بحران آب در منطقه خزر (از انگیزه های ایجاد اوپک آبی تا نظام تباد
بحران آب در منطقه خزر
(از انگیزه های ایجاد اوپک آبی تا نظام تبادل محصولات کشاورزی)
موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS)- آب را می توان اصلی ترین عامل شکل گیری و بقاء تمدن های بشری به حساب آورد که هر گاه نفس رودها به شماره افتد, قطعاً نفس تمدن ها و جوامع سیاسی نیز به شماره خواهد افتد. زیرا نه تنها کمبود آب موجب ایجاد تنش هایی برای کسب هرچه بیشتر آن خواهد گردید, بلکه اگر هیچ تنشی میان کشورها بر سر منابع آب حاصل نگردد, حداقل مانعی اصلی بر سر توسعه کشورها در زمینه های کشاورزی,صنعتی و ... به حساب خواهد آمد. اهمیت این موضوع به آن اندازه است که حتی می توان میان توسعه یافتگی کشورها و میزان ذخایر آب های شیرین کشورها یک نسبت مستقیم برقرار دانست. به گونه ای که کشورهایی که بیشترین حجم آب های شیرین را در اختیار داشته و یا به نحو چشمگیری اقدام به مدیریت منابع آبی خود می نمایند, از سطح رفاه و توسعه مناسبی نیز برخوردار می باشند. در مقابل کشورهایی که از منابع آب های شیرین برخوردار نبوده و یا در دوره های تاریخی متفاوت از میزان آب های شیرین آنها کم شده است, از نظام های سیاسی ناکارآمدی برخوردار بوده و یا دوره بقاء نظام های سیاسی در آنها کوتاه است.
با توجه به گزارش های آماری موجود, در حال حاضر ما شاهد تشدید بحران منابع آبی در جهان و به تبع آن منطقه خزر هستیم. بنابر گزارش سازمان ملل متحد تحت عنوان "آب در دنیای در حال تغییر"، در سال 2030، 47 درصد جامعه جهانی با کمبود آب مواجه خواهند شد. برنامه عمران ملل متحد نیز گزارش داد که آب به اندازه کافی در دنیای کنونی وجود دارد، اما 1.1 میلیارد نفر به آب آشامیدنی تمیز و 2.6 میلیارد نفر به آب کانالیزه شده دسترسی ندارند. ارزیابیها نشان میدهد که اگر در حال حاضر هر نفر 750 متر مکعب آب شیرین در سال مصرف میکند، این رقم در سال 2050 تا 450 متر مکعب کاهش خواهد یافت. این بدان معنا است که 80 درصد کشورهای دنیا بنابر طبقهبندی سازمان ملل متحد، زیر خط فقر آبی قرار دارند. از این نظر، آب به یک منبع مهم استراتژیک تبدیل میگردد که توسعه اقتصادی را محدود میکند، زیرا رشد اقتصادی مستلزم افزایش قابل توجه مصرف آب میباشد.
همچنین باید بدانیم که بر اساس تجربه های تاریخی, هر منبع کمیاب به صورت طبیعی به یک موضوع رقابتی تبدیل میگردد که به صورت اجتنابناپذیری موجب منازعه میان کشورها میشود. امروزه عدم توازن شدید بین توزیع منابع آبی و نیاز کشورها به آن از یک سو و عدم توازن شدید بین تواناییهای این یا آن کشور در غلبه بر این چالش به یک فاکتور تنش تبدیل گردیده است. در این بین کشورهایی که برخی استخرهای آبی فرامرزی را منشعب میسازند، موجب نگرانی بیشتر شدهاند. بنابر اطلاعات سازمان ملل متحد، استخرهای 263 رودخانه جهانی بین دو کشور و کشورهای بیشتری تقسیم شدهاند. در شرایط فقدان توافقنامهها و نهادهای مشخص، تغییر یکجانبه رژیم استفاده و بهرهبرداری از این سیستمهای رودخانهای میتواند به پیامدهای جدی منجر گردد. در 50 سال اخیر 570 منازعه بر سر آب رخ داد که در 21 مورد از نیروهای مسلح استفاده شده است.
همانگونه که بیان گردید منطقه خزر نیز از این قاعده مستثنی نیست. وابستگی متقابل کشورهای منطقه خزر در حوزه استفاده مشترک از منابع آبی و نیز ماهیت نابرابر توزیع منابع آبی از ویژگیهای بارز تعداد زیادی از کشورهای منطقه است. به دلایل جغرافیایی و تاریخی شرایطی در منطقه بوجود آمده است که در آن برخی کشورها به شدت نیازمند منابع آبی برای توسعه صنعت و کشاورزی هستند و گروهی از کشورها نیز دارای منابع آبی کافی نیستند. فروپاشی شوروی و تغییرات ژئوپلیتیکی بعدی و گذار اقتصاد منطقه خزر, سیستم قبلی مصرف آب را دستخوش تغییر نمود و بدین ترتیب تهدید واقعی امنیت غذایی ظهور و بروز کرد، زیرا منابع آبی با تغییرات مرزهای دولتی شکل جدیدی به خود گرفته است.
در همین راستا میتوان به نمونههایی از منازعه و درگیری پیرامون آب در این منطقه نیز اشاره نمود که اختلاف بین چین، روسیه و قزاقستان به دلیل جریانهای بالادستی رودخانه ای نظیر ایرتیش و آمور و منازعه و اختلاف بین کشورهایی که در مجرای پایین دستی واقع شدهاند (ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان) و کشورهایی که به لحاظ منابع آبی غنی بوده و در مجرای بالادست واقع شدهاند (تاجیکستان و قرقیزستان) اشاره نمود. بدیهی است که کشورهایی که در مجرای بالادست واقع شدهاند با تسلط بر آبراه از آن به عنوان ابزار پیشبرد منافع خود در منطقه استفاده و موقعیت جغرافیایی خود را به یک مزیت رقابتی تبدیل میکنند. لازم به ذکر است کهآذربایجان و ترکمنستان در زمره کشورهایی قرار دارند که به منابع آبی خارجی قابل توجهی نیاز دارند. در گزارش برنامه عمران ملل متحد آمده است که ترکمنستان بیش از 75 درصد منابع آبی خود و آذربایجان 50 درصد آب مورد نیاز خود را از منابع خارجی دریافت میکند. این روند می تواند کشورها را در تبیین و پیگیری سیاست خارجی خود به شدت آسیب پذیر نماید.
ضمنا اضافه میکنیم که روسیه 22 درصد ذخایر آب آشامیدنی دنیا را دارا بوده و نه تنها قادر به تامین آب مورد نیاز خود، بلکه توانایی صادرات آن را نیز دارا است. این فاکتور کمک کرده است تا این کشور به همراه چین از تاثیر و نفوذ خود در منطقه خزر بهره برده و از ایجاد کانونهای جدید منازعه و تنش و رویارویی مستقیم بین کشورهای پایین دست و بالادست جلوگیری به عمل آوردند، اما قابل کتمان نیست که فاکتور آب در منطقه خزر بر مناسبات بین کشورهای این منطقه بیتاثیر نبوده است. زیرا همینکه روسیه دارای چنین فاکتور قدرتمندی در مبادلات منطقه ای و فرامنطقه ای می باشد, خود به عنوان یک عنصر اثرگذار بر معادلات سیاسی منطقه و جهان به شمار خواهد رفت. چراکه کشورهای پایین دست حداقل برای برقراری ثبات در کشورهای خود نیازمند منابع آبی کشوری نظیر روسیه خواهند بود.
در مجموع اینگونه استنباط میگردد که کمبود آب شیرین تاثیرات مثبت و منفی قابل توجهی را بر مناسبات بینالمللی و منطقه مورد مطالعه ما( منطقه خزر) گذاشته است. از یک سو، رقابت فزاینده پیرامون این منبع به فاکتور تنش بین کشورها تبدیل شده و از سوی دیگر، ناکافی بودن آب به دریافت بهره و سود جایگزین کمک میکند که به استفاده از مزیتهای نسبی کشورهای مختلف مرتبط میباشد. در هر حال، کشورهایی که دارای آب کافی نیستند و یا در مجراهای پایین دستی رودخانه های قرار داشته و تحت تاثیر کشورهای بالادست هستند میبایست برای کاهش وابستگی به روان آبهای بینالمللی تلاش نمایند. از جمله موثرترین راهها برای این مهم عبارتند از: شدت بخشیدن به تولید آب، اتخاذ تدابیر تکنولوژیکی با هدف کاهش اسراف در مصرف آب به هنگام انتقال و استفاده، به کارگیری تکنولوژیها با هدف دریافت آب از منابع غیرسنتی، ایجاد زیرساختها برای توزیع آب در داخل کشور و نیز خرید محصولات آبی از کشورهایی که قیمت نسبی آب در آنها کمتر میباشد.
همچنین کشورهای منطقه خزر می توانند جدای از معادلات شکل گرفته در حوزه کشاورزی سنتی خود, به دنبال تغییر عادت کشت و نیز محصولات کشاورزی بوده تا از این طریق در مقایسه میان دو محصول کشاورزی, اقدام به ایجاد مزیت های نسبی در آن محصولی بنمایند که به آب کمتری نیاز داشته و یا توانایی استفاده از آب های نسبتاً شیرین را دارا می باشد. همچنین می توانند در یک سیستم تبادل عام محصولات کشاورزی و در قالب بیع کالا به کالا, اقدام به تبادل آن بخش از محصولات کشاورزی خود نمایند که در آن دارای مزیت های مطلق یا نسبی رو به بالا می باشند. به عنوان مثال گندم قزاقستان و یا پنبه ترکمنستان می تواند با پرتقال یا سیب و یا پسته ایران و یا هر محصول دیگری که در آن مزیت های مطلق وجود دارد مبادله گردد. در اینصورت و با اتخاذ مبادلات کشاورزی منطقه ای, کمبود آب در کشورهای منطقه خزر به نحو چشمگیری مدیریت خواهد گردید.
نکته قابل توجه و تامل دیگر که کمتر بدان پرداخته میشود این است که کشورهای آبخیز منطقه اورآسیا و به صورت خاص (منطقه خزر) باید مراقب باشند که یکی از محرکههای اصلی تمایل فزاینده غرب برای تسلط بر منطقه, تسلط بر منابع آبی آن به همراه منابع انرژی است. منابع آبی و منابع انرژی دو تکه از پازل استراتژی غرب برای تسلط بر اورآسیا و پس از آن تسلط بر تمام دنیا است. بنابراین تشکیل "اوپک آبی" در منطقه خزر با هدف مدیریت تولید، توزیع و مصرف آب در جلوگیری از کاهش اختلافات و تعارضات بین کشورهای منطقه و نیز در جلوگیری از گسترش حضور و نفوذ بیگانگان در منطقه استراتژیک خزر بسیار تعیین کننده خواهد بود.
در پرتو شکل گیری این هماهنگی منطقه ای, می توان منازعات آبی را به سطح چالش های آبی تقلیل داد که در این صورت می توان چنین چالش هایی را نه فقط مشکل یک کشور از کشورهای منطقه, بلکه چالش یا مشکل تمامی کشورهای منطقه به حساب آورد. در این صورت قطعاً می توان با بهره مندی از پتانسیل های جغرافیایی, جغرافیایی سیاسی و تکنولوژیکی یکدیگر به نحو موثرتری بر مشکلات حاصل از بحران آب فائق آمد.
میثم آرائی درونکلا
عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر
محسن حمیدی
عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzE0MQ