سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

نکات حقوق بین الملل، دریای خزر - مواضع کشورهای حاشیه دریای خزر د

ن

نکات حقوق بین الملل، دریای خزر

مواضع کشورهای حاشیه دریای خزر در مورد تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – عملاً چهار کشور خزری تشکیل شده از تجزیه شوروی سابق به موافقت های کلی و حتی جزئی در رابطه با تحدید حدود فلات قاره (بستر و زیر بستر) رسیده اند.

تحدید حدود فلات قاره بر خلاف تحدید حدود سطح و عمق آب یک امر کاملاً وابسته به موقعیت سرزمینی کشورهاست.

در سال 1998 میلادی بر اساس موافقتنامه " تحدید حدود بستر شمالی دریای خزر  به منظور تعیین حقوق حاکمه استخراج مواد معدنی زیرزمینی" و به موجب پروتکل سال 2002 مربوطه به "تحدید حدود بخش شمالی دریای خزر" منطقه فلات قاره یا بستر بخش مشترک میان روسیه و قزاقستان تحدید حدود گردید.

در سال 2003 میلادی به موجب موافقتنامه" نقاط اتصال مربوط به تحدید حدود مناطق مجاور بستر و زیر بستر دریای خزر" منطقه سه جانبه میان آذربایجان، قزاقستان و روسیه تحدید حدود گردید.

در سال 2001 میلادی به موجب موافقتنامه "تحدید حدود کف دریای خزر" و به موجب پروتکل سال 2003 مربوطه به "تحدید حدود بستر دریای خزر" منطقه فلات قاره یا بستر مشترک میان آذربایجان و قزاقستان تحدید حدود گردید.

در سال 2002 میلادی بر اساس موافقتنامه " تقسیم مناطق مجاور بستر دریای خزر" منطقه فلات قاره یا بستر مشترک میان آذربایجان و قزاقستان تحدید حدود گردید.

نکات قابل توجه:

1 : در موافقتنامه ها و پروتکل های صورت گرفته مبنای تحدید حدود فلات قاره خط میانه عنوان شده است.

2: در موافقتنامه میان روسیه و قزاقستان علاوه بر استناد به خط میانه تکیه بر اصل انصاف مبنای تحدید حدود بوده است.

3: در اجرای موافقتنامه های منعقد شده مبنای محاسبه خط ساحلی خط صاف است و این یک نکته کلیدی است که باید مورد توجه قرار گیرد. دلیل این امر نیز صاف بودن خط میانه میان طرفین است که با الگوی پیچش سواحل منطبق نیست.

4: ماده 1 موافقتنامه میان روسیه و آذربایجان شیوه و مبنای تحدید حدود را بر اساس اصول حقوق بین الملل مقرر می نماید.

 

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTc1OA


ظرفیت ها و پتانسیل های توریستی و گردشگری کشورهای منطقه خزر

 ظرفیت ها و پتانسیل های توریستی و گردشگری کشورهای منطقه خزر

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر IIKSS - سفر و گردشگری یکی از بخش‌های کلیدی توسعه اقتصادی در جهان است. گردشگری حدود 10 درصد از کل تولید ناخالص داخلی در جهان را به خود اختصاص داده است و تقریبا یک دهم مشاغل دنیا محسوب می‌شود.

امروزه صنعت گردشگری بخش اعظمی از درآمدهای اقتصادی کشورها را تامین می‌کند و جایگاه ویژه‌ای در بودجه دولت‌ها دارد. صنعت گردشگری علاوه بر این صنایع دیگر را نیز درگیر خود می‌کند و باعث رونق بخش‌های دیگر و زیرشاخه‌های اقتصادی می‌شود و می‌توان گفت نقش یک کاتالیزور را در چرخه صنعت ایفا می‌کند. این صنعت پویا صنایع خدماتی همچون حمل و نقل (خطوط هوایی، دریایی، ریلی، جاده‌ای) خدمات اقامتی( هتل‌ها، استراحت‌گاه، پارک‌های تفریحی، مراکز خرید، سالن‌های موسیقی و ...) و همچنین رونق بازار(خرید سوغاتی) را با خود همراه ساخته است. همانگونه که در سطور پیشین به آن اشاره شد، دولت‌ها توجه ویژه‌ای به پتانسیل‌های گردشگری و توریسم دارند. از جمله بهترین و جذابترین مناطق گردشگری در دنیا، دریای خزر معرفی شده است. منطقه خزر از جمله مناطقی است که تقریبا تمامی اقلیم‌های آب و هوایی را در خود جای داده است. مناطقی همچون سرد و یخزده شمال، منطقه جلگه‌ای و دلتایی ولگا، منطقه خشک و کویری در قمست شرقی و صحرای قره قوم، مناطق معتدل و مرطوب در قسمت جنوبی و جنوب غربی خزر و شمال ایران و آذربایجان که جنگل‌های انبوه را در اختیار دارند. با توجه به پتانسیل‌های موجود کشورهای حاشیه‌ای این پهنه آبی نیز طی سال‌های اخیر تدابیری را در راستای جذب بیشتر گردشگر اتخاذ و هزینه‌های هنگفتی را برای رونق این صنعت صرف کرده‌اند تا از مسابقه جذب توریسم عقب نمانند. اقداماتی همچون ایجاد جزایر مصنوعی، ساخت هتل‌های بزرگ، برج‌های بسیار بلند بعنوان نماد کشور، اماکن تفریحی و رفاهی مطابق با استانداردهای روز دنیا و ... توسط کشورهای منطقه خزر صورت گرفته است که در ذیل به آنها اشاره و ظرفیت و پتانسیل‌ها، موانع گردشگری، نقاط ضعف و قوت و ... تشریح خواهد شد:
ترکمنستان:
دولت عشق‌آباد طی سال‌های اخیر با کمک ترکیه توانسته است جهش خوبی در بخش توریسم و گردشگری داشته باشد. از سال 2007 منطقه ملی گردشگری آوازه در ترکمنستان طراحی و عملیات اجرایی آن نیز آغاز گردید و در حال حاضر به عنوان منطقه‌ای جذاب برای گردشگران منطقه خزر و سایر کشورها تبدیل شده است و از آن بعنوان نگین سواحل شرقی در دریای خزر یاد می‌شود. این منطقه گردشگری بالغ بر 5 هزار هکتار می‌باشد که حدود 26 کیلومتر از سواحل دریای خزر را به خود اختصاص داده است و ظرفیت پذیرش آن 80 هزار گردشگر عنوان شده است که با هزینه‌ای بالغ بر 2 میلیارد دلار بنا گردید و در حال حاضر فاز یک آن تکمیل شده است. در این منطقه گردشگری حدود 30 هتل و سایر امکانات تفریحی همچون پارک‌های آبی، قایق‌های تفریحی، ورزش‌های آبی و ... مطابق با استانداردهای بین‌المللی ایجاد شده است و دولت عشق‌آباد در نظر دارد بر تعداد این اماکن در راستای جذب بیشتر گردشگر بیافزاید و علاوه بر این تاسیسات و مجتمع‌های ورزشی را نیز ایجاد نماید. ترکمنستان همچنین در راستای ارتقاء صنعت گردشگری توجه ویژه‌ای به صنعت حمل و نقل نمود. این کشور فرودگاه بزرگ و بین‌المللی در عشق‌آباد را مورد بهره‌برداری قرار داد و پرواز‌های داخلی را جهت دسترسی راحت‌تر و بهتر به منطقه آوازه را مدیریت کرده است.
قزاقستان:
دولت آستانه در تلاش است تا خوشه‌های اقتصادی امیدوار کننده‌ای را فراتر از منابع طبیعی برای جذب گردشگران خارجی اجرا نماید که یک مورد از آن صنعت گردشگری است. قزاقستان در حال آماده‌سازی منطقه‌ای است که از سال 2008 طرح بزرگ ساحلی "کندرلی" در استان مانگیستائو را اجرا کرده است و مراحل پایانی خود را سپری می‌کند. در این منطقه 25 هتل تفریحی، خانه‌های لوکس ویلایی، پارک‌های تفریحی، زمین‌های ورزشی همچون گلف، قایق‌های تفریحی و سایر خدمات گردشگری در نظر گرفته شده است. این پروژه حدود 5/2 میلیارد دلار هزینه داشته است. علاوه بر این حدود 6/5 میلیارد دلار سرمایه خارجی در جهت تکمیل طرح‌های مختلف از سوی شرکت‌های خارجی دریافت کرده است. قزاقستان همچنین در راستای جذب بیشتر گردشگران و ثروتمندان وعده حمام خاویار را تبلغ می‌کند. این مرکز تا سال 2020 به پایان می‌رسد که سالانه نیم میلیون گردشگر را پذیرا خواهد بود. طرح تسهیلات صدور ویزا برای چندین کشور بصورت یک طرح آزمایشی اجرا گردید وقرار است توسط دولت بررسی گردد و این اقدام در راستای تلاش دولت برای جای گرفتن این کشور در نقشه گردشگری جهان می‌باشد.
آذربایجان:
باکو نیز همانند سایر کشورهای حوزه خزر در راستای جذب گردشگر برنامه‌ریزی‌های بلند مدتی انجام داده است و با الگوی برداری از کشور امارات، در سواحل خزر اقدام به توسعه صنعت گردشگری نموده است. درآمد هنگفت حاصل از نفت طی سال‌های اخیر که پس از ایجاد خط لوله باکو-تفلیس-جیهان جهش چشم‌گیری داشت. همین مسئله مقامات این کشور را مجاب نمود تا بخش اعظمی از درآمدهای حاصل شده را صرف صنعت سودآوری نمایند به همین دلیل ایجاد منطقه ویژه گردشگری در دستور کار آنها قرار گرفت. پروژه عظیم "جزایر خزر" که در آن 41 جزیره مصنوعی به وسعت 25 هکتار ایجاد می‌گردد و ساخت بلندترین برج جهان به ارتفاع 1050 متر می‌باشد و 27 درصد بزرگتر از برج خلیفه دبی است توسط آذربایجان برنامه‌ریزی و در حال اجراست. علاوه بر این هتل‌ها، ساختمان‌های بلند، آسمان‌خراش‌های دیگری نیز در این منطقه ساخته خواهد شد و ایجاد مراکز خرید، دانشگاه، بیمارستان و پیست‌های مختلف اتومبیل‌رانی نیز در این کشور و نزدیکی سواحل خزر ساخته خواهند شد. از این نکته غافل نمی‌شویم که آذربایجان به مراتب شرایطی بهتر و مساعدتر نسبت به ترکمنستان و قزاقستان و حتی ایران دارد. معماری‌های سنتی اسلامی، تنوع فرهنگ، صنایع دستی، غذاهای سنتی، چشم‌اندازهای جغرافیایی و طبیعی و همچنین تنوع زیستی در این کشور وجود دارد که برای گردشگران جذاب است. از دیگر خصایص منحصر به فرد آذربایجان نزدیکی آن به کشورهای اروپایی است که سیل گردشگران را روانه این کشور کرده است و از این نظر به همراه روسیه منحصر به فرد می‌باشند. آذربایجان سالانه پذیرای حدود 5/2 میلیون گردشگر خارجی است که اخیرا هجوم گردشگران کشورهای عربی به این منطقه به صورت قابل توجهی افزایش یافته است.
روسیه:
صنعت گردشگری روسیه یکی از عوامل مهم و منبع قابل توجه درآمدهای این کشور به شمار می‌رود که باعث رونق اقتصادی این کشور نیز شده است و سهم این صنعت در تولید ناخالص داخلی بسیار بالاست و نسبت به سایر بخش‌های اقتصادی وضعیت رو به رشدی دارد و حدود 5 الی 6 میلیون شغل  مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده است سواحل دریای خزر در بخش‌های شمالی و در کشور روسیه جاذبه‌های گردشگری بالقوه‌ای دارد که در فصول سرد و گرم جذابیت خاص خود را داراست. از جمله مناطق زیبا در سواحل خزر و بخش روسیه منطقه دربند در استان داغستان می‌باشد. این شهر تاریخی با قدمت چندین هزار ساله (بیش از 5 هزار سال) و با حفظ بافت و هویت سنتی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است و از نمادهای ساسانیان بشمار می‌رود. جالب است بدانید معماری، فرهنگ و حتی هویت ایرانی-اسلامی، مساجد، امکان تاریخی همچون قلعه‌ها در این شهر وجود دارد که باعث جذب گردشگران بیشماری شده است. البته فراموش نمی‌کنیم که در فصول سرد بخش‌ها شمالی دریای خزر بدلیل عمق کم غالبا یخ زده هستند ولیکن با این وجود اماکن رفاهی و تفریحی و اقامتی در سواحل بخش شمالی دریا برای جذب توریست تعبیه شده‌اند. از عمده دلایلی که مسکو نتوانسته یا بهتر آنکه نخواسته است مانند سه کشور ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان در سواحل خزر برای جذب توریست سرمایه‌گذاری نماید وجود سرما و دگر سو اماکن توریستی و تفریحی متعددی است که در این کشور وجود دارد. هر چند مسکو در بخش ساخت و ساز در سواحل کم‌کاری کرده است ولیکن از سوی دیگر با خرید کشتی‌های کروز همانند کشورهای شیخ نشین عربی حاشیه خلیج فارس از آن در راستای جذب توریست در دریای خزر استفاده می‌کند.
ایران:
با تمام تفاسیری که در رابطه با گردشگری وجود دارد می‌توان گفت به دریای خزر در بخش‌های ایران توجه چندانی به آن نشده و یا اینکه در مقایسه با سواحل و جزایر جنوبی کشور کمتر مورد اقبال قرار گرفته است و این در حالیست که سیل گردشگران داخلی اغلب متوجه استان‌های شمالی و حاشیه دریای خزر می‌باشد که آمارهای موجود منتشر شده از سوی سازمان گردشگری در عید نوروز و فصل تابستان نشان از خاص بودن این منطقه دارد. حال سوال اینجاست با توجه به اینکه سه استان شمالی پذیرای انبوهی از مسافران و گردشگران داخلی و حتی خارجی هستند چرا به آنها توجه نشده است که در ذیل به آن پاسخ می‌دهیم:
1- دولت‌ها رغبتی به سرمایه‌گذاری در این سه استان ندارند و شاید دلیل اصلی آن است که با امکانات حداقلی موجود شاهد آن هستند که انبوهی از مسافران و گردشگران داخلی و خارجی ازاین مناطق بازدید می‌کنند و لزومی برای سرمایه‌گذاری بیشتر نیست.
2- فرهنگ و مذهب: از جمله مسائل مهمی است که صنعت گردشگری در ایران را تحت تاثیر خود قرار داده است. با در نظر گرفتن پتانسیل گردشگری و توریستی در سطح جهانی خواهیم دید که اکثر کشورهای توریست پذیر بدلیل نداشتن جاذبه‌های گردشگری یا بهتر آنکه به منظور جذب بیشتر گردشگران از جذابیت‌های دیگری بهره می‌برند که با فرهنگ و مذهب اسلامی در تضاد می‌باشد. قابل کتمان نیست که بخش اعظمی از گردشگران تمایل چندانی به جاذبه‌های تاریخی ندارند و اکثر توریست‌ها اماکنی را برای سفر انتخاب می‌کنند که چند صباحی را در آنجا خوشگذرانی نمایند. تردیدی نیست که کشورهای همچون تایلند و ترکیه و ... مورد توجه گردشگران خواهد بود.
با تمام تفاسیر و مواردی که در سطور پیشین به آنها پرداخته شد باید گفت حضور و جذب گردشگران و توریست یکی از مهمترین مقوله‌هایی است که کشورهای منطقه خزر به صورت خاص آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان بر روی آن برنامه‌ریزی‌های بلند مدت کرده‌اند و هر یک سعی دارد خود را در منطقه اوراسیا برند نمایند که این موضوع از سوی آذری‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. فراموش نکنیم که حضور حتی یک گردشگر چه داخلی و خارجی همراه با سود خالص است که باید آنرا غنیمت شمرد. در واقع کلیه خدمات ارائه شده به گردشگر و حضور او در بازارها بدون هیچ هزینه‌ای انجام می‌شود و هرگونه خدمات نیز با سود همراه است. با توجه به این مسئله مهم و رونق صنعت گردشگری در سراسر دنیا، نیازمند آن است تا مناطق شمالی که سالانه پذیرای تعداد بیشمار مسافران است مورد توجه مقامات استانی و دولتی قرار گیرد تا علاوه بر خدمت رسانی به گردشگران و توریست‌ها به اقتصاد این منطقه کمک شایانی گردد.

قاسم عزیزی، عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTc0Mg


سناریوی آمریکا و متحدین غربی آنها در منطقه خزر: تبدیل کشورهای خز

 سناریوی آمریکا و متحدین غربی آن‌ها در منطقه خزر: تبدیل کشورهای خزری به شرکایِ غرب، دشمنانِ ایران و مخالفانِ روسیه با سلاحِ انرژی

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - علیرغم اخبار پر سر و صدا در مناطق مختلف دنیا که تمام توجهات را به سمت خود جلب و جذب کرده‌اند، دریای خزر همچنان مهم‌ترین منطقه ژئوپلیتیک در دنیا و محل تلاقی منافع بسیاری از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تلقی می‌گردد. شرایط در منطقه خزر از این جهت منحصر به فرد و خاص تصور می‌شود که منافع بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به شکل تنگاتنگی هم در حوزه انرژی و هم در حوزه امنیت به یکدیگر پیوند خورده است و ایران، روسیه، چین، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا از جمله برجسته‌ترین این بازیگران هستند. مبارزه پیدا و پنهانی بین این قدرت‌های بزرگ برای کنترل بر منابع انرژی دریای خزر در حال انجام است که در حال حاضر یکی از عناصر اصلی موثر در مناسبات بین المللی بوده و به شکل قابل توجهی بر توازن قوا در بازار جهانی تاثیر می‌گذارد.

ارسال پیامی از سوی رئیس جمهور آمریکا "دونالد ترامپ" برای شرکت کنندگان در کنفرانس "نفت و گاز خزر" که در 12-11 خرداد در باکو برگزار شده بود، از مصادیق بارز و عینی جایگاه و موقعیت ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی ممتاز و منحصر به فرد منطقه خزر و مبارزه پیرامون آن است. "ترامپ" در این پیام به دو موضوع مهم اشاره نمود؛ او در وهله اول اظهار کرد که آمریکا به حمایت قاطع خود از کریدور گازی جنوبی، یعنی از مسیر انتقال گاز آذربایجان و در صورت موفقیت، گاز ترکمنستان و قزاقستان به بازار اروپا خارج از قلمرو روسیه ادامه می‌دهد. در وهله دوم، او نقش آذربایجان در تقویت امنیت انرژی جهانی و نیز در استخراج و صادرات منابع انرژی خزر را عالی ارزیابی نمود. ضمنا معاون رئیس اتحادیه اروپا در امور انرژی "ماروش شوچوویچ" نیز در پیامی ویدئویی از تعهد و التزام اتحادیه اروپا به کریدور گازی جنوبی که آذربایجان نقشی کلیدی را در آن ایفا می‌کند سخن گفت. او ابراز امیدواری کرد که آذربایجان در سال 2020 وارد اتحادیه اروپا شود. کاخ سفید همچنین به ترکمنستان نیز وعده داد تا از خط لوله ترانس‌خزر حمایت نماید. آمریکایی‌ها همچنین برای اینکه بتوانند کشور خارج از بلوک ترکمنستان را در مدار نفوذ خود قرار دهند، اخیراً هیئتی از این کشور را برای حضور در نشست تجاری ترکمنستان-آمریکا به واشنگتن دعوت کرده بودند.

کشورهای منطقه خزر کاملا محق هستند که برای تامین منابع ارزی خود، منابع انرژی خود را در بازار جهانی به فروش برسانند و حتی ایران و روسیه نیز در چارچوب اصل حسن همجواری و همسایگی، بارها آمادگی خود را برای کمک به کشورهای خزری در این خصوص ابراز داشته‌اند، اما بدیهی است که با توجه به سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه و خودخواهانه برخی کشورهای خزری بدون در نظر گرفتن منافع ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی دیگر کشورهای خزری که پدیده منطقه‌گرایی در منطقه خزر را با چالشی جدی مواجه ساخته‌اند، پیام‌های پی در پی مقامات غربی-آمریکایی به این کشورها به هیچ وجه نمی‌تواند خوشایند و مطلوب روس‌ها و ایرانی‌ها تلقی گردد. به صورت مشخص، پیش از کنفرانس باکو و پیام "دونالد ترامپ"، معاون وزیر امور خارجه روسیه "الکسی مشکوف" از تلاش برخی کشورهای اروپایی برای جلوگیری از اجرای پروژه‌‌های روسیه – خطوط لوله گاز "جریان ترکیه" و "جریان شمالی-2" ابراز نگرانی کرده بود. بنابر اظهارات او، مسکو منتظر تضمین‌های اساسی برای اجرای این پروژه‌ها است تا موضوعی مشابه خط لوله گاز "جریان جنوبی" تکرار نشود. اما علیرغم اصرار و پافشاری مسکو، بروکسل میلی به واگذاری تضمین مورد دلخواه روسیه ندارد.

"کریدور گازی جنوبی" رقیبی جدی برای انتقال گاز روسیه به اروپا و مهم‌تر یک ابزار موثر فشار سیاسی غرب بر مسکو تلقی می‌گردد. موضع آمریکا و کشورهای اروپایی در موضوع "کریدور گازی جنوبی" کاملا منطبق با یکدیگر است. آن‌ها قصد دارند به واسطه اجرایی ساختن این پروژه گران و پرهزینه جایگاه و موقعیت گازپروم به عنوان صادرکننده اصلی گاز به اروپا را به چالش کشیده و از اهمیت ژئوپلیتیکی ایران نیز بکاهند. در چارچوب این پروژه کلان، پروژه‌های گازی متعددی در منطقه خزر بدون حضور بزرگ‌ترین غول‌های گازی جهان یعنی روسیه و ایران در حال انجام است: فاز دوم میدان گازی شاه دنیز در جمهوری آذربایجان، خط لوله قفقاز جنوبی، پروژه خط لوله انتقال گاز ترنس‌آناتولی (TANAP) و خط لوله انتقال گاز ترنس‌آدریاتیک (TAP). بنابر اظهارات اخیر رئیس جمهور آذربایجان "الهام علی‌یف"، 93 درصد پروژه "شاه‌دنیز-2"، 85 درصد خط لوله گاز قفقاز جنوبی که آذربایجان را به گرجستان متصل می‌سازد، 72 درصد پروژه ترنس‌آناتولی که در سال آینده به بهر‌برداری خواهد رسید و 42 درصد خط لوله گاز ترنس‌آدریاتیک به انجام رسیده است.

ایران و روسیه علاقه‌مند به ثبات سیاسی و اقتصادی در منطقه خزر هستند و یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های طولانی‌مدت این دو کشور در منطقه خزر، استفاده از موقعیت جغرافیایی خود برای عبور خطوط مواصلاتی و جریان‌های نفت و گاز و حمل و نقل از قلمرو آن‌ها است، اما این دو کشور با مشکلی عمده و اساسی در منطقه خزر مواجه هستند. در یک سو، ترکیه قرار دارد که مدعی افزایش نقش منطقه‌ای خود به زیان ایران و روسیه می‌باشد و در سویی دیگر، آمریکا است که مدام کشورهای منطقه خزر را برای محدودسازی قابلیت‌ها و ظرفیت‌های ایران و روسیه تشویق می‌کند. آمریکایی‌‌ها و متحدین غربی آن‌ها تلاش می‌کنند منابع هیدروکربنی قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان را از بستر دریای خزر و از طریق آذربایجان، گرجستان و ترکیه، بدون حضور روسیه و ایران به بازارهای جهانی منتقل نمایند.

اما این تنها یک روی سکه است و آمریکایی‌ها و متحدین غربی آن‌ها در ورای پیگیری پروژه‌های انرژی پیشنهادی خود در منطقه خزر دارای اهداف و نیات دیگری نیز هستند. اولا اینکه غربی‌ها به شدت از تشدید حضور و نفوذ روسیه و ایران در مناطق دو سمت دریای خزر واهمه دارند. از این رو تلاش می‌کنند از شیفتگی زایدالوصف و نسنجیده رهبران سیاسی در برخی کشورهای منطقه خزر به حضور در برنامه‌ها و پروژه‌های انرژی سودآور و بین‌المللی کردن اقتصاد کشورهایشان، برای گسترش حضور فیزیکی در منطقه خزر بهره ببرند تا بدین ترتیب فرصت بهتر و بیشتری برای کنترل فعالیت‌ها و اقدامات تهران و مسکو در منطقه داشته باشند. ثانیا اینکه کشورهای منطقه خزر، به صورت خاص آذربایجان و ترکمنستان باید دریابند، در صورتی که به همه تعهدات خود در مقابل غرب در بخش‌های طرح‌ها و پروژه‌های انرژی جامه عمل بپوشانند، توجه و علاقه‌ای که در حال حاضر غربی‌ها به آن‌ها دارند و ابراز می‌کنند، به شکل قابل توجهی کاهش خواهد یافت و این زمانی است که آمریکایی‌ها در ورای کمک به کشورهای منطقه خزر با هدف بین‌المللی کردن اقتصادشان تلاش می‌کنند بر تحولات داخلی سیاسی این کشورها به صورت مستقیم‌تر تاثیر بگذارند. بدون هیچگونه تردیدی تمام حوزه‌های نفت و گاز آذربایجان تحت کنترل غرب و آمریکا قرار دارد.

رئیس سابق برنامه اورآسیایی "موسسه ملی دموکراسی" "نلسون لدسک" در این خصوص اظهار کرده است که پایگاه مطمئنی برای حضور آمریکا در آذربایجان ایجاد شده است و در حال حاضر می‌توان با اطمینان و بدون به‌کارگیری "شیوه‌های انقلابی" اصلاحات، واقعیات سیاسی داخلی جدیدی را در این جمهوری ایجاد نمود. آمریکایی‌ها که خیالشان از وابسته کردن کشورهای خزری به درآمدهای حاصل از فروش انرژی آسوده شده است، می‌کوشند با ابزارهای فشار سیاست خارجی خود نظیر آزادی، دموکراسی و حقوق بشر سناریوی سلطه بر آن‌ها را تکمیل نمایند. بر اساس چنین سناریویی، افزایش تلاش غربی‌ها با هدف همکاری با اپوزیسیون آذربایجان و ارائه کمک‌های بیشتر و گسترده‌تر مالی، سیاسی و تبلیغاتی به آن‌ها امری محتمل خواهد بود.   

و ثالثا اینکه آمریکایی‌ها و غربی‌ها قصد دارند با پیشنهاد طرح‌های متنوع و متعدد به کشورهای منطقه دریای خزر پیرامون انتقال منابع انرژی آن‌ها به بازارهای جهانی قصد دارند این کشورها را در رقابتی سخت و دشوار با یکدیگر قرار دهند تا بدین ترتیب مقدمات ظهور و بروز یکی از مهم‌ترین بهانه‌های میلیتاریزاسیون منطقه خزر را فراهم آورند. در شرایطی که ریسک و خطر وجود معادن مورد دعوا و منازعه در منطقه خزر وجود دارد و در شرایط فقدان رژیم حقوقی دریای خزر، عملا همه کشورهای منطقه در حال تقویت قوای دریایی خود هستند. بدین ترتیب، همان چیزی که غربی‌ها و آمریکایی‌ها به دنبال آن بوده‌‌اند محقق گردید: منشعب شدن کشورهای منطقه خزر. این دو گروه از کشورهای خزری به همکاری نظامی در منطقه با کشورهای دیگر به شکل کاملا متفاوتی می‌نگرند. در یک سو، ایران و روسیه قرار دارند که به صورت مطلق مخالف هرگونه حضور نظامی کشورهای ثالث، به صورت خاص آمریکا در منطقه هستند و در سویی دیگر، سه کشور ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان قرار دارند که بی‌میل به حضور نیروهای نظامی کشورهای فرامنطقه‌ای در خزر نیستند. همه موارد ذکر شده زمانی ملموس‌تر و عینی‌تر جلوه خواهد کرد که این موضوع را نیز در تحلیل‌های خود پیرامون سیاست های آمریکا در منطقه خزر لحاظ نمائیم که آمریکایی‌ها هیچ سود و نفع مستقیمی از انتقال منابع انرژی خزر به بازارهای جهانی نمی‌برند و اجاق‌های مردم این کشور با گاز منطقه خزر روشن نمی‌شوند و انرژی منطقه خزر صرفا به سلاح و ابزاری در دستان واشنگتن با هدف بهره‌برداری‌های سیاسی از آن در این منطقه و اعمال فشار بر تهران و مسکو بدل شده است.   

همه موارد فوق‌الذکر به همراه بسیاری از مسائل و موضوعات دیگر ضمن آسیب رساندن به منافع اقتصادی کشورهای خزری و ناتوان ساختن آن‌ها در تنوع‌بخشی به اقتصادشان که به شکل بیمارگونه‌ای مبتنی بر درآمدهای حاصل از فروش انرژی است، کشورهای خزری را به سمت میلیتاریزاسیون سوق می‌دهند که جز رقابت تسلیحاتی پرهزینه، هیچ چیز مطلوبی برای آن‌ها به ارمغان نمی‌آورد. رقابت اقتصادی قدرت‌های بزرگ در منطقه خزر در شکل تلاش برای کنترل بر کریدورهای حمل و نقل در این منطقه در حال افزایش می‌باشد. اما پشت دسیسه‌های خزری آمریکا و غرب و تلاش آن‌ها برای ایجاد خطوط لوله انتقال انرژی به بازارهای بین‌المللی و کریدورهای حمل و نقل بدون حضور ایران و روسیه سناریوی خطرناکی نهفته است: تبدیل کشورهای منطقه خزر به شرکای غرب، دشمنان ایران و مخالفان روسیه با سلاح انرژی.

بدون تردید، تکیه و توسل آمریکا و اتحادیه اروپا به آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان در تامین امنیت انرژی غرب، منافع روسیه و در میان مدت منافع ایران را با چالشی جدی مواجه خواهد ساخت. اگرچه برای غرب و آمریکا همکاری با کشورهای منطقه خزر در حوزه انرژی بسیار مهم است، اما مهم‌تر آن است که این کشورها را تحت انقیاد خود در آورند. در سناریوی طراحی شده از سوی آن‌ها، کشورهای منطقه خزر باید به شریک آمریکا و غرب، دشمنان ایران و مخالفان روسیه تبدیل شوند. اما سوال مهم اینجا است که آیا ایرانی‌ها و روس‌ها با علم به اصرار غرب و آمریکا بر تشدید حضور و نفوذشان در منطقه خزر و ضمن احترام به منافع کلیدی دیگر کشورهای خزری، برای ایجاد دوگانه‌ای قوی در این منطقه با هدف جلوگیری از گسترش این حضور و نفوذ متقاعد شده‌اند یا خیر. کارشناسان موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر در آینده‌ای نزدیک طی مقاله‌ای در سایت موسسه به این سوال مهم پاسخ خواهند گفت.

محسن حمیدی: کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز، عضو شورای علمی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTczNw


نکات حقوق بین الملل، دریای خزر، آیا دریاهای بسته از داشتن فلات ق

نکات حقوق بین الملل، دریای خزر، آیا دریاهای بسته از داشتن فلات قاره محرومند؟

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – شاید بحث راجع به ماهیت دریا بودن و یا دریاچه بودن و یا دریای بسته و یا دریای محصور بودن دریای خزر بیهوده است. حتی کنوانسیون 1982 حقوق دریاها به کشورهای دارای دریای بسته و نیمه بسته اجازه داده رژیم حقوقی حاکم بر آن را تعیین کنند. لذا می توان گفت از دیدگاه این کنوانسیون لزومی ندارد فلات قاره را منحصر به دریاها بدانیم.

کنوانسیون 1958 فلات قاره بر اساس ماده 6 خود تحدید حدود فلات قاره را تابع توافقات و معاهدات منعقده طرفین می داند و در صورت عدم وجود توافق خط منصف را مبنای تحدید حدود می داند.

هیچ عرف، رویه و معاهده ای فلات قاره را منحصر در دریاهای محصور، نیمه محصور و اقیانوس ها نمی دانند.

دریای خزر به صورت طبیعی از فلات قاره جغرافیایی در هم تنیده برخوردار است.

آب دریای خزر شور، بسیار عمیق، مشترک میان چند کشور و دارای ارتباط با دریای سیاه از طریق رود ولگا می باشد.

در آراء متعدد دیوان بین المللی دادگستری بدون اشاره به منحصر بودن اصل انصاف به فلات قاره دریاهای محصور و نیمه محصور، تعیین رژیم حقوقی فلات قاره و تحدید حدود آن را در ارتباط مستقیم با اصل انصاف و حصول نتایج منصفانه می کند که برگرفته از حقوق بین الملل عرفی است.

دیوان تحدید حدود فلات قاره بر اساس اصل انصاف را یک قاعده از قواعد حقوق بین الملل عرفی می داند که برخواسته از نظریه ترومن است.

فلات قاره به ادامه خشکی در دریا اطلاق می گردد که ممکن است در دریاهای محصور یا نیمه محصور و یا حتی یک دریای بسته نظیر دریای خزر ظهور و بروز داشته باشد.

در نتیجه:

هیچ شواهدی برای عدم وجود فلات قاره حقوقی در دریاهای بسته وجود ندارد. دریای خزر نیز از این نتیجه گیری مستثنی نخواهد بود.

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTY4NA


عقاب های سرگردان قزل قوم (نوسانات جمعیتی و قومیتی جمهوری قزاقستا

عقاب های سرگردان قزل قوم (نوسانات جمعیتی و قومیتی جمهوری قزاقستان)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – قزاقستان بر خلاف سایر جمهوری‌های جدا شده از شوروی، بعد از یک کاهش جمعیت که ناشی از مهاجرت روس‌تبارها بود، از پژمردگی جمعیتی کمتری برخوردار بود. این کشور بعد از شروع شکوفایی اقتصادی مربوط به صنعت نفت، از سال 2001 شاهد افزایش اندازه جمعیت خود بود.

باید توجه داشت که رگه های قدرتمندی از نژاد و مذهب باعث گردیده است که آهنگ رشد جمعت در قزاقستان سریع بوده و به مسائل اقتصادی کم توجه باشند به گونه ای که قزاقستان به یکی از کشورهای آسیای میانه با بیشترین نرخ رشد افزایش جمعیت بدل شده است. البته بیشترین رشد جمعیت ین جمهوری مربوط به قزاق تبارها است که رقابت تنگاتنگی با روس تبارها بر سر به دست گرفتن ساختار های سیاسی و اقتصادی کشور داشته اند. در این میان بعد از فروپاشی شوروی روس تبارها با کاهش جمعیت روبرو بوده اند. لازم به توضیح است که  بیش از 70 درصد جمعیت جمهوری قزاقستان را نیز مسلمانان قزاق تشکیل می دهند که می توان آنها را ستون فقرات جمعیتی این جمهوری به حساب آورد.

قزاقستان را می توان کشوری جوان با آرزوهای بزرگ به حساب آورد. در این جمهوری  بیش از 70 درصد جمعیت را افراد جوان و میانسال با میانگین سنی 25 تا 65 سال تشکیل می دهند. اما باید توجه داشت با آنکه نرخ رشد جمعیت در قزاقستان مناسب است اما همچنان این کشور، در نسبت با سرزمین بسیار گسترده خود، از کمبود مزمن جمعیت رنج می‌برد و اگر مایل به آن است که در دهه‌های آینده، با نوسان نفت، نوسان‌های سیاسی را تجربه نکند، باید بر روی جمعیت خود و راندمان اقتصادی جمعیت تمرکز نماید. این جمهوری در سال های 2015 و 2016 با کاهش قیمت جهانی نفت با مشکلات جدی بر سر تامین درآمد دولتی روبرو بوده و همین امر باعث کاهش معنادار ارزش پولی این کشور گردیده است.

قزاقستان با توجه به ماهیت قوم محورانه خود یک کشور مهاجرپذیر نبوده و مهاجرپذیری با چارچوب های لازم برای تامین امنیت و ثبات در این کشور سازگار نیست. در سال های اخیر نیز این جمهوری اقدام به برقراری ارتباط ارگانیک با کشوری نظیر ترکیه نموده است که از این منظر می توان گفت قزاق ها در جهت بازیابی هویت ترکی خود می باشند.

در سال 2009 میلادی نزدیک به 60% از جمعیت این کشور قزاق‌تبار، 25% روس‌تبار و مابقی ازبک، اوکراینی، ایغور، تاتار و آلمانی بودند. در سال 2016 قزاق تبارها با 5 درصد رشد و روس تبارها با 4 درصد کاهش جمعیت روبرو بوده اند. در نتیجه میتوان گفت وزنه قومیتی قزاقستان در حال سنگین تر شدن به نفع قزاق تبارها است.

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTY3NQ