سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

قانون اساسی در اوکراین ، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(4)

قانون اساسی در اوکراین ، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(4)

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

 

اوکراین

پس از روسیه دومین کشور بزرگ اروپایی است و در بیشتر تاریخ خود تقسیم شده و تحت سلطه کشور مجاور خود روسیه بوده است. با به دست آوردن استقلال خود در 1991, تحت قانون اساسی 1996 خود دارای قوه مقننه نیرومندی می باشد این قانون اساسی پس از انقلاب نارنجی در سال 2004 اصلاح شد.

اطلاعات عمومی

جمهوری اوکراین حدود 603700 کیلومتر مربع مساحت دارد و از شمال با بلاروس, از شرق با روسیه, از جنوب غربی با مولدوا و رومانی و از غرب با مجارستان, اسلوواکی و هلند در ارتباط است. کیف پایتخت این کشور با بیش از 740 میلیون نفر جمعیت است.

صنایع مهم اوکراین زغال, نیروی الکتریکی و مواد شیمیایی و محصولات کشاورزی آن شامل غلات, چغندر قند و دانه های گل آفتاب گردان می باشد. اوکراین به لحاظ تاریخی معروف به سبد نان روسیه می باشد و برای اقتصاد سودآور دارای منابع است اما برای 80% از احتیاجات نفت خام خود متکی به روسیه می باشد.

نوع دولت. جمهوری پارلمانی ریاست جمهوری با یک رئیس جمهور, یک نخست وزیر و کابینه یک مجمع قانونگذار, یک دستگاه قضایی و یک دادگاه قانون اساسی.

تاریخ قانون اساسی 1919، 1937, 1996 (که در 2006 اصلاح شد)

تاریخچه نظام حقوق اساسی

منطقه اوکراین محل اقامت مردم تریپیلی در امتداد رودخانه دنیپر در هزاره هفتم قبل از میلاد بود. از قرن دوازدهم قبل از میلاد, کشاورزان و اربابان چادر نشین این منطقه را بدست خود گرفتند. تهاجمات بعدی از طرف قبایل مختلف سمیری ها و سپس سکایی ها و سارماتیا منجر به فرهنگ های جدید و سازمان های مختلف سیاسی شد. مستعمره های یونان در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد گسترش یافت و از قرن اول بعد از میلاد امپراطوری روم سپاهیان خود را به سمت این منطقه حرکت داد. مهاجرت و هجوم افراد مختلف مانند گوت ها, هان ها, آوار ها, بلغارها, مجارها, فینیقی ها, polovtian و اسلاوی های شرقی بر اوکراین تاثیر گذاشت. به هر حال ایالات کیف از اواسط قرن نهم بعد از میلاد بتدریج گسترش یافت و تا 1169 پایتخت این کشور روسیه باقی ماند. این ایالت تا زمان ویرانی بدست مغول ها مرکز تجاری مهمی محسوب می شد. آنها قسمت جنوبی کیف را در قرن سیزدهم به امپراطوری خود افزودند. سر انجام مردم اسلاوی از لیتوانی و مسکو به این منطقه مهاجرت کردند و مناطق قزاق را بنا کردند.

پس از سال 1569 نفوذ کاتولیک های هلندی و لیتوانی افزایش یافت اما توسط ارتودوکس های قزاقی روسیه متوقف شد، کشمکشی که سر انجام منجر به تقاضای حمایت از دوک نشینان مسکو توسط اوکراینی ها شد. تا زمان تصرف کامل این منطقه توسط امپراطوری های روسیه در نیمه دوم قرن هجدهم, شکل حکومت دولت خودگردان قزاق در اوکراین حکومت سرداری نامیده شد. از اواخر قرن هجدهم قسمتهایی از اوکراین توسط روسیه و مجارستان اتریش اشغال شد.

ناسیونالیسم اوکراین در طول قرن 19 بتدریج گسترش یافت و پس ازانقلاب روسیه در 1917 در 22 ژانویه 1918 جمهوری آزاد و مستقل اوکراین اعلام شد. قانون اساسی اوکراین درمارس 1919 توسط کنگره های اوکراین شوروی تصویب شد و سپس در 1922 جمهوری سوسیالیست اوکراین شوروی عضو اتحاد شوروی گشت. قانون اساسی 1924 ussr اوکراین را تبدیل به یک زیر مجموعه حکومتی مسکو کرد. یک قانون اساسی جدید که دقیقا بر اساس قانون اساسی 1936 استالین ussr الگو برداری شده بود در 1937 تصویب شد.

با رویارویی با تجزیه قریب الوقوع اتحاد شوروی در 24 آگوست 1991 اوکراین مجددا استقلال خود را بدست آورد که توسط رفراندوم اول دسامبر تایید شد. جمهوری جدید متضمن جمهوری خود گردان کریمه شد که قبل از 1954 قسمتی از جمهوری روسیه شوروی بود (توافق 1997 میان اوکراین و روسیه ادغام آنرا با مرز های اوکراین به رسمیت شناخت).

در ژولای 1990 اوکراین بیانیه ای را در مورد حاکمیت کشور تصویب کرد که در آن اصول بنیادین دولت تدوین شده بود مانند تفکیک قوه های اجرایی, قضایی و قانونگذاری و حقوق شهروندان. پس از استقلال دولت تحت قوانین آشفته دستورات و منشور شوروی که کاملا اصلاح شد به کار خود ادامه داد. پس از یک کشمکش سیاسی بلند مدت به رهبری رئیس جمهور لئونید کاچما قانون اساسی رسمی توسط پارلمان اوکراین سرانجام در 28 ژوئن 1996 تصویب شد. تظاهرات های عظیم مردم علیه کوچما برای تقلب انتخاباتی و اتهامات همدستی در قتل یک روزنامه نگار مخالف که معروف به انقلاب نارنجی بود منجر به اصلاحات قانون اساسی شد که در سال 2006 به اجرا در آمدند. هدف این اصلاحات تا اندازه زیادی تغییر توازن قدرت از رئیس جمهور به سمت قوه مقننه و ارتقا سیستم توازن و بررسی های قانون اساسی می باشد.

تاثیرات

قانون اساسی 1996 اوکراین منعکس کننده توافقی میان دولت به سبک ریاست جمهوری مانند فرانسه و دولت های روسیه و متمایل به ادامه نقش مهم قوه مقننه اوکراین می باشد که دارای ارگان اجرایی خود به نام شورای ریاست جمهوری است.

قانون اساسی

مقدمه قانون اساسی 1996 بیان میکند پارلمان عالی اوکراین (رادا) به نمایندگی از مردم بر اساس تاریخ چندین قرنی تشکیل اوکراین و حق تعیین سرنوشت خود و ارائه ضمانتی برای آزادی ها و حقوق بشر این قانون اساسی را قانون اساسی اوکراین تصویب می کند.

ماده 1 اعلام میکند «اوکراین یک کشور قانون محور, اجتماعی, دموکراتیک مستقل و خودگردان است. طبق ماده 2و5 «اوکراین یک جمهوری و یک کشور منسجم می باشد. مردم صاحبان حکومت و تنها منبع قدرت اوکراین هستند.

حقوق اساسی

ماده 92 بیان می دارد که «حقوق زیر صرفا توسط قوانین اوکراین تعیین می شوند حقوق و آزادی های افراد و شهروندان ضمانتهای این حقوق و آزادی ها, وظایف مهم شهروندان, حقوق افراد بومی و اقلیت های ملی و قاعده های حفاظت اجتماعی, آزادی ها و حقوق اساسی در ماده های 21 تا 68 تدوین شده است. اگر چه ماده 28 اعلام می کند که «آزادی ها و حقوق بشر غیر قابل انتقال و غیر قابل تخطی هستند». ماده 22 تاکید می کند که حقوق بشر و شهروندان توسط قانون اساسی تایید می شود و فراگیر نمی باشد ». حقوق ضمانت شده شکوفایی شخصیت انسانی, برابری نزد قانون بدون در نظر گرفتن «نژاد, رنگ عقاید مذهبی و سیاسی, جنسیت, خاستگاه اجتماعی و قومی, موقعیت مالی, محل سکونت, ویژه گی های زبانی, حق انتقال ناپذیر زندگی, احترام به شخصیت افراد, آزادی و تخطی ناپذیر شخصیت انسانی, مصونیت محل سکونت, زندگی خانوادگی و شخصی و آزادی جابجایی می باشد. حقوق دیگر شامل آزادی افکار و گفتار, آزادی بیان, مذهب و فلسفه شخصی و آزادی ارتباطات است.

حقوق مربوط به انجمن های صلح آمیز, تقاضا یا درخواست از دولت, مالکیت و انتقال دارایی, فعالیتهای سرمایه گذاری کار و استراحت نیز ضمانت شده است. به هر حال طبق ماده 37 حزب های سیاسی و اجتماعات عمومی که اهداف آنها مغایر با استقلال, حاکمیت و امنیت اوکراین است, ممنوع اعلام شده است.

تقسیم اختیارات

ماده 6 بیان می کند: «قدرت کشور بر اساس اصول تقسیم آن به قدرت های قضایی, اجرایی و قانونگذاری اعمال می شود» هیئت های اجرایی, قضایی و قانونگذاری اختیارات خود را در چارچوب تعیین شده توسط قانون اساسی و مطابق با قوانین کشور اعمال می کنند.

دستگاه اجرایی

رئیس جمهور. ماده 102 رئیس جمهور اوکراین را بعنوان رئیس کشور و ضامن استقلال و انسجام آن و حقوق افراد مطابق با قانون اساسی تعیین می کند. بر اساس ماده 103 که در 2006 اصلاح شد, رئیس جمهور مستقیما توسط برگه های رای محرمانه به مدت 5 سال انتخاب می شوند هر شهروندی اوکراینی که به سن 35 سالگی رسیده باشد حق رای گیری داشته و به مدت 10 سال گذشته در اوکراین زندگی کرده باشد و به طور سلیس به زبان این کشور صحبت کند, می تواند نامزد انتخاباتی شود.

رئیس جمهور نمی تواند بیشتر از دو دوره متوالی خدمت کند و طبق ماده 105 «در طول دوره خدمتش از حق مصونیت برخوردار است»

ماده 106 که در 2006 اصلاح شد بیان میکند «رئیس جمهور از استقلال, امنیت ملی و توالی قانونی کشور محافظت می کند نماینده کشور در روابط خارجی است، فعالیت های سیاسی خارجی آن را مدیریت و مذاکرات را هدایت می کند و معاهدات بین المللی را منعقد می نماید، مقامات دیپلماتیک را نصب و عزل و اعتبار نامه های نمایندگان دیپلمات خارجی را قبول یا رد می کند. قدرت ها یا مسئولیت های دیگر شامل تقاضای رفراندوم برای اصلاحیه های قانون اساسی مطابق با قانون اساسی معرفی کاندیدا برای سمت نخست وزیری بر اساس پیشنهاد پارلمان ائتلافی در قوه مقننه و انتصاب مقامات رسمی دیگر می باشد. رئیس جمهور فرمانده کل نیروهای مسلح, رئیس شورا امنیت ملی می باشد. در مورد تجهیز نظامی و حکومت نظامی تصمیم می گیرد یک سوم از اعضای دادگاه قانون اساسی را انتصاب و برکنار می کند و عفو نامه را اعطا می نماید.

طبق ماده 111 «رئیس جمهور می تواند توسط استیضاح پارلمان در مواقع خیانت به کشور یا جرائم دیگر از سمت خود برکنار شود» پس از یک تحقیق و بررسی و به پیشنهاد یک کمیسیون موقت توسط دو سوم اکثریت علیه رئیس جمهور اعلام جرم می شود و توسط بیش از سه چهارم همه اعضای پارلمان پس از اظهار نظر دیوان عالی و دادگاه قانون اساسی عزل می شود.

اگر اختیارات رئیس جمهور از او گرفته شود, نخست وزیر وظایف او را انجام می دهد جز مواردی که در پاراگراف ها ماده 106 قید شده است که شامل سخنرانی برای مردم و پارلمان, تقاضای رفراندوم برای اصلاحیه های قانون اساسی و نصب و عزل یک سوم از اعضای دادگاه قانون اساسی است.

نخست وزیر و کابینه. «کابینه وزرا بالاترین ارگان قوه اجرایی است »ماده 113 که در 2006 اصلاح شد بیان می کند کابینه مسئول رئیس جمهور و پارلمان و تحت کنترل و پاسخگوی پارلمان می باشد. ضمانت اجرای سیاست خارجی و داخلی کشور, قوانین و قانون اساسی و فعالیتهای رئیس جمهور است. تامین کننده آزادی ها و حقوق افراد و اجرای سیاست های مالی, قیمت, سرمایه گذاری و در آمد, همچنین برنامه ها و سیاست های مربوط به محیط, امنیت اکولوژیکی و استفاده از منابع طبیعی و توسعه فرهنگی, اجتماعی, تکنولوژیکی, علمی اقتصادی اوکراین می باشد.

طبق ماده 114 کابینه شامل نخست وزیر معاون اول نخست وزیر, معاونین نخست وزیر و وزرای دیگر است.

نخست وزیر توسط پارلمان و بر اساس پیشنهاد رئیس جمهور انتخاب می شود. وزرای دفاع و امور خارجه توسط پارلمان و به پیشنهاد رئیس جمهور در حالیکه اعضای دیگر بر اساس پیشنهاد نخست وزیر انتخاب می شوند. نخست وزیر کار وزرای کابینه و تحقق برنامه قانونی را که توسط پارلمان تصویب شده است اداره میکند.

قوه مقننه

پارلمان. ماده 75 اعلام میکند تنها ارگان قانونگذاری در اوکراین پارلمان خواهد بود - رادای عالی اوکراین- رادا شامل 450 نماینده ملی است که برای یک دوره 5 ساله و بر اساس رای گیری مستقیم, برابر و همگانی از طریق برگه های رای محرمانه انتخاب می شوند. جهت واجد شرایط بودن فرد می بایست حداقل 31 ساله, قادر به رای گیری و بمدت 5 سال گذشته مقیم این کشور باشد و متهم به تخلفات جنایی نباشد. ماده 76 که در سال 2006 اصلاح شد می افزاید که اختیارات نمایندگان توسط مقررات و قانون اساسی اوکراین مشخص شده است. نمایندگان در برابر آرا یا بیانات خود در پارلمان دارای مصونیت هستند, به جز موارد توهین یا افترا و بدون موافقت پارلمان دستگیر نمی شوند. ماده 84 بیان می دارد جلسات پارلمان به روی عموم باز است مگر اینکه رای اکثریت همه اعضا خواستار این موضوع نباشد. همه تصمیمات توسط رای گیری اتخاذ می شود که باید شخصا انجام شود. رادا یک رئیس, یک نماینده اول و یک معاون رئیس از میان اعضای خود انتخاب می کند و می تواند آنها را عزل کند.

به تبعیت از ماده 85 پارلمان علاوه بر تصویب قوانین, قدرت ارائه اصلاحیه برای قانون اساسی, تقاضای رفراندوم در مورد تغییر منطقه اوکراین تصویب بودجه دولت, تعیین اصول سیاست داخلی و خارجی, تقاضای انتخابات ریاست جمهوری, دریافت گزارشات سالانه و ویژه رئیس جمهور و اعلام جنگ و انعقاد صلح بر اساس پیشنهاد رئیس جمهور دارد. همچنین می تواند نخست وزیر را نصب کند, کار کابینه را کنترل نماید و نمایندگان مجاز رادای عالی حقوق بشر را نصب و عزل کند. پارلمان می تواند اعضای کابینه و مقامات رسمی را زیر سوال ببرد و آرا عدم اعتماد را در مورد کابینه تصویب نماید. قوانین می توانند توسط رئیس جمهور, نمایندگان، وزرای کابینه و بانک ملی اوکراین ارائه شوند. قوانین تصویب شده یا توسط رئیس جمهور امضا می شوند یا ظرف 15 روز ارجاع می شوند. یک وتو می تواند توسط بیش از دو سوم اعضای پارلمان نادیده گرفته شود. ماده 94 که در سال 2006 اصلاح شد، بیان می دارد که یک قانون ظرف 10 روز از اعلام رسمی آن قابل اجرا شود.

دستگاه قضایی

ماده 124 اعلام میکند«عدالت در اوکراین تنها توسط دادگاه ها انجام می شود. واگذاری وظایف دادگاه، همچنین نصب آنها توسط مقامات و ارگان های دیگر امکان پذیر نمی باشد. به هر حال می افزاید که مردم مستقیما در اجرای عدالت از طریق هیئت های منصفه یا قضات مردمی مشارکت دارند.

استقلال و مصونیت قضات بر اساس ماده 126 ضمانت شده است و مشخص می کند که «تحت تاثیر قرار دادن قضات به هر شیوه ای ممنوع است «یک قاضی باید حداقل 25 ساله و دارای مدارج تحصیلی بالایی در زمینه حقوق باشد و حداقل سه سال تجربه کاری در زمینه حقوقی داشته باشد. بمدت حداقل 10 سال در اوکراین اقامت کرده باشد و به زبان این کشور صحبت کند و میتواند توسط کمیسیون صلاحیت های قضات پیشنهاد شود اما می تواند در علم سیاست فعال نباشد. قاضی می بایست ابتدا توسط رئیس جمهور به مدت 5 سال انتصاب شود, پس از آن همه قضات به جز قاضی های دادگاه قانون اساسی توسط پارلمان انتخاب می شوند. اکثر قضات به طور دائمی صاحب این سمت هستند اما در سن 65 سالگی باز نشسته می شوند.

دیوان عالی. بر اساس ماده 125 « بالاترین ارگان قضایی با اختیارات قانونی کلی می باشد »قانون اساسی در مورد کار بیشتر این دیوان توضیحی نمی دهد, تنها در ماده 128 اشاره می کند که «ریاست آن توسط مجمع دیوان عالی اوکراین بوسیله برگه رای محرمانه مطابق با روشی که توسط قانون قید شده است, انتخاب و عزل می شود.

دادگاه قانون اساسی

طبق ماده 147 دادگاه قانون اساسی مسائل مربوط به مشروعیت قوانین و فعالیتهای قانونی قوه های اجرایی و قانونگذاری را حل می کند و تفسیر های رسمی مقررات و قانون اساسی را منتشر می سازد. رئیس جمهور بیش از 45 نماینده ملی, دیوان عالی, نمایندگان مجاز پارلمان حقوق بشر و رادای عالی کریمه می توانند به اختیارات این دادگاه متوسل شوند. 18 قاضی در این دادگاه خدمت می کنند، شش نفر از آنها توسط رئیس جمهور, پارلمان و انجمن قضات اوکراین برای یک دوره 9 ساله انتخاب می شوند.

اصلاح قانون اساسی

به تبعیت از ماده 154 اصلاحیه می تواند توسط رئیس جمهور یا حداقل یک سوم اعضا به پارلمان ارائه شود. به استثنای تغییر در مفاد خاص, اگر اصلاحیه اولین بار توسط اکثریت پارلمان و سپس در جلسات منظم بعدی توسط دو سوم همه اعضا تصویب شد به اجرا در خواهد آمد. اصلاحیه ها در مورد فصل های اصول کلی, انتخابات و رفراندوم ها و اصلاح قانون اساسی نیاز به دو سوم اکثریت برای ارائه و سپس رفراندوم دارد. ماده 157 اصلاحیه هایی را که آزادی ها و حقوق افراد یا شهروندان را لغو یا محدود می سازند یا اینکه بر استقلال یا انسجام منطقه تاثیر می گذارند ممنوع اعلام میکند و می افزاید که "قانون اساسی نمی تواند تحت شرایط اضطراری یا حکومت نظامی اصلاح شود".

 

ref:

Robert L. Maddex, constitutions of the world, cqpress

ترجمه و تالیف:

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA4Mzk


قانون اساسی در جمهوری آذربایجان ، بررسی قانون اساسی کشورهای پساش

 

 قانون اساسی در جمهوری آذربایجان ، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(3)

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

 

 جمهوری آذربایجان

آذربایجان یک کشور سرشار از نفت است که شامل جمهوری خودگردان نخجوان می باشد و این جمهوری خودگردان بوسیله ارمنستان از آذربایجان تفکیک شده است. آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه محصور و تجزیه طلب ارمنستان ناگورنا- قره باغ که کاملا در داخل این سرزمین قرار دارد، درگیر یک کشمکش طولانی بودند.

اطلاعات عمومی

این کشور مساحتی حدود 86600 کیلومتر دارد، این جمهوری و جمهوری خودگردان نخجوان در منطقه ای بین قفقاز اروپای جنوبی قرار دارند و از شمال به گرجستان و روسیه، از شرق به دریای کاسپین، از جنوب با ایران و از غرب با ارمنستان در ارتباط است. باکو در کنار دریای کاسپین، مرکز این کشور 8 میلیون نفری است.

در 1901 آذربایجان نیمی از نفت جهان را تامین کرد و اخیرا، گاز طبیعی، مواد اولیه ساخت و ساز و مواد شیمیایی به صنایع اصلی آن افزوده شده است

محصولات کشاورزی آن شامل غلات، کتان و چای است. با وجود نفت خام و گاز طبیعی و ایجاد یک خط لوله نفتی به سمت ترکیه، اقتصاد این کشور باید رو به بهبود باشد.

نوع دولت: جمهوری پارلمانی به سبک رئیس جمهوری، با یک رئیس جمهور، یک نخست وزیر و کابینه، یک مجلس قانون گذار و یک دستگاه قضایی شامل یک دادگاه قانون اساسی.

تاریخ قانون اساسی 1924، 1936، 1978، 1991،و1995

تاریخچه مشروطیت

با استقرار اسکیس ها در قرن نهم قبل از میلاد، قسمتهایی از آذربایجان (نامی که شاید برگرفته از «سرزمین آتش» ایران باشد، دلالت بر سوختن نفت سطح دارد) در قرن هشتم قبل از میلاد به دست مادها و پس از دو قرن به دست ایرانیان افتاد. در سال 330 قبل از میلاد آذربایجان توسط الکساندر بزرگ فتح شد. و پس از سالها توسط رومی ها تسخیر شد. در قرن هفتم عرب ها بر این منطقه مسلط گردیده و چند قرن بعد افراد ترک موفق به گرفتن این منطقه شدند. مغول ها به این منطقه هجوم بردند، اما در قرن 16 پادشاهی آذربایجانی صفوی قدرت را در ایران به دست گرفت و تهدیدی برای ترکهای اوتومن شد.

به هر حال، روسی ها در آغاز دهه 1700 شروع به حرکت به سمت منطقه آذربایجان شمالی کردند. قرار داد ترکمنچای در 1828 نخجوان را به روس ها داد و آذربایجان به سه منطقه مجزا تحت سلطه روس ها تقسیم شد. روسیه این منطقه را بهره برداری کرد، اما کشف نفت در اواخر قرن نوزدهم منجر به هجوم روس ها به خصوص در حوالی شهر بندری باکو شد. اغتشاشات در 1905 به اوج خود رسید زیرا خشونت ها بر سلطه روسیه و نفوذ ارمنستان در این منطقه افزایش یافت. هنگامیکه کمونیست ها در روسیه بر سر قدرت آمدند، جمهوری کوتاه مدت فدرال بین قفقازی در22 آوریل 1918 توسط آذربایجان، ارمنستان و گرجستان شکل گرفت. پس از فروپاشی این جمهوری در 28 می 1918 جمهوری دموکراتیک آذربایجان شکل گرفت.

در 28 آوریل 1920، روسیه جهت تشکیل حکومت سوسیالیستی آذربایجان اعمال خشونت کرد. این کشور نسبتا مستقل بود تا زمانیکه در30 دسامبر 1992 به خاطر تشکیل جمهوری سوسیالیست فدرال بین قفقازی شوروی، منطقه اصلی از اتحاد شوروی که تابع قانون 1924u. s. s. r است، با دیگر ملت های بین قفقازی ارمنستان و گرجستان ادغام شد. فدراسیون بین قفقازی تحت قانون 1936 استالین، پس از جداسازی جمهوری سوسیالیست آذربایجان شوروی به عنوان عضو این اتحادیه، منحل شد.

قانون اساسی 1978 آذربایجان بر اساس قانون اساسی زمامداری اتحادیه شوروی تصویب شد. مانند همه قانون های کشورهای کمونیستی، این قانون بیشتر برای نشان دادن واقعیت مادی همراه با قدرت تمرکز یافته بر رهبری حزب کمونیستی بود. به هر حال مسئله مربوط به ارمنی هایی که در آذربایجان مشغول به کار بودند و جمعیت ارمنی سرزمین قره باغ –ناگورنو که تحت محاصره قرار گرفته بودند منتهی به رویارویی با رهبر حزب کمونیستی میکائیل گورباچوف در می 1988 شد. در آگوست 1989 یک سازمان ملی برای حمایت از منافع آذربایجان- شامل تمامیت ارضی آن – تظاهرات ها و اعتصابهای را جهت اعتراض به رهبری حزب کمونیستی ترتیب داد.

یک وضعیت اضطراری در ژانویه 1990 اعلام شد و در 30 آگوست همان سال رهبر حزب کمونیست سابق در آذربایجان استقلال این کشور را اعلام کرد سپس اصلاحیه هایی را برای این قانون جهت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری توسط مردم تنظیم کرد. هنگامیکه اتحاد شوروی در26 دسامبر 1991 از هم پاشید، آذربایجان تحت یک اقدام قانونی در18 اکتبر 1991 یک کشور مستقل شد. کار بر روی یک قانون اساسی جدید در سال 1992آغاز شد و این سند در12 نوامبر 1995 تصویب شد. تعدادی از مواد آن در 2002 اصلاح شد.

تاثیرات

مانند قانون اساسی 1993 روسیه، قانون اساسی آذربایجان از ساختار اساسی قانون اساسی 1958 فرانسه از جمهوری پنجم تبعیت می کند.

ماده 1 اعلام میکند:«منبع منحصربه فرد قدرت کشور در جمهوری آذربایجان، مردم آذربایجان می باشند». طبق ماده 2«حق مالکیت مردم آذربایجان, حق آزادی و حق تعیین سرنوشت خود و استقرار دولت, حق خودشان می باشد »مردم آذربایجان حق حاکمیت خودشان را مستقیما – بوسیله رفراندوم و رای گیری ملی – و از طریق نمایندگان انتخابی خود بر اساس حق مستقیم، برابر و همگانی بوسیله برگه رای شخصی، محرمانه و آزاد اعمال میکنند»

ماده 3 بیان می دارد که «سوال های بعدی تنها می تواند توسط رفراندوم حل شود»1)پذیرش قانون اساسی جمهوری آذربایجان و ارائه اصلاحیه ها برای آن. 2)تغییرمرزهای کشور ". موضوعاتی که صریحا نمیتواند موضوع رفراندوم باشد، شامل: مالیات ها و بودجه کشوری، عفو عمومی و عفو نامه، یا انتخابات مقامات رسمی قوه اجرایی و قانون گذاری می باشد.

ماده 7 بیان میکند« آذربایجان یک جمهوری دموکراتیک، قانونی، سکولار و یکپارچه است »در حالیکه ماده 8 بیان میکند که «رئیس جمهور آذربایجان رئیس این کشور است» ماده 10 مربوط به این مسئله است که «این کشور روابط خود را با کشور های دیگر و بر اساس اصول ذکر شده در اصول حقوق بین الملل توسعه میدهد»

مواد 12و18 به ترتیب اعلام میکنند که «بالاترین هدف این کشور تامین آزادی و حقوق هر فرد و هر شهروند است و اینکه مذهب جدا از حکومت است. همه مذهب ها نزد قانون برابر هستند». تحت فصل 3 آزادی ها و حقوق اساسی هر شهروند، حقوق و آزادی های ضمانت شده برای هر فرد، از زمانی است که متولد می شوند». چنین حقوق و آزادی هایی شامل حقوق برابر نزد قانون و میان مرد و زن، همچنین «بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت، مذهب، زبان، جنسیت، اصل ونسب، موقعیت مالی، شغل، محکومیت های سیاسی، عضویت در حزب های سیاسی، واحد های تجاری و دیگر سازمان های عمومی می باشد.

حقوق خاص در مواد27 تا 39 مرتبط با حق زندگی، محدودیت هایی در مورد مجازات مرگ، آزادی شامل آزادی سفر؛ حق مالکیت، شامل مالکیت معنوی؛ حق امنیت؛ امنیت شخصی؛ حرمت به منزل ؛ و حقوق ازدواج، کار، اعتصاب، سکونت، امنیت اجتماعی و یک محیط سالم می باشد. حقوق ضمانت شده دیگر در مواد 40 تا 45 به ترتیب شامل حقوق یک زندگی فرهنگی، حمایت از سلامت فرد، آموزش، خانه، ملیت و استفاده از زبان مادری می باشد. آزادی افکار، گفتار، وجدان، میتینگ ها(اجتماعات)،اطلاعات اقدامات خلاقانه و سازنده، اقامت، و شرکت در زندگی سیاسی و دولتی مانند«حق انتخاب و انتخاب شدن برای مجلس های دولتی و همچنین شرکت در رفراندوم ها» صراحتا در مواد 54تا 56 تدوین شده است.

فصل 4، مسئولیتهای مهم شهروندان را متذکر می شود که این تعهدات شامل پرداخت مالیات ها، حفظ وفاداری به وطن و دفاع از سرزمین مادری، احترام به سمبل های کشوری، حمایت از یادبودهای فرهنگی و تاریخی وحفظ محیط زیست می باشد. اما طبق ماده 79 «هیچ کس مجبور به انجام تعهدات ناقض اصول و حقوق مصرح در قانون اساسی و مقررات جمهوری آذربایجان نیست»

تقسیم اختیارات

قانون اساسی قدرت را میان قوای قانون گذاری، اجرایی و قضایی دولت در جمهوری آذربایجان و جمهوری خودگردان نخجوان تقسیم می کند.

دستگاه اجرایی

رئیس جمهور: در ماده 99 اعلام میکند«قدرت اجرایی در جمهوری آذربایجان متعلق به رئیس جمهور این کشور است». رئیس جمهور باید یک شهروند باشد، سن او بالای 35 سال باشد، به مدت بیش از 10 سال مقیم دائم این کشور باشد، واجد رای دادن باشد، سوء پیشینه نداشته نباشد، هیچگونه مسئولیتی در کشور های دیگر نداشته باشد. دارای مدرک دانشگاهی باشد، حقوق شهروندی دوگانه نداشته باشد. طبق ماده101، رئیس جمهور برای یک دوره 5 ساله «توسط انتخابات برابر، مستقیم و عمومی با برگه های رای محرمانه، شخصی و آزاد توسط بیش از نیمی از اکثریت رای های شرکت کننده در رای گیری » انتخاب میشود. اگر هیچ کاندیدی اکثریت رای را به دست نیاورد، انتخابات نهایی بوسیله اکثریت مطلق رای ها تعیین کننده خواهد بود. بر اساس ماده 106، رئیس جمهور " از حقوق مصونیت شخصی برخوردار است" در حالیکه ماده 108 بیان می کند که امنیت رئیس جمهور و خانواده اش «توسط کشور تامین میشود » مانند تدابیر امنیتی بوسیله «گروه های امنیتی خاص».

در میان سی و دو قدرت و وظایف رئیس جمهور که در ماده 109تنظیم شده است، اعلام انتخابات به پارلمان؛ ارائه بودجه کشور به پارلمان جهت تصویب ؛تصویب برنامه های اجتماعی و اقتصادی کشور؛انتصاب نخست وزیر با موافقت پارلمان ؛برکناری نخست وزیر ؛انتصاب و عزل وزرای کابینه و پذیرش استعفای وزرا، برخی از وظایف رئیس جمهور هستند. دیگر مسئولیتهای مهم رئیس جمهور شامل دریافت اعتبارنامه ها از نمایندگان خارجی، منعقد کردن موافقت نامه های دولتی و بین کشوری و ارائه آنها به پارلمان جهت تصویب، اعلام رفراندوم ها، امضاء و انتشار قوانین، رسیدگی به سوالات شهروندی، اعطای عفو نامه ها، و اعلام مقررات جنگی و وضعیت اضطراری می باشد.

اگر رئیس جمهور استعفا دهد«نخست وزیر وظایف ریاست جمهوری را انجام خواهد داد» تا زمانی که رئیس جمهور جدید انتخاب شود. ماده 107 در موارد جرائم سنگین با پیشگامی دادگاه قانون اساسی و بر اساس نتایج دیوان عالی , پارلمان را بواسطه اکثریت 95 رای مجاز به برکناری رئیس جمهور میکند.

نخست وزیر و کابینه: ماده 114 بیان میکند «برای تحقق قدرت های اجرایی، رئیس جمهور کابینه ای از وزرا تشکیل می دهد که بالاترین نهاد قدرت اجرایی رئیس جمهور است» این کابینه شامل: نخست وزیر، قائم مقامات و معاونان او، وزرا و روئسای دیگر نهادهای اجرایی مرکزی می باشد. نخست وزیر توسط ریاست جمهور با موافقت پارلمان انتخاب میشود. طیق ماده 117 «به عنوان یک قاعده، نخست وزیر نشست های هیأت وزرا را اداره میکند». این کابینه پیش نویسی از بودجه دولت را برای رئیس جمهور آماده می سازد و آنرا همراه با برنامه های اجتماعی و اقتصادی اجرا میکند. همچنین این کابینه «وزرا و دیگر نهادهای اجرایی مرکزی را زیر نظر میگیرد و سوالات رئیس جمهور را جوابگو می باشد».

مجلس قانون گذار

پارلمان: ماده 81 اعلام میکند: «قدرت قانون گذاری توسط پارلمان جمهوری آذربایجان (مجلس ملی) محقق میشود». مجلس ملی متشکل از 125 نماینده مجلس است«که بر اساس رای اکثریت و انتخابات مستقیم، برابر و همگانی به روش رای گیری محرمانه، فردی و آزاد » برای یک دوره 5 ساله انتخاب میشوند. هر شهروند آذربایجانی که حداقل 25 ساله باشد واجد شرایط است، اما افرادی با حقوق شهروندی دوگانه، کسانی که برای یکی از دو قوه های دولتی کار میکنند، کسانیکه « در فعالیتهای سودآور شرکت میکنند بجز فعالیتهای علمی، آموزشی و سازنده و مردان مذهبی» بر اساس ماده 85 واجد شرایط کاندیدا شدن نیستند. نمایندگان مجلس دارای مصونیت های خاصی هستند، شامل مصونیت برای فعالیت در پارلمان و مصونیت از فعالیتهای غیر قانونی به جز مواردی که «فرد در هنگام ارتکاب به جرم دستگیر شود»ممکن است نماینده مجلس با رها کردن حقوق شهروندی خود، متهم شدن به یک بزه، یا استعفای اختیاری و همچنین فسخ حزب سیاسی شان مصونیت خود را از دست دهند.

هر سال می بایست دو جلسه در پارلمان برگزار شود. قانون اساسی بر اساس ماده 94 این قدرت را به پارلمان می دهد که قوانین را با استفاده از حقوق و آزادی شهروندان تنظیم کند، برگزاری انتخابات پارلمانی و رئیس جمهوری، رفراندوم ها، سیستم قضایی، مراحل قانونی، روابط خانوادگی، قوانین جنگی و وضعیت های اضطراری، خدمت نظامی و دفاع، مرزهای منطقه ای، تصویب و لغو قراردادهای بین المللی، آمار و استانداردها، تجارت و بانکداری از جمله اختیارات پارلمان است و همچنین پارلمان این قدرت را دارد تا کارهای خودش را سازماندهی کند. نمایندگان دیپلماتیک را بر اساس پیشنهادات رئیس جمهوری تایید کند، بودجه ملی و اجرای آن راتایید کند قضات را بر اساس پیشنهاد ریاست جمهوری انتصاب کند و «جنگ و نتیجه قراردارد صلح» را اعلام نماید. نماینده مجلس، ریاست جمهوری، دیوان عالی، و پارلمان جمهوری خودگردان نخجوان قدرت آغاز پروسه قانونگذاری را در مجلس ملی دارند. قوانین خاص با توجه به لوایح قانونی که توسط یک نماینده مجلس ارائه نشده است ایجاد میشوند. این لوایح می توانند بدون تایید آغازکنندگان اصلاح شوند و می بایست ظرف دو ماه رای گیری شوند. اگرقوانین پیشنهادی تصویب شدند جهت امضاء توسط رئیس جمهور ظرف 14 روز ارائه می شوند و قوانین فوری ظرف 24 ساعت ارائه می شوند. و در این صورت، یک قانون از تاریخ اعلام آن عملی میشود.

دستگاه قضایی

ماده 125 بیان میکند که قدرت قضایی «توسط دادگاه های قانونی از طریق دادگاه قانون اساسی، دیوان عالی، دادگاه فرجام خواهی و دادگاه های قانونی خاص و عادی قابل اجراست». ماده 127 اعلام میکند که قضات مستقل هستند. آنها تنها تابع قانون اساسی و قوانین جمهوری آذربایجان هستند، آنها نمی توانند در طول مرجعیت شان جایگزین شوند». همچنین قاضی ها دارای مصونیت هستند، اما ممکن است مرجعیت آنها لغو شود یا توسط رای مجلس ملی برکنار شوند. اکثریت 83 رای برای قضات سه دادگاه مهم و 63 رای برای قضات دیگر نیاز است. برای قاضی شدن، شخص باید یک شهروند آذربایجان باشد. حداقل 30 ساله باشد، واجد رای باشد، دارای تحصیلات قضایی بالا باشد. همچنین حداقل 5 سال تجربه کاری در مراجع قانونی داشته باشد.

دیوان عالی: بر مبنای ماده131 «دیوان عالی بالاترین نهاد قضایی در موارد جنایی، مدنی و غیره می باشد؛ این دادگاه عدالت را بوسیله روند فرجام خواهی اجرا میکند و توضیحاتی را در مورد شیوه دادگاههای فرجام خواهی ارائه میدهد». قضات توسط مجلس ملی و براساس توصیه رئیس جمهور انتخاب میشوند.

دادگاه قانون اساسی متشکل از 9 قاضی است، و قضات آن همانند دیوان عالی انتصاب می شوند. رئیس جمهور، پارلمان، کابینه وزرا، دیوان عالی، دفتر دادستانی و پارلمان جمهوری خودگردان نخجوان می توانند سوالاتی رادر مورد مشروعیت مقررات ، دستورات، حکم ها و فعالیتهای قانونی رئیس جمهور، پارلمان و کابینه وزرا و همچنین تصمیمات دیوان عالی مطرح سازند. همچنین این دادگاه «توافقات میان سرزمینی که هنوز فاقد اعتبار هستند»، توافقات بین دولتی، هر گونه ممنوعیت حزب های سیاسی یا واحد های عمومی دیگر »و «فیصله اختلافت بر سر مرجعیت میان قدرت های قضایی، اجرایی و قانون گذاری »را مورد بررسی و تجدیدنظر قرار میدهد. ماده 130 در سال 2002 جهت تاکید بر نقش دادگاه قانون اساسی در تحقق ارزش های انسانی اصلاح شد.

اصلاح قانون اساسی

طبق ماده 157، اصلاحیه های اساسی می توانند توسط رئیس جمهور یا حداقل 63 نماینده مجلس پارلمانی پیشنهاد شود، اما طبق ماده 158 نمیتواند «هیچ گونه اصلاحیه ای در مورد مفاد مرتبط با بخش اول ( با عنوان «عمومی ، فصل 1: قدرت مردم و فصل 2: اساس کشور ) از قانون اساسی کنونی »پیشنهاد شود. این سند متذکر میشود که تغییرات در متن قانون اساسی ممکن است تنها بوسیله رفراندوم انجام شود» و می افزاید که «دادگاه اساسی در مورد تغییرات انجام شده توسط رفراندوم تصمیم گیری نخواهد کرد». به هر حال، طبق ماده 155، تغییرات در مورد مواد 1, 2, 6, 7, 8, 12 «تابع رفراندوم نمی باشد». یک پیشنهاد برای اصلاحیه می بایست در یک فاصله شش ماهه با اکثریت 95 رای (از 125 عضو ) دو بار توسط پارلمان تصویب شود و پس از هر رای گیری توسط رئیس جمهور امضا شود.

 

ref:

Robert L. Maddex, constitutions of the world, cqpress

ترجمه و تالیف:

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA2Nzk


قانون اساسی درتاجیکستان، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(2)

قانون اساسی درتاجیکستان، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(2)

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

 

تاجیکستان

این جمهوری شوروی سابق پس از بدست آوردن استقلال در 1991 متحمل یک جنگ داخلی طولانی شد که مانع پیشرفت اقتصادی شد. تاجیکستان توسط یک حزب سیاسی اداره (شبیه شوروی سابق) می شود و قانون اساسی خود را جهت افزایش قابلیت رئیس جمهور برای ماندن در این سمت اصلاح کرده است.

اطلاعات عمومی

جمهوری تاجیکستان حدود 143100 کیلومتر مربع مساحت دارد و از شمال با قرقیزستان, از شرق با چین, از جنوب با افغانستان و از غرب و جنوب غربی با ازبکستان مرتبط میباشد. دوشنبه پایتخت این کشور 7 میلیون نفری است.

منابع طبیعی تاجیکستان شامل نیروی هیدروالکتریکی, نفت خام و اورانیوم و صنایع مهم آن فرآوری مواد کانی, مواد شیمیایی و تولید کود شیمیایی می باشد. محصولات کشاورزی آن شامل کتان, سبزیجات, میوه و غلات است. اگر چه جنگ داخلی سالهای 1992و 1997 مانع رشد اقتصادی شد. از اواخر جنگ, این جمهوری نسبتا فقیر بتدریج پیشرفت کرد که تا حدی بخاطر خصوصی سازی صنایع دولتی می باشد.

نوع دولت: دولت پارلمانی به سبک ریاست جمهوری, با یک رئیس جمهور, یک نخست وزیر و کابینه, قوه مقننه دو مجلسی, یک دستگاه قضایی که شامل یک دادگاه قانون اساسی می باشد.

تاریخ قانون اساسی 1994، 1978

تاریخچه نظام حقوق اساسی

بر اساس فاکتور های زبانی, تاجیک های امروزی و نیاکانشان تا حدی ترکیبی از افراد آسیای مرکزی حدود 2500 سال قبل هستند که از شاخه هندو – ایرانی از زبانهای هندو – اروپایی بودند, مانند سغدیان ها و باختر ها. قسمتهایی از تاجیکستان کنونی در طول قرن ششم و پنجم قبل از میلاد توسط امپراطوری ایرانیان کنترل می شد و پس از فتح آن توسط الکساندر کبیر در قرن چهارم قبل از میلاد قسمتی از پادشاهی یونانی – باختری شد. چند شهر شمالی دارای اهمیت قابل توجهی جهت تجارت ابریشم میان چین و غرب شدند و افراد سغدی به طور قابل توجهی به این شهر ها نفوذ کردند به خصوص در مورد مذاهب از قبیل بودایی و زرتشتی.

در طول اوایل قرن چهارم بعد از میلاد, کوشان ها، که کاملا مرتبط با هندی ها بودند بر تاجیکستان و مناطق اطراف حکومت کردند که موجب افزایش نفوذ بودایی ها شد. همچنین چین نفوذ خود را بر این منطقه افزایش داد تا زمانیکه فاتحان اسلام در قرن هشتم ظهور یافتند. نفوذ ایرانیان تا قرن دوازدهم ادامه داشت و زبان فارسی مهمتر از زبان عربی شد. در طول قرن شانزدهم, ازبک ها قسمتهای زیادی از آسیای مرکزی را فتح کردند, اما از قرن نوزدهم این منطقه میان سه گروه در حال جنگ که برای کنترل بر مناطق بیشتر مبارزه می کردند, تقسیم شد.

امپراطوری روسیه گسترش خود را به سمت آسیای مرکزی در نیمه دوم قرن نوزدهم آغاز کرد و از اواخر این قرن توانست تسلط خود را مستحکم سازد. افزایش قطع رابطه با روسیه و تشکیل گروه های نظامی در این منطقه منجر به اعتراضات خشونت آمیز شد اما انقلاب روسیه در 1917 موجب تغییراتی شد. تسلط شوروی منجر به تشکیل تاجیکستان به عنوان جمهوری ussr در 1929 شد. پس از جدایی آن از جمهوری ازبکستان که از 1924 با آن ادغام شده بود و ایجاد یک منطقه جدید در شمال. با اینهمه کوچکترین جمهوری آسیای مرکزی محسوب می شد.

تاجیکستان ابتدا به عنوان یک جمهوری خودگردان شوروی در 1924 و سپس به عنوان یک جمهوری کامل در 1929 دارای قوانین اساسی به سبک شوروی بود و یکی از آنها که توسط رهبران شوروی در مسکو تدوین شده بود در 1978 اعلام شد. اولین قانون اساسی تاجیکستان پس از استقلال آن در 9 سپتامبر 1991, در 6 نوامبر 1994 به اجرا در آمد. این قانون اساسی در 1991 اصلاح شد که امکان ورود حزب های مسلمان مخالف و افزایش دوره ریاست جمهوری از 5 تا 7 سال را فراهم می ساخت.

تاثیرات

قانون اساسی 1994 برگرفته از قانون اساسی شوروی سابق بود. اگر چه این سند جدید شامل سمت ریاست جمهوری به جای دولت پارلمانی گذشته همراه با وزرا و ارائه دهنده مالکیت خصوصی و حقوق اساسی بود، در مورد تشکیل قدرت های سیاسی سختگیر و در مورد محدودیتهای واقعی آنها نه چندان جدی بود.

قانون اساسی

این مقدمه کوتاه اعلام می کند که " مردم تاجیکستان یک بخش جدایی ناپذیر از جمعیت جهانی هستند، تایید کننده برابری حقوق و دوستی همه ملیتها و مردم می باشد و ایجاد جامعه عدالتمندانه را یک هدف بر می شمارد".

ماده 1 اعلام میکند که " جمهوری تاجیکستان یک کشور واحد، سکولار، مبتنی بر قانون, دموکراتیک و خود گردان است, و شرایط معیشتی مناسبی را برای همه افراد فراهم خواهد کرد".

حقوق اساسی

ماده 5 بیان می کند: " انسان, آزادی ها و حقوقش ارزش های والایی خواهند بود". فصل دوم، حقوق، آزادی ها و وظایف اساسی شهروندان، بیان می دارد که " هر شخصی نزد قانون و دادگاه های قانونی برابر است؛ حقوق و آزادی های ضمانت شده برای هر فردی بدون توجه به ملیت، نژاد، جنسیت, زبان، اعتقادات مذهبی, باورهای سیاسی، علم یا موقعیت اجتماعی یا سرمایه ای " می باشد، مردان و زنان دارای حقوق برابرند؛ و هر شخصی حق زندگی دارد. محل سکونت غیر قابل تخطی می باشد؛ و آزادی مذهبی و ارتباطی ضمانت شده است، مانند آزادی بیان و حق استفاده از مراجع کشوری به صورت شخصی یا مشترک. مالکیت شخصی ضمانت شده است زیرا تصحیح کننده فعالیتهای غیر قانونی هیئت های دولتی, انجمن های اجتماعی و افراد و حزب های سیاسی می باشد.

اقدامات امنیتی برای افراد متهم قید شده است و حقوق و تدابیر اجتماعی شامل توجه خاص به مادر و کودک همچنین حق تشکیل خانواده, کار، خانه، فراغت و کمک های پزشکی و مراقبت های بهداشتی رایگان می باشد. در برخی از موارد مربوط به حقوق و آزادی ها محدودیت هایی نیز وجود دارد از قبیل مواردی که توسط قانون ذکرشده است. وظایف شهروندان نیز وفادار ماندن به قانون اساسی, حفاظت از سرزمین مادری و پرداخت مالیات هاست.

تقسیم اختیارات

ماده 9 تاکید می کند" قدرت کشور براساس تفکیک قوه های اجرایی, قضایی و قانونگذاری خواهد بود. "

 

دستگاه اجرایی

طبق ماده 64 «رئیس جمهور رئیس کشور و مرجع اجرایی (دولت) است و حامی قانون اساسی, قوانین, حقوق و آزادی های افراد, ضامن استقلال ملی، وحدت و انسجام منطقه, ثبات و استمرار کشور می باشد. رئیس جمهور باید حداقل توسط 5% از انتخاب کنندگان معرفی شود و توسط رای گیری برابر, مستقیم و همگانی برای یک دوره 7 ساله انتخاب می شود و این دوره قابل تمدید می باشد. جهت واجد شرایط بودن برای این سمت فردی می بایست حداقل 35 سال داشته باشد, به زبان رسمی کشور صحبت کند و به طور مستمر طی 10 سال گذشته در این کشور اقامت داشته باشد.

30 تا از وظایف و اختیارات رئیس جمهور در ماده 69 فهرست شده است که شامل اداره سیاست داخلی و خارجی کشور, نمایندگی کشور در روابط بین الملل, تشکیل و منحل کردن وزرا و کمیته های کشوری, انتصاب و عزل نخست وزیر و اعضای دیگر دولت همچنین «رئیس منطقه خودگردان کوه های باد آخشان, نواحی دیگر, شهر دوشنبه, شهر ها و نواحی دیگر, جلوگیری و تعلیق فعالیتهای مراجع اجرایی که مغایر با قانون اساسی است، درخواست رفراندوم, امضای قوانین, اعلام وضعیت جنگ, که باید مورد تایید قوه مقننه قرار گیرد و بررسی مسائل مربوط به شهروندی, پناهندگی سیاسی و عفو عمومی می باشد. به دنبال ماده 70 «رئیس جمهور حکم ها را تصویب خواهد کرد و دستوراتی را در چارچوب اختیارات خودش صادر می کند, جلسات مشترک دو مجلس قوه مقننه را در مورد موقعیت کشور برگزار می نماید و مسائل مهم و ضروری را برای مباحثه در این جلسات بیان می دارد.

رئیس جمهور نسبت به فعالیتهای خود به لحاظ قانونی دارای مصونیت می باشد جز در موارد خیانت های بزرگ که با نظر دادگاه قانون اساسی و با تایید دو سوم کل اعضای هر دو مجلس قانونگذار می باشد.

دولت. نخست وزیر, نماینده اول و دیگر نمایندگان, وزرا و رئیس کمیته های کشوری تشکیل دهنده دولت هستند. اساسا دولت تحت نظر رئیس جمهور بر اجرای قوانین نظارت و فعالیتهای دستگاه اجرایی را تعیین می کند. برای مثال ماده 74 بیان می کند که «قدرت دولت توسط رئیس جمهور جدید تعیین خواهد شد». ساختار دولت, فعالیت و اختیارات آن توسط قانون اساسی مشخص می شود, اما طبق ماده 75, دولت برنامه های اجتماعی و اقتصادی, سیاستهای پخش و دریافت وام های کشوری و کمک های اقتصادی به کشور های دیگر, تنظیم بودجه های کشوری و مسائلی در مورد مبلغ قابل قبول کسری بودجه کشور و منابع جبرانی آن را به مجلس عوام بیان می دارد.

قوه مقننه

مجلس عالی پارلمانی تاجیکستان قوه مقننه و نمایندگی عالی ملت می باشد. این مجلس شامل مجلس اعیان و مجلس عالی یا مجلس عوام است که سه چهارم اعضای آن غیر مستقیم در جلسات شهری و منطقه ای انتخاب می شوند, یک چهارم آن توسط رئیس جمهور منتصب می شوند و روئسای جمهوری سابق برای همیشه در سمتی مناسب قرار می گیرند و مجلس نمایندگان بر اساس رای گیری مستقیم, برابر و همگانی توسط برگه های رای محرمانه انتخاب می شود.

مدت دوره هر دو مجلس 5 ساله می باشد و برای واجد شرایط بودن اعیان فرد می بایست حداقل 35 ساله و مقیم این کشور و دارای مدرک تحصیلی بالایی باشد، همین شرایط برای نمایندگان مجلس عوام نیز صدق می کند, به جز سن که محدود به 25 سال است. ماده 49 بیان می دارد که قانون اساسی تعداد اعضا را مشخص می سازد و در حال حاضر 34 نفر عضو مجلس اعیان و 63 نفر اعضای مجلس عوام می باشند.

قدرت های دو مجلس در جلسات مشترک شامل تایید انتصاب یا عزل نخست وزیر و وزرای دیگر دولت توسط رئیس جمهور تایید اعلام وضعیت جنگی یا وضعیت اضطراری, موافقت با به کار گیری نیروهای مسلح خارج از کشور, اعطای مدال های کشوری و بالاترین درجات نظامی به رئیس جمهور و تعیین مسائل مصونیت رئیس جمهور می باشد.

قدرت های مجلس اعیان شامل تصمیم گیری در مورد تغییرات در واحد های حکومتی و منطقه ای؛ انتخاب و احضار رئیس, نمایندگان و قضات دادگاه قانون اساسی, دیوان عالی و دادگاههای عالی اقتصادی بر اساس پیشنهاد رئیس جمهور و تصمیم گیری در مورد مصونیت های مقامات رسمی می باشد. قدرت های مجلس عوام مربوط به تشکیل رفراندوم و انتخابات و انتخاب و عزل مقامات بر اساس توصیه های ریاست جمهوری بحث در مورد قوانین پیش نویس و مسائل مهم دولتی و ملی تایید برنامه های اقتصادی و اجتماعی, تعیین وام ملی, تصویب و فسخ معاهدات بین المللی, تشکیل دادگاهها, تعیین پاداش ها, درجات دیپلماتیک و نظامی و عنوان های خاص, تعیین حقوق رئیس جمهور و اجرای قدرت های دیگر بر اساس قوانین و قانون اساسی می باشد.

به طور کلی مجلس عوام قوانین را توسط اکثریت کل اعضای خود تصویب می نماید و به استثنای قوانین عفو عمومی و بودجه, قوانین پس از تصویب توسط این مجلس, جهت تصویب توسط همان اکثریت به مجلس اعیان فرستاده می شوند. به هر حال قوانین اساسی همان طور که در قانون اساسی ذکر شده است باید توسط اکثریت دو سوم هر یک از دو مجلس تصویب شوند. با تصویب قوانین در هر دو مجلس, سپس جهت امضا و انتشار به نزد رئیس جمهور فرستاده می شود. اگر رئیس جمهور از امضای قانون پیشنهادی خود داری می نماید. وتو توسط رای دو سوم هر یک از دو مجلس لغو می شود.

دستگاه قضایی

سیستم قضایی مستقل اعلام شده است و مسئول حمایت از حقوق و آزادی های افراد و شهروندان, منافع کشوری, سازمان و بنیادها و از مشروعیت و عدالت می باشد. این سیستم متشکل از دادگاه قانون اساسی, دیوان عالی, دادگاه عالی اقتصادی و دادگاه نظامی, همچنین دادگاه های شهری, منطقه ای و ناحیه ای می باشد. طبق ماده 84 «قانون اساسی تعیین کننده ساختار و فعالیتهای دادگاه ها می باشد»

دوره همه قضات 10 ساله است و حقوقدانی که حداقل 30 و حداکثر 65 ساله و دارای حداقل 5 سال تجربه کاری باشد واجد انتخاب و انتصاب به عنوان قاضی این دادگاه ها خواهد بود. شرایط مورد نیاز برای انتصاب در دادگاه نظامی, دادگاه های ناحیه ای و دادگاههای شهر دوشنبه تا حدی تخفیف یافته است, قضات باید حداقل 25 ساله و دارای سه سال تجربه کاری باشند.

دادگاه قانون اساسی: 7 قاضی که یکی از آنها می بایست از منطقه خود گردان کوه های بدخشان باشد، سازنده این دادگاه هستند. اعضای این دادگاه علاوه بر حداقل سن30 سال, می بایست حداقل دارای 10 سال تجربه کاری باشند. دادگاه قانون اساسی مسئول تعیین مطابقت قوانین و اسناد قانونی قوه مقننه , رئیس جمهور، دولت دیوان عالی, دادگاه عالی اقتصادی و مراجع محلی و کشوری دیگر همچنین قرار دادها با قانون اساسی می باشد.

اصلاح قانون اساسی

اصلاحیه های می بایست توسط رفراندوم در خواست شده توسط رئیس جمهور یا مجلس عوام قوه مقننه بوسیله دو سوم رای همه اعضا تایید شوند یا رئیس جمهور و یا مجلس عوام می توانند اصلاحیه های را با موافقت بیش از دو سوم اعضای کل نمایندگان پیشنهاد نمایند و بر اساس ماده 99 «اصلاحیه ها توسط رئیس جمهور یا حداقل یک سوم اعضای کل هر دو مجلس پیشنهاد خواهند شد». اصلاحیه پیشنهادی می بایست سه ماه قبل از رفراندوم در مطبوعات منتشر شود. به هر شکل حکومت, انسجام منطقه و ماهیت اجتماعی سکولار, دموکراتیک و قانون محور کشور تغییر ناپذیرند.

 

ref:

Robert L. Maddex, constitutions of the world, cqpress

ترجمه و تالیف:

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA1NzY


قانون اساسی در روسیه، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(1)

قانون اساسی در روسیه، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(1)

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

 

روسیه

گفته می شود سربازان تزار در سال 1825 می پنداشنتد که « کنستیتوسیون » مورد مطالبه انقلابیون ، نام همسر ولیعهد است. در هر حال علاقه به برقراری یک دموکراسی واقعی باعث شده است مردم روسیه پس از تقریبا هفتاد و پنج سال حکومت کمونیستی قانون اساسی  چند حزبی جدیدی را تصویب کنند.

اطلاعات عمومی

فدراسیون روسیه یا به اختصار روسیه وسیع ترین کشور جهان است و مساحتی بیش از 17 میلیون کیلومتر مربع دارد که از شمال اروپای مرکزی  تا دوردست ترین قسمت های آسیای شمال شرقی را فرا گرفته است. روسیه حدوداً 150 میلیون نفر جمعیت دارد. پایتخت آن شهر مسکو است که نزدیک به نه میلیون نفر جمعیت دارد.

روسیه سرشار ازمنابع طبیعی از جمله منابع انرژی است که غالباً برای استخراج و حمل آن به بازار فروش، هزینه ی زیادی لازم است. این کشور در یک دوره گذار دردناک بین اقتصادی هدایت شده که در آن دولت به جای کالای مصرفی توجه خود را به صنایع سنگین معطوف کرده بود، سهمیه تولید کارخانجات را تعیین می نمود و یک اقتصاد بازار آزاد بود که کارل مارکس بنیانگذار کمونیسم آن را آنارشی می خواند. برای رسیدن به رونق و رفاه در آینده بهترین چیزهایی که روسیه می تواند به آنها امید ببندد، کمک های بین المللی و ثبات سیاسی در طی دوره وقوع تحولات می باشد.

نوع حکومت: جمهوری فدرال پارلمانی . نهادهای سیاسی عمده عبارتند از : ریاست جمهوری ، نخست وزیری و هیات وزیران (کابینه) ، قوه مقننه دومجلسی و قوه قضائیه که یک دادگاه قانون اساسی را نیز در برمی گیرد.

تاریخ تصویب قانون اساسی : 1905 ، 1918، 1924،1936،1977 (که در فاصله 1988 تا 1990 به نحوه چشمگیری اصلاح شد) و 1993.

تاریخچه

اگر چه شواهدی مبنی بر وجود اقامتگاه های انسانی متعلق به عصر حجر در روسیه وجود دارد، تاریخ این کشور با حضور ایرانیان و سکاهای که از سال 600 تا 200 پیش از میلاد در سرزمین اوکراین ساکن بودند آغاز می شود. در آن تاریخ  این منطقه در شمال دریای سیاه مسکن شاخه شرقی اقوام اسلاو زبان شد. شاخه غربی همین قوم بعد ها مردم لهستانی و چک و شاخه جنوبی آن گروه های مختلف ساکن بالکان مثل بلغارها و واحدهای قومی موجود در یوگسلاوی  سابق را شکل داد.

در قرن نهم میلادی روریک  یکی از اعضای اقوام اسکاندیناویایی که وارانگیایی خوانده می شدند و به این منطقه کوچ کرده بودند اولین حکمران سرزمین روس کیف در نووگورود و کیف شد. حکومت خاندان روریکیان تا پایان قرن شانزدهم ادامه یافت. در طی قرون میانه روس ها (اسلاوهای شرقی) به سه گروه زبانی تقسیم شدند که عبارت بودند از روسهای کبیر ، اوکراینی ها ، روسهای سفید(بیلو روس ها). در این زمان حکومت متکی بر حکمرانی خودکامه ، شورایی از اشراف و اعیان و یک مجلس شهری دموکراتیک تر ( که «وچه» خوانده می شد) بود.

پس از آنکه در قرن سیزدهم مغول ها به این منطقه حمله کردند، تدریجاً بر قدرت و نفوذ مسکو افزوده شد و این شهر به ایالت مسکووی تبدیل شد که در آن ، زمین در مالکیت مشترک ساکنان قرار داشت. کلیه امیرنشین های نیمه مستقلی را که سر برآوردند ، ایوان سوم امیر مسکووی به انقیاد خود در آورد. او برادرزاده آخرین امپراتور بیزانس را به همسری گرفت و عنوان «تزار و حاکم مطلق» را بر خود گذاشت. در قرن شانزدهم ایوان چهارم (ایوان مخوف) خودکامگی را به حد اعلای آن رساند و در عین حال دست به اصلاحات نظامی و سازماندهی مجددحکومت محلی زد و اقدام به یک اوپریکینا(تصفیه) در میان بویارها (اشراف و اعیان) کرد.فرزند ضعیف النفس  او موجبات استقلال کلیسای ارتدکس روسیه را فراهم کرد. پس از مرگ او در سال 1598 یک زمسکیی سوبور(مجلس ملی) بوریس گودونف را که یک بویار بود به عنوان تزار جدید برگزید. در سال 1613 این مجلس میخائیل رومانف را برای این کار انتخاب کرد.

در سال 1649 یک مجموعه حقوقی مدون به اجرا گذاشته شد که منافع کشور را برتر از منافع فردی قرار می داد و به دنبال آن برحجم دستگاه بوروکراسی به شدت افزوده شد.اینکه روسیه بعد ها غربی شد و تحول و تبدیل آن به یک امپراتوری عمدتاً مدیون تلاشهای پطر کبیر بود که از سال 1682 تا 1725 می زیست. کاترین کبیر شاهزاده خانم آلمانی که پس از کشته شدن شوهرش تزار پطر سوم در کودتایی در 1762 به قدرت رسید، سرزمین های جدیدی از جمله منطقه ای که امکان  دسترسی به دریای سیاه فراهم می کرد، را  برقلمرو کشور افزود. در طی قرن نوزدهم روسیه خلاف جریانات لیبرالی موجود در اروپا حرکت می کرد، اما فسران جوان ارتش که ناپلئون را در حین عقب نشینی اش از روسیه دنبال کرده بودند با بذر اندیشه های انقلابی ای چون حکومت انتخابی و دموکراسی فراگیر به کشور بازگشتند.

در دسامبر 1825 گروهی که دسامبری ها خوانده می شدند جرقه انقلاب را زدند. در سال 1905 انقلاب نافرجام نیکولاس دوم را که قرار بود آخرین تزار رومانف باشد، مجبور ساخت قانون اساسی محدودی به ملت اعطا کند که مطابق با آن نهاد قانونگذاری ای تحت عنوان دوما ایجاد می کرد. البته چنین شورای قانونگذاری ای برای قرنها مورد استفاده فرمانروایان روسیه بود، اما نیکولاس در آغاز آن را دور زد و سپس در طی جنگ جهانی آن را به کلی نادیده گرفت. جنگ و حکومت استبدادی هر دو رو به شکست بودند و مجلس در چنین فضایی موجبات برپایی یک حکومت موقت را فراهم ساخت. در جای دیگری سوویت یا شورایی مرکب از نمایندگان کارگران ایجاد شد.در 25 اکتبر 1917 (طبق تقویم قدیمی که بعد اطلاح شد) بلشویک ، جناحی تندرو در حزب سوسیال دموکراتیک کارگر تحت رهبری ولادیمیر لنین (که اسم اصلی اش یولیانفب بود ) کنترل واحد های کلیدی ارتش را به دست آورده بود. به این ترتیب بود که عصر حکومت کمونیستی در روسیه آغاز شد.

از نظر کارلوس مارکس قوانین اساسی توصیف کننده روابط سیاسی و طبقاتی موجود در جامعه بودند. ژوزف استالین (که نام اصلی اش جوگاشویلی بود) هم مانند لنین با مارکس هم عقیده بود. او در مورد قانون اساسی 1936 شوروی گفت که این قانون اساسی باید نشان دهنده ی دستاوردهای سوسیالیسم باشد و نه اهداف آن . در هر حال قانون اساسی 1918 رسماً حزب بلشویک را به عنوان اعمال کننده ی قدرت مطلقه سیاسی در کشور از طریق دیکتاتوری پرولتاریا معرفی کرد و بیان  کرد که این حزب اتحادی است بین کارگران و دهقان ها .به این دو گروه تا حد وسیعی برابری در حقوق اعطا شده بود. قانون اساسی 1924 اتحاد شوروی را اتحادیه ای از جمهوری های سوسیالیستی می دانست که اوکراین ، بیلوروس و ماورای قفقاز را هم در بر می گرفت. این قانون اساسی به جای مجلسی که گنگره شورا ها خوانده می شد، یک کمیته اجرایی مرکزی را به عنوان عالیترین مرجع قدرت در کشور در کنار یک نهاد دو مجلسی مرکب از شورای اتحادیه که نماینده جمهوری هاست و شورای ملیتها ایجاد می نمود. بر همبن مبنا بود که هیات رئیسه کمیته به صورت جمعی می توانست نقش رئیس جمهور را ایفا کند.

قانون اساسی  1936 به «استالین» اجازه می داد که نهاد های حکومتی در انتخاباتی به طور مستقیم و با حق رای عمومی برگزیده شوند. این قانون عنوان عالیترین نهاد حکومتی را به شورایعالی جماهیر شوروی سوسیالیستی تغییر می داد. در بین دوره های اجلاسیه هیات رئیسه این نهاد قدرت را در دست داشت.در 7 اکتبر 1977 قانون اساسی «برژنف» که به نام لئونید آی برژنف خوانده می شد تصویب گردید. قانون اساسی برژنف بر این اندیشه که دیکتاتوری پرولتاریا محقق شده و اکنون بیانگر اراده کلیه کارگران است صحه می گذاشت. تحت این قانون اساسی حزب کمونیست همچنین  نقش رهبری را برعهده داشت و اداره جامعه و اقتصاد همچنان توسط حکومت صورت می گرفت. در سالهای 1988 ، 1989 و 1990 اصلاحیه های عمده ای به تصویب رسیدند. این اصلاحیه ها به نامزدهای احزاب متعدد اجازه می دادند که در انتخابات نامزد شوند، برای بازبینی قوانین عادی و پیشنهاد تغییر در آنها یک کمیته ی نظارت قانون اساسی ایجاد نمودند و حد و حدود اختیارات میخائیل گورباچف را که در 5 مارس 1990 به پست جدید ریاست جمهوری اتحاد شوروی منصوب شده بود ، رسماً بیان کردند. گورباچف درسال 1977 به عنوان رئیس حزب کمونیست  و رئیس دولت جانشین برژنف شده بود.

کودتای نا موفق توسط کمونیست های محافظه کار در اوت 1991 به اعتبار حزب لطمه ی شدیدی وارد آورد. اتحاد شوروی از هم پاشید و یازده جمهوری از جمهوری های  شوروی ، جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع را تشکیل دادند.بوریس ان یلتسین  قبلاً در ماه ژوئن و به دنبال اصلاحاتی که در ماه مه در قانون اساسی روسیه صورت گرفت به ریاست جمهوری برگزیده شده بود. پس از طرح چندین پیش نویس اولیه نهایتاً در 12 دسامبر 1993 قانون اساسی جدیدی در همه پرسی به تأیید مردم رسید.

عوامل تأثیر گذار

قانون اساسی روسیه ، مخصوصاً در زمینه رابطه رئیس جمهور و قوه مقننه ، تحت تأثیر قانون اساسی جمهوری پنجم  فرانسه بوده است ، اما عناصری از قانون اساسی ایالات متحده نیز در آن به چشم می خورد.

قانون اساسی

مقدمه قانون اساسی 1993 فدراسیون روسیه می گوید که یکی از دلایل تصویب آن تمایل به « تجدید حاکمیت مطلق کشور روسیه  و اذعان به جاودانگی بنیانهای دموکراتیک آن » بوده است. اصل اول اظهار می دارد که « فدراسیون روسیه کشوری دموکراتیک، فدرال و مبتنی برقانون و شکل حکومتی آن جمهوری خواهد بود».

اصل دوم اظهار می دارد که « نوع بشر و حقوق بشر و آزادی های او بالاترین ارزش خواهند بود.به رسمیت شناختن  حقوق بشر و آزادی های او و حقوق و آزادی های مدنی و رعایت و حمایت از آن وظیفه حکومت خواهد بود».

حقوق بنیادین

فصل 2 تحت عنوان « حقوق بشر و آزادیهای او و حقوق و آزادی های مدنی » مقرر می دارد که حقوق و آزادی های اساسی افراد مطابق با اصول پذیرفته شده حقوق بین الملل در سرتاسر جهان تضمین خواهد شد. در این فصل همچنین اشاره شده است که این حقوق و آزادی های غیر قابل تفکیک از شخصیت فرد است و از حین تولد  به او تعلق دارند، اما اعمال آنها نباید به نحوی باشد که حقوق و آزادیهای دیگران نقض شود.

از جمله حقوق و آزادی های تضمین شده این موارد است : برابری در مقابل قانون ، مصونیت از تبعیض بر مبنای جنسیت ، نژاد ، ملیت ، زبان ، خاستگاه ، وضع مالکیت ، تصدی یک مقام رسمی ، اقامتگاه ، نگرش فرد نسبت به مذهب ، تمایلات عقیدتی ، ارتباط با تشکل های اجتماعی یا اوضاع و احوالی دیگر . از دیگر حقوقی که تضمین شده اند می توان به موارد زیر اشاره کرد: حق حیات(اگر چه  مجازات اعدام ملغا نشده است)، مصونیت از شکنجه و حق آزادی و مصونیت شخصی برای فرد. (بازداشت بدون حکم قضایی به چهل و هشت ساعت محدود شده است ). همچنین حق برخورداری از تأمین اجتماعی در دوران کهولت ، در صورت بروز بیماری ، از کار افتادگی و یا از دست دادن سرپرست خانواده برای کلیه افراد تضمین شده است.

تقسیم قوا

در روسیه که کشوری فدرال است قدرت میان دولت ملی و ایالات عضو اتحادیه تقسیم شده است. در سطح دولت ملی ، قدرت میان رئیس جمهوری ، نخست وزیر ، قوه مقننه و دادگاه ها که از طریق دادگاه قانون اساسی از اختیاراتی در زمینه نظارت دستوری برخوردارند، تقسیم می شود.

قوه مجریه

رئیس جمهور :طبق اصل 80 رئیس جمهور رئیس کشور ، ضامن اجرای قانون اساسی و حافظ حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی کشور است. او قدرت غالب در قانون اساسی است. سیاست های داخلی و خارجی  را در کشور تعیین می کند، در داخل و خارج نمایندگی کشور را برعهده دارد و فرمانده کل نیروهای مسلح است.

رئیس جمهور برای دوره ای چهار ساله در انتخاباتی با حق رأی عمومی ، مستقیم و برابر با رأی مخفی مردم و به عنوان رئیس کشور برگزیده می شود. انتخابات مجدد او برای بیش از دو دوره متوالی ممکن نیست. هر شهروندی  که حداقل ده سال در کشور اقامت داشته و حداقل سی و پنج ساله باشد،دارای شرایط لازم برای نامزدی احراز این پست می باشد.

از جمله وظایف و اختیارات رئیس جمهور این موارد است: انتصاب رئیس هیأت دولت (نخست وزیر  ) با تأیید مجلس تالی قوه مقننه ، ریاست بر نشست های هیأت دولت ، پذیرفتن استعفای هیأت دولت، معرفی نمودن و برکناری رئیس بانک مرکزی با تأیید مجلس تالی قوه مقننه، عزل و نصب معاون رئیس هیأت دولت و وزیران فدرال که توسط رئیس هیأت دولت معرفی می شوند، معرفی قضات عالی ترین دادگاه های کشور و دادستان  کل برای انتصاب توسط مجلس عالی قوه مقننه،  سرپرستی شورای امنیت و دفتر اجرایی ، تأیید سیاست نظامی کشور و عزل و نصب فرماندهان عالی رتبه نظامی ، عزل و نصب نمایندگان دیپلماتیک کشور در خارج و نمایندگان تام الاختیار رئیس جمهور فدراسیون روسیه. رئیس جمهور همچنین مسئول هدایت سیاست خارجی کشور است. مذاکرات کشور با کشور دیگر را انجام می دهد، استوارنامه نمایندگان دیپلماتیک خارجی را می پذیرد، در مورد مسأله تابعیت و پناهندگی تصمیم می گیرد ، نشان های  رسمی کشور را اعطا می کند، حکم به عفو خصوصی محکومان می نماید و مشروط به عدم مغایرت با قانون اساسی و قوانین عادی می تواند فرامین و دستورالعمل های صادر کند.

به موجب اصل 85  رئیس جمهور می تواند اختلافات بین مقامات دولتی را به مصالحه ختم کند و یا اینکه این اختلافات را برای حل و فصل به دادگاه ارجاع دهد. او می تواند تا زمان صدور حکمی از طرف دادگاه صالحه آن دسته از اقدامات نهادهای اجرایی را که مغایر با قانون اساسی ، قوانین عادی و یا تعهدات بین المللی کشور یا ناقض حقوق بشر یا حقوق مدنی شهروندان می باشند به حال تعلیق در آورد.

مجلس عالی قوه مقننه در صورتیکه مجلس تالی ، رئیس جمهور را به خیانت درجه یک یا جرم عمده دیگری متهم کند و به تشخیص دیوان عالی اقدامات رئیس جمهور مجرمانه باشد و آئین لازم برای طرح اتهام علیه او رعایت شده باشد، می تواند او را از مقام خود برکنار کند.

نخست وزیر و کابینه :فصل 6 قانون اساسی اعلام می دارد که قوه مجریه به دولت که مرکب از رئیس هیأت دولت (نخست وزیر) ، معاونان او و وزیران خواهد بود، اعطا شده است. دولت مسئول اجرای قوانین و سیاست های ملی است.

قوه مقننه

پارلمان: بر طبق اصل 94 پارلمان دومجلسی روسیه که Federalnoe Sobranie (مجلس فدرال) خوانده می شود، عالی ترین نهاد قانون گذاری و بلند رتبه ترین نماینده مردم است. پارلمان از یک مجلس عالی که شورای اتحادیه خوانده می شود و یک مجلس تالی که دومای کشور خوانده می شود تشکیل شده است.

مجلس عالی : شورای اتحادیه  مرکب است از یک نماینده از قوه های مقننه و مجریه هریک از ایالات عضو اتحادیه از جمله اختیارات این مجلس مورد زیر است: تصویب تغییرات مرزهای داخلی تصویب فرمان رئیس جمهور مبنی براعلام حکومت نظامی یا وضعیت اضطراری ، تصویب استفاده از ارتش در خارج از کشور ، صدور دستور انتخابات ریاست جمهوری ، برکناری رئیس جمهور در صورتی که علیه او اعلام جرم شده باشد و انتصاب قضات عالی ترین دادگاه های کشور .

مجلس تالی: دومای کشور متشکل است از 450 نماینده که برای دوره هایی چهارساله برگزیده می شوند. از جمله اختیارات این مجلس عبارتند از : تأیید فرد معرفی شده  توسط رئیس جمهور به عنوان رئیس هیأت دولت ، اخذ تصمیم در مورد دادن رأی اعتماد به دولت، انتصاب رئیس بانک مرکزی ، رئیس هیآت حسابداری و همچنین نیمی از حسابرسان این هیآت، اعلام عفو عمومی و اعلام جرم علیه رئیس جمهور.  برای نماینده شدن، فرد باید داری تابعیت کشور ، حداقل بیست و یک ساله و برخوردار از حق رأی باشد.

اعضای پارلمان از لحظه تصدی مقام نمایندگی از برخی مصونیت های خاص برخوردارخواهند بود.هر یک از مجلسین از میان اعضای خود یک رئیس، نایب رئیس اختیار می کند، آئین نامه داخلی خود را تعیین می نماید و برای نظارت برنحوه اجرای قانون بودجه یک هیأت حسابداری تشکیل می دهد که ترکیب و قواعد حاکم برآن را قانون تعیین می کند.

وضع قانون با پارلمان است.طرح پیشنهاد قانون می تواند از سوی رئیس جمهور ، شورای اتحادیه یا اعضای آن ، نمایندگان دوما، دولت یا مجالس قانونگذاری ایالات عضو اتحادیه صورت گیرد. در هر صورت لازم است طرح ها و لوایح اول در دوما مطرح شوند و برای مطرح کردن طرح ها و لوایح مالی  هم باید اول موافقت دولت را جلب کرد.

به طور کلی قوانین فدرال با رأی اکثریت کل اعضای دوما توسط این مجلس و سپس توسط شورای اتحادیه در صورتیکه « بیش از نیمی از تعداد کل نمایندگان در تأیید آن رآی داده باشند» تصویب می شود.همچنان در صورتیکه شورا ظرف چهارده روز از دریافت مصوبه دوما نسبت به رد و تصویب آن اقدامی اتخاذ نکند، آن طرح یا لایحه تصویب شده محسوب می شود.در صورتیکه شورا طرح یا لایحه ای را رد کند، برای حل اختلاف نظر یک کمیسیون مشترک تشکیل می شود. پس از عبور از این مرحله طرح یا لایحه ی مورد اختلاف دوباره به دوما باز گردانده می شود و دوما می تواند با رأی حداقل دو سوم کل اعضا در هریک از مجلسین وتوی او را بلا اثر کند.

قوانین دستوری فدرال در زمینه هایی که در قانون اساسی به طور خاص به آنها اشاره شده است، با رآی حداقل سه چهارم اعضای شورای اتحادیه  و حداقل دو سوم نمایندگان دومای کشور ، تصویب می شود که سپس باید توسط رئیس جمهور توضیح گردد.

آمبودزمن: به موجب اصل 103 (ه) مجلس تالی قوه مقننه می تواند شخصی را به عنوان  مقام ناظر بر رعایت حقوق بشر منصوب کند که فعالیتش برطبق قانون دستوری فدرال خواهد بود.

قوه قضاییه

اصل 118 مقرر می کندکه ایجاد نظام قضایی کشور به واسطه ی قانون اساسی و قانون دستوری فدرال خواهد بود. اصل 120 قضات را ملزم می کند که مستقل و تنها تابع قانون اساسی و حقوق فدرال باشند.بر طبق اصل 124 بودجه دادگاه ها باید به نحوی تأمین شود که آنها بتوانند « به طور کامل و مستقل مطابق با حقوق فدرال عدالت را به اجرا در آورند » .

قانون اساسی سه دادگاه را در نظام قضایی کشور ایجاد می کند: دیوانعالی کشور، دیوانعالی داوری و دادگاه قانون اساسی. قضات این دادگاه ها توسط رئیس جمهور معرفی و توسط شورای اتحادیه منصوب می شوند.مابقی قضات دادگاه های فدرال توسط رئیس جمهور و مطابق با قانون منصوب می شوند.

دیوانعالی کشور:دیوانعالی کشور، عالی ترین دادگاه برای رسیدگی به دعاوی حقوقی، کیفری، اداری و دیگر دعاوی می باشد. این دیوان مطابق با آئین هایی که در قانون پیش بینی شده اند بر قوه قضائیه نظارت می کند و در ارتباط با حرفه وکالت رهنمود هایی ارائه می دهد.

دیوانعالی داوری: دیوانعالی داوری مسئول حل و فصل اختلافات اقتصادی و دیگر اختلافاتی است که در دیوان های داوری مطرح می شود.

دادگاه قانون اساسی

از جمله موارد تحت صلاحیت این دادگاه نظارت بر تطابق قوانین فدرال و تصویب نامه های رئیس جمهور، قوانین اساسی جمهوری ها و همچنین قوانین و تصویب نامه های ایالات عضو اتحادیه  7 معاهدات بین مقامات فدرال و مقامات ایالات عضو و معاهدات بین المللی – که هنوز لازم الاجرا نشده اند- با قانون اساسی می باشد. این دادگاه همچنین به حل و فصل اختلافات بین نهاد های دولتی برشمرده شده ، تأیید انطباق قوانین ناظر برحقوق و آزادی های شهروندان با قانون اساسی ، و در صورت درخواست رئیس جمهور و بعضی از نهادهای دولتی خاص به تفسیر قانون اساسی نیز می پردازند. رئیس جمهور و دیگر نهاد های دولتی و یک پنجم از اعضای شورای اتحادیه یا دومای کشور می توانند از دادگاه تقاضا کنند که انطباق موارد فوق با  قانون اساسی را مورد بررسی قرار دهد.

آئین بازنگری در قانون اساسی

فصل 9 تحت عنوان «اصلاحیه های قانون اساسی و بازنگری در قانون اساسی » مقرر می کند که اصلاحیه ها همانند طرح ها و لوایح در پارلمان مطرح شوند، جز آنکه علاوه بر رئیس جمهور  شورای اتحادیه ، دوما، دولت و مجلس قانون گذاری ایالت های عضو اتحادیه حداقل تعداد یک پنجم از اعضای مجلسین قوه مقننه نیز می توانند چنین پیشنهادی را مطرح سازند.

در صورتیکه سه پنجم کل اعضای پارلمان تغییراتی را در فصول مربوط به نظام حقوق اساسی کشور ، حقوق و آزادی های افراد، یا آئین بازنگری در قانون اساسی را پیشنهاد کنند، باید مجلس مؤسسان تشکیل و قانون اساسی جدیدی را تدوین و این قانون اساسی برای تصویب به همه پرسی گذاشته شود؛ در غیر این صورت تغییر قسمت های مورد نظر ممکن نخواهد بود. دیگر اصلاحیه ها را می توان با رأی موافق حداقل سه چهارم کل اعضای شورای اتحادیه و حداقل دو سوم کل اعضای دوما به تصویب رساند، مشروط بر اینکه دوسوم از مجالس قانونگذاری ایالات عضو اتحادیه نیز آن را تأیید کنند. تغییر اصل 65 که تحت عنوان «سازماندهی اتحادیه» جای دارد باید مطابق با قانون ویژه فدرال صورت بگیرد.

 

ref:

Robert L. Maddex, constitutions of the world, cqpress

ترجمه و تالیف:

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA0Njc