تذکرهای در باب رژیم حقوقی دریای خزر
"میثم آرائی درونکلا" مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) در مقاله ای در تارنمای موسسه ایراس در باب رژیم حقوقی دریای خزر، به صورت مشخص اجلاس اخیر وزرای امور خارجه پنج کشور ساحلی دریای خزر در مسکو مطالبی را به شرح ذیل عنوان نمودند. هفتمین اجلاس وزیران خارجه پنج کشور ساحلی دریای خزر شامل روسیه، ایران، جمهوری آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان با محوریت کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در تاریخ 14 آذر 1396 در مسکو برگزار شد. هدف اصلی از برگزاری این اجلاس، فراهم آوردن مقدمات اجلاس سران پنج کشور ساحلی در قزاقستان (احتمالا در نیمه نخست سال 2018) است.
تذکرهای در باب رژیم حقوقی دریای خزر
یادداشت سردبیر: هفتمین اجلاس وزیران خارجه پنج کشور ساحلی دریای خزر شامل روسیه، ایران، جمهوری آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان با محوریت کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در تاریخ 14 آذر 1396 در مسکو برگزار شد. هدف اصلی از برگزاری این اجلاس، فراهم آوردن مقدمات اجلاس سران پنج کشور ساحلی در قزاقستان (احتمالا در نیمه نخست سال 2018) است. پس از پایان این اجلاس دو روزه، سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجه روسیه، در کنفرانس مطبوعاتی پایان نشست خزر اظهار داشت که کشورهای ساحلی خزر در مورد تمام مسائل باقی مانده کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر به توافق رسیده و متن آن آماده شده است. بر این اساس، نویسنده در این نوشتار به مجموعه اقدامات داخلی و بین المللی ای اشاره دارد که به عقیده وی می تواند حصول توافق را باعث گردیده و منافع ملی ایران را تامین نماید.
همگان اعتقاد دارند که روابط کشورهای این سو و آن سوی خزر در یک پیچ تاریخی قرار دارد که مثل و مانند آن را در قرون گذشته شاهد نیستیم. قرائن و سطح روابط سیاسی طرفین نیز به خوبی این واقعیات را منعکس مینمایند و ظواهر امر نشان میدهد که کشورهای حاشیه دریای خزر به سوی حل یکی از عمده چالشهای توسعه روابط خود که همانا رژیم حقوقی دریای خزر است گام بر میدارند. در چند روز قبل نشستی سطح بالا برای به نتیجه رساندن رژیم حقوقی دریای خزر برگزار گردید که جدای از خوشبینیها و بدبینیهای سیاسی موجود میتوان آن را گامی رو به جلو برای طرفین دانست. در واقع باید به این واقعیت توجه داشت که نفس مذاکره میان کشورهای حاشیه دریای خزر میتواند روندی ستودنی باشد، اما باید در کنار اقدامات صورت گرفته در سطح بینالمللی بر روی افکار شهروندان و جامعه سیاسی حاضر در کشورهای طرفین نیز کار کارشناسی کافی صورت گیرد.
دریای خزر به عنوان یک دریای بسته (closed sea) و یا به اعتقاد برخی از محققین و حتی کشورهای حاشیه آن به عنوان یک دریای محصور (enclosed sea) از آنچنان مساحتی وسیع و منابعی غنی برخوردار است که این امر باعث میشود در قرن حاضر چشمانداز روشنی را برای ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی آن در نظر گیریم. باید توجه داشت که در این پهنه آبی که مایلیم آن را "عروس اورآسیا" بخوانیم، به دلیل وجود حاشیهنشینان پرشمار میتوان آیندهای به بلندای دماوند را رقم زد که نه تنها بستر توسعه مبادلات اقتصادی را فراهم مینماید، بلکه زمینههای توسعه انسانی را برای منطقه حاضر نیز رقم خواهد زد.
میدانیم که در حال حاضر بخش مهمی از اختلافات طرفین در سلسله نشستهای سالهای پیش مورد حل و فصل قرار گرفته و نیز همچنان اختلافات بر سر بخش مهمی از موضوعات پا برجاست. از جمله اختلافات موجود که باعث شده رسیدن به اجماع و حصول توافق کمی مشکل باشد عبارتند از تحدید حدود بستر و زیربستر (فلات قاره)، انتقال خطوط لوله از بستر و اعماق دریا که از موضوعات مربوط به منطقه انحصاری و اقتصادی است و همچنین چگونگی مدیریت سهم آلودگی کشورهای آلوده کننده در دریای خزر. البته از دیدگاه کارشناسانه باید توجه داشت که مکانیزمهای مربوط به مسئولیت کشورها برای ایراد صدمات زیست محیطی در این دریا نیز همچنان ناقص است و باید کار بیشتری در آینده بر روی آن صورت گیرد. در واقع، توجه به این نکته ضروری است که بدانیم حتی اگر کنوانسیون فعلی به تصویب برسد تنها نقطه شروع تحولات حقوقی این دریا بوده و همچنان راه دور و درازی را در اجرا و ضمانت اجرای توافقات صورت گرفته در پیش خواهیم داشت.
در این راستا طرف ایرانی میتواند با پیشنهادات سازنده، فنی-حقوقی و معقولانه خود در داخل و خارج از کشور راه را برای دستیابی به یک توافق جامع هموارتر نماید. به همین دلیل مختصرا به اهم اقداماتی که میتواند اولاً حصول توافق را باعث گردیده و ثانیاً منافع ملی ایران را تامین نماید اشاره میکنیم. این اقدامات به اقدامات داخلی و اقدامات بینالمللی تقسیم میگردد.
الف) اقدامات داخلی
اولین و مهمترین وظیفه در درون کشور شفافسازی و دور کردن ذهنیت مردم از افسانه 50 درصدی سهم ایران در خزر است. پر واضح است که جامعه سیاسی ایران (اعم از مقامات و مردم) علاقمند بودند که برای تامین منافع طرف ایرانی دست بالا را در مذاکرات داشته تا در پس چانهزنیهای سیاسی به سهم حداقل 20 درصدی برسند. این وضعیت امروزه فضایی را باعث گردیده که حتی یک محقق حقوقی غافل از این که ممکن است چنین رویهای چه مضراتی برای طرف ایرانی داشته باشد، بدون وجود هیچ سندی این ادعا را تبلیغ مینماید.
در واقع، تبلیغ افسانه 50 درصد در ایران باعث گردید که توانایی کار کارشناسی و فنی از اهل فن گرفته شده و اگر حتی در میدان عمل سهمهای 30 یا 40 درصدی از کل دریای خزر (به فرض محال) حاصل گردد، نتیجهای جز خائن بودن مذاکرهکنندگان و یا بدنه کارشناسی به همراه نداشته باشد. در واقع، یکی از بزرگترین بازندگان چنین ادعایی خود طرف ایرانی بود، چرا که در چنین فضایی هیچ کس جرات بیان سهمی کمتر از این عدد را به خود نمیداد. لذا آشنا کردن مردم و جامعه تخصصی با تجربه تحدید حدود سایر کشورها و قواعد جاری حقوق بینالملل میتواند تا حد زیادی فضای سنگین افکار عمومی ایران را برای پذیرش سهمهای عاقلانه، عادلانه و منصفانه فراهم آورد.
از طرفی معرفی تجربه تحدید حدود سایر مناطق دریایی کشورها باعث میگردد که در درون کشور به این اقناع فکری برسیم که ادعاهای کشورهای طرف مقابل مبنی بر سهم های 13 یا 17 درصدی نیز به هیچ وجه مبنای فنی و حقوقی ندارد.
ب) اقدامات بینالمللی
بدنه حاکمیتی ایران میباید همراه با اقدامات داخلی، در عرصه بینالمللی نیز با دیدگاهی معقولانه و با عینک فنی و حقوقی به معادله چندمجهولی خزر نگریسته و از دیدگاه غالب سیاسی خود و طرفین مذاکره کننده (خاصه ترکمنستان و آذربایجان) بکاهد. مطالعات نشان داده است که استناد به قواعد حقوق بینالملل میتواند علیرغم کاهش سطح تنش افکار میان طرفین، سهم مطلوب و عاقلانهای را برای طرف ایرانی به همراه داشته باشد.
به خصوص آنکه موافقتنامههایی که میان سه کشور قزاقستان، روسیه و آذربایجان بر سر تحدید حدود مناطق شمالی و بخشی از مناطق میانی خزر منعقد گردید، سعی داشته است در چارچوب قواعد حقوق بینالملل و تجربه تحدید حدود سایر کشورها اقدام به این کار نماید. علیرغم این که بهتر میبود بدون رضایت طرفین موافقتنامهای منعقد نگردد تا حصول توافق جمعی سهلتر گردد، اما نباید چنین اقدامی را خنجر از پشت آن کشورها به ایران اطلاق نمود. چه این که در بهترین حالت ممکن، طرفین مذکور باید به صورت دو یا سه جانبه بر سر مناطق مورد ادعا و نکات فنی تحدید حدود مذاکره میکردند، حال آن که طرفین در موافقتنامههای خود نه تنها به اعتبار توافقنامههای خود تا زمان تصویب رژیم حقوقی دریای خزر تاکید کردهاند، بلکه حتی بعد از تصویب رژیم حقوقی دریای خزر نیز میبایست مجدداً چنین مذاکراتی را انجام دهند.
در مجموع، کنوانسیون جامع رژیم حقوقی دریای خزر باید بتواند به عنوان یک ابزار کارا، نه تنها اختلافات طرفین را حل نماید، بلکه باید موجبات توسعه روابط را نیز فراهم آورد. بدین منظور میباید از گنجانده شدن موضوعاتی در این کنوانسیون خودداری و نیز بر گنجانده شدن موضوعاتی در آن تاکید داشت. لذا اهم نکاتی که باید بدان توجه داشت عبارتند از:
1. از نام بردن و یا به کار بردن هرگونه روش جغرافیایی برای تحدید حدود بستر و زیر بستر (خط میانه (median line) و یا خط متساویالفاصله (equidistance)) خودداری گردد. این اصطلاحات بدون در نظر گرفتن سایر قواعد و موازین حقوقی و غیر حقوقی مخالف عرف جاری بینالمللی میباشند.
2. معادلات مربوط بر تحدید حدود بستر و زیر بستر بلوک جنوبی دریای خزر از قسمت میانی و قسمت شمالی جدا شوند. چه این که از دیدگاه رویههای بینالمللی نیز ارتباطی به یکدیگر ندارند، زیرا در پروسه تحدید حدود باید سواحل مرتبط کاملاً مشخص شده و واقعیت جغرافیایی خزر نشان میدهد که هر بلوک از سه بلوک نام برده شده سواحل مرتبط خود را دارند.
3. توافقات حاصل شده در زمینه عدم حضور قدرتهای خارجی در دریای خزر مورد تاکید قرار گیرد.
4. توافقات مربوط به آبهای سرزمینی، آبهای داخلی و منطقه ماهیگیری مورد توجه قرار گرفته و در این سند منعکس گردد. (در حال حاضر اشارهای به آبهای داخلی و آثار ناشی از فعالیت در آنها مورد توافق قرار نگرفته است)
5. تحدید حدود باید در انطباق با موازین عام حقوقبینالملل از جمله اصول عدالت و انصاف باشد.
6. بر روی طول سواحل موثر (بر اساس موازین حقوق بینالملل) و سواحل مربوطه در تحدید حدود تاکید گردد.
7. شرایط خاص کشورهای حاشیه دریای خزر، از جمله موقعیت سواحل، جمعیت حاشیهنشین و ... لحاظ گردد.
8. حق خاص یک کشور به حق جمعی کشورها آسیب وارد نکند.
9. خط مبدا دریای سرزمینی خط صاف باشد.
10. اصل تناسب و حقوق کشورها که ناشی از سرزمین است مورد اشاره قرار گیرد.
11. حقوق تاریخی کشورها نباید نادیده گرفته شود، به خصوص موافقتنامههای پیشین.
در پایان نباید این نکته را از نظر دور داشت که کنوانسیون مربوط به رژیم حقوقی دریای خزر بیشتر از آنکه متمرکز بر پروسه و چگونگی تحدید حدود بستر و زیر بستر دریای خزر باشد، معطوف به چارچوبها و کلیّات مربوط به تحدید حدود و مواردی نظیر همکاریهای امنیتی، اقتصادی و ... بوده و همچنان باید تلاش کرد تا سایر اختلافات طرفین راجع به موازین حقوقی این دریا حل گردد. به نظر میرسد ارادهای که اکنون در سطح سران و مقامات کشورها مشاهده میشود، قطعاً آیندهای امیدوارکننده را برای طرفین رقم خواهد زد.
نویسنده: میثم آرائی درونکلا، دکترای حقوق بینالملل، عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS)
منبع: موسسه مطالعات ایران و روسیه "ایراس"
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTg5OA