سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر و چالش حضور بیگانگان در این پهنه

کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر و چالش حضور بیگانگان در این پهنه آبی

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - یکی از نکات مهم در پیش‌نویس کنوانسیون دریای خزر، ماده 3 آن است که در آن به فعالیت کشورهای حاشیه خزر در دریای خزر اشاره می‌کند که براساس قواعد خاصی اجرا خواهد شد، و یکی از آن‌ها عدم حضور نیروهای نظامی بیگانه در دریای خزر می‌باشد. کشورهای حاشیه خزر هم‌چنین متعهد می‌شوند که سرزمین‌های خود را برای انجام حمله و سایر عملیات نظامی علیه هر یک از طرفین قرارداد، در اختیار کشورهای بیگانه قرار ندهند. علاوه بر این، پیش‌نویس کنوانسیون اصل حفظ تعادل نیروهای نظامی کشورهای ساحلی خزر در منطقه، ساخت و سازهای نظامی به اندازه‌ی کافی و منطقی با در نظر گرفتن منافع همه‌ی طرف‌ها و عدم آسیب به امنیت یکدیگر را بیان می‌کند. این سند هم‌چنین تصریح می‌کند که فقط کشتی‌هایی با پرچم کشورهای حاشیه خزر می‌توانند در دریای خزر تردد کنند. این همان چیزی است که مسکو درباره‌ی آن در جریان مذاکرات خزر پافشاری می‌کرد.

این نکته قابل توجه است که تصویب عدم حضور نیروهای نظامی بیگانه در دریای خزر توسط کشورهای حاشیه خزر (از جمله قزاقستان) در مقابل تصویب سند پارلمان قزاقستان در آوریل 2018 که به آمریکا اجازه می‌دهد از دو بندر قزاقستان (کوریک و آکتائو) در دریای خزر برای انتقال محموله‌های نظامی آمریکایی به افغانستان استفاده‌ کند، اتفاق افتاد. محموله‌ها برای واحدهای نظامی آمریکایی در افغانستان به این صورت جابجا می‌شوند که از گرجستان و آذربایجان از طریق دریای خزر به قزاقستان فرستاده می‌شوند، سپس با راه‌آهن از طریق ازبکستان به افغانستان حمل می‌شوند. توافق همکاری نظامی بین واشنگتن و آستانه در سال‌های 2018-2021 ساخت پایگاه‌های ناتو در آکتائو را نیز فراهم می‌کند. اما سفارت قزاقستان با تکذیب استفاده از بنادر توسط نیروهای نظامی آمریکایی و ایجاد پایگاه‌های ناتو، اظهار داشت که این امر فقط برای ترانزیت می‌باشد.

در این خصوص، اسلام کورایف، تحلیل‌گر سیاسی و کارشناس مسائل آسیای مرکزی و خاور نزدیک از قزاقستان تاکید می‌کند که در صورت امضای کنوانسیون ما مجبور خواهیم شد که توافق با آمریکا را لغو کنیم، اما با واشنگتن مذاکره خواهیم‌کرد و به سمت توافق‌های جدید خواهیم رفت. صراحتا بگوییم که پیچیدگی در مواضع قزاقستان، سرنوشت کنوانسیون را تهدید می‌کند. بنابراین به احتمال زیاد پیش‌نویس کنوانسیون و به خصوص تعیین مواضع آن، هنوز بحث خواهد شد.

اما با وجود این، احتمال امضای کنوانسیون زیاد است. همه‌ طرف‌ها (به دلایل مختلف) به یک سند جهانی که همه فعالیت‌ها از جمله سیاسی، نظامی، اقتصادی و محیط زیستی را در دریای خزر تعیین می‌کند، بسیار علاقمند هستند. کنوانسیون، یک سند تاریخی است که برای اولین بار طی صدها سال، مسیر صلح‌آمیز این فعالیت‌ها را تضمین می‌کند.

ترجمه: امین حسین زاده، مترجم زبان روسی و عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS)

منبع: NOVOROSINFORM

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA3MDE


خط لوله ترنسخزر - ابهام بزرگ کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر (2)

خط لوله ترنس‌خزر - ابهام بزرگ کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر (2)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – یکی از ابعاد مهم کنوانسیون آتی وضعیت حقوقی دریای خزر موضوع خطوط لوله ترنس‌خزر است. همانطور که شناخته شده است، روسیه و ایران به طور جدی با این ایده مخالف بودند، در حالی که ترکمنستان بر آن اصرار می‌ورزید و خواهان ساخت و ایجاد خط لوله گاز ترنس‌خزر بود.

در این خصوص، پروتکل ارزیابی تاثیرات محیطی (EIA) که قبلا از سوی پنج کشور ساحلی به امضا رسیده بود تصریح می‌کند که قبل از اجرای چنین پروژه‌هایی، باید خطرات اکولوژیکی از سوی همه کشورها و به صورت جمعی مورد بحث قرار گیرد و این که هیچ پروژه‌ای نمی‌تواند بدون کسب مجوز زیست‌محیطی از هر یک از پنج کشور اجرایی گردد.

"ایگور ایواننکو" کارشناس روس مسائل منطقه دریای خزر در این خصوص اظهار کرده است: «اما همه این‌ها به این موضوع بستگی دارد که آیا در کنوانسیون ماده‌ای قانونی پیرامون حق کشورهای مجاور برای ساخت احتمالی خطوط لوله گاز/ خط لوله نفت وجود دارد یا خیر. اگر این اجازه داده شود، این یک پیروزی بزرگ برای ترکمنستان است که برای مدت طولانی خواهان ساخت و ایجاد خط لوله ترنس‌خزر در دریای خزر می‌باشد. اگر چنین ماده قانونی در کنوانسیون وجود نداشته باشد، در آن صورت عشق‌آباد متحمل یک شکست سیاسی شده است.

این متخصص روس معتقد است که در مورد قزاقستان، کنوانسیون برای این کشور چندان مهم نیست. طی دهه گذشته، توافق موثری بین روسیه و قزاقستان در زمینه توسعه مشترک میادین فرامرزی صورت گرفته است. با این وجود، چنین توافقی میان قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان وجود ندارد. این که قزاقستان به ساخت و ایجاد خط لوله‌ در دریای خزر نیاز دارد یا خیر، یک سوال بزرگ است.

او اضافه کرد: «برای اطمینان، خط لوله گازی که مطلقا وجود ندارد و صحبتی از آن نیست، دارای معنا و مفهوم اقتصادی نیست. برای یک خط لوله نفت، هزینه نفت میدان "کاشاگان" و نفت میدان "کالامکاس وست" بسیار زیاد است. سرمایه گذاران نمی‌خواهند با ساخت خط لوله ترنس‌خزر، هزینه‌ها را افزایش داده و سپس با استفاده از این مسیر بسیار گران، آن را به خط لوله باکو-تفلیس-جیحان متصل سازند. قزاقستان دارای CPC، خط لوله به چین و خط لوله روسی آتیرا-سامرا است. علاوه بر این، قزاقستان نیاز به افزایش تغذیه‌ برای ارسال به پالایشگاه‌های خود دارد. بنابراین، به لحاظ صنعت، کنوانسیون برای قزاقستان چندان مهم نیست.»

ترجمه: محسن حمیدی - کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، مترجم زبان روسی، عضو شورای علمی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

منبع: New Europe

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA2OTE


مزیتها و فایدهمندیهای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر

مزیت‌ها و فایده‌مندی‌های کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر 

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS)- "ایلگار ولی‌زاده" از تحلیل‌گران سیاسی جمهوری آذربایجان طی مصاحبه‌ای با پایگاه خبری "شرق"، در رابطه با اجلاس آتی سران کشورهای خزر که در تاریخ 21 مرداد ماه ( 12 آگوست) برگزار می شود مواردی را اظهار کرد.

"در حال حاضر مذاکرات در خصوص کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر به پایان رسیده است. سند نهایی در نشست آکتائو تصویب خواهد شد".
به گفته وی، پس از امضای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر میان کشورهای حوزه خزر مناسبات اقتصادی جدیدی میان آنها ایجاد خواهد شد. وی افزود، تشکیل یک چارچوب حقوقی برای وضعیت دریای خزر نقش کلیدی و اساسی در تقویت روابط اقتصادی میان کشورهای این حوزه ایفا خواهد کرد. همچنین در این پیش‌نویس می‌توان در خصوص توسعه زیرساخت‌های بندری و دریایی کشورهای خزر و منطقه صحبت کرد.
او اذعان داشت، اخیرا در تمام کشورهای ساحلی حوزه دریای خزر توسعه زیرساخت‌های حمل و نقل، تاسیس بنادر جدید و مناطق آزاد اقتصادی نیز ایجاد شده است. امضای این کنوانسیون شرایط مناسبی برای توسعه بیشتر حوزه‌ها و مناطق آزاد تجاری ایجاد خواهد کرد.
این تحلیل‌گر سیاسی معتقد است، کنوانسیون در رابطه با وضعیت حقوقی دریای خزر تا حد و درجه معینی گام‌های تاخیر برداشته است. با در نظر گرفتن توسعه همه کشورها و نیز با اجرای کنوانسیون، رشد اقتصادی بیشتری را شاهد خواهیم بود. زیرساخت های اقتصادی در حوزه دریای خزر روابط حمل و نقل و ارتباطات میان کشورها را تقویت خواهد کرد.
خاطر نشان می‌شود که نشست کشورهای حاشیه خزر در روز 12 آگوست 21 مردادماه در آکتائو قزاقستان برگزار خواهد شد. انتظار می رود رؤسای جمهور آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان در این نشست شرکت کنند.
پیش از این نشست  و در 11 آگوست  20 مرداد  نیز نشست شورای وزیران خارجه کشورهای حوزه دریای خزر برگزار خواهد شد.


ترجمه، قاسم عزیزی، عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

منبع: Sherg.az

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA2OTA


امضای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر: پایان \معامله بزرگ خزر\ (

امضای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر: پایان "معامله بزرگ خزر" (1)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – نخستین سؤالی که مذاکره‌کنندگان با آن مواجه بوده‌اند، تعریف بخش‌های سطح و عمق آب دریای خزر بود. دو گزینه بر روی میز گذاشته شد. گزینه اول: تقسیم آن به 5 قسمت مساوی، 20 درصد برای هر کشور؛ گزینه‌ای که تهران رسما بر روی آن اصرار می‌ورزید، اما چهار کشور دیگر با آن موافق نبودند.

گزینه دوم این بود که سطح آب و کف دریا با توجه به سهم ساحلی سرزمین اصلی (خشکی) هر کشور تقسیم گردد. این گزینه با کم‌ترین منطقه داخلی (خشکی) در میان همسایگان، بیشترین آسیب را به ایران وارد می‌سازد.

دریای خزر یک پهنه آبی منحصر به فرد است که در داخل قاره اورآسیا قرار محصور شده است. به همین ترتیب، نمی‌توان آن را به عنوان یک دریا در نظر گرفت، اما آن را به سختی نیز می‌توان دریاچه نامید. به طور خلاصه، همه چیز در مورد وضعیت دریای خزر همین است. اگر دریا باشد، قوانین حقوق‌بین الملل به صراحت اعمال می‌شود.

بدون توجه افراطی و بیش از اندازه به جزئیات حقوقی گزینه‌های پیشنهادی که پنج کشور ساحلی در بیست سال گذشته پیرامون آن‌ها گفتگو کرده‌اند، اجازه دهید بر روی نشست آینده آکتائو متمرکز شویم. انتظار می‌رود که پنجمین نشست ساحلی خزر در نهایت شاهد امضای یک کنوانسیون وضعیت دریای خزر باشد.

"زولفیا آمانژولوا" نماینده وزارت امور خارجه قزاقستان، در جریان آماده‌سازی مقدمات برگزاری نشست، در یک بیانیه مطبوعاتی عنوان کرد که «آستانه معتقد است که قلمرو آبی دریا باید به آب‌های سرزمینی و مناطق ماهیگیری ملی با عرض توافق شده تقسیم شود. بخش باقی‌مانده از دریا برای ناوبری آزادانه تحت پرچم کشورهای ساحلی آزاد خواهد بود. عملیات تقسیم منابع زیستی در مناطق ماهیگیری تعیین شده و در مناطق آبی مشترک مطابق با سهمیه‌بندی‌ها و مجوزهای تعیین شده انجام خواهد شد.»

فضای هوایی دریا نیز برای پرواز به روش‌های توافق شده در بالا باز است. کشورهای میدلند (بین‌الارضین) حق ترانزیت آزاد برای دسترسی به دریاهای دیگر یا اقیانوس جهانی را دارند.

موضع قزاقستان در اکتبر 1997 به عنوان یک سند رسمی سازمان ملل منتشر شد.

پنجمین اجلاس خزر یک اتفاق برنامه‌ریزی شده است. امضای مورد انتظار کنوانسیون نهایی وضعیت دریای خزر، نه تنها برای خود کشورهای ساحلی، بلکه برای سایر نقاط جهان نیز دارای اهمیت اساسی است.

"ایگور ایواننکو" کارشناس روس مسائل منطقه دریای خزر گفت: «امضای کنوانسیون وضعیت دریای خزر به این معنی است که "معامله بزرگ خزر" در نهایت به پایان می‌رسد. مهم‌تر از همه، این سند توافق کشورهای منطقه پیرامون چگونگی استفاده از منابع طبیعی دریای خزر و شرایط پیرامون آن را تنظیم خواهد کرد.»

کنوانسیون در نسخه پیشنهادی خود دریا را به بخش‌های ملی بر اساس مرزهای خشکی موجود تقسیم می‌کند.

"ایگور ایواننکو" می‌گوید: «این یک تصمیم مصالحه‌ای ضمن در نظر گرفتن این موضوع است که تهران قبلا به صورت رسمی بر تقسیم مساوی منطقه آبی میان پنج کشور پافشاری می‌کرده است. چنین رویکردی منطقه بخش ایرانی را افزایش، اما منطقه بخش قزاقستانی را کاهش می‌داده است. در حال حاضر به وضوح این اختلافات به پایان رسیده و ایران مصالحه کرده است. می توان گفت که به لحاظ مفهومی، توافقنامه خزر حاصل شده است.

ترجمه: محسن حمیدی - کارشناس مسائل آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی، مترجم زبان روسی، عضو شورای علمی موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر

منبع: New Europe

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA2ODg


قانون اساسی در جمهوری آذربایجان ، بررسی قانون اساسی کشورهای پساش

 

 قانون اساسی در جمهوری آذربایجان ، بررسی قانون اساسی کشورهای پساشوروی(3)

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

 

 جمهوری آذربایجان

آذربایجان یک کشور سرشار از نفت است که شامل جمهوری خودگردان نخجوان می باشد و این جمهوری خودگردان بوسیله ارمنستان از آذربایجان تفکیک شده است. آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه محصور و تجزیه طلب ارمنستان ناگورنا- قره باغ که کاملا در داخل این سرزمین قرار دارد، درگیر یک کشمکش طولانی بودند.

اطلاعات عمومی

این کشور مساحتی حدود 86600 کیلومتر دارد، این جمهوری و جمهوری خودگردان نخجوان در منطقه ای بین قفقاز اروپای جنوبی قرار دارند و از شمال به گرجستان و روسیه، از شرق به دریای کاسپین، از جنوب با ایران و از غرب با ارمنستان در ارتباط است. باکو در کنار دریای کاسپین، مرکز این کشور 8 میلیون نفری است.

در 1901 آذربایجان نیمی از نفت جهان را تامین کرد و اخیرا، گاز طبیعی، مواد اولیه ساخت و ساز و مواد شیمیایی به صنایع اصلی آن افزوده شده است

محصولات کشاورزی آن شامل غلات، کتان و چای است. با وجود نفت خام و گاز طبیعی و ایجاد یک خط لوله نفتی به سمت ترکیه، اقتصاد این کشور باید رو به بهبود باشد.

نوع دولت: جمهوری پارلمانی به سبک رئیس جمهوری، با یک رئیس جمهور، یک نخست وزیر و کابینه، یک مجلس قانون گذار و یک دستگاه قضایی شامل یک دادگاه قانون اساسی.

تاریخ قانون اساسی 1924، 1936، 1978، 1991،و1995

تاریخچه مشروطیت

با استقرار اسکیس ها در قرن نهم قبل از میلاد، قسمتهایی از آذربایجان (نامی که شاید برگرفته از «سرزمین آتش» ایران باشد، دلالت بر سوختن نفت سطح دارد) در قرن هشتم قبل از میلاد به دست مادها و پس از دو قرن به دست ایرانیان افتاد. در سال 330 قبل از میلاد آذربایجان توسط الکساندر بزرگ فتح شد. و پس از سالها توسط رومی ها تسخیر شد. در قرن هفتم عرب ها بر این منطقه مسلط گردیده و چند قرن بعد افراد ترک موفق به گرفتن این منطقه شدند. مغول ها به این منطقه هجوم بردند، اما در قرن 16 پادشاهی آذربایجانی صفوی قدرت را در ایران به دست گرفت و تهدیدی برای ترکهای اوتومن شد.

به هر حال، روسی ها در آغاز دهه 1700 شروع به حرکت به سمت منطقه آذربایجان شمالی کردند. قرار داد ترکمنچای در 1828 نخجوان را به روس ها داد و آذربایجان به سه منطقه مجزا تحت سلطه روس ها تقسیم شد. روسیه این منطقه را بهره برداری کرد، اما کشف نفت در اواخر قرن نوزدهم منجر به هجوم روس ها به خصوص در حوالی شهر بندری باکو شد. اغتشاشات در 1905 به اوج خود رسید زیرا خشونت ها بر سلطه روسیه و نفوذ ارمنستان در این منطقه افزایش یافت. هنگامیکه کمونیست ها در روسیه بر سر قدرت آمدند، جمهوری کوتاه مدت فدرال بین قفقازی در22 آوریل 1918 توسط آذربایجان، ارمنستان و گرجستان شکل گرفت. پس از فروپاشی این جمهوری در 28 می 1918 جمهوری دموکراتیک آذربایجان شکل گرفت.

در 28 آوریل 1920، روسیه جهت تشکیل حکومت سوسیالیستی آذربایجان اعمال خشونت کرد. این کشور نسبتا مستقل بود تا زمانیکه در30 دسامبر 1992 به خاطر تشکیل جمهوری سوسیالیست فدرال بین قفقازی شوروی، منطقه اصلی از اتحاد شوروی که تابع قانون 1924u. s. s. r است، با دیگر ملت های بین قفقازی ارمنستان و گرجستان ادغام شد. فدراسیون بین قفقازی تحت قانون 1936 استالین، پس از جداسازی جمهوری سوسیالیست آذربایجان شوروی به عنوان عضو این اتحادیه، منحل شد.

قانون اساسی 1978 آذربایجان بر اساس قانون اساسی زمامداری اتحادیه شوروی تصویب شد. مانند همه قانون های کشورهای کمونیستی، این قانون بیشتر برای نشان دادن واقعیت مادی همراه با قدرت تمرکز یافته بر رهبری حزب کمونیستی بود. به هر حال مسئله مربوط به ارمنی هایی که در آذربایجان مشغول به کار بودند و جمعیت ارمنی سرزمین قره باغ –ناگورنو که تحت محاصره قرار گرفته بودند منتهی به رویارویی با رهبر حزب کمونیستی میکائیل گورباچوف در می 1988 شد. در آگوست 1989 یک سازمان ملی برای حمایت از منافع آذربایجان- شامل تمامیت ارضی آن – تظاهرات ها و اعتصابهای را جهت اعتراض به رهبری حزب کمونیستی ترتیب داد.

یک وضعیت اضطراری در ژانویه 1990 اعلام شد و در 30 آگوست همان سال رهبر حزب کمونیست سابق در آذربایجان استقلال این کشور را اعلام کرد سپس اصلاحیه هایی را برای این قانون جهت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری توسط مردم تنظیم کرد. هنگامیکه اتحاد شوروی در26 دسامبر 1991 از هم پاشید، آذربایجان تحت یک اقدام قانونی در18 اکتبر 1991 یک کشور مستقل شد. کار بر روی یک قانون اساسی جدید در سال 1992آغاز شد و این سند در12 نوامبر 1995 تصویب شد. تعدادی از مواد آن در 2002 اصلاح شد.

تاثیرات

مانند قانون اساسی 1993 روسیه، قانون اساسی آذربایجان از ساختار اساسی قانون اساسی 1958 فرانسه از جمهوری پنجم تبعیت می کند.

ماده 1 اعلام میکند:«منبع منحصربه فرد قدرت کشور در جمهوری آذربایجان، مردم آذربایجان می باشند». طبق ماده 2«حق مالکیت مردم آذربایجان, حق آزادی و حق تعیین سرنوشت خود و استقرار دولت, حق خودشان می باشد »مردم آذربایجان حق حاکمیت خودشان را مستقیما – بوسیله رفراندوم و رای گیری ملی – و از طریق نمایندگان انتخابی خود بر اساس حق مستقیم، برابر و همگانی بوسیله برگه رای شخصی، محرمانه و آزاد اعمال میکنند»

ماده 3 بیان می دارد که «سوال های بعدی تنها می تواند توسط رفراندوم حل شود»1)پذیرش قانون اساسی جمهوری آذربایجان و ارائه اصلاحیه ها برای آن. 2)تغییرمرزهای کشور ". موضوعاتی که صریحا نمیتواند موضوع رفراندوم باشد، شامل: مالیات ها و بودجه کشوری، عفو عمومی و عفو نامه، یا انتخابات مقامات رسمی قوه اجرایی و قانون گذاری می باشد.

ماده 7 بیان میکند« آذربایجان یک جمهوری دموکراتیک، قانونی، سکولار و یکپارچه است »در حالیکه ماده 8 بیان میکند که «رئیس جمهور آذربایجان رئیس این کشور است» ماده 10 مربوط به این مسئله است که «این کشور روابط خود را با کشور های دیگر و بر اساس اصول ذکر شده در اصول حقوق بین الملل توسعه میدهد»

مواد 12و18 به ترتیب اعلام میکنند که «بالاترین هدف این کشور تامین آزادی و حقوق هر فرد و هر شهروند است و اینکه مذهب جدا از حکومت است. همه مذهب ها نزد قانون برابر هستند». تحت فصل 3 آزادی ها و حقوق اساسی هر شهروند، حقوق و آزادی های ضمانت شده برای هر فرد، از زمانی است که متولد می شوند». چنین حقوق و آزادی هایی شامل حقوق برابر نزد قانون و میان مرد و زن، همچنین «بدون در نظر گرفتن نژاد، ملیت، مذهب، زبان، جنسیت، اصل ونسب، موقعیت مالی، شغل، محکومیت های سیاسی، عضویت در حزب های سیاسی، واحد های تجاری و دیگر سازمان های عمومی می باشد.

حقوق خاص در مواد27 تا 39 مرتبط با حق زندگی، محدودیت هایی در مورد مجازات مرگ، آزادی شامل آزادی سفر؛ حق مالکیت، شامل مالکیت معنوی؛ حق امنیت؛ امنیت شخصی؛ حرمت به منزل ؛ و حقوق ازدواج، کار، اعتصاب، سکونت، امنیت اجتماعی و یک محیط سالم می باشد. حقوق ضمانت شده دیگر در مواد 40 تا 45 به ترتیب شامل حقوق یک زندگی فرهنگی، حمایت از سلامت فرد، آموزش، خانه، ملیت و استفاده از زبان مادری می باشد. آزادی افکار، گفتار، وجدان، میتینگ ها(اجتماعات)،اطلاعات اقدامات خلاقانه و سازنده، اقامت، و شرکت در زندگی سیاسی و دولتی مانند«حق انتخاب و انتخاب شدن برای مجلس های دولتی و همچنین شرکت در رفراندوم ها» صراحتا در مواد 54تا 56 تدوین شده است.

فصل 4، مسئولیتهای مهم شهروندان را متذکر می شود که این تعهدات شامل پرداخت مالیات ها، حفظ وفاداری به وطن و دفاع از سرزمین مادری، احترام به سمبل های کشوری، حمایت از یادبودهای فرهنگی و تاریخی وحفظ محیط زیست می باشد. اما طبق ماده 79 «هیچ کس مجبور به انجام تعهدات ناقض اصول و حقوق مصرح در قانون اساسی و مقررات جمهوری آذربایجان نیست»

تقسیم اختیارات

قانون اساسی قدرت را میان قوای قانون گذاری، اجرایی و قضایی دولت در جمهوری آذربایجان و جمهوری خودگردان نخجوان تقسیم می کند.

دستگاه اجرایی

رئیس جمهور: در ماده 99 اعلام میکند«قدرت اجرایی در جمهوری آذربایجان متعلق به رئیس جمهور این کشور است». رئیس جمهور باید یک شهروند باشد، سن او بالای 35 سال باشد، به مدت بیش از 10 سال مقیم دائم این کشور باشد، واجد رای دادن باشد، سوء پیشینه نداشته نباشد، هیچگونه مسئولیتی در کشور های دیگر نداشته باشد. دارای مدرک دانشگاهی باشد، حقوق شهروندی دوگانه نداشته باشد. طبق ماده101، رئیس جمهور برای یک دوره 5 ساله «توسط انتخابات برابر، مستقیم و عمومی با برگه های رای محرمانه، شخصی و آزاد توسط بیش از نیمی از اکثریت رای های شرکت کننده در رای گیری » انتخاب میشود. اگر هیچ کاندیدی اکثریت رای را به دست نیاورد، انتخابات نهایی بوسیله اکثریت مطلق رای ها تعیین کننده خواهد بود. بر اساس ماده 106، رئیس جمهور " از حقوق مصونیت شخصی برخوردار است" در حالیکه ماده 108 بیان می کند که امنیت رئیس جمهور و خانواده اش «توسط کشور تامین میشود » مانند تدابیر امنیتی بوسیله «گروه های امنیتی خاص».

در میان سی و دو قدرت و وظایف رئیس جمهور که در ماده 109تنظیم شده است، اعلام انتخابات به پارلمان؛ ارائه بودجه کشور به پارلمان جهت تصویب ؛تصویب برنامه های اجتماعی و اقتصادی کشور؛انتصاب نخست وزیر با موافقت پارلمان ؛برکناری نخست وزیر ؛انتصاب و عزل وزرای کابینه و پذیرش استعفای وزرا، برخی از وظایف رئیس جمهور هستند. دیگر مسئولیتهای مهم رئیس جمهور شامل دریافت اعتبارنامه ها از نمایندگان خارجی، منعقد کردن موافقت نامه های دولتی و بین کشوری و ارائه آنها به پارلمان جهت تصویب، اعلام رفراندوم ها، امضاء و انتشار قوانین، رسیدگی به سوالات شهروندی، اعطای عفو نامه ها، و اعلام مقررات جنگی و وضعیت اضطراری می باشد.

اگر رئیس جمهور استعفا دهد«نخست وزیر وظایف ریاست جمهوری را انجام خواهد داد» تا زمانی که رئیس جمهور جدید انتخاب شود. ماده 107 در موارد جرائم سنگین با پیشگامی دادگاه قانون اساسی و بر اساس نتایج دیوان عالی , پارلمان را بواسطه اکثریت 95 رای مجاز به برکناری رئیس جمهور میکند.

نخست وزیر و کابینه: ماده 114 بیان میکند «برای تحقق قدرت های اجرایی، رئیس جمهور کابینه ای از وزرا تشکیل می دهد که بالاترین نهاد قدرت اجرایی رئیس جمهور است» این کابینه شامل: نخست وزیر، قائم مقامات و معاونان او، وزرا و روئسای دیگر نهادهای اجرایی مرکزی می باشد. نخست وزیر توسط ریاست جمهور با موافقت پارلمان انتخاب میشود. طیق ماده 117 «به عنوان یک قاعده، نخست وزیر نشست های هیأت وزرا را اداره میکند». این کابینه پیش نویسی از بودجه دولت را برای رئیس جمهور آماده می سازد و آنرا همراه با برنامه های اجتماعی و اقتصادی اجرا میکند. همچنین این کابینه «وزرا و دیگر نهادهای اجرایی مرکزی را زیر نظر میگیرد و سوالات رئیس جمهور را جوابگو می باشد».

مجلس قانون گذار

پارلمان: ماده 81 اعلام میکند: «قدرت قانون گذاری توسط پارلمان جمهوری آذربایجان (مجلس ملی) محقق میشود». مجلس ملی متشکل از 125 نماینده مجلس است«که بر اساس رای اکثریت و انتخابات مستقیم، برابر و همگانی به روش رای گیری محرمانه، فردی و آزاد » برای یک دوره 5 ساله انتخاب میشوند. هر شهروند آذربایجانی که حداقل 25 ساله باشد واجد شرایط است، اما افرادی با حقوق شهروندی دوگانه، کسانی که برای یکی از دو قوه های دولتی کار میکنند، کسانیکه « در فعالیتهای سودآور شرکت میکنند بجز فعالیتهای علمی، آموزشی و سازنده و مردان مذهبی» بر اساس ماده 85 واجد شرایط کاندیدا شدن نیستند. نمایندگان مجلس دارای مصونیت های خاصی هستند، شامل مصونیت برای فعالیت در پارلمان و مصونیت از فعالیتهای غیر قانونی به جز مواردی که «فرد در هنگام ارتکاب به جرم دستگیر شود»ممکن است نماینده مجلس با رها کردن حقوق شهروندی خود، متهم شدن به یک بزه، یا استعفای اختیاری و همچنین فسخ حزب سیاسی شان مصونیت خود را از دست دهند.

هر سال می بایست دو جلسه در پارلمان برگزار شود. قانون اساسی بر اساس ماده 94 این قدرت را به پارلمان می دهد که قوانین را با استفاده از حقوق و آزادی شهروندان تنظیم کند، برگزاری انتخابات پارلمانی و رئیس جمهوری، رفراندوم ها، سیستم قضایی، مراحل قانونی، روابط خانوادگی، قوانین جنگی و وضعیت های اضطراری، خدمت نظامی و دفاع، مرزهای منطقه ای، تصویب و لغو قراردادهای بین المللی، آمار و استانداردها، تجارت و بانکداری از جمله اختیارات پارلمان است و همچنین پارلمان این قدرت را دارد تا کارهای خودش را سازماندهی کند. نمایندگان دیپلماتیک را بر اساس پیشنهادات رئیس جمهوری تایید کند، بودجه ملی و اجرای آن راتایید کند قضات را بر اساس پیشنهاد ریاست جمهوری انتصاب کند و «جنگ و نتیجه قراردارد صلح» را اعلام نماید. نماینده مجلس، ریاست جمهوری، دیوان عالی، و پارلمان جمهوری خودگردان نخجوان قدرت آغاز پروسه قانونگذاری را در مجلس ملی دارند. قوانین خاص با توجه به لوایح قانونی که توسط یک نماینده مجلس ارائه نشده است ایجاد میشوند. این لوایح می توانند بدون تایید آغازکنندگان اصلاح شوند و می بایست ظرف دو ماه رای گیری شوند. اگرقوانین پیشنهادی تصویب شدند جهت امضاء توسط رئیس جمهور ظرف 14 روز ارائه می شوند و قوانین فوری ظرف 24 ساعت ارائه می شوند. و در این صورت، یک قانون از تاریخ اعلام آن عملی میشود.

دستگاه قضایی

ماده 125 بیان میکند که قدرت قضایی «توسط دادگاه های قانونی از طریق دادگاه قانون اساسی، دیوان عالی، دادگاه فرجام خواهی و دادگاه های قانونی خاص و عادی قابل اجراست». ماده 127 اعلام میکند که قضات مستقل هستند. آنها تنها تابع قانون اساسی و قوانین جمهوری آذربایجان هستند، آنها نمی توانند در طول مرجعیت شان جایگزین شوند». همچنین قاضی ها دارای مصونیت هستند، اما ممکن است مرجعیت آنها لغو شود یا توسط رای مجلس ملی برکنار شوند. اکثریت 83 رای برای قضات سه دادگاه مهم و 63 رای برای قضات دیگر نیاز است. برای قاضی شدن، شخص باید یک شهروند آذربایجان باشد. حداقل 30 ساله باشد، واجد رای باشد، دارای تحصیلات قضایی بالا باشد. همچنین حداقل 5 سال تجربه کاری در مراجع قانونی داشته باشد.

دیوان عالی: بر مبنای ماده131 «دیوان عالی بالاترین نهاد قضایی در موارد جنایی، مدنی و غیره می باشد؛ این دادگاه عدالت را بوسیله روند فرجام خواهی اجرا میکند و توضیحاتی را در مورد شیوه دادگاههای فرجام خواهی ارائه میدهد». قضات توسط مجلس ملی و براساس توصیه رئیس جمهور انتخاب میشوند.

دادگاه قانون اساسی متشکل از 9 قاضی است، و قضات آن همانند دیوان عالی انتصاب می شوند. رئیس جمهور، پارلمان، کابینه وزرا، دیوان عالی، دفتر دادستانی و پارلمان جمهوری خودگردان نخجوان می توانند سوالاتی رادر مورد مشروعیت مقررات ، دستورات، حکم ها و فعالیتهای قانونی رئیس جمهور، پارلمان و کابینه وزرا و همچنین تصمیمات دیوان عالی مطرح سازند. همچنین این دادگاه «توافقات میان سرزمینی که هنوز فاقد اعتبار هستند»، توافقات بین دولتی، هر گونه ممنوعیت حزب های سیاسی یا واحد های عمومی دیگر »و «فیصله اختلافت بر سر مرجعیت میان قدرت های قضایی، اجرایی و قانون گذاری »را مورد بررسی و تجدیدنظر قرار میدهد. ماده 130 در سال 2002 جهت تاکید بر نقش دادگاه قانون اساسی در تحقق ارزش های انسانی اصلاح شد.

اصلاح قانون اساسی

طبق ماده 157، اصلاحیه های اساسی می توانند توسط رئیس جمهور یا حداقل 63 نماینده مجلس پارلمانی پیشنهاد شود، اما طبق ماده 158 نمیتواند «هیچ گونه اصلاحیه ای در مورد مفاد مرتبط با بخش اول ( با عنوان «عمومی ، فصل 1: قدرت مردم و فصل 2: اساس کشور ) از قانون اساسی کنونی »پیشنهاد شود. این سند متذکر میشود که تغییرات در متن قانون اساسی ممکن است تنها بوسیله رفراندوم انجام شود» و می افزاید که «دادگاه اساسی در مورد تغییرات انجام شده توسط رفراندوم تصمیم گیری نخواهد کرد». به هر حال، طبق ماده 155، تغییرات در مورد مواد 1, 2, 6, 7, 8, 12 «تابع رفراندوم نمی باشد». یک پیشنهاد برای اصلاحیه می بایست در یک فاصله شش ماهه با اکثریت 95 رای (از 125 عضو ) دو بار توسط پارلمان تصویب شود و پس از هر رای گیری توسط رئیس جمهور امضا شود.

 

ref:

Robert L. Maddex, constitutions of the world, cqpress

ترجمه و تالیف:

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/MTA2Nzk