برادران تنی و ناتنی خزری...
برادران تنی و ناتنی خزری...
موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – جغرافیای منطقه خزر با توجه به گستردگیهای موجود اقوام زیادی را در کنار خود میبیند که از لحاظ تاریخ، زبان، فرهنگ، هنر، اجتماع، و حتی ژنتیک تشابهات فراوانی با یکدیگر دارند. مردمان حاشیه این پهنه آبی در گذر تاریخ از دامپروری برای مایحتاج زندگیشان استفاده میکردند. از آن رو که دامداران به دلیل وضعیت جوی منطقه خزر میبایست چراگاههای جدید برای احشام خود مییافتند، اقدام به ییلاق و قشلاق در فصول مختلف سال میکردند. به این ترتیب کوچهای فصلی باعث آشنایی اقوام شده که با ازدواج آنها قرابت خاصی از لحاظ ژنتیک و فرهنگ میان مردمان این منطقه شکل گرفته است. بدین ترتیب میتوان اینگونه اذعان داشت، با گذر زمان اقوام با ریشه مشترک میتوانند دستخوش تغییر و دگرگونی گردند و فرهنگهای متفاوتی بسازند. نمونه بارز این موضوع را میتوان در ازدواج "الهام علییف" رئیسجمهور آذربایجان و "مهربان علییف" همسر ایرانی و اردبیلی وی مشاهد نمود.
حال با توجه به موارد فوق، میتوان منطقه خزر را به دو نیمه هلال ماه تشبیه کرد. با نگاه ظاهری میتوان به این نتیجه رسید که هلال سمت چپ متشکل از کشورهای ایران (در قسمت شمالی و شمال غرب)، جمهوری آذربایجان و جنوب غرب روسیه تشابهات زیادی با یکدیگر دارند که نمونه عینی آن ژنتیک و قدرت بدنی مردمان این پهنه سرزمینی می باشد. برای توجیه این مثال به کشتیگیران و مدالآوران این رشته ورزشی در ادوار مختلف جهانی و المپیک مینگریم که اکثر مدالهای اخذ شده متعلق به ورزشکارانی است که در این هلال قرار دارند. همچنین آذریهای ایران و آذربایجان نیز از لحاظ چهره مشابه یکدیگر بوده و علاوه بر این فرهنگ و ادب مشترکی نیز با یکدیگر دارند. از دیدگاه ریخت شناسی نیز تشابهات فراوانی میان مردمان شمال ایران و مردمان منطقه قفقاز وجود دارد. مطالعات نیز وجود اختلاط ژنیتیکی بالا و وجود دیانایهای قفقازی را در استان های شمالی ایران تایید می کند.
برای اثبات ادعای نزدیکی و قرابت اقوام مختلف در منطقه خزر به مصادیق متعدد دیگری نیز میتوان اشاره نمود. بعنوان مثال برخی از سنتها و مراسمات مشترک میان آذری زبانان ایران و آذربایجان وجود دارد و دگر سو ترکمنهای ایران قرابت چشمگیری از لحاظ فرهنگ و ادب با ترکمنستان دارند و همین طور کشورهای ترکمنستان و آذربایجان بدون تردید با دارا بودن مرز مشترک با قزاقستان و روسیه قطعا از لحاظ فرهنگی و تاریخی به یکدیگر گره خوردهاند. حال میتوان اینگونه نتیجه گرفت که مردمان منطقه خزر ناخواسته در زنجیرهای قرار دارند که از لحاظ ژنتیک و متعاقب آن فرهنگ، سنت، تاریخ، زبان، سیاست، اقتصاد، ورزش و ... به یکدیگر اتصالی غیر قابل انکار داشته، لذا میطلبد سیاستمداران این کشورها شرایطی فراهم آورند تا مردمان منطقه خزر بتوانند سهلتر با یکدیگر ارتباط داشته باشند.
البته از این موضوع نیز غافل نمیشویم که حضور کشورهای غربی، عربی، اسرائیل و ترکیه در منطقه خزر بدون تردید به دلیل از بین بردن عوامل تجانس مردمان حاضر، علیالخصوص کم رنگ کردن شباهت ژنتیکی مردمان منطقه حاضر است. در این راستا کشورهای کمتربرخوردار حاشیه خزر به منظور موازنه قوا سعی نمودند با قدرتهای غربی مراوده نمایند، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با پیش کشیدن بحث مذاهب سعی در ایجاد اختلاف میان اقوام شدهاند و دگر سو بحث گسترش سلفیت و وهابیت را پیگیری مینمایند، اسرائیل با نفوذ در ساختار فکری مردمان منطقه خزر خاصه آذربایجان قصد هویتزدایی دینی از مردمان این کشور دارد و با تولیدات رسانهای و القاء نمودن واژه "خزر" بعنوان واژهای یهودی، زمینههای برهم زدن توازن جمعیتی و مذهبی را فراهم نماید. ترکیه نیز با اشاعه تفکرات پانترکیسم سعی نمود کشورهای آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان که ریشه زبانی مشترک با این کشور دارند را در حلقه منطقهای خود تعریف نماید.
حال با توجه به کلیاتی که در سطور پیشین به آنها اشاره شده است میتوان اینگونه استنباط کرد که مردمان منطقه خزر همچون مردمان شمال ایران، آذربایجان، روسیه (مردم قفقاز شمالی)، قزاقستان و ترکمنستان از لحاظ ژنتیکی با یکدیگر مشابهتهای فراوانی دارند که این امر سبب گرایشات و نزدیکی فرهنگهای کشورهای همسایه با یکدیگر خواهد شد. طبیعی است در این مسیر مشکلات و موانع جدی از جمله اراده سیاسی سران کشورها میتواند روند شکل گیری این همجوشی جمعیتی را کند و حتی ناممکن نماید.
قاسم عزیزی، کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTY0Mg