سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نوسان جمعیت و شاخص توانایی حکومت در جمهوری آذربایجان

جمعیت  و شاخص توانایی حکومت در جمهوری آذربایجان

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - جمهوری آذربایجان به عنوان یکی از کشورهای حاضر در منطقه خزر و قفقاز و همچنین به عنوان همسایه شمالی ایران شبیه ترین کشور دنیا به ایران است. این جمهوری بعد از جدایی از شوروی سابق در سال 1991 میلادی دارای جمعیتی نزدیک به 7.5 میلیون نفر بوده است که این جمعیت در سرزمینی به مساحت 86600 کیلومتر مربع سُکنی داشته اند. این جمهوری فقط بر 80.58 درصد از مساحت سرزمین خود اقتدار سیاسی و امنیتی کامل دارد. این جمهوری با یک رشد جمعیتی خیره کننده, در سال 2016 میلادی پذیرای 10 میلیون نفر جمعیت است (20 درصد افزایش جمعت). آذربایجان از معدود کشورهای پساشوروی بود که شاهد کاهش مضمن جمعیت نگردید.
نکته قابل تامل آن است که در شرایط فعلی, علاوه بر بزرگ شدن اندازه جمعیت آذربایجان, بر اساس نمودار های موجود اندازه جمعیت غیرفعال آن نیز در حال بزرگ شدن است و این امر زنگ خطر را برای آذری ها به صدا در می آورد. با این حال آذربایجان توانسته است نسبت میان جمعیت غیرفعال و فعال خود را حفظ نماید. البته در سال 2016 میزان جمعیت غیرفعال در حال افزایش و جمعیت فعال در حال کاهش است.

ادامه روند افزایش جمعیت و نیز ساختار بسته سیاسی این جمهوری باعث خواهد شد که شکاف طبقاتی نیز به شکاف‌های قومیتی و مذهبی آذربایجان افزوده شود. در چنین وضعیتی دولت آذربایجان ناچار است که جمعیت نخبه و پر نفوذ را حفظ و سایرین را به حال خود رها نماید. بدین ترتیب احتمال گسست جمعیتی در نسل های آینده آذربایجان نیز وجود خواهد داشت.
می‌توان گفت بر اساس نمودار های موجود, بعد از سال 2006 نرخ رشد جمعیت این جمهوری تثبیت شده و به نظر می‌رسد این رشد با همین منوال ادامه خواهد یافت. از آنجایی که آذربایجانی ها به دنبال تعریف یک هویت جدید آذربایجانی هستند، گروه های قومی زیادی را به عنوان یک قومیت آذری به حساب می آورند. در نتیجه آمار صحیحی از قومیت های این جمهوری در دست نبوده و اکثریت آمارها بر اساس گمانه زنی می باشند.

آذربایجان در سال های اخیر شاهد مهاجرت ها و تداخل نژادهای زیادی بوده است. به همین دلیل تعیین قومیت یک شخص در آذربایجان کار آسانی نیست. لذا می توان قومیت آذری را یک قومیت شکل گرفته بر محوریت زبان آذری به حساب آورد نه نژاد سلجوقی و آذری.
آذربایجان شاهد کمترین میزان مردم روس تبار در سرزمین خود است. این موضوع نشان می دهد که بعد از فروپاشی شوروی, اولاً روس تبارها متوجه شده اند که قدرت چانه زنی محدودی در جمعیت آذری زبان دارند و ثانیاً آذری زبان ها به فکر خالص تر کردن هویت جمعیتی خود افتاده اند.
افزایش جمعیت در کشور آذربایجان مهمترین عامل کاهش وزن حاکمیتی این جمهوری بوده است. از آنجایی که آذربایجان یک خام فروش نفتی به حساب می آید, لذا نمی تواند از فاکتور جمعیت خود استفاده مفید نماید.

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODg4NA


امواج متلاطم جامعه سیاسی آذربایجان (شاخص پایداری حاکمیت جمهوری آ

امواج متلاطم جامعه سیاسی آذربایجان (شاخص پایداری حاکمیت جمهوری آذربایجان)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - جمهوری آذربایجان یک حکومت 26 ساله با شاخص پایداری حاکمیت  6.79 دارد. این عدد برابر با سایر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی و پایین تر از همسایگانی چون ایران و ترکیه است. کشورهایی که از شاخص پایداری پایین حاکمیت برخوردارند از عدم ثبات سیاسی, عدم توسعه مفهوم منافع ملی, فساد اداری و سیاسی رنج می برند. لازم به توضیح است جامعه سیاسی حاضر در این سرزمین تاکنون نتوانسته یک هویت مستقل سیاسی- فرهنگی برای خود تعریف نماید به همین دلیل می توان جامعه سیاسی جمهوری آذربایجان را یک جامعه سیاسی تازه تاسیس به حساب آورد که به دلیل عدم وجود سوابق تاریخی در تاسیس یک حکومت یکپارچه, از تحلیل پذیری تاریخی پایینی برخوردار است.  آذربایجان به دلیل واقعیت های ژئوپلتیک خود هیچگاه نمی تواند الگوی وابستگی را به الگوی استقلال تبدیل کند زیر آذربایجان یک کشور محصور در خشکی به حساب می آید که یا باید از طریق ایران و یا ترکیه و روسیه و گرجستان به آب های آزاد راه یابد.
همچنین می توان گفت جامعه آذری از لحاظ سیاسی بسیار پرتنش و تغییر پذیر است و تاکنون عمر حکومت ها و نظام های سیاسی در این جمهوری کمتر از عمر انسان ها بوده است. شاید علت اصلی این واقعه آن است که آذری ها توانایی تعریف یک الگوی مشخص را ندارند. آنها باید تصمیم بگیرند آذری, ایرانی یا ترک تبارند؟ مطالعات قوم شناسی نشان می دهد هیچگاه آذری ها که سلجوقی تبار به حساب می آیند, هویتی غیر ایرانی نداشته اند. الگوهایی که خارج از این واقعیت تعریف شوند باعث عدم ثبات جامعه سیاسی در آذربایجان می شود. آذری ها اگر به عقبه تاریخی خود نگاه نمایند در میابند که هرگاه در جامعه ایرانی حظور داشته اند توانسته اند نقش تاثیرگذاری در منطقه خاورمیانه داشته باشند. به گونه ای که در قرون اخیر غالب پادشاهی های ایران با محوریت آنها شکل گرفته و حتی تا هند نیز گسترده شده است. البته مراد از این بحث آن نیست که صحبت از الحاق مجدد آنها به ایران مطرح شود بلکه آنها می توانند به عنوان کشوری مستقل و در یک اتحاد پایدار با جمهوری اسلامی ایران همه باعث افزایش توانایی های ایران شوند و هم توانایی های خود را به طور چشمگیری افزایش دهند.
در این راستا یکی از کلیدی ترین ضعف های حکومت جمهوری آذربایجان را می توان عدم وجود تجربه سیاسی به حساب آورد. آذری ها سال های زیادی است که آرزوی استقلال داشته و برای تحقق آن مبارزه کرده اند اما کمتر از 27 سال است که مستقلاً روی پای خود ایستاده اند. از سویی می توان از یک نقطه نظر تاریخی از اصلی ترین علل عدم شکل گیری جامعه سیاسی در آذربایجان را درهم تنیدگی جمعیتی و مذهبی با ایرانی ها و ترک تبار بودن اکثریت سیاسیون و پادشاهان ایران به حساب آورد. به گونه ای که در ادوار گذشته, آنها میان اینکه بخشی از ایران بوده و یا تمام ایران را داشته باشند مردد بوده اند. از طرفی علاقه آذری ها به وابستگی به ترکیه و روسیه نیز مانع از تعریف یک هویت مستقل می شود.
همچنین اروپایی ها به اتفاق اسرائیل تلاش زیادی برای تعریف یک الگوی سیاسی – فرهنگی غیر ایرانی برای آذری ها دارند. هر چند که این اقدام هزینه زیادی برای جمهوری اسلامی ایران دارد اما هر وقت بلشویک ها توانستند موفق به ایجاد تغییر شوند, حتماً اینان هم موفق به تغییر خواهند شد. آذری ها نه به خاطر تکنولوژی و اقتصاد بلکه به خاطر فرهنگ و نژاد خود ایرانی به حساب می آیند و این دو مقوله را می توان واقعیت هایی تغییرناپذیر به حساب آورد.

ناگفته نماند که آذری ها هیچگاه نتوانسته اند یک اقتصاد تولیدی را تجربه نمایند. نفت می توانست فرصت خوبی برای توسعه زیرساخت ها در آذربایجان به حساب آید اما در حقیقت فقط باعث متوقع شدن دولت و جمعیت آذربایجان شده است. چنین توقعاتی جامعه سیاسی متلاطم آذربایجان را متلاطم تر می کند. زیرا توقعاتی برای جمعیت حاضر ایجاد می کند که تاب و توان تحمل سختی های دهه 90 میلادی آذربایجان را نخواهد داشت. آذربایجان اقتصاد آسیایی و آرزوهای اروپایی دارد. قشر متجدد آن می خواهند مدرنیسم اروپا را تجربه نمایند در حالی که ساختار فعلی سیاسی نمی تواند امری کافی برای آن باشد. البته هر چه از عمر حاکمیت آذربایجان می گذرد تنش حاصل از کاستی های اقتصادی کنترل می شود اما این امر نمی تواند تنش  های آتی را محو نماید.
همانند اکثر کشورهای شوروی سابق, آذربایجان نیز از طریق ثبات و تغییرناپذیری طبقه حاکم به دنبال افزایش پایداری حاکمیت خود است. این رویه برای داشتن کارایی لازم, نیازمند بحران زایی های مصنوعی و یا سرکوب های حساب شده است. همچنین می توان القاء ترس از ایران, ارمنستان, مذهب شیعه و... را در همین راستا تعریف کرد.

 

میثم آرائی درونکلا، عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODc4MA


شاخص سرانه بودجه جمهوری آذربایجان و اثر آن در وزن سیاسی و وزن حا

شاخص سرانه بودجه جمهوری آذربایجان و اثر آن در وزن سیاسی و وزن حاکمیتی این کشور

**توجه** "شاخص سرانه بودجه" با "سرانه بودجه" متفاوت است. شاخص سرانه بودجه عددی میان یک تا 100 است امٌا سرانه بودجه بر حسب دلار محاسبه می شود.

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS- همانگونه که در نمودارهای ذیل مشخص است بودجه جمهوری آذربایجان، بعد از یک رشد چشم‌گیر در سال 2007 میلادی که ناشی از فروش نفت از طریق خط لوله( باکو-تفلیس-جیهان) بود، تقریبا به حداکثر اندازه و پتناسیل خود رسیده است. طبیعی است که می‌توان اثر این موضوع را در وضعیت و معیشت، کار، رفاه، خدمات، زیرساخت‌ها و همه بخش‌های مالی و غیرمالی این جمهوری مشاهده نمود. اما باید توجه داشت که به علت نفتی بودن بودجه آذربایجان، طبیعتا سرانه بودجه این جمهوری و میزان آن نیز به شدت در نوسان است. با بررسی سرانه بودجه آذربایجان در سال‌های اخیر، خواهیم دید که نوسان بسیار شدیدی در سال 2009 میلادی در بودجه این جمهوری مشاهده می‌شود که طبیعتاً بر سرانه بودجه آن نیز تاثیر قابل توجهی داشته است.

این جمهوری توانسته بود سرانه بودجه هر شخص را از 100 دلار در سال 97 میلادی به سرانه 2800 دلار به ازای هر نفر در سال 2008 میلادی برساند. در این زمان میزان افراد غیر فعال در این جمهوری 53% درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌داد. ناگهان با بروز بحران‌های سال 2008، شاخص سرانه بودجه در این جمهوری فرو ریخت و از 2800 دلار در سال 2008 به 2000 دلار در سال 2009 رسید. اما بعد از آن و با اصلاحات اقتصادی, رشد چشم‌گیری در این شاخص‌ها صورت گرفت. این عدد در سال 2010 به سطح سال 2008 صعود کرده و شاهد سرانه بودجه 2700 دلار در آن سال و سرانه 3200 دلاری در سال 2011 می‌باشیم که در تاریخ آذربایجان بی‌نظیر است. اما بر خلاف انتظارها این ایام رویایی برای اقتصاد آذربایجان به درازا نکشید و نزدیک به سه سال این عدد بر روی 3100 دلار ماند.

 هر چند که این عدد یک رکورد خوب برای آذربایجان به حساب می‌آید اما با بهترین وضعیت آن سال‌ها در جهان فاصله جدی داشت. به عبارتی سرانه بودجه آذربایجان در سال 2014، 16.5 برابر، در سال 2013، 16 برابر و در سال 2013 و 2012، نزدیک به 15.5 برابر با بهترین شاخص‌های جهان فاصله داشته است. یعنی بعد از سال 2009، از ایده‌آل‌ترین وضعیت سرانه بودجه در جهان، هر ساله سقوط کرده و تنها در سال 2013 میلادی بود که با کسب شاخص 6.5 از 100، توانسته بود کمترین فاصله را با بهترین شاخص در جهان داشته باشد.

بدین ترتیب, با توجه به نمودارهای موجود می‌توان گفت بودجه و سرانه بودجه آذربایجان در یک وضعیت بحرانی قرار دارد. زیرا از سال 2014 و با سقوط قیمت نفت، هر ساله از بودجه آذربایجان و سرانه آن کاسته شده و در سال 2016 میلادی این عدد به طرز ناباورانه به عدد 1100 دلار سقوط کرده است. دقیق‌تر آنکه با توجه به سقوط میزان بودجه آذربایجان به اندازه 63% ظرف 2 سال, باید حدس زد که آذربایجان با چه وضعیت اسفباری در حوزه اقتصاد دولتی روبرو است. حتی این تنش‌ها به سرانه تولید ناخالص داخلی این جمهوری نیز منتقل شده است. زیرا نمودارها نشان می‌دهند که سرانه تولید ناخالص داخلی از 8000 دلار در سال 2014 به 3800 دلار در سال 2016 سقوط نموده که تقریباً برابر با اندازه آن در سال 2006 میلادی است. لذا می‌توان ادعا کرد نفت و نوسان آن باعث گردیده است که از حیث منابع مالی, آذربایجان به 10 سال عقب‌تر از زمان حال برگردد و شاید بتوان گفت که اگر نفت نباشد، آذربایجان باید با خیلی از امکانات جهان مدرن خداحافظی نماید.

با بررسی نمودارهای ذیل که جایگاه سرانه بودجه و سرانه تولید ناخالص داخلی را نمایش می‌دهند خواهیم دید که در سال 2016 میلادی، به ازای هر 1000 دلاری که این جمهوری برای هر نفر از جمعیت خود هزینه کرده است، عددی نزدیک به 3850 دلار تولید ناخالص داخلی خلق، گردیده است. این نسبت در سال 2015 به ازای هر 2150 دلار، 5900 و در سال 2014 به ازای هر 3000 دلار، 8000 دلار بوده است. همانگونه که در نمودار فوق مشخص است این نسبت هر سال کاهش یافته است. هر چند که بخش بزرگی از اقتصاد آذربایجان دولتی بوده و این نسبت انعکاس ضعیفی در بخش خصوص آذربایجان دارد و نمی‌توان ملاک کاملی از وضعیت بازار در آذربایجان باشد، اما می‌تواند دورنمای اقتصادی این جمهوری را روشن نماید.

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODcyNw


تحلیل نوسانات بودجه جمهوری آذربایجان و آثار سیاسی آن

تحلیل نوسانات  بودجه جمهوری آذربایجان و آثار سیاسی آن

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - در دوران حاضر، یکی از مهم‌ترین شاخص های ارزیابی کشورها و نیز عرصه رقابت کشورها موضوع اقتصاد است. قابلیت و توانایی کشورها و اتباع آن نیز ارتباط تنگاتنگی با سرانه بودجه‌ای که دولت برای آنها هزینه می‌نماید دارد. چرا که از این طریق سطح و اندازه رفاه و خدمات ارائه شده به مردم و نیز راندمان اقتصادی مردم قابل اندازه‌گیری است.در دوران حاضر، یکی از مهم‌ترین شاخص های ارزیابی کشورها و نیز عرصه رقابت کشورها موضوع اقتصاد است. قابلیت و توانایی کشورها و اتباع آن نیز ارتباط تنگاتنگی با سرانه بودجه‌ای که دولت برای آنها هزینه می‌نماید دارد. چرا که از این طریق سطح و اندازه رفاه و خدمات ارائه شده به مردم و نیز راندمان اقتصادی مردم قابل اندازه‌گیری است.

همانگونه که در نمودار ذیل مشخص است بودجه جمهوری آذربایجان، بعد از یک رشد چشم‌گیر در سال 2008 میلادی که ناشی از فروش نفت از طریق خط لوله ( باکو-تفلیس-جیهان) بود، تقریبا به حداکثر اندازه و پتناسیل خود رسیده است. طبیعی است که می‌توان اثر این موضوع را در وضعیت و معیشت، کار، رفاه، خدمات، زیرساخت‌ها و همه بخش‌های مالی و غیرمالی این جمهوری مشاهده نمود. بر اساس نمودار های ذیل, همانطور که مشاهده می‌شود، رشد بودجه به معنای رشد سرانه بودجه نیز است.

اما باید توجه داشت که به علت نفتی بودن بودجه آذربایجان، طبیعتا سرانه بودجه این جمهوری و میزان آن نیز به شدت در نوسان است. با بررسی سرانه بودجه آذربایجان در سال‌های اخیر، خواهیم دید که نوسان بسیار شدیدی در سال 2009 میلادی در بودجه این جمهوری مشاهده می‌شود که طبیعتاً بر سرانه بودجه آن نیز تاثیر قابل توجهی داشته است.

این جمهوری توانسته بود سرانه بودجه هر شخص را از 100 دلار در سال 97 میلادی به سرانه 2800 دلار به ازای هر نفر در سال 2008 میلادی برساند. در این زمان میزان افراد غیر فعال در این جمهوری 53% درصد از کل جمعیت را تشکیل می‌داد. ناگهان با بروز بحران‌های سال 2008، شاخص سرانه بودجه در این جمهوری فرو ریخت و از 2800 دلار در سال 2008 به 2000 دلار در سال 2009 رسید.

اما بعد از آن و با اصلاحات اقتصادی, رشد چشم‌گیری در این شاخص‌ها صورت گرفت. این عدد در سال 2010 به سطح سال 2008 صعود کرده و شاهد سرانه بودجه 2700 دلار در آن سال و سرانه 3200 دلاری در سال 2011 می‌باشیم که در تاریخ آذربایجان بی‌نظیر است. اما بر خلاف انتظارها این ایام رویایی برای اقتصاد آذربایجان به درازا نکشید و نزدیک به سه سال این عدد بر روی 3100 دلار ماند.

 هر چند که این عدد یک رکورد خوب برای آذربایجان به حساب می‌آید اما با بهترین وضعیت آن سال‌ها در جهان فاصله جدی داشت. به عبارتی سرانه بودجه آذربایجان در سال 2014، 5/16 برابر، در سال 2013، 16 برابر و در سال 2013 و 2012، نزدیک به 5/15 برابر با بهترین شاخص‌های جهان فاصله داشته است. یعنی بعد از سال 2009، از ایده‌آل‌ترین وضعیت سرانه بودجه در جهان، هر ساله سقوط کرده و تنها در سال 2013 میلادی بود که با کسب شاخص 5/6 از 100، توانسته بود کمترین فاصله را با بهترین شاخص در جهان داشته باشد.

بدین ترتیب, با توجه به نمودارهای موجود می‌توان گفت بودجه و سرانه بودجه آذربایجان در یک وضعیت بحرانی قرار دارد. زیرا از سال 2014 و با سقوط قیمت نفت، هر ساله از بودجه آذربایجان و سرانه آن کاسته شده و در سال 2016 میلادی این عدد به طرز ناباورانه ای به عدد 1100 دلار به ازای هر نفر  سقوط کرده است. دقیق‌تر آنکه با توجه به سقوط میزان بودجه آذربایجان باید حدس زد که آذربایجان با چه وضعیت اسفباری در حوزه اقتصاد دولتی روبرو است. حتی این تنش‌ها به سرانه تولید ناخالص داخلی این جمهوری نیز منتقل شده است. زیرا نمودارها نشان می‌دهند که سرانه تولید ناخالص داخلی از 8000 دلار در سال 2014 به 3800 دلار در سال 2016 سقوط نموده که تقریباً برابر با اندازه آن در سال 2006 میلادی است.

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODY3MA


رویاهایی که با نفت به آتش کشیده شد.... (تحلیل وزن سیاسی و وزن ح

رویاهایی که با نفت به آتش کشیده شد....

(تحلیل وزن سیاسی و وزن حاکمیتی جمهوری آذربایجان)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – جمهوری آذربایجان را می توان از جمله کشورهایی به حساب آورد که بعد از فروپاشی شوروی سابق, مسیر تبدیل شدن به یک کشور قدرتمند اقتصادی را با شیب تندی طی کرده است. این جمهوری از جمله کشورهایی به حساب می آید که دارای اقتصاد نفتی بوده و بخش مهمی از بودجه دولتی این کشور ریشه در درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز دارد. از طرفی کشورهای اروپایی و ترکیه نیز حساب ویژه ای بر روی منابع و معادن فسیلی این جمهوری باز کرده و این امر باعث گردید که از سال 2006 میلادی شاهد رشد چشمگیر درآمدهای ارزی این کشور باشیم. همچنین می توان اذعان داشت که این جمهوری ایده ها و آرزوهای بزرگی را در ذهن خود می پروراند تا از این طریق بتواند به یک کشور مرفه اروپایی بدل شود. در واقع با توجه به ظرفیت های سرزمینی و جمعیتی این جمهوری داشتن چنین آرزویی خالی از هر گونه ایراد است.

اما به ناگهان شاهد هستیم که در سال 2015 میلادی قیمت نفت با سقوط فاجعه باری روبرو می شود که تاثیرات این امر بر روی اقتصاد آذربایجان چندین برابر بیشتر از بحران های مالی سال 2008 میلادی بوده است. از طرفی این کشور شاهد اوج گیری مجدد بحران قره باغ است و این امر تاثیرات مخربی بر روی وزن سیاسی و وزن حاکمیتی این جمهوری گذاشته است. اینفوگرافی فوق به خوبی روند نوسانات وزن حاکمیتی جمهوری آذربایجان را به نمایش می گذارد.

 

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODYzNQ