موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

سمبه نه چندان پر زور ترکمنستان...

سمبه نه چندان پر زور ترکمنستان...

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) - پس از فروپاشی شوروی، کشورهای تازه استقلال یافته سعی نمودند زیرساخت های نظامی خود را که همانند سایر بخش‌ها با افت شدید روبرو شده بود ارتقاء دهند. ترکمنستان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همانند سایر کشورهای منطقه خزر و همسایگان خود سعی کرده است از مسابقه تسلیحاتی عقب نماند و بدین ترتیب نوسازی ارتش این کشور در دستور کار دکترین نظامی عشق‌آباد قرار گرفت. پیش از این و در زمان ریاست جمهوری "صفرمراد نیازوف" از تجهیزات و ادوات جنگی شوروی که به غنیمت مانده بود برای تامین امنیت استفاده میشده است، ولیکن با روی کار آمدن "قربانقلی بردی‌محمداف" در منصب قدرت، تقویت توان نظامی صرفاً با ماهیت دفاعی در دستور کار این کشور قرار گرفت که در همان زمان اکثر نیازمندی‌های نظامی ترکمنستان توسط روسیه تامین می‌شد. اما پس از گذشت مدت زمان اندکی، عشق‌آباد فهمید که نمی‌تواند برای همیشه به حسن نیت مسکو تکیه کرده و در نتیجه در دکترین جدید نظامی ترکمنستان تنوع‌بخشی تسلیحات نظامی از جایگاه ویژه ای برخوردار گردید.

نکته حائز اهمیت این بود که آنها قادر به تولید سلاح نبوده و به شدت وابسته به تامین کنندگان خارجی بودند. از طرفی نیز تسلیحات ترکمنستان مربوط به دوران شوروی سابق بوده و تا حد زیادی فرسوده شده بودند. در همین راستا گزینه‌های جدید مطرح شدند که با توجه به تمایل غرب‌گرایانه مقامات عشق‌آباد بتدریج روسیه جایگاه خود را در تامین سلاح های مورد نیاز ترکمنستان از دست داد. زیرا وابستگی نظامی ترکمنستان منجر به وابستگی سیاسی آنها به روسیه می گردید. در این زمان سیل تسلیحات و ادوات امریکایی، ایتالیایی، فرانسوی و ترکیه‌ای به ترکمنستان روانه گردید و پس از آن سلاح‌های چینی، اوکراینی و بلاروسی نیز به آنها اضافه شد. البته همگان می دانند که داشتن سلاح های پیشرفته علیرغم آنکه یک فاکتور مهم در قدرت دفاعی به حساب می آید، لزوماً یک فاکتور تعیین کننده و سرنوشت ساز نیست. ترکمن ها باید اقتصاد قدرتمندی داشته باشند تا بتوانند لجستیک قدرتمندی را برای بخش دفاعی فراهم نمایند. به نظر می رسد مقامات ترکمنستان کاملاً آگاهند که به ازای هر یک دلاری که سلاح می خرند، یک دلار از سفره مردمانشان کم می شود و با توجه به ظرفیت های فعلی این کشور نیز قابلیت جایگزینی و بازگشت نخواهد داشت.

لازم به توضیح است سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز هم گام با سایر قدرت‌ها حضور بالقوه و بالفعل خود را در این کشور با برگزاری کلاس‌های مختلف در حوزه امنیت و آموزش نظامیان افزایش داده است. علی‌ایحال همکاری ترکمنستان با قدرت‌های غربی و فرامنطقه ای طی چند سال اخیر در منطقه خزر که رقیب و دشمن ایدئولوژیک ایران و روسیه به شمار می‌روند، بدون تردید حساسیت‌های تهران و مسکو را در پی داشته است و در نتیجه به افزایش توان نظامی در پهنه آبی توسط این دو کشور و متعاقب آن سایر کشورهای این منطقه منتج گردید. لذا می توان ادعا کرد که رویکرد تغییر موازنه قدرت از سوی عشق‌آباد اوضاع این پهنه آبی را متشنج و در انتها به سمت و سوی نظامی‌گری بیشتر پیش خواهد برد.

البته از این موضوع نیز غافل نمی‌شویم که با توجه به شرایط موجود منطقه و همسایگی این کشور با افغانستان که نیروهای طالبان همواره بعنوان یک تهدید بالقوه مطرح بوده و دگر سو تهدیدات افراط‌گرایانی همچون داعش که بارها از این کشور برای حملات خود یاد کرده‌اند، حراست از مرز و سرزمین این کشور در برابر متجاوزان و افراط‌گرایان از اولویت‌های عشق‌آباد می‌باشد که این مسئله برای ایران و سایر کشورهای آسیای‌میانه قابل درک است. در واقع تامین امنیت در مرزهای شرقی و شمالی ایران تا حدودی با افزایش توان و ظرفیت‌های نظامی ترکمنستان در ارتباط است. از طرفی نیز بخش مهمی از توانایی نظامی ترکمنستان برای مدیریت جامعه داخلی خودشان مصرف داشته و ابزاری برای سرکوب خواسته های دموکراتیک مردم است.

لیکن نکته قابل توجه در این میان آن است که چرا ترکمنستان که همواره از دریای خزر بعنوان دریای صلح و دوستی نام برده است، سعی در افزایش قدرتی دارد که نوعاً در برابر تروریست های طالبانی کاربرد نخواهد داشت؟ به هر حال اختلافات ترکمنستان با آذربایجان بر سر منابع انرژی در پهنه آبی دریای خزر از یک سو و افزایش توان نظامی سایر کشورها در منطقه خزر که نظامی شدن این منطقه را در پی داشته است، دلیلی است بر تقویت توان نظامی ترکمنستان در دریای خزر. لازم به توضیح است که اکثر مانورها و تمرینات نظامی ترکمنستان نیز در سواحل و آب‌های خزر صورت گرفته است که این موضوع نیز قابل تامل است. با این حال می توان گفت به غیر از خطر افراط گرایان طالبانی،  تهدیدات خارجی موثری علیه این کشور متصور نیست و نمی توان هزینه های نظامی این کشور را متوجه مقابله با کشورهای منطقه آسیای میانه وسایر قدرت های جهانی و منطقه ای در خزر دانست. لذا بهتر است جمهوری ترکمنستان منابع مالی خود را در جاهای بهتری هزینه کند تا به معنی واقعی کلمه به مفهوم جمهوریت نزدیک شود.


قاسم عزیزی؛ عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODk0MQ


نگاهی به اقتصاد ترکمنستان

نگاهی به اقتصاد ترکمنستان

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - اقتصاد همواره مقوله مهمی است که کشورها سعی دارند با شکوفایی آن اقتدار و رفاه را برای کشور به ارمغان آورند و دولت‌ها با توجه به ظرفیت‌ها و قابلیت‌های خود می‌کوشند در راستای تحولات اقتصادی گام بردارند. در این میان کشورها  به دو دسته دارای منابع معدنی که به صورت خام فروشی عمل می‌کنند و دسته دیگر کشورهای دارای تکنولوژی و صنعت پیشرفته که سعی بر تولید و تنوع اقتصادی دارند تقسیم می‌شوند. در این بین ترکمنستان از جمله کشورهایی است که در دسته نخست قرار دارد، بدین معنا که پایه و اساس اقتصاد این کشور را درآمدهای حاصل از فروش مواد خام تشکیل می‌دهد. اما نکته مهم و جالب توجه در خصوص اقتصاد انرژی محور ترکمنستان آن است که این کشور با چالش وابستگی ژئوپلتیک به روسیه-ایران-چین در فروش حامل‌های انرژی روبرو است.
چنین چالش‌هایی مقامات عشق‌آباد را به تنوع‌بخشی اقتصادی وادار نمود و "قربانقلی بردی‌محمداف" بلافاصله پس از تکیه زدن به جلوس ریاست جمهوری تلاش نمود این رویا را به واقعیت تبدیل کند. در همین چارچوب اقداماتی همچون تقویت ناوگان دریای-ریلی-هوایی-جاده‌ای در راستای افزایش حمل و نقل، ایجاد مراکز و مکان‌های تفریحی و گردشگری در جهت جذب گردشگر، انتقال آب به صحرای قره‌قوم در جهت افزایش تولیدات کشاورزی، ارتقاء صنعت نساجی، ایجاد نیروگاه با هدف افزایش تولید و صادرات، تقویت صنعت غذایی، صنعت شیلات و ... از جمله مواردیست که در زمان ریاست جمهوری وی در دستور کار عشق‌آباد قرار گرفته است.
چنین رویکردی تولید ناخالص ترکمنستان را افزایش داده است به طوری که در سال 2016 این کشور رقم 6/2 درصد و در سال 2017 حدود 6/5 درصد را تجربه کرده و برای سال آتی میلادی نیز 7 درصد پیش‌بینی شده است. چنین پیشرفتی در ترکمنستان به یمن انعقاد قراردادهای تجاری و صنعتی با کشورهای صنعتی و جذب سرمایه‌های خارجی حاصل گردید. متاسفانه سهم تجار و صنعتگران ایرانی در اقتصاد و بازار ترکمنستان به دلایل مختلف طی سال‌های اخیر چندان قابل توجه نبود، که اطلاعات و آمار پیرامون واردات و صادرات دو کشور به وضوح موید چنین ادعایی است. همچنین بر اساس واقعیت‌های موجود، ترکمنستان در میان 10 کشور واردکننده و صادرکننده با ایران قرار دارد که در میان کشورهای منطقه خزر نسبت به حجم کل صادرات، وضعیت بهتری دارد.
با توجه به آنچه که در بالا بدان‌ها اشاره گردید بی‌درنگ این سوال به ذهن متبادر می‌گردد که چرا و به چه دلیل ملت‌ها و دولت‌های ایران و ترکمنستان نمی‌توانند از فاکتورهای پیوند دهنده تاریخی، فرهنگی، مذهبی و ادبی و نیز قرابت جغرافیایی با هدف نزدیکی مناسبات و مراودات سودمند بین دو کشور و رشد و شکوفایی مناطق مرزی بهره گیرند. لذا با توجه به پتانسیل بالای ایران و ترکمنستان در حوزه‌های مختلف، پیشنهاد می‌گردد مراودات تجاری میان دو کشور به شدت در دستور مقامات کشورمان قرار گیرد. بعنوان شاخص، در حال حاضر نقطه قوت ترکمنستان در حوزه‌های غیر نفتی و گازی، صنعت نساجی پویا و محصولات تولید شده باکیفیت در این کشور می‌باشد که اغلب تولیدات آن به کشورهای اروپایی،آمریکایی،آسیایی و ترکیه صادر می‌شود که پتانسیل خوبی برای همکاری بشمار می‌رود که می‌توان در صنعت نساجی و منسوجات از آن بهره برد.
به نظر می‌رسد تهیه و تدوین برنامه‌ای مشخص از سوی ایران در خصوص شیوه‌ها و رویه‌های تعامل و همکاری با دولت عشق‌آباد و حضور در بازار ترکمنستان که بدون تردید باید مبتنی بر واقعیت‌های جدید منطقه‌ای و بین‌المللی باشد، قطعا با استقبال مقامات عشق‌آباد روبرو خواهد شد، زیرا تشدید مناسبات با ایران مزیت‌های فراوانی برای عشق‌آباد به همراه خواهد داشت که دسترسی به آبهای آزاد از طریق ایران از جمله مهمترین آنهاست.

قاسم عزیزی، عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODg0NQ


آب خزر شورتر از همیشه - اسرائیل کوچک به دنبال حوزه نفوذ جدید در

آب خزر شورتر از همیشه - اسرائیل کوچک به دنبال حوزه نفوذ جدید در منطقه خزر

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - میل فزاینده اسرائیل به گسترش مناسبات با کشورهای منطقه خزر – آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان و دیدارهای متوالی مقامات رژیم صهیونیستی به این جمهوری‌ها یکی از مهم‌ترین اتفاقات ما‌ه‌های اخیر در منطقه خزر تلقی می‌گردد، زیرا نخست وزیر اسرائیل "بنیامین نتانیاهو" اخیرا برای نخستین بار طی 25 سال مناسبات دیپلماتیک بین این رژیم و قزاقستان به آستانه و پس از 19 سال وقفه به باکو سفر کرد. لازم به ذکر است که تل‌آویو اخیراً مناسبات خود با سه کشور دیگر شوروی سابق – اوکراین، گرجستان و بلاروس را نیز تشدید ساخت. صرفنظر از توافقنامه‌های متعددی که بین اسرائیل و دو کشور آذربایجان و قزاقستان در حوزه‌های مختلف به امضاء رسید، آنچه که ما را به تعجب واداشت اظهارات گستاخانه نخست وزیر اسرائیل در جریان این سفر بود: «من می‌خواهم از رئیس‌جمهور ایران یک سوال بپرسم: به چه دلیل به تهدیدات خود نسبت به کشور ما ادامه می‌دهد؟ اگر در ایران فکر می‌کنند که اسرائیل کشور کوچک و درمانده‌ای است، آن‌ها سخت در اشتباهند. من به رهبری ایران توصیه می‌کنم که شرایط را متشنج نسازد، در غیر این صورت آن‌ها با اتفاقات ناخوشایند بزرگی مواجه خواهند شد.» اخیرا نشریه Times of Israel به نقل از "نتانیاهو"، هدف اصلی سفر او را اینگونه اعلام نمود: «تقویت مناسبات موجود بین‌المللی و ایجاد مناسبات جدید که هدف آن مقابله با اقدامات فلسطینی‌ها در عرصه منطقه‌ای برای نامشروع‌سازی و منزوی‌سازی اسرائیل است.» رئیس موساد "یوسی کوهن" نیز در تشریح سفر نخست وزیر اسرائیل به آذربایجان براهمیت بسیار بالای این سفر تاکید کرد. مقامات سیاسی و محافل کارشناسی اسرائیل پنهان نمی‌سازند که ضرورت داشتن یک موقعیت مناسب برای حمله به ایران دلیل علاقمندی اسرائیل به این سه جمهوری شوروی سابق است.

علاقه‌مندی بسیار بالای تل‌آویو به همکاری با کشورهای منطقه خزر و تلاش این رژیم برای یافتن متحدین جدید در این منطقه بسیار مهم و استراتژیک به مولفه‌های زیادی باز می‌گردد که برآیند همه آن‌ها تضعیف مواضع اسرائیل در مقابل جمهوری اسلامی ایران به عنوان سردمدار مبارزه و مقابله با جنایت‌های وحشیانه این رژیم در مناطق اشغالی فلسطین و طرح و برنامه توطئه‌آمیز آن برای ایجاد خاورمیانه بزرگ یا بالکانیزاسیون منطقه غرب آسیا است. محور سیاسی-نظامی جدیدی با حضور ایران و روسیه در غرب آسیا در حال شکل‌گیری است که به هیچ وجه مطلوب اسرائیل نیست، زیرا پس از آنکه تفوق و برتری نظامی و افسانه شکست ناپذیری این رژیم پس از گذشت چندین دهه از سوی ایران و حزب‌الله از بین رفت، تقویت ائتلاف ایرانی-روسی نیز ضربه محکمی را به رژیم صهیونیستی وارد ساخت . اسرائیل برای گریز از مرکز و دور ساختن خود از تبعات و پیامدهای تغییرات و تحولات سریع در غرب آسیا نظیر بیداری اسلامی، بحران در سوریه، توافقنامه هسته‌ای بین ایران و گروه 1+5، تغییر توازن نیروها در منطقه غرب آسیا با حضور نظامی روسیه در سوریه و نیز تشدید اختلافات و تعارضات منافع بین بازیگران بزرگ جهانی تلاش می‌کند در چارچوب "استراتژی حاشیه‌ای" مناسبات خود را با حلقه خارجی کشورهای مسلمان غیر عربی میانه‌رو افزایش دهد، دقیقاً همان نقشی که ترکیه "کمال آتاتورک" و ایران پهلوی برای این رژیم در گذشته ایفا می‌کرده‌اند. 

به سادگی می‌توان رئوس کلی بازی جدید اسرائیل در منطقه را تشخیص داد. تل‌آویو بیش از پیش توجه خود را به سمت کشورهای مسلمان و نیز کشورهایی که دارای جمعیت مسلمان شیعی هستند معطوف ساخته است. عزم مقامات اسرائیل برای تشدید مناسبات با کشورهای حاشیه دریای خزر همچون آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان، کشورهای آفریقای شرقی همچون اوگاندا، کنیا، روآندا و اتیوپی و نیز گسترش همکاری اعلام نشده با برخی کشورهای سنی مذهب در خلیج فارس بسیار جدی است. اسرائیل با دیدگاهی کاملا پراگماتیستی به دنبال ایجاد ائتلاف جدید با کشورهای اسلامی با هدف افزایش حوزه نفوذ و تاثیر دیپلماتیک خود در آن‌ها است تا بدین ترتیب مواضع خود را در منازعه اسرائیل-فلسطین تقویت نموده و از خاک آن‌ها برای انجام اقدامات خرابکارانه بر علیه ایران استفاده نماید. مقامات تل‌آویو قصد دارند افکار عمومی دنیا را متقاعد سازند که علیرغم کشتار فلسطینیان در بین مسلمانان منزوی نیستند.

آیا می‌توان پذیرفت که کشورهای دوست و برادر ایران – قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان – این دلایل را درک نمی‌کنند؟ این جمهوری‌ها چگونه نزدیکی متحد اصلی خود ترکیه به روسیه را که متحد اصلی ارمنستان بوده و به صورت مستقیم بر منازعه باکو و ایروان تاثیر گذار است را توجیه می‌کنند؟ آن‌ها چگونه حرکت ترکیه به سمت روسیه و پیشنهاد به این کشور برای ایجاد ائتلاف با ایران با هدف تامین ثبات و امنیت در منطقه را توجیه می‌سازند؟ ترکیه با نزدیکی به دشمنان اصلی آمریکا و اسرائیل یعنی ایران و روسیه نشان می‌‌‌دهد که ارائه هرگونه توجیه برای نزدیکی به دشمن شماره یک مسلمانان یعنی اسرائیل کاملا اشتباه است. در شرایطی که ترکیه خطی‌مشی سیاست خارجی خود را اصلاح نموده و در حال طراحی استراتژی مشترک با ایران و روسیه است و نزدیکی با آمریکا و اتحادیه اروپا را در حال حاضر به سود خود نمی‌داند، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان همچنان بر بازی دوگانه خود اصرار ورزیده و مسیر تنش با ایران را در پیش گرفتند، فارغ از این که برادر بزرگ‌ترشان این مسیر را پیموده و دریافته است که صرفا با همکاری و تعامل با همسایگان می‌توان بر مشکلات و بحران‌های منطقه‌ای فائق آمد.

عدم نزدیکی کشورهای منطقه خزر به یکدیگر که یکی از فاکتورهای اصلی آن رژیم غاصب صهیونیستی است نمی‌تواند تبعات و پیامدهای سختی برای مجریان سناریوهای تل‌آویو به همراه نداشته باشد. نمی‌توان انتظار داشت که سه کشور ترک‌زبان ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان که تل‌آویو نقش‌های مهمی را در طرح‌های توطئه‌آمیز خود در منطقه خزر به آن‌ها محول نموده است به سادگی از مسیر خود باز گردند، اما با اطمینان می‌توان گفت که حضور اسرائیل در این کشورها به دلیل طرز تلقی بسیار منفی شهروندان آن‌ها نسبت به تل‌آویو و سیاست‌هایش در قبال فلسطین می‌تواند رهبران جمهوری‌های خزری را در وضعیت پیچیده قرار دهد.

اسرائیل و مزدوران آن آنقدر تهدید ایران در منطقه و ضرورت یارگیری برای مقابله با این تهدید را برجسته ساخته‌اند که کشورهای منطقه خزر با ظهور و بروز کم‌ترین تمایل از سوی این رژیم برای برقراری مناسبات، فارغ از اینکه چه اهداف و نیاتی را در سر می‌پروراند، با آغوش باز آن را می‌پذیرند؛ به عبارت دیگر، کشورهای منطقه خزر شرطی شده‌اند. کافی است که اسرائیلی‌‌ها زنگ خطر و تهدید ایران را به صدا درآورند و کشورهای منطقه خزر برای حضور در کلاس اسرائیل صف ببندند. برای نمونه، به دلیلِ واهیِ آذربایجان برای نزدیکی مناسبات با اسرائیل اشاره می‌کنیم. مقامات باکو از قره‌باغ به عنوان موضوع اختلاف سیاسی خود با تهران نام می‌برند و شیفتگی زایدالوصف خود به نزدیکی با اسرائیل را با همین دلیل واهی توجیه می‌سازند، اما حتی در ساده‌ترین نوع تحلیل نمی‌توان پذیرفت که لطف و محبت اسرائیل به آذربایجان و دادن سلاح‌های پیشرفته به این کشور در بازپس‌گیری قره‌‌باغ از ارمنستان کمک نماید. روند تحولات حاکی از آن است که قره‌باغ به هیچ وجه یک مسئله حیاتی برای غرب و اسرائیل تلقی نمی‌شود. بخش قابل توجهی از طرفداران اسرائیل در آمریکا نیز تمایلی به منازعه و درگیری با لابی طرفدار ارمنستان ندارند. این در حالی است که ایران در چارچوب سیاست "بی‌طرفی مثبت" همواره به عنوان یک میانجی موثر تمام تلاش خود را برای نشاندن طرف‌های درگیر در منازعه قره‌باغ پای میز مذاکره به کار گرفته است.

لذا کاملا واضح هست که این یک بهانه برای مشروع‌سازی مناسبات و مراوده با یکی از منفورترین بازیگران منطقه‌ای و دشمن شماره یک مردم مسلمان و ایرانی‌تبارها (آذری‌ها، اعراب، اکراد، بلوچ‌ها، فارس‌ها، افغان‌ها، تاجیک‌ها، گرجی‌ها، اوستیایی‌ها و ...) است. بدون تردید فاکتور مهمی که در تشدید مناسبات بین آذربایجان و اسرائیل و نیز تشویق و تحریک قزاقستان و ترکمنستان به برقراری مناسبات با تل‌آویو نقشی تعیین کننده داشته و دارد، جامعه و لابی بسیار پر قدرت یهودی است که در آذربایجان زندگی می‌کند و به شکل غیرمنتظره‌ای در تمام لایه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دیگر حوزه‌های این کشور نفوذ کرده‌اند، نه تهدید این یا آن فاکتور. بدین ترتیب تردیدی وجود ندارد که مقامات باکو چون از برافروختن خشم مردم و ملل مسلمان منطقه خزر از تعامل نزدیک و تنگاتنگ باکو و اسرائیل به شدت واهمه دارند، از مترسک ایران برای جلوگیری از ظهور و بروز احساسات نوع‌دوستانه آن‌ها نسبت به اهالی مظلوم فلسطین بهره می‌گیرند. آذربایجانی‌ها و دیگر جمهوری‌های خزر که اکثریت آن‌ها را مسلمانان تشکیل می‌دهند، از حساسیت بالای برقراری مناسبات با اسرائیل به عنوان دشمن شماره یک مسلمانان به خوبی آگاهند و به همین دلیل به بهانه‌های واهی برای پنهان نمودن این شیفتگی تقلا می‌کنند.

اگرچه بارها و بارها به این موضوعات اشاره گردید، اما با توجه به اهمیت موضوع بار دیگر سناریوی خطرناک غرب و اسرائیل در منطقه خزر را مرور می‌کنیم. رسانه‌های اسرائیلی-غربی با برجسته ساختن فاکتور پان‌ترکیسم و تبلیغات نادرست پیرامون حمایت ایران از ارمنستان در منازعه قره‌باغ تلاش می‌کنند کشورهای منطقه خزر را در مقابل ایران قرار دهند تا بدین ترتیب زمینه حضور و نفوذ چراغ خاموش اسرائیل در منطقه خزر را فراهم آورند. بررسی روند تحولات ایران و روسیه در دهه‌های اخیر به وضوح نشان می‌دهد که غربی‌ها و آمریکایی‌ها ازآن جهت که توان و قابلیت مواجهه و مقابله فیزیکی با این دو کشور را ندارند، به ابزارهای دیگری برای جلوگیری از گسترش حضور آن‌ها در مناطق خارج نزدیک و دور متوسل می‌شوند: گاهی با کاهش قیمت نفت، گاهی با چراغ سبز به اسرائیل برای حمله به مردم مظلوم فلسطین، گاهی با برافروختن جنگ‌های منطقه‌ای نظیر آنچه در اوکراین، گرجستان و سوریه در حال وقوع است و .... . بدیهی است که قره‌باغ نیز در این سناریو جایگاه ویژه‌ای دارد. غربی‌ها و آمریکایی‌ها و نیز اسرائیلی‌ها از آن جهت که نتوانستند با خلق "داعش" و با استفاده از فاکتور مذهب بسترهای نارضایتی‌های بین مذهبی در منطقه خزر را فراهم آورند، تلاش می‌کنند با برجسته کردن فاکتور قره‌باغ زمینه‌های ایجاد یک ائتلاف با ماهیتی قومی-ملیتی را در منطقه خزر فراهم آورده و کشورهای ترک‌زبان - ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان را در مقابل ایران قرار دهند که بدیهی است دستیابی به کم‌ترین دستاورد از سوی اسرائیل در این سناریو بزرگ‌ترین دستاورد برای این رژیم تلقی می‌گردد: "قرار دادن مسلمان در مقابل مسلمان".

اما رعب و وحشت واهی بخش اندکی از نخبگان کشورهای منطقه خزر از ایران که موجب باز شدن پای یکی از منفورترین رژیم‌ها به منطقه خزر شده است به هیچ وجه نمی‌تواند ملت‌ها و مردم منطقه را در مقابل ایران قرار دهد، زیرا دولت و ملت ایران با هر شاخص و معیاری که مبنای محاسبه قرار گیرد دارای مناسبات و پیوندهای مستحکم تاریخی، فرهنگی، ادبی و مذهبی با مردم و ملت‌های کشورهای منطقه خزر می‌باشد. در همین چارچوب، مقامات جمهوری اسلامی ایران تسلیم تبلیغات گسترده رسانه‌های آمریکایی-اسرائیلی نشده و همچنان بر اساس اصل حسن همجواری و همکاری و تعامل با کشورهای همسایه مناسبات خود با کشورهای منطقه خزر را در سطح بالایی حفظ کرده‌اند که البته اتخاذ چنین خط‌مشیی به هیچ وجه به معنای ضعف و درماندگی ایران نیست. و نهایتا اینکه حضور اسرائیل به عنوان پروکسی و نماینده غرب و آمریکا در منطقه خزر برای روسیه‌ که این منطقه در حوزه منافع حیاتی آن قرار دارد و نیز برای ترکیه که از کاهش وجهه و اعتبار خود در بین مسلمانان واهمه دارد، یک تهدید جدی به شمار می‌رود. بنابراین می‌توان امیدوار بود که ایجاد و تقویت اتحاد بین ایران، روسیه، ترکیه و ارمنستان بتواند رژیم نامشروع اسرائیل را در پیگیری اهداف و منویات شومش در منطقه خزر نومید سازد.

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODExMg


آقای بردی محمدف, گاز شما ما را نمی گیرد... (همراهی همسایه شمالی

 

آقای بردی محمدف, گاز شما ما را نمی گیرد... (همراهی همسایه شمالی با سمفونی همسایه غربی)

آقای بردی محمدف  , گاز شما ما را نمی گیرد...

(همراهی همسایه شمالی با سمفونی همسایه غربی)

 موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS)- انرژی را می توان از جمله حوزه هایی دانست که در معادلات سیاسی جهان از جایگاهی ویژه برخوردار بوده و نه تنها به عنوان عاملی برای کسب درآمد ارزی بلکه به عنوان ابزاری برای اثرگذاری سیاسی نیز به شمار می روند. در این رابطه نیز عموماً کشورهای صاحب منابع عظیم انرژی سعی دارند تا بار بخش مهمی از اثرگذاری های بین المللی خود را بر دوش منابع انرژی محور خود بیاندازند. ترکمنستان نیز به عنوان یکی از کشورهای غنی در حوزه انرژی  سعی دارد تا از این ابزار استراتژیک نه تنها برای اعمال سیاست های بین المللی خود, بلکه به عنوان تضمینی برای حفظ ساختار حکومتی و سیاسی خود استفاده نماید. اما باید بدانیم که زمانی می توان از نفت یا گاز و یا هر محصول انرژی محور به عنوان یک ابزار مهم تاثیرگذاری استفاده نمود که علاوه بر داشتن منابع عظیم انرژی, توانایی فروش و انتقال آن نیز موجود باشد. ظاهراً کشور دوست, ترکمنستان نیز با یک اشتباه محاسباتی ساده به این نتیجه رسیده است که صرف وجود منابع عظیم گاز می تواند ابزاری برای تاثیرگذاری بر همسایگان شمالی و جنوبی آن باشد. اما این کشور صاحب چهارمین منابع گازی جهان باید بداند که قطعاً رویه در پیش گرفته شده از سوی او در برابر کشور صاحب دومین ذخیره گازی جهان سودمند نخواهدبود. این در حالی است که مزیت های سرزمینی لازم برای صادرات گاز میان ایران و ترکمنستان به اندازه فاصله خورشید تا زمین است. ترکمن ها باید بدانند که گاز آنها آنقدر قدرت ندارد که مثل برق ایران را بگیرد!!!!...

طی سال‌های اخیر ایران و ترکمنستان در شرایط داد و ستد سودمند انرژی قرار داشتند. ایران گاز طبیعی ترکمنستان را خریداری می‌کرده و در مقابل خدمات مهندسی-فنی و کالاهای خود را در اختیار این جمهوری قرار می‌داد. ترکمنستان طی ماه‌های اخیر بزرگ‌ترین خریدار کالا از ایران بوده و در مجموع بزرگ‌ترین شریک تجاری ایران پس از چین و ترکیه هست. طرفین طی این سال‌ها ده‌ها سند همکاری را به امضاء رساندند و تقریبا 150 کمپانی ایرانی نیز در ترکمنستان فعالیت می‌کنند، اما همه این‌ها به همراه وجود مرز زمینی مشترک به طول 992 کیلومتر، نزدیکی تاریخی و مذهبی و حضور اقلیت ترکمن در شمال ایران که همگی می‌توانند به عنوان فاکتورهای اتحاد و همبستگی بین دو کشور همسایه تلقی گردند نتوانست مقامات عشق‌آباد را مجاب سازد که از فکر توطئه و نیرنگ بر علیه ایران بیرون آید. طی روزهای اخیر ترکمنستان به صورت ناگهانی ارسال گاز به ایران را به دلیل اختلاف بین دو کشور پیرامون بدهی کشورمان متوقف نمود و بدین ترتیب بار دیگر مسئله گازی در مناسبات بین ایران و ترکمنستان به بن بست رسید. بنابر گزارشات، کمپانی گازی ترکمنستان علیرغم توافق حاصله بین مقامات دو کشور که مذاکرات و پرداخت فوری بدهی‌ها را پیش‌بینی می‌کند دست به این اقدام زده است. طرف ایرانی این اقدام را نقض آشکار این توافق عنوان نمود.

اگرچه وجود محرکه‌های اقتصادی در تصمیم عشق‌آباد کاملا واضح بوده و قابل کتمان نیست، اما وجود لابی قوی طرفدار آمریکا، اسرائیل و ترکیه در ترکمنستان و همراه شدن این کشور با سمفونی بی‌ثباتی، ناآرامی و تنش که محور خطرناک غرب، اسرائیل، ترکیه و کشورهای عربی به رهبری آمریکا در حال نواختن آن در منطقه هستند، ما را وادار می‌سازد تا نتیجه بگیریم که تشدید سیاست‌های ضد ایرانی عشق‌آباد با تشدید تنش در مناسبات ایران با ترکیه و غرب پیرامون تحولات سوریه در ارتباط هست. این گزارش در ادامه می‌کوشد ابعاد پیدا و پنهان این اتفاق را که مجموعه‌ای در هم‌تنیده از محرکه‌های داخلی و خارجی است مورد واکاوی قرار داده و در پایان نیز پیشنهاداتی را برای طبقه تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز جمهوری اسلامی ایران ارائه نماید.

توافقنامه هسته‌ای تحت عنوان "برجام" اگرچه به دلیل کارشکنی‌ها و بد عهدی‌های فاحش آمریکا شکننده به نظر می‌رسد، اما قابل کتمان نیست که لغو تحریم‌‌ها از ایران توازن قدرت در منطقه خزر را به سود ایران تغییر خواهد داد. احتمالا این نکته از نظر مقامات عشق‌آباد نیز دور نماند که ایران پساتحریم با قدرت در حال بازتعریف نقش و جایگاه منطقه‌ای و جهانی خود است. پس از لغو تحریم‌ها تهران تلاش می‌کند سیاست فعال‌تری را در منطقه خزر اتخاذ و نقش میانجی فعال‌تری را در انتقال گاز به اروپا و نیز سایر مناطق ایفا نماید. کشورمان قصد دارد کریدورهای حمل و نقل ترانزیتی جدیدی را نیز در منطقه ایجاد نماید. ضمنا مقامات کشورمان با جدیت و جسارت بیشتری بر واریانت‌های خود پیرامون تعیین رژیم حقوقی دریای خزر پافشاری خواهند کرد. در سطحی کلا‌ن‌تر، ایران و روسیه نیز در صدد هستند تاثیر و نفوذ اتحادیه اروپا و آمریکا را در منطقه خزر به حداقل برسانند و بدون دخالت کشورهای فرامنطقه‌ای امنیت سیاسی، اقتصادی و انرژی این منطقه را تامین نمایند. بدون تردید این روند خوشایند و مطلوب عشق‌آباد به عنوان پروکسی و نماینده غرب و آمریکا در منطقه نیست و همین موضوع نیز سبب گردید رهبری عشق‌آباد در اتخاذ خط‌مشی سیاست خارجی خود در قبال ایران دچار سراسیمگی و آشفتگی گردد.

احتمالا موضوع دیگری که ترکمن‌ها را بیمناک ساخته و آن‌ها را به اتخاذ سیاست‌های غیرعقلایی و نسنجیده بر علیه ایران وادار نمود ترس و واهمه آن‌ها از سیطره هژمونیک مذهبی و فرهنگی ایران در منطقه هست. رهبری ترکمنستان بیم آن دارد که ایران بر سبک زندگی سکولار مسلمانان این جمهوری تاثیر بگذارد، اما مقامات همسایه شمالی باید به این درک مهم برسند که تهران هیچگاه برای تحمیل نسخه خود از توسعه سیاسی-اقتصادی تلاش نمی‌کند، بلکه می‌کوشد با ارائه الگویی مناسب از خود به عنوان کشوری توسعه‌یافته که همزمان به ارزش‌های سنتی، مذهبی، فرهنگی و ملی خود پایبند است مردم منطقه را به سمت خود جلب و جذب نماید. تردیدی وجود دارد که کند ساختن و یا جلوگیری از این روند از سوی رهبران کشورهای این منطقه، از جمله رهبر کشور مورد مطالعه در این گزارش، آن‌ها را در مقابل شهروندشان قرار می‌دهد، نه ایران.

بدیهی است که تلاش بی‌وقفه رهبری عشق‌آباد برای از بین بردن فاکتورهای موثر قدرت نرم در مناسبات بین دو کشور، از جمله همکاری‌های اقتصادی-انرژی با هدف مصون ماندن از تاثیر و نفوذ ایران دارای پیامدهای منفی و نامطلوبی برای این جمهوری خواهد بود. این کشور با درخواست از ایران برای پرداخت فوری بدهی‌ها بازی خطرناکی را آغاز نمود. عشق‌آباد در شرایط تقویت منطقه‌گرایی، به تدریج از ترتیبات و سازمان‌های چندجانبه که کانال‌های مهم همکاری‌ها و تعاملات منطقه‌ای تلقی می‌گردند فاصله گرفته و بیش از پیش منزوی خواهد شد. این در حالی است که جهت‌گیری سیاست خارجی ترکمنستان که علیرغم ادعای "بی‌طرفی" مقامات این کشور، مبتنی بر نزدیکی مناسبات با غرب است به دلیل شرایط جغرافیایی این کشور چندان موثر واقع نیفتاد. بستن گاز به روی اهالی شمالی کشورمان در حالی که پرونده بدهی ایران با امضای توافقنامه بین تهران و عشق‌آباد به صورت موقت بسته شده بود، بیانگر ماهیت پیش‌بینی‌ناپذیر و میل فزاینده این کشور به استفاده ابزاری از انرژی است که بدون تردید وجهه و اعتبار منطقه‌ای و بین‌المللی ترکمنستان را خدشه‌دار خواهد کرد.

مثال ترکیه بر ادعای ما صحه می‌گذارد، زیرا همسایه شمالی نیز دقیقا سیاست‌های همسایه غربی را تکرار می‌کند. ترک‌ها سیاست تنش‌زایی با کشورهای همسایه خود را در پیش گرفته بودند، اما در نهایت با صرف هزینه گزاف مالی و سیاسی دریافته‌اند که به تنهایی نمی‌توانند از عهده مشکلات و پیچیدگی‌های امنیتی در منطقه، به صورت ویژه تهدید گسترش حضور و نفوذ "داعش" و مزدوران آن‌ها در منطقه برآیند که وقوع حملات تروریستی مکرر در این کشور و چرخش سریع آنکارا به سمت اتحاد ولو تاکتیکی با ایران و روسیه گویای همه چیز هست. رهبری عشق‌آباد باید از اتفاقات ترکیه و دیگر رخدادهای بزرگ منطقه‌ای نظیر جنگ در دونباس، جدایی کریمه از اوکراین، جنگ در گرجستان و اتفاقات سوریه درس گرفته و دریابد که معادلات منطقه‌ای پیچیده‌تر از آن است که بتوان آن‌ها را بر اساس یک الگوی مشخص تحلیل و تفسیر و بر اساس آن عمل نمود. بنابراین نقض توافقنامه‌های گازی، برگزاری مانورهای نظامی در دریای خزر و سایر اقدامات تحریک‌آمیز بر علیه ایران نتیجه و پیامدی جز بی‌ثباتی و ناآرامی در آن کشور به همراه نخواهد داشت. احتمالا مقامات ترکمن امیدوار به حمایت غرب و آمریکا در صورت ایجاد بحران احتمالی در مناسبات با ایران هستند، اما آن‌ها گویا فراموش کرده‌اند که در اوج درگیری و منازعه و جنگ تحریم‌ها بین مسکو و آنکارا پس از سرنگونی هواپیمای روسی از سوی ترکیه در اواخر سال 2015، غربی‌ها و آمریکایی‌ها در پاسخ به درخواست کمک آنکارا تنها سکوت اختیار کرده و هیچ اقدام عملی برای مصون نگه داشتن این کشور از خشم و غضب روسیه انجام نداده‌اند.

از سویی دیگر، اگرچه رئیس جمهور ترکمنستان "قربانقلی بردی‌محمدوف" وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی در کشورش را انکار نموده و اظهار می‌کند که ترکمنستان در حال حاضر "عصر طلایی" خود را سپری می‌کند، اما اخبار و گزارشات پیرامون تحولات داخلی این کشور حاکی از آن است که ترکمن‌ها بحران اقتصادی عمیقی را تجربه می‌کنند، لذا این کشور با قطع گاز ارسالی به ایران در شرایط آسیب‌پذیری قرار گرفت. پکن تنها خریدار واقعی گاز ترکمنستان تلقی می‌گردد، اما درآمد حاصل از مناسبات انرژی با چین برای از بین مشکلات اجتماعی-اقتصادی در ترکمنستان و تامین امنیت در مناطق مرزی ترکمنستان و افغانستان کافی به نظر نمی‌رسد. ضمنا تنها یک خریدار برای این همه گاز مغایر با سیاست پلورالیسم اقتصادی و تنوع‌بخشی به مسیرهای صادراتی است که مدت‌ها است پیرامون آن در عشق‌آباد سخن می‌گویند. شرایط زمانی وخیم‌تر به نظر می‌رسد که دریابیم چین به عنوان تنها خریدار گاز ترکمنستان دارای منافع کافی و وزن استراتژیک بالایی بوده و می‌تواند شرایط هر معامله‌ای را به گونه‌ای که مطلوبش هست تغییر دهد. نامشخص بودن قیمت گاز ارسالی ترکمنستان به چین که احتمالا کم نیز هست را می‌توان در همین چارچوب تفسیر نمود.

با این توصیفات و توضیحات ما به همسایه شمالی خود توصیه می‌کنیم که پیش از تحمیل هزینه‌های هنگفت سیاسی و مالی، به صورت رایگان از تجربه ترکیه و دیگر کشورهای منطقه بهره گرفته و سیاست تعامل با همسایگان را در پیش گیرد. اما ایران باید مذاکرات فوری و جدی گازی با طرف ترکمنی را در دستور کار خود قرار داده و در صورتی که این مذاکرات به دلیل زیاده‌خواهی‌های طرف ترکمن به نتیجه نرسد، از اقدامات سلبی برای تنبیه عشق‌آباد استفاده نموده و خرید گاز از این کشور را به صورت کامل لغو نماید. وقت آن رسیده است که مقامات کشورمان در خط‌مشی سیاست خارجی خود نسبت به ترکمنستان که تاکنون در چارچوب اصل مهم حسن همجواری و احترام به همسایگان مبتنی بر موضع سکوت در مقابل سیاست‌های ضد ایرانی این کشور بود تجدید نظر نموده و با تکیه بر پتانسیل‌های بالای داخلی خود، از جمله نیروهای مسلح قوی، نیروهای انسانی توانمند و منابع عظیم انرژی از موضع قدرت با این کشور کوچک آسیای میانه سخن بگویند. ایران پساتحریم باید برای تقویت دیپلماسی نظامی، مذهبی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در منطقه خزر بکوشد که کاملا قابل توجیه و توضیح است. کشورمان در طول تاریخ همواره دارای جایگاه و موقعیت غالب و مسلط در منطقه خزر در تمام حوزه‌های فوق‌الذکر بوده است. احیا جایگاه و موقعیت ویژه ایران در منطقه خزر هیچ گونه منافاتی با مناسبات پویا و باثبات با کشورهای منطقه، به صورت خاص ترکمنستان ندارد.

ضمنا نقض عهد از سوی عشق‌آباد ضرورت تشدید دیپلماسی انرژی از سوی تهران را بسیار مبرم می‌سازد که در این چارچوب ایجاد کارتل گازی با حضور ایران، آذربایجان و روسیه با هدف هماهنگی تصمیمات و اقدامات گازی و تشدید مذاکرات پیرامون طرح‌ها و پروژه‌های انرژی منطقه‌ای، به صورت خاص خط لوله آی‌پی و طرح انتقال گاز از روسیه به هند از طریق آذربایجان و ایران بسیار تعیین کننده خواهد بود. در خصوص ایجاد کارتل گازی، این اقدام با منافع تهران، مسکو و باکو در انطباق و سازواری است. روسیه به دنبال آلترناتیوی برای خط لوله گاز اوکراین است، ایران به دنبال بازارهای فروش انرژی است و آذربایجان نیز با مشکل تامین ظرفیت خط لوله گاز به اروپا مواجه هست. در خصوص خط لوله آی‌پی نیز باید گفت که خط لوله جایگزین تاپی که به شدت از سوی غرب و آمریکا پشتیبانی می‌شود به دلیل شرایط پیچیده در افغانستان و مهم‌تر از آن پیش‌بینی ناپذیر بودن ترکمنستان که با اقدام اخیرش نیازی به تلاش برای اثبات آن نیست قابلیت اجرایی ندارد. مقامات کشورمان در این شرایط باید به دیپلماسی انرژی شدت بخشیده و پیرامون این طرح‌ها با کشورهای منطقه به گفتگو و مذاکره بپردازند.

اما نکته قابل توجه و تامل اینجا است که نمی‌بایست در گرماگرم سرزنش اقدام قبیح و شرم‌آور کشور همسایه از اعتراف و توجه به اهمال‌کاری خود در موضوع مهم تامین امنیت انرژی در مناطق مختلف کشورمان غافل شویم و سهم خودمان را در بروز این رخداد محاسبه نکنیم. احتمالا پس از اقدام ضد ایرانی ترکمنستان کسی در ایران نباشد که به این نتیجه مهم و حیاتی نرسیده باشد که مهم‌ترین چالش کشورمان در حال حاضر بی‌توجهی مقامات تهران به موضوع اقتصاد مقاومتی است. متاسفانه این موضوع حیاتی در بین همهمه‌های سیاسی جناح‌های مختلف در کشور مورد غفلت واقع گردید. در صورتیکه مطالعه رفتار کشورها به وضوح حاکی از آن است که آن‌ها تنها کشورهایی را جدی می‌گیرند که همزمان دارای قدرت اقتصادی و نظامی باشند. بنابراین تا زمانی که قدرت اقتصادی خود را همزمان با قدرت سیاسی-نظامی بهبود نبخشیم، صحبت از کاهش فشارها بر ایران از سوی کشورهای حتی کوچکی همچون ترکمنستان که ضعیف‌ترین حلقه در سیستم امنیت اورآسیا است ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد.

 

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzMyNQ

 


ایده ای برای تجارت آب شیرین با روس ها...

 

ایده ای برای تجارت آب شیرین با روس ها...

ایده ای برای تجارت آب شیرین با روس ها...

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر    (IIKSS)- در گزارش نشست اقتصاد جهانی در سال 2015 تحت عنوان "چالش‌های جهانی" بحران آب به عنوان بزرگ‌ترین خطر برای بشریت به لحاظ دامنه تاثیرگذاری عنوان گردید. هر شش نفر یک نفر در دنیا از کم آبی رنج می‌برد. آب به مراتب مهم‌تر از نفت است و در آینده‌ای نزدیک گران‌تر از نفت خواهد شد. مردم شاید بتوانند بدون منابع انرژی سوختی زندگی کنند و از عهده همه چیز برآیند، اما بدون آب و غذا هرگز نمی‌توانند زنده بمانند. در طول تاریخ قدرت‌های بزرگ دنیا همواره برای نفت، گاز و زغال سنگ با یکدیگر جنگیده‌اند. در حال حاضر آب آشامیدنی نیز به این منابع اضافه گردید که کمبود آن بر اقتصاد، حوزه اجتماعی و تامین امنیت منطقه‌ای و ملی کشورها در نقاط مختلف دنیا تاثیرگذار هست. اگرچه آب سیاره ما را از دیگر سیارات مرده متمایز می‌سازد، اما این منبع حیات در اثر بی‌توجهی و عدم اتخاذ تدابیر عقلایی و هماهنگ به یکی از حادترین مشکلات سیاره زمین تبدیل شده است. اما دامنه و گستردگی این مشکل از کشوری به کشور در منطقه خزر متفاوت می‌باشد که به صورت خلاصه به تشریح وضعیت منابع آبی در آن‌ها می‌پردازیم.  

وضعیت منابع آبی در روسیه...

روسیه یکی از دو کشوری است که ذخایر آب آشامیدنی در آن‌ها به اندازه کافی وجود دارد. واقعیت موقعیت جغرافیایی روسیه و وجود منابع در آن غیر قابل انکار است. برای مقایسه، روسیه 10 برابر چین و دو برابر آمریکا دارای زمین زراعی است. کشور عظیم و پرجمعیت چین تنها دارای 0.08 درصد هکتار زمین زراعی است. میزان زمین زراعی آمریکا نیز با سرعت بیشتری در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا در حال کاهش هست.

بسیاری به روسیه عنوان انبار آب نگاه می‌کنند. روسیه با آب‌های 12 دریا، بیش از 2.5 میلیون رودخانه بزرگ و کوچک و بیش از 2 میلیون دریاچه احاطه شده است. 120 رودخانه به طول 10 کیلومتر ساختار و شاکله آبی روسیه را تشکیل می‌دهند. بیش از 400 هزار کیلومتر آبراه مناسب برای کشتیرانی در قلمرو روسیه وجود دارد که به رشد و توسعه اقتصادی این کشور کمک می‌کند. 90 درصد آب سالانه رودخانه‌‌های روسیه به اقیانوس‌های منجمد شمالی و آرام و تنها کم‌تر از 8 درصد به دریاهای خزر و آزوف می‌ریزد. اما نکته جالب توجه آنکه بیش از 80 درصد جمعیت روسیه در حاشیه دریاهای خزر و آزوف زندگی می‌کنند و بخش اساسی زیرساخت‌های اقتصادی روسیه نیز در این بخش‌ها واقع شده‌اند. در ناحیه سیبری که غنی‌ترین بخش روسیه به لحاظ آبی است، بزرگ‌ترین سیستم‌های رودخانه‌‌ای واقع هستند: آنگارا-ینیسی، اوب و ایرتیش. در مجموع 43 درصد منابع همه آب‌های رودخانه‌ای روسیه در ناحیه سیبری قرار دارد. در خصوص دریاچه‌ها، عمیق‌ترین دریاچه آب شیرین دنیا – بایکال - در روسیه قرار دارد. این دریاچه دارای 23 هزار کیلومتر مکعب آب شیرین هست که 20 درصد آب شیرین دنیا و 90 درصد آب شیرین روسیه را شامل می‌شود. در مجموع روسیه 80 درصد منابع آب شیرین دنیا را دارا است. همه این‌ها بدین معنا است که روسیه در زمره کشورهایی قرار دارد که دارای منابع آبی قابل توجهی است و بحران آبی این کشور را تهدید نمی‌کند.

روس‌ها حتی سودای صادرات آب به کشورهای بزرگی همچون چین را نیز در سر می‌پرورانند. بنابر اخبار و گزارشات، مقامات روسیه اخیرا طرح و برنامه انتقال آب شیرین به خشک‌ترین استان چین – سین کیانگ – را اعلام نمودند. در این خصوص شبکه تلویزیونی "راشا تودی" تقریبا در اواسط سال 2016 مقاله‌ای را تحت عنوان "عطش آب: روسیه می‌تواند آب شیرین را به استان خشک چین منتقل نماید" را منتشر نمود. احتمالا در آینده‌ای نه چندان دور چین و کشورهای پرجمعیتی همچون هند برای نجات نیمی از مردم دنیا مجبور به سرمایه‌گذاری بر روی منابع آبی روسیه خواهند شد. روس‌ها با در اختیار داشتن این میزان از منابع آبی قادر هستند تقریبا نیمی از دنیا را تغذیه نموده و زمین‌های قابل آبیاری نیز برای تغذیه نیمی دیگر از دنیا ایجاد نمایند.  

با این توضیحات شاید بتوان با جسارت و صراحت بیشتری پیش‌بینی نمود که آب در آینده‌ای نه چندان نزدیک به یکی از مزیت‌های مهم سیاست خارجی روسیه تبدیل خواهد شد. و از آنجایی که آب ارزشمندترین کالا در بین دیگر منابع طبیعی است و روسیه نیز دارای منابع عظیم آبی است، به نظر می‌رسد که "فاکتور آب" به یکی از دلایل سیاست‌های تهاجمی غرب و آمریکا بر علیه روسیه تبدیل گردد یا شاید هم شده و می‌بایست بخشی از عصبیت‌های سیاسی آن‌ها بر علیه مسکو را در همین چارچوب مورد ارزیابی قرار داد.

تجارت آب شیرین با روس ها....

در همین راستا دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند همانند چین با یک برنامه ریزی درازمدت و یک چانه زنی معقولانه به دنبال واردات آب شیرین از روسیه به مناطق کویر مرکزی و شمال غرب ایران باشد تا عطش کویر را با لطافت حاصل از آبهای شیرین چاره نماید. واقعیت جغرافیایی حاکم بر فلات ایران حاکی از آن است که حتی با مدیریت صحیح هم نمی توان به ورودی آب های شیرین ایران با حسن نیت نگریسته شود و می توان با آب های شیرین روسیه به توسعه کشاورزی و شهری در نیمه شرقی و مناطق مرکزی ایران که از بی آبی مفرط رنج می برند کمک شایانی نمود. ایران می تواند در چارچوب یک مشارکت منطقه ای موثر با کشورهای قزاقستان و ترکمنستان اقدام به احداث بزرگترین کانال انتقال آب شیرین تاریخ از روسیه به کشورهای هدف بنماید. طبیعی است که این سیاست می تواند ابعاد و زوایای مختلفی در زمینه های سیاسی و جغرافیایی داشته باشد که باید به این زمینه ها به خوبی نگریسته و تحلیل شوند.

تنها در این صورت است که کشور نسبتاً پهناور ایران می تواند با اتکاء به منابع زیر زمینی و روزمینی خود به صورت موثری به دنبال افزایش جمعیت باشد. زیرا واضح و مبرهن است که کم آبی نه تنها یک مشکل زیست محیطی, بلکه یک مشکل سیاسی- اجتماعی نیز به شمار می رود. بدین ترتیب اگر آب شیرین به عنوان یکی از کلیدی ترین بسترهای افزایش و بقاء جمعیت تامین نگردد, نمی توان انتظار داشت که خلق جمعیت حادث شود. شاید بتوان ادعا نمود که شرایط محیطی مناسب حتی به برنامه ریزی دولت ها برای افزایش جمعیت نیز نیاز نخواهد داشت. لذا همانطور که اشاره گردید می باید حداقل, مزایا و معایب انتقال آب شیرین روسیه به ایران و کشورهایی نظیر ترکمنستان و قزاقستان, به عنوان یک طرح موثر برای توسعه این کشورها مورد مطالعه قرار گیرد.

چراکه اگر باور انتقال آب روسیه به کشورهایی نظیر ایران در میان دولتمردان و مردمان کشورهای نامبرده شده شکل بگیرد, قطعاً انتقال آب شیرین مناطق آب خیز روسیه به ایران امری محال و غیر ممکن نخواهد بود. بر همین اساس و با توجه به بحران های آبی حاکم بر جهان و بخصوص کشورهای غرب آسیا, شاید دور نباشد روزگاری که آب شیرین کشورهایی نظیر روسیه نظیر نفت در بازارهای جهانی خرید و فروش گردد.

 

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzI0OA