سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رویاهای وارونه کابوی ها... (تحلیل نوسانات وزن سیاسی و وزن حاکمیت

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – مدت اندکی است که مجدداً شاهد به روی کار آمدن یک دولت جمهوری خواه در ایالات متحده آمریکا می باشیم و بر همین اساس تحلیل های متعددی از وضعیت فعلی این کشور و آینده سیاسی آمریکا ارائه شده است. با به روی کار آمدن دولت ترامپ به نحو چشمگیری پرخاشگری این کشور افزایش یافته و بیم آن می رود که در آینده نه چندان دور یک منازعه دیگر در هر نقطه از دنیا به وقوع بپیوندد. بر همین اساس باید در میان مدت بررسی نمود که اقدامات اینچنینی دولت آمریکا چه تاثیری بر وضعیت سیاسی این کشور خواهد گذاشت. لذا با بررسی شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده به مطالعه رفتارهای جاری ایالات متحده می پردازیم. در این راستا باید متذکر گردید که ایالات متحده آمریکا یکی از بازیگران فعال در منطقه خزر و خاورمیانه و رقیب سنتی روسیه به حساب می آید. به همین دلیل باید جایگاه بین المللی این کشور مورد بررسی قرار گیرد.

جدیدترین مطالعات موجود در زمینه شاخص وزن سیاسی و وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا نشان می‌دهد که این کشور در 2 دهه اخیر با کاهش مستمر وزن سیاسی و حاکمیتی خود روبرو بوده است. این شاخص که بر اساس متغییرهای متعددی نظیر توانایی اقتصادی، سیاسی، ژئوپلتیک و جمعیتی تعریف و استخراج گردیده است با شروع دولت جمهوری‌خواه جرج بوش در سال 2001 با شتاب تندی رو به کاهش گذاشته و اصلی‌ترین علت کاهش وزن را می‌توان ماجراجویی‌های دولت آمریکا دانست که با حمله به افغانستان آغاز گردیده و تا کنون نیز در سایر مناطق دنیا ادامه دارد. در این مدت، فاصله شاخص‌های اقتصادی (اعم از رفاهی و غیر رفاهی) در ایالات متحده با کشورهای مرفه اروپایی زیاد شده و افزایش قابل توجه این شکاف در آینده نزدیک قابل پیش‌بینی است.

اما جالب اینجاست که باور عامه بر آن است که اقدامات نظامی ایالات متحده و فروش سلاح به اعراب باعث افزایش درآمد ایالات متحده شده است. در واقع باید اذعان داشت ایالات متحده با هزینه سرمایه‌های خود در بخش نظامی و صرف آن سرمایه‌ها در خاورمیانه، از سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های داخلی دور شده که امروزه آثار آن به خوبی در جامعه آمریکا نمایان گردیده است. به گونه‌ای که افزایش شکاف طبقاتی در این کشور به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است.

بر اساس نوسانات وزن حاکمیتی ایالات متحده آمریکا می‌توان اعتراف نمود که در 2 دهه اخیر فضای امنیتی بر این کشور غالب گردیده و رابطه اقتصادی میان جمعیت و حاکمیت کمرنگ شده است. طبیعی است که در شرایط حاضر دولت مجبور به استفاده از اقتدار بیشتری در روابط میان خود و سایر بازیگران داخلی و بین‌المللی خواهد بود. بر اساس اینفوگرافی ذیل می توان پیش بینی نمود که ایالات متحده به آن دلیل که شاهد شکاف های متعدد جمعیتی در سرزمین خود می باشد, به دنبال یک بحران سازی جدید است تا با ایجاد یک وضعیت فوق العاده اقدام به سرکوب خواسته های اقتصادی مردم خود نماید. علاوه بر آن با ایجاد وضعیت فوق العاده دست دستگاه های امنیتی خود را برای کنترل جمعیت بازتر نموده تا شاید بتواند افول اقتصادی خود را مخفی نماید. همچنین باید اذعان داشت که عموم کشورهایی که از وزن حاکمیتی بالا برخوردار می باشند نمی توانند با اتکاء به واقعیت های سرزمینی خود اقدام به تامین مایحتاج جمعت حاضر در کشور نمایند. لذا قابل پیش بینی است که چنین کشورهایی باید به منابع ثابت و پایداری برای تامین نیازهای آینده خود دست یابند. ایالات متحده آمریکا نیز از این قاعده مستثنی نیست و ید طولایی در استیلاء سخت و نرم بر منابع و معادن سایر نقاط جهان دارد. بر همین اساس است که در قرن اخیر هیچگاه تغییر رویکردی در رفتارهای عمومی چنین دولت هایی مشاهده نمی شود. این کشورها اگر خوی تهاجمی نداشته باشند محکوم به نابودی هستند.

امّا آنچه را که نمی توان کتمان کرد آن است که آمریکا علیرغم وزن حاکمیتی بالای خود در جهان شاهد یک افول جدی و معنی دار در این شاخص است و روز به روز از استانداردهای رفاهی و اقتصادی موجود در کشورهای مرفه فاصله میگیرد. پیش بینی می شود با ادامه وضعیت فعلی در 10 تا 15 سال آینده از قدرت اقتصادی این کشور به نحو چشمگیری کاسته شده و چیزی از آمریکای رویایی دهه های گذشته به جز قدرت نظامی آن باقی نماند. همچنین باید توجه داشت که شکاف های جمعیتی ایجاد شده در آمریکا به عنوان یک پدیدار کم سابقه در این کشور این پتانسیل را دارد که به زمینه ای برای تجزیه آمریکا بدل شود.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر 

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODU2Ng


سایه حکومت روس ها مستدام...... (تحلیل شاخص پایداری حاکمیت فدراسی

سایه حکومت روس ها مستدام...... (تحلیل شاخص پایداری حاکمیت فدراسیون روسیه)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – در روند بررسی بقاء و پایداری یک حاکمیت در دوران مدرن باید بدانیم که عدم پایداری یک دولت(و یا شاخص پایین پایداری حاکمیت) نشان دهنده توانایی پایین جمعیت و نهاد حاکمیت برای حل بحران های سیاسی, اقتصادی و اجتماعی می باشد. بر همین اساس در کشورهایی که شاخص پایداری حاکمیت پایین است, دولت ها مجبور به استفاده از اقتدار بیشتری برای برقراری ثبات می باشند. زیرا در چنین حکومت هایی ارتباط میان جمعیت و حاکمیت را نمی توان یک ارتباط ریشه ای و همه جانبه به حساب آورد.

در این راستا باید اذعان داشت که روس ها یک حکومت با عمر 26 سال (1991-2017) با شاخص پایداری حاکمیت 6.79 از 100 دارند که مبنای اعطای این شاخص را صلح وستفالی به حساب می آوریم. زیرا از آن زمان بود که دولت-کشورها به معنی امروزی آن مورد شناسایی قرار گرفته و حیات حقوقی-سیاسی خود را آغاز نمودند. البته باید اعتراف نمود که در مقام مقایسه,  شاخص پایداری حکومت روسیه نسبت به کشورهای رقیب (نظیر بریتانیا, ایالات متحده, فرانسه و اکثریت کشورهای غربی) پایین است. این امر را می توان یک ضعف اساسی برای دولت روس به حساب آورد زیرا شاخص بالای پایداری حاکمیت یک کشور نشانه از تعامل دراز مدت جمعیت با حاکمیت است. همزیستی درازمدت جمعیت و حاکمیت موجب ثبات سیاسی, ثبات اقتصادی, انتظام دستگاه های بروکراتیک و ثبات فرهنگی می گردد. بر همین اساس هر چه عمر یک حکومت کوتاه تر باشد, طبیعی است که این عدم تجربه سیاسی منجر به سردرگمی در رفتارهای سیاسی آن حاکمیت می گردد.

بر همین اساس باید ماند و دید که چگونه روس ها سایه حکومت خود را بر جمعیت حاضر خود مستدام داشته و از چالش های فعلی و آینده خود گذر می کنند.

میثم آرائی درونکلا

عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر 

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODUzNw


دیپلماسی غیردیپلماتیک غرب در منطقه خزر و ضرورت مقابله با آن

دیپلماسی غیردیپلماتیک غرب در منطقه خزر و ضرورت مقابله با آن

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – غرب با به کارگیری مکانیزم‌های مختلف "دیپلماسی" که نویسنده مقاله از آن به "دیپلماسی غیردیپلماتیک" و خصمانه تعبیر می‌کند، تمام توان خود را برای تعریف و تحمیل الگوهای مورد نظر خود بر کشورهای منطقه خزر به کار گرفته است تا جایی که انتقاد از غرب در این کشورها در حوزه‌های مختلف، از جمله رعایت حقوق بشر، فساد، رعایت حقوق زنان، رفاه و ... عجیب و غریب به نظر می‌رسد. غربی‌ها تلاش می‌کنند از طریق سازمان‌های غیردولتی و غیرتجاری و از طریق اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و دیگر ابزارهای جنگ هیبریدی با مردم کشورهای منطقه خزر ارتباط برقرار نموده تا با تغییر انگاره‌ها، باورها، ارزش‌ها و سنت‌های غالب و رایج در آن‌ها، ملت‌های منطقه را بر علیه دولت‌هایشان بشورانند. تجربه بسیاری از کشورها در مناطق مختلف دنیا نشان می‌دهد که غربی‌ها و آمریکایی‌ها با استفاده از سیاست "دیپلماسی غیردیپلماتیک" به دنبال برهم زدن توازن قدرت در منطقه خزر به سود منافع خود هستند. لذا کشورهای منطقه خزر در گام‌های نخست مبارزه و مواجهه با این سیاست غرب باید درک کنند که مکانیزم‌های مختلف "دیپلماسی"، از جمله دیپلماسی عمومی و ابزارهای آن در غرب ایجاد شده و این کشورها در توسعه و استفاده موثر از آن‌ها عقب‌تر از غرب هستند. بنابراین بازیگران خزری باید این عقب‌ماندگی زمانی را با همکاری جدی با یکدیگر جبران نموده و به این نکته حیاتی توجه کنند که هرگونه توافق چند جانبه که بر اساس اجبار و اضطرار و نه بر اساس اجماع و تفاهم ایجاد گردد، نمی‌تواند نتایج مطلوبی به همراه داشته باشد. در زیر به نمونه‌هایی از دیپلماسی که می‌تواند از سوی کشورهای منطقه خزر با هدف مقابله با سیاست "دیپلماسی غیردیپلماتیک" غرب به کار گرفته شود اشاره می‌کنیم:

دیپلماسی کریدوریدر این نوع دیپلماسی کشورها به ساخت مسیرها و کریدورهای حمل و نقل بین‌المللی (زمینی، ریلی، دریایی و هوایی) مبادرت می‌ورزند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به کریدورهای حمل و نقل بین‌المللی ترنس‌خزر، شرق-غرب، شمال-جنوب و جاده ابریشم بزرگ جدید اشاره نمود. هر یک از کشورهای منطقه خزر می‌توانند و باید به محلی برای افزایش ارتباطات و مراودات بین شرق-غرب و شمال-جنوب تبدیل گردند. با توجه به کاهش قیمت حامل‌های انرژی و نیز تلاش بی‌وقفه مشتریان بین‌المللی انرژی برای کاهش وابستگی به کشورهای تولید کننده نفت و گاز انتظار می‌رود که کشورهای منطقه خزر که درآمدهای حاصل از فروش حامل‌های انرژی سهم بسیار قابل توجهی در بودجه آن‌ها دارد، به سمت سیاست پلورالیسم اقتصادی متمایل گردیده و دور جدیدی از مناسبات تجاری-اقتصادی را آغاز نمایند. تشدید این نوع دیپلماسی علاوه بر سودآوری‌های پراگماتیستی و اقتصادی و نیز مزیت‌ها و امتیازات ژئوپلیتیک می‌تواند مردم منطقه را که دارای تاریخ، فرهنگ و دین مشترک هستند به یکدیگر نزدیک سازد.

دیپلماسی عمومیبرگزاری سمینارها، نشست‌ها، میزگردها و اجلاس‌ها با حضور کارشناسان جوان و باتجربه و گفتگوها و مناظرات صریح و شفاف بین آن‌ها در خصوص مسائل مختلف همکاری بین‌المللی، اقتصاد، حقوق، تاریخ، مذهب، فرهنگ، ادب و ... از مشخصه‌های بارز این نوع دیپلماسی است. برگزاری  نشست‌ها و گردهم‌آیی‌های متعدد با حضور نمایندگان کشورهای منطقه خزر با هدف بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل حساس بین‌المللی و منطقه‌ای و آگاهی از مواضع یکدیگر در خصوص آن‌ مسائل امری بسیار مبرم و ضروری است و می‌تواند نقش بسیار مهمی را در پیشبرد دیپلماسی عمومی ایفا نمایند. در اینگونه محافل کارشناسان جوان با کارشناسان برجسته در حوزه‌های مختلف آشنا شده، نظرات و عقاید آن‌ها را شنیده و بدین طریق بر افق فکری و وسعت دید خود افزوده و به درک واقع‌بینانه‌تر از تحولات و اتفاقات منطقه خواهند رسید.

همچنین در چارچوب این نوع دیپلماسی، هر یک از دولت‌های منطقه خزر با هدف آشکارتر شدن سیاست خارجی خود و انتشار اطلاعات دقیق و مفصل از دیدارشان با کشورهای دیگر می‌بایست به ایجاد سایت‌ها و مراکز تحقیقاتی مبادرت ورزند. ایجاد مدارس و آموزشگاه‌های چند منظوره و چندزبانه، افزایش طرح‌ها و برنامه‌های اجتماعی در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در نگاه نمایندگان جوان جامعه مدنی کشورهای منطقه و آموزش نیز باید در دستور کار متولیان این حوزه‌ها در کشورهای خزری قرار گیرد. آموزش یکی از فاکتورهای کلیدی است که بر جهان‌بینی هر کسی تاثیر می‌گذارد.

دیپلماسی انرژیاگرچه غربی‌ها و آمریکایی‌ها می‌کوشند از نقش کشورهای حاشیه خزر در فضای انرژی بین‌المللی بکاهند، اما همچنان منابع منطقه خزر در تامین امنیت انرژی اتحادیه اروپا نقش تعیین‌کننده‌ای دارد، بنابراین انتظار می‌رود که دیپلماسی کشورهای منطقه خزر نیز افزایش یابد. در این چارچوب، باید مکانیزم‌های همکاری چندجانبه موثر و کارا در منطقه خزر ایجاد گردد که بدون تردید نقش مهمی را در تامین ثبات در این منطقه ایفا خواهد کرد. لذا می‌بایست تشدید دیپلماسی انرژی برای انجام طرح‌ها و پروژه‌های سودآور خطوط انتقال لوله نفت و گاز به بازارهای بین‌المللی در زمره اولویت‌های مهم حاشیه‌نشینان خزر قرار داشته باشد.  

دیپلماسی تکنولوژیکتکنولوژی‌های مدرن کنونی به ابزاری برای سلطه اقتصادی-سیاسی کشورهای صاحب تکنولوژی بر کشورهای وارد کننده آن تبدیل گردید. تکنولوژی‌ها در دنیای کنونی منبع مهم قدرت هستند که دارای ارزش اقتصادی بوده و می‌توانند به یک کشور در مقایسه با کشور دیگری مزیت و برتری سیاسی-تکنولوژیک ببخشند. کشورهای غربی از طریق برجسته ساختن نقش تکنولوژی در مناسبات بین‌المللی، تفوق حاکمیتی بر کشورها را حفظ و تقویت می‌کنند که کشورهای خزری نیز از این قاعده مستثنی نیستند. غرب و آمریکا توانسته‌اند کشورهای منطقه را به شدت در حوزه تکنولوژی به خود وابسته نموده و در مقابلِ واگذاری تکنولوژی‌های گران خود به آن‌ها، منابع ارزان انرژی و امتیازات قابل توجه سیاسی را دریافت نمایند. غرب از تکنولوژی‌های فوق مدرن خود به عنوان ابزار سلطه بر مناسبات بین‌الملل استفاده می‌کند، نه ابزار مدیریت و تنظیم آن. بنابراین کشورهای منطقه خزر باید بی‌درنگ دیپلماسی علمی-فنی را مورد توجه ویژه‌ای قرار داده و این نوع دیپلماسی را در درجه نخست اهمیت قرار دهند.

دیپلماسی زبانی، فرهنگی و مذهبیکشورهای منطقه خزر باید به این درک برسند که اگرچه مشکلات و اختلاف‌نظرهایی در منطقه وجود دارد، اما مناسبات و ارتباطات مذهبی، فرهنگی و تاریخی همچنان به عنوان یک فاکتور قوی وحدت‌بخش و پیوند‌دهنده نقش خود را به خوبی ایفا نموده و توانسته دولت‌ها و ملت‌های منطقه را در کنار یکدیگر نگه دارد. رهبران منطقه باید با بهره‌گیری از این نوع دیپلماسی، گرایشات و تمایلات واگرایانه در منطقه را به سمت گرایشات و تمایلات همگرایانه سوق دهند. باید شرایطی را به وجود آورند و به اجرای طرح‌ها و پروژه‌هایی مبادرت ورزند که مردم کشورهای منطقه خزر یکدیگر را بهتر بشناسند و مناسبات فرهنگی بهتری با یکدیگر داشته باشند. رجال فرهنگی منطقه باید از فاکتورهایی همچون مذهب، فرهنگ، ادب، تاریخ، موسیقی و هنر برای ساخت محصولات مشترک و برگزاری فستیوال‌ها و گردهم‌آیی‌های مختلف با محوریت موضوعات فوق الذکر بهره ببرند تا بدین ترتیب بتوانند به سیاست انحصارطلبانه غرب در ساخت‌ فیلم و برگزاری فستیوال‌ها و برنامه‌هایی مشابه یوروویژن پایان بخشند. با این توضیحات، تعریف و ایجاد یک پارادایم مشترک غالب و رایج در منطقه که متاثر از فرهنگ، تاریخ، تمدن، ادب و سنن مردم کشورهای منطقه خزر باشد، باید به یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های رهبران خزر تبدیل گردد.

اما در پایان بحث پیرامون دیپلماسی، توجهات را به سمت حوزه‌ای جلب می‌کنیم که غرب آن حوزه را برای وارد آوردن آسیب‌های جبران‌ناپذیر و غیرقابل بازگشت به کشورهای منطقه خزر برگزیده است. صحبت از جنگی موسوم به جنگ هیبریدی است که غرب بر علیه کشورهای منطقه اعلان کرده است. اگرچه ابزارهای گوناگونی برای گفتگوی مستقیم و غیرمستقیم بین مردم و دولت‌های منطقه خزر وجود دارد که به برخی از آن‌ها به اختصار در بالا اشاره گردید، اما به هیچ وجه نمی‌توان کتمان کرد که مهم‌تر از آن ابزارها نیز وجود دارد و آن این است که آیا موضوعی که رهبران و دولت‌های منطقه خزر قصد دارند پیرامون آن با یکدیگر صحبت کنند برای مردم آن‌ها جذاب هست یا خیر و یا به دغدغه‌های آن‌ها پایان می‌دهد یا خیر.

در شرایط رخوت و سستی رجال و رهبران سیاسی منطقه خزر، غربی‌ها پیش‌قدم شده و حوزه‌های جذاب و نیز حوزه‌های دغدغه‌‌آفرین برای مردم منطقه را شناسایی و خود را به عنوان طرفدار جدی آن حوزه‌های جذاب و رافع آن‌ حوزه‌های دغدغه‌‌آفرین معرفی کردند. در همین چارچوب، موضوعاتی همچون دفاع از حقوق بشر، مبارزه با فساد، دفاع از حقوق زنان و ... به دستاویزی برای غرب با هدف تضعیف حاکمیت ملی کشورهای منطقه خزر تبدیل گردید و در صورتی که رهبران آن‌ها ابتکار عمل در این حوزه‌‌ها را از دست داده و به غرب واگذارند، باید منتظر بلند شدن دیوار بی‌اعتمادی بین ملت‌ها و دولت‌های منطقه باشند که بنیادی‌ترین هدف غرب تلقی می‌گردد. غرب به شکل هنرمندانه‌ای از این فاکتورها برای از بین بردن وجهه و اعتبار منطقه‌ای و بین‌المللی دولت‌های منطقه خزر بهره می‌برد. رهبران منطقه خزر باید با ایجاد کارگروهی ویژه متشکل از متخصصان و کارشناسان حوزه‌های جنگ هیبریدی و انقلابات رنگی، شیوه‌های مبارزه موثر با مصادیق نقض حقوق بشر، فساد و ... را شناسایی و عملیاتی نموده و بدین ترتیب مکانیزم‌های موثر و کارآمدی را با هدف تقویت حاکمیت ملی و مقابله با دیپلماسی غیردیپلماتیک غرب در منطقه ایجاد نمایند.

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODUwMQ


راندمان اقتصادی مردم (جمعیت) فدراسیون روسیه؟ افسانه های ژورنالیس


راندمان اقتصادی مردم (جمعیت) فدراسیون روسیه؟ افسانه های ژورنالیستی, واقعیت های آماری

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – در شاکله وجودی یک دولت-کشور, جمعیت را می توان به عنوان یکی از اصلی ترین عناصر تشکیل دهنده آن به حساب آورد که بخش بزرگی از بار تامین هزینه های دولت-کشور بر عهده این عنصر اساسی است. در این نظام, دولت ها باید حداقل امکانات را برای جمعیت مهیّا نموده تا از این طریق جمعیت حاضر در سرزمین اقدام به تولید و خلق ثروت نمایند. در این راستا اسلاوها را می توان مردمانی سخت کوش دانست که این سخت کوشی آنها کمی هم با چاشنی غرور در هم آمیخته است. تقریباً می توان گفت از دوران روسیه تزاری این مردمان سعی داشته اند سری در سرهای اقتصاد جهان داشته و خود را در عرصه های مختلف جهانی مطرح نمایند و به همین دلیل موجی از صنعتی شدن در این کشور به پا خواسته بودکه تا همین امروز نیز شاهد زمینه های متعددی از آن هستیم.

این روحیه در دوران شوروی به اوج خود رسید و با نفتی شدن اقتصاد روسیه در دهه های اخیر تضعیف گردیده است. امروزه روس ها سعی دارند با بازتعریف بنیان های تولید و اقتصاد در جامعه خود, حداقل در مناطق ژئوپلتیکی حاضر در منطقه, هژمونی اقتصادی خود را ارتقاء داده و ضرورت وجودی خود را به اثبات برسانند. برای بررسی چنین وضعیتی در یک کشور باید راندمان اقتصادی مردم را مورد مطالعه قرار داد و نسبت میان آن  با اقدامات صورت گرفته توسط دولت را مطالعه کرد. اینفوگرافی ذیل به خوبی روند نوسانات راندمان جمعیت روسیه و شاخص سرانه بودجه این کشور را به نمایش می گذارد که می تواند در بر دارنده نکات مهمی باشد.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODQ5NQ


شاخص سرانه بودجه و اثر آن در وزن سیاسی و وزن حاکمیتی فدراسیون رو

شاخص سرانه بودجه و اثر آن در وزن سیاسی و وزن حاکمیتی فدراسیون روسیه

آیا مشکلات روزهای اخیر و تحولات آینده روسیه غیر طبیعی است؟

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – روسیه این روزها درگیر مشکلات عمدتاً سیاسی با آثار اقتصادی می باشد که اگر راه حلی برای برون رفت از آن نداشته باشد, در آینده نزدیک باید تبعات آن را با سختی و مشقت زیادی تحمل نماید. لذا محتمل خواهد بود که روس ها یا اقدامات از جنس اقتدار خود را برای مدیریت بحران بیشتر نمایند که در واقع کمکی به حل مشکل نمی نماید و یا دست به یک رفورم بزرگ اقتصادی بزنند که در شرایط موجود کار بسیار سختی خواهد بود. البته روس ها می توانند مثل سنوات گذشته دست به معامله هایی با غرب بزنند که قطعاً باعث می گردد در آینده با مشکلاتی از جنس دیگر دست و پنجه نرم کنند. زیرا تجربه ثابت کرده است هر معامله ای با غرب تنها باعث شده است روس ها کمی زمان خریده و مشکلات زمان حال خود را به آینده منتقل نمایند.

روس ها نیازمند تولید, توسعه صنایع و صادرات آن می باشند و برای توسعه صنایع نیازمند بازار مصرفی قابل اعتماد هستند. در این مسیر نیز طبیعتاً بازار اروپا که خود یک تولید کننده بزرگ است نمی تواند یک بازار مصرف چشمگیر به حساب آید. در شرایط فعلی, در دسترس ترین و عملی ترین مناطق  موجود نیز شامل آسیای مرکزی, هند و مهمتر از همه آنها ایران, عراق و سوریه می باشد. شاید خوب باشد که روس ها برای یک بار هم که شده معامله با ایران را تجربه نمایند. شاید کلید درهای بسته اقتصادی روسیه در آسیای مرکزی, هند و ایران باشد.

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODQyNQ