستگاه سیاست خارجی قزاقستان را به همراه داشت. در همان سال رئیس جمهور روسیه "ولادیمیر پوتین" نیز رئیس جمهور قزاقستان "نورسلطان نظربایف" را به دلیل ایجاد قزاقستان کنونی مورد ستایش قرار داده و اظهار کرده بود که قزاقها هیچگاه نظام سیاسی نداشتهاند. مقامات آستانه اگرچه به صورت رسمی به اظهارات "پوتین" واکنش نشان ندادند، اما در سال بعد جشن پانصد و پنجاهمین سالگرد تاسیس خانات قزاقستان (دولت قزاق) را برگزار کردند. مهمتر آنکه روسیه طی سالهای اخیر قانون خود پیرامون دخالت در اتفاقات و تحولات کشورهای دیگر با هدف حفاظت از شهروندان روس را مورد بازنگری قرار داده است.
همه اینها بر تغییر رویکرد و سیاست قومی-ملیتی مقامات آستانه تاثیر گذار بوده و آنها را بیش از پیش برای برخورد با هرگونه مظاهر و جلوههای قومی-ملیتی و نیز قومی-مذهبی در این کشور تحریک نمود. در همین چارچوب، اداره ریاست جمهوری قزاقستان در فوریه سال 2016 گزارش داد که شورای امنیت این کشور بررسی موضوع تابعیت دوگانه و نیز اتخاذ تدابیر و اقداماتی با هدف جلوگیری از دریافت غیرقانونی پاسپورت را در دستور کار خود قرار داده است. در اقدامی دیگر مقامات قزاقستان تلاش میکنند قزاقهایی که در خارج از این کشور به سر میبرند را به سرزمین مادری آنها بازگردانند و نیز با ارائه کمکهای مالی و مهیا نمودن بسترهای لازم برای آموزش و تحصیل، قزاقها را از جنوب به شمال گسیل دهند. البته میتوان حدس زد که آستانه در تلاش برای از بین بردن هرگونه تحرکات خرابکارانه از سوی بازیگران متخاصم داخلی و خارجی، تا چه اندازه میبایست در برخورد با اقلیتهای قومی، به صورت ویژه اقلیت روس حساس بوده و اعتدال را رعایت نماید.
علاوه بر فاکتور اقلیت روسیه، فاکتور اویغورها را نیز نمیبایست نادیده گرفت. طی سالهای اخیر در محافل سیاسی و کارشناسی قزاقستان به "مسئله اویغور" بیش از پیش توجه میشود، زیرا بدون تردید تحولات و رخدادها در منطقه خودمختار سینکیانگ چین نمیتواند بر جمعیت اویغور که در قزاقستان زندگی میکنند و تعداد آنها به 231 هزار نفر میرسد بیتاثیر باشد. اویغورها 1.5 درصد از کل جمعیت قزاقستان را شامل میشوند. اگرچه این گروه قومی در جامعه قزاق استحاله گردید، اما شرایط زمانی تغییر مییابد که دریابیم اویغورهای رادیکال همچنان برای تحقق ایده اصلی و مهم خود یعنی ایجاد "ترکستان شرقی" به عنوان کشور مستقل در مرزهای قومی بر اساس قوانین شریعت تلاش میکنند. بنابر برخی اطلاعات، دهها سازمان تروریستی و رادیکال سازمان یافته متشکل از ارگانهای مدیریتی، جاسوسی، ضد جاسوسی، تشکیلات جنگی سیار، واحدهای تبلیغات و لجستیک در سین کیانگ فعالیت میکنند. گسترش حضور و نفوذ گرایشات و تمایلات رادیکال جداییطلبانه و استقلالخواهانه از چین به قزاقستان به دلیل هممرزی دو کشور با یکدیگر به راحتی امکانپذیر است. بنابراین با توجه به تشدید فعالیت اسلامگرایان افراطی در قلمرو قزاقستان میتوان گفت که فاکتور اویغورها بیش از پیش میتواند برای این جمهوری تهدید کننده به نظر برسد.
در نهایت باید اظهار کرد که تنش قومی یا هرگونه تنش دیگر در همه جای دنیا، حتی در جوامع دموکراتیک توسعه یافته نیز وجود دارد. لذا وجود این فاکتور در یکی از جمهوریهای شوروی سابق به هیچ وجه تعجبآور نیست. بدون تردید رهبری قزاقستان در جلوگیری از ظهور و بروز منازعات قومی موفق عمل نمود و توانست با تبلیغات گسترده پیرامون سازش و تحمل قومی در این کشور از سیاسی شدن آنها جلوگیری نماید، به طوریکه نمایندگان اکثریت قزاق به همراه ازبکها، اویغورها، تاجیکها، تاتارها، روسها و کرهایها به خوبی در کنار یکدیگر زندگی میکنند. رئیس جمهور قزاقستان "نورسلطان نظربایف" سیاستمدار با تجربهای است. او که به وضوح تجربه تلخ تحمیل آموزههای دموکراتیک و مدل توسعه غربی-آمریکایی بر کشورهای منطقه، به ویژه آن کشورهایی که اصلاحات در آنها به واگرایی و فروپاشی انجامیده و نیز در مقابل، تجربه همبستگی و همزیستی مسالمتآمیز قومی و مذهبی ایران بر اساس مدلهای بومی، ملی و مذهبی را مشاهده میکند، به هیچ وجه عجلهای برای انجام اصلاحات مورد نظر غرب و آمریکا در قزاقستان که بدون تردید به بیثباتی قومی-ملیتی و قومی-مذهبی در این جمهوری خواهد انجامید را ندارد که کاملا عقلایی و منطقی به نظر میرسد.
محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzYwOA