سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

گلوله آتشین قومیت بر شقیقه جمهوری آذربایجان

گلوله آتشین قومیت بر شقیقه جمهوری آذربایجان

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) جمهوری آذربایجان نیز همچون دیگر جمهوری‌های فضای پساشوروی از قومیت-ملیت‌های متعدد و متنوعی تشکیل شده است: تات‌ها، اکراد و تالشی‌ها از گروه قومی ایرانی؛ تاتارها و ترک‌های مسقطی از گروه قومی ترکی؛ بودوقی‌ها، خینالیگی‌ها، شاخداگ‌ها، تساخوری‌ها، آوارها، لزگین‌ها، اینگیلوی‌ها، اودی‌ها، کریزی‌ها از گروه قومی قفقازی و دیگر اقوام از جمله اوکراینی‌ها، ارامنه و یهودیان. بررسی روند تحولات در کشورهای چند قومیتی-ملیتی در دهه‌های اخیر کاملا این گزاره را واضح می‌سازد که در صورتی که کشوری نتواند "نقشه راه" عینی و دقیقی را با هدف ساماندهی مناسبات بین قومی-ملیتی تهیه و تدوین نماید، بدون تردید موزائیک قومیت‌ها در عوضِ انسجام و یکپارچگی به فاکتوری برای درگیری و کشمکش بدل خواهد شد و به تبع آن به کاهش شدید وزن سیاسی و اقتدار حاکمیتی آن کشور خواهد انجامید. با این مقدمه، نگارنده این گزارش در ادامه می‌کوشد برخی گروه‌های قومی-ملیتی فعال در جمهوری آذربایجان را برشمرده و عمق تهدید احتمالی این گروه‌ها برای کشور همسایه، واکنش رهبری باکو به این تهدید و ابعاد خارجی تاثیر فاکتور قومیت-ملیت بر جمهوری آذربایجان را تا حد امکان مورد واکاوی قرار دهد.

گروه‌های قومی-ملیتی در جمهوری آذربایجان

اینگیلوی‌هااین گروه قومی در دامنه‌های غربی رشته کوه‌های بزرگ قفقاز در بخش شمال غربی آذربایجان سکونت دارد. بنابر برخی ارزیابی‌ها، 15 هزار اینگیلوی در آذربایجان زندگی می‌کنند، به یکی از لهجه‌های زبان گرجی صحبت می‌کنند، بخشی از آن‌ها مسلمان و بخشی دیگر مسیحی هستند، بخشی از آن‌ها خود را آذربایجانی و بخشی دیگر خود را مسیحی تصور می‌کنند. فاکتور اینگیلوی دارای اهمیت زیادی در تعامل بین آذربایجان و گرجستان است. در حال حاضر مشکلات اینگیلوی‌ها در آذربایجان و آذربایجانی‌ها در گرجستان تا اندازه‌ای برطرف گردیده و یک تهدید جدی و واقعی در مناسبات بین قومی در آذربایجان تلقی نمی‌گردد، اما با این وجود نیز تهدید بالقوه فاکتور اینگیلوی‌ها در این جمهوری همچنان وجود دارد که ادعای احتمالی گرجستان نسبت به سرزمین‌هایی از آذربایجان که این گروه قومی در آن‌ها سکونت دارد و افزایش گرایشات و تمایلات ضد آذربایجانی در بین آن‌ها از جمله این تهدیدات است.

لزگین‌هااین گروه قومی در شمال شرقی آذربایجان در کرانه رودخانه "سامور" در رشته کوه‌های کوتاه شرقیِ رشته کوه‌های بزرگ قفقاز قرار دارد. بنابر اطلاعات رسمی، 180 هزار و بنابر برخی ارزیابی‌ها، 350 هزار لزگی در آذربایجان زندگی می‌کنند. زبان آن‌ها مرتبط با گروه زبان‌های قفقازی داغستانی است. در حال حاضر در کلاس‌های ابتدایی در مناطق زندگی لزگین‌ها در آذربایجان به زبان لزگی تدریس، روزنامه‌هایی به زبان لزگی منتشر و برنامه‌هایی به این زبان پخش می‌شود. اگرچه با هدف هماهنگ‌سازی امور توسعه زبان و فرهنگ لزگی در آذربایجان مرکز ملی-فرهنگی لزگی تحت عنوان "سامور" دایر گردید، اما تهدید بالقوه فاکتور لزگی برای این جمهوری تا حد زیادی وجود دارد که رشد تمایلات و گرایشات جدایی‌طلبانه در بین لزگین‌های آذربایجان تحت تاثیر جنبش ملی لزگی داغستان و نیز استفاده روسیه از این فاکتور در سیاست قفقازی خود از جمله آن تهدیدات است.

آوارهابزرگ‌ترین گروه قومی آذربایجان پس از آذربایجانی‌ها هستند. آن‌ها به یکی از لهجه‌های محلی آنتسوخ متعلق به زبان آوار که مرتبط با زبان داغستانی است صحبت می کنند و در منطقه‌ شکی-زاکاتال واقع هستند. بنابر اطلاعات رسمی، جمعیت آوارها در آذربایجان 50 هزار نفر است، اما خود آوارها مدعی هستند که جمعیت آن‌ها چندین برابر آمار رسمی است. در کلاس‌های ابتدایی مدارس آموزش عمومی که در مناطق اقامت آوارها قرار دارند به زبان آواری تدریس می‌شود. گسترش ناسیونالیسم آوار به شکل‌ها و صورت‌های مختلف، از جمله حضور آن‌ها در ساختارهای اقتصاد سایه، افزایش تاثیر نیروهای ناسیونالیست آوار در داغستان و واکنش به رشد ناسیونالیسم ترکی آذربایجانی می‌توانند تهدیدی بالقوه برای جمهوری آذربایجان تلقی گردند. لازم به ذکر است که تقریبا 850 هزار آوار در داغستان زندگی می‌کنند.

تساخوری‌هادر منطقه زاکاتال واقع هستند. بنابر اطلاعات رسمی، 12300 تساخوری در آذربایجان به سر می‌برند. تساخوری‌ها در جامعه آذربایجان استحاله شده و بعید به نظر می‌رسد که این فاکتور بتواند مشکل خاصی برای این کشور به وجود آورد.

تات‌هادر شمال شرقی آذربایجان قرار دارند. زبان آن‌ها مرتبط با گروهی از زبان‌های هندواروپایی ایرانی و نزدیک به زبان فارسی است. تعداد تات‌ها 25 هزار و 200 نفر هست.

اکراد: در غرب آذربایجان در کوه‌های قفقازی کوچک به سر می‌برند. اکثریت آن‌ها شیعه هستند. مرکز ملی-فرهنگی کرد با هدف حفظ و تقویت زبان کرد در آذربایجان فعالیت می‌کند.

تالشی‌هااین گروه قومی در بخش جنوب شرقی آذربایجان ساکن بوده و جمعیت آن‌ها 112 هزار نفر می‌باشد. در کلاس‌های ابتدایی مدارس آموزش عمومی در مناطق تالشی‌نشین به زبان تالشی تدریس و برنامه‌های رادیویی نیز به این زبان پخش می‌شود. اما بررسی روند تحولات در این منطقه نشان می‌دهد که تهدید بالقوه فاکتور تالش در آذربایجان تا حدی جدی است. جالب آنکه در قره‌باغ ایستگاه رادیویی وجود دارد که به زبان تالشی برنامه پخش می‌کند. بدین ترتیب تالشی‌ها از هویت و اصالت خود آگاهی می‌یابند، اگرچه آن‌ها دارای توان و قدرت لازم برای رویارویی با هیئت حاکمه آذربایجان در کوتاه مدت و میان مدت نیستند.

یهودیاناین گروه قومی شامل یهودیان کوهستانی که به زبان ترکی صحبت می‌کنند و نیز یهودیان-اشکنازی‌های اروپایی است. یهودیان کوهستانی در روستای کراسنایا اسلابودا زندگی می‌کنند. موضوع هراس‌انگیز آنکه علیرغم تعداد کم یهودیان آذربایجان، ردپای آن‌ها در همه حوزه‌ها در آذربایجان، به صورت خاص فرهنگ، علوم و آموزش وجود دارد که قابل توجه و تامل هست. در حال حاضر چندین پرستشگاه یهودی در آذربایجان وجود دارد و سازمان بین‌المللی یهودی "ساخنوت" و انجمن اسرائیل-آذربایجان نیز در این جمهوری فعالیت می‌کنند. با حمایت و پشتیبانی جوامع یهود و سفارت اسرائیل در باکو، گردهم‌آیی‌های فرهنگی متعددی در آذربایجان با هدف گسترش فرهنگ و تمدن یهودیت برگزار می‌گردد.

سیاست رهبری باکو پیرامون فاکتور قومیت-ملیت

اگر در زمان شوروی از مناسبات بین قومی به عنوان سیاست دوستی ملت‌ها نام برده می‌شد، اما در حال حاضر گفتمان تحمل و سعه صدر مردم آذربایجان به گفتمان غالب و رایج در این جمهوری تبدیل گردید. در گفتمان جدید پساشوروی تمام اقلیت‌های قومی دارای حق تابعیت هستند، اما آن‌ها موظف هستند مراتب وفاداری خود را نسبت به گروه قومی غالب آذربایجانی اعلام نموده و جالب‌تر آنکه به عقیده گروه غالب قومی، هرگونه منازعه و درگیری احتمالی تنها به دلیل عدم تحمل و سعه صدر دیگر گروه‌های قومی رخ می‌دهد.

مقامات باکو واقعیت وجود قومیت‌های مختلف در آذربایجان را یک تهدید جدی برای این جمهوری تلقی می‌کنند که دارای پتانسیل بالایی برای منازعه هست. به عقیده آن‌ها، گروه‌های قومی لزگی، آوار و تالشی می‌توانند به اسلحه‌ای پنهان در دستان بازیگران متخاصم داخلی و خارجی بدل گردند. باکو اگرچه با اتخاذ تدابیری همچون انجام تحصیلات ابتدایی به زبان مادری و واگذاری پست و جایگاه در دستگاه‌ها و سازمان‌های محلی و نیز پارلمان تلاش می‌کند گروه‌های قومی-ملیتی در این جمهوری را آرام سازد، اما در مقابل محدودیت‌های سختی نیز برای اقلیت‌های قومی وضع می‌کند که ممنوعیت ایجاد سازمان‌های ناسیونالیستی و جلوگیری از انجام امور سیاسی که به عقیده آن‌ها به رادیکالیسم می‌انجامند از جمله آن‌ها است. بدین ترتیب مقامات کشور همسایه با هدف مدیریت و ساماندهی مناسبات بین قومی مجموعه‌ای از امتیازات، ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها را در چارچوب سیاست قومی-ملیتی اعمال نمودند.

در خصوص جدیدترین نمونه‌های تحدید فعالیت‌ اقلیت‌های قومی و سیاست مواجهه با آن‌ها از سوی مقامات آذربایجان، اخیرا برخی سایت‌های داغستانی ویدئویی را منتشر کرده‌اند که در آن ساکنان آذربایجان مدعی شده‌اند که مقامات این کشور به دلایل قومی-ملیتی آن‌ها را از زمین‌های کشاورزیشان بیرون رانده و آن‌ها را وادار ساخته به داغستان نقل مکان کنند. رسانه‌ها بارها از برخورد تبعیض‌آمیز پنهانی باکو نسبت به نمایندگان اقلیت‌های قومی می‌نویسند. رئیس کمیته اجرایی منطقه خودمختار ملی-فرهنگی فدرال لزگی "گوسن شاخپازوف" با استناد به ویدئوی منتشر شده و اقدامات مشابه اظهار می‌کند که باکو سیاست هدفمند اخراج نمایندگان لزگی و آوار از آذربایجان را در دستور کار خود قرار داده است. او می گوید: «مقامات در سطوح مختلف به خود اجازه می‌دهند با احساسات ناسیونالیستی اهالی محلی کشور بازی‌های خطرناکی انجام ‌دهند. کسانی از بین آن‌ها قصد دارند شرایط قومی را به سمت تجانس و همگنی کامل سوق دهند تا همه ساکنان کشور به زبان آذربایجانی صحبت نموده و هویت قومی را از دست بدهند. در داغستان حقوق آذربایجانی‌ها در سطح بسیار بالای سیاسی رعایت می‌شود، اما در آذربایجان شرایط مشابهی در برخورد با لزگین‌ها و آوارها وجود ندارد... اقلیت‌های قومی مردم محلی کشور – لزگین‌ها، آوارها و تالشی‌ها تصور می‌کنند که حقوق فرهنگی آن‌ها رعایت نمی‌شود. برای این موضوع در آذربایجان مبانی قانونی کافی و اراده سیاسی مقامات در سطوح مختلف وجود ندارد.» معاون رئیس بنیاد "دربند" "آمیل سارکاروف" نیز عقیده مشابهی دارد. او بر این باور است که اخبار و گزارشات پیرامون نقض حقوق بنیادین مردم محلی باید به اطلاعات سازمان‌های بین‌المللی و اروپایی برسد تا دریابند چه سیاستی در آذربایجان در خصوص لزگین‌ها و دیگر مردم وجود دارد.

ابعاد خارجی تاثیر فاکتور قومیت-ملیت بر جمهوری آذربایجان

شرایط زمانی برای آذربایجان بغرنج‌تر می‌گردد که دریابیم تقریبا همه گروه‌های قومی این کشور در مناطق مرزی واقع شده و حتی برخی از آن‌ها، به صورت خاص لزگین‌ها در تقسیم‌بندی تهدیدات و خطرات برای آذربایجان در زمره گروه‌هایی قرار می‌گیرند که دارای مرزهای مستقل هستند. تجربه اوکراین بلافاصله فاکتور اقلیت روس را به ذهنمان متبادر می‌سازد که احتمالا روسیه در شرایط سیاسی خاص از آن بر علیه باکو استفاده خواهد کرد، اما در خصوص این اقلیت در آذربایجان باید گفت که در حال حاضر تقریباً 90 هزار نفر از اتباع روسیه در این جمهوری زندگی می‌کنند. در مجموع فاکتور روس از آن زمان که شوروی فروپاشید در آذربایجان وجود ندارد.

اما این بدان معنا نیست که کرملین هیچگونه اهرم دیگری برای بازداشتن باکو از پیگیری مصرانه سیاست‌ ترکی‌سازی مناطقی از روسیه و اقدامات نسنجیده احتمالی مقامات آذربایجان بر علیه قره‌باغ و نیز خط‌مشی همگرایی این کشور با اتحادیه اروپا  ندارد. بلکه بالعکس اگر جمهوری همسایه ما به کمک متحدین فرامنطقه‌ای خود آمریکا، اسرائیل و ناتو به استفاده نامشروع ژئوپلیتیک مبادرت ورزد، روسیه قادر خواهد بود از ابزار اتحادیه سازمان‌های آذربایجانی روسیه موسوم به اتحادیه میلیاردرها و نیز ابزار اقلیت‌های قومی لزگی و آوار بر علیه باکو استفاده نماید. "اتحادیه میلیاردرها" با هدف حل و فصل مشکلات دیاسپورای آذربایجان در روسیه به ابتکار رئیس شرکت نفت لوکویل روسیه "واگیت آلکپروف" ، رئیس گروه کمپانی‌های "آ‌اس‌تی" روسیه "تلمان ایسمایلوف"، معاون رئیس سابق کمپانی اسلاونفت "اسکندر خلیلوف"، رئیس انجمن‌‌های دفاتر اسناد رسمی روسیه "ناتیگ آقامیروف" و نماینده وقت دومای دولتی روسیه و رئیس جمهور کنونی داغستان "رمضان عبداللطیپوف" به ریاست اولین نخست وزیر آذربایجان "عباس عباسوف" در سال 2012 ایجاد گردید. باکو واهمه دارد که روسیه ممکن است در شرایط ویژه‌ای از آذربایجانی‌هایی که تعداد آن‌ها در روسیه تقریبا 2.5 میلیون نفر هست به عنوان "ستون پنجم" در آذربایجان و بر علیه رهبری این کشور استفاده نماید.

ایجاد تلویزیون اینترنتی "آوار تی‌وی" در روسیه در سال 2013 و اقداماتی مشابه آن نیز می‌توانند به جدایی‌طلبی قومی در آذربایجان شدت بخشند. این رسانه مدام از ایجاد قلمرو جدیدی در داغستان تحت عنوان "منطقه خودمختار ملی آوار" سخن می‌گوید که بدون تردید مناطقی از آذربایجان که آوارها در آن سکونت دارند را نیز شامل می شود – بلوکان، زاگاتال و کاخسک. احتمالاً افزایش تحرکات آوارها در داغستان را باید به اصالت و ریشه رئیس جمهور آن مرتبط دانست که یک آواری است. روسیه به فاکتور لزگین‌ها نیز به عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل تلاش باکو برای گسترش حضور و نفوذ خود در داغستان به صورت خاص دربند می‌نگرد. بدون تردید مسکو و ماخاچکالا از اصرار و پافشاری باکو برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های داغستان جنوبی خوشحال نیستند. لذا تا آن هنگام که باکو برای تبدیل کردن داغستان به محلی برای تبلیغات ضد روسی تلاش نماید، روس‌ها نیز هیچگونه تمایلی به بازنگری در سیاست خود پیرامون ارتباط با لزگی‌ها و آوارها نخواهند داشت.

همچنین تجربه کشورهایی نظیر گرجستان و اوکراین به وضوح حاکی از آن است که آذربایجان نباید برای پیوستن به سازمان‌ها و ساختار‌های اروپایی عجله کند، زیرا هرگونه اقدام نسنجیده و غیرعقلایی از سوی باکو و سرعت بخشیدن به روند همگرایی با اتحادیه اروپا و ناتو به از بین رفتن همگرایی بین‌قومی در آذربایجان و درگیری‌های متعدد قومی-ملیتی و قومی-مذهبی در آن منجر خواهد شد. ترس و واهمه وقوع سناریوی مشابه اوکراین در آذربایجان در بین نخبگان این کشور وجود دارد. در  برخی رسانه‌های آذربایجانی مدام از قوانین جدید روسیه در سال‌های اخیر همچون قانون تسهیل در واگذاری تابعیت روسی به شهروندان کشورهای شوروی سابق و نیز قانون حمایت و حفاظت از شهروندان روسیه در خارج از کشور به عنوان تهدیدی مستقیم برای جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع که آذربایجان نیز عضوی از آن است نام می برند.

اگرچه همه اینها می‌تواند میزان بالای آسیب‌پذیری آذربایجان از ناحیه قومی-ملیتی و تقابل بین هویت‌های قومی در حال احیا و ناسیونالیسم در حال تقویت ترکی را به تصویر بکشد، اما در عین حال بعید به نظر می‌رسد که تالشی‌ها، لزگین‌ها و آوارها و دیگر اقوام آذربایجان به واسطه‌ اسلحه بتوانند اعلام خودمختاری کنند. در دهه اخیر اقتصاد آذربایجان به یمن فروش حامل‌های انرژی به شکل قابل توجهی افزایش یافت. این روند موجب گردید که تمایلات و گرایشات جدایی‌طلبانه و استقلال‌خواهانه در آن‌ها تا اندازه‌ای فروکش نموده و  فاکتور هویت ملی در مرتبه دوم اهمیت برای آن‌ها قرار گیرد. اما بدون تردید هر اتفاق غیرمتعارف و غیرعادی همچون جنگ احتمالی بین باکو و ایروان پیرامون قره‌باغ و نیز بحران‌های اقتصادی ناگهانی می‌توانند مبارزه اقلیت‌های قومی برای تعیین حق سرنوشت را وارد فاز آشکارتر و جدی‌تر سازد.

اما فاکتوری که در تجزیه و تحلیل مناسبات بین قومی-ملیتی و چیدمان قومی-ملیتی در آذربایجان کم‌تر بدان پرداخته شد، فاکتور یهودیان در این جمهوری هست. بی‌عنایی به واقعیت وجود ردپای یهودیان در همه حوزه‌ها در آذربایجان ساده‌انگاری کشنده تلقی می‌گردد، زیرا از یک سو، همکاری باکو با اسرائیل به عنوان دشمن شماره یک مسلمانان می‌تواند توجه بسیاری از گروه‌های مذهبی رادیکال را به منطقه قفقاز جنوبی، به صورت خاص آذربایجان معطوف سازد و از سوی دیگر، رهبری آذربایجان به کمک مشاوران صهیونیستی خود می‌کوشد توازن مذهبی در این جمهوری را به زیان شیعیان تغییر دهد که بدون تردید دارای پیامدهای بسیار سنگینی برای این کشور خواهد بود. آن‌ها با برجسته نمودن تهدید واهی ایران شیعی تلاش می‌کنند جریان‌های سلفی در آذربایجان را به عنوان یک نیروی توازن‌بخش در مقابل شیعیان تقویت سازند که این روند طی سال‌های اخیر موجب رادیکالیزاسیون اسلام در این جمهوری شده است که میل و علاقه وافر سلفیون و وهابیون آذربایجان برای حضور در مناطق منازعه در خاورمیانه از جمله نمونه‌های واضح و عینی سیاست‌های نسنجیده رهبری باکو و برآورد و محاسبات غلط آن پیرامون مناسبات با شیعیان و همسایه شیعی آن ایران است. احتمالا مقامات کشور همسایه و دوستان اسرائیلی آن‌ها اینگونه می‌پندارند که می‌توانند از این فاکتور برای کم کردن حضور و نفوذ ایران در آذربایجان و نیز در جنگ احتمالی با ارمنستان پیرامون قره‌باغ بهره ببرند، اما اتفاقات و تحولات خاورمیانه به وضوح تراژدی تلخ استفاده ابزاری از مذهب توسط محور عبری-عربی-غربی-ترکی با هدف دستیابی به اغراض سیاسی را به تصویر کشید. بنابراین ناچیز شمردن فاکتور یهودیان قومی در آذربایجان که بسیار سازش‌ناپذیرند و از هیچ اقدامی برای از بین بردن اسلام و مسلمانان فروگذار نیستند مهلک تصور می‌شود.

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODAyMw


بالوتنی قومی در روسیه: واقعیت یا افسانه؟

"بالوتنی قومی" در روسیه: واقعیت یا افسانه؟

"بالوتنی قومی" در روسیه: واقعیت یا افسانه؟

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - - بدون تردید یکی از ده‌ها واقعیت جذاب و قابل توجه فدراسیون روسیه این است که از 8 بخش یا ناحیه فدرالی تشکیل شده و این بخش‌ها و نواحی نیز به 83 منطقه تابعه فدراسیون روسیه شامل 21 جمهوری ملی تقسیم می‌شوند. هر یک از این جمهوری‌ها به واسطه قانون اساسی در حمایت از گروه‌های قومی ایجاد شده‌اند. 28.6 درصد قلمرو روسیه را تشکیل می‌دهند و 16 درصد جمعیت روسیه در آنجاها زندگی می‌کنند. تقریبا 83 درصد جمعیت روسیه را روس‌ها تشکیل می‌دهند، اما این میزان از قومیت و ملیت در شرایط خاص سیاسی-اقتصادی می‌تواند به یک چالش و یا حتی تهدید امنیتی برای روسیه تبدیل گردد، زیرا این چنین تنوع قومی-ملیتی و نیز مذهبی برخورد و منازعه بین نمایندگان رادیکال آن‌ها را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. نگارنده گزارش در ابتدا به انواع متفاوتی از منازعات قومی-ملیتی به صورت خلاصه اشاره نموده و پس از آن می‌کوشد اثبات نماید که روسیه همانگونه که رئیس جمهور این کشور "ولادیمیر پوتین" در سال 2005 به آن اشاره نمود، به اپیدمی فروپاشی گرفتار است و همچنان از چالش‌های امنیتی ناشی از محور شرارت تروریسم، افراط‌گرایی، جدایی‌طلبی و منازعات قومی-ملیتی رنج می‌برد.

انواع متفاوتی از منازعات قومی-ملیتی و قومی-مذهبی وجود دارد که هر کدام دلایل و مراحل گسترش خاص خود را دارا است: منازعات کوچک که بین برخی افراد و گروه‌ها با تعلقات مذهبی و قومی مختلف انجام می‌گیرد؛ منارعات گسترده و جمعی که در سطحی بزرگ‌تر از منازعات کوچک و بین ده‌ها یا صدها نفر از مذاهب و قومیت‌های مختلف انجام می‌گیرد و منازعات کوچک زمینه‌ساز آن هستند؛ منازعه بین نمایندگان گروه‌ها و سازمان‌های منسجم قومی و مذهبی و نهایتا منازعه بین گروه‌های بزرگ قومی-مذهبی که منازعات بزرگ گسترده و جمعی بسترساز آن هستند. با مطالعه تحولات سیاسی داخلی روسیه می‌توان گفت که منازعات نوع اول و سوم، به ترتیب منازعات کوچک و منازعه بین نمایندگان گروه‌ها و سازمان‌های منسجم قومی و مذهبی در این کشور وجود دارد، زیرا ظهور و بروز منازعات نوع دوم و چهارم، به ترتیب منارعات گسترده و جمعی و منازعه بین گروه‌های بزرگ قومی-مذهبی منوط به درگیری و منازعه در سطح نخبگان منطقه‌ای و فدرال است که در حال حاضر در روسیه مشاهده نمی‌شود.

اما این بدان معنا نیست که بسترهای لازم برای ظهور و بروز منازعات نوع دوم و چهارم در روسیه به صورت مطلق وجود ندارد، بلکه بالعکس منازعه ایدئولوژیک بین نخبگان اجرایی ملیت‌های مختلف و گروه‌های ناسیونالیست رادیکال در این کشور وجود دارد. در ادامه به نمونه‌هایی که این ادعا را تائید و تصدیق می‌کند اشاره می‌کنیم که تهیه و تدوین پی در پی سیاست‌ها و استراتژی‌های قومی-ملیتی و به تبع آن، منشعب شدن روسیه به دو دسته مخالف و موافق از جمله آن‌ها است. در همین چارچوب، "ولادیمیر پوتین" در جریان نشست شورای مناسبات بین قومی و بین‌ملیتی در آستاراخان در آبان با هدف تنظیم مناسبات بین قومیتی-ملیتی با ایجاد قانون جدید "ملت روسیه" موافقت و از برگزاری سال اتحاد و یکپارچگی ملت روسیه حمایت نمود. بنابر اظهارات رئیس جمهور، بدین منظور باید استراتژی سیاست ملی کشور در روسیه تا سال 2025 تهیه و تدوین گردد. او اظهار کرد که «در بین چیزهای دیگر این موضوع نیز می‌تواند خیلی جذاب باشد. متاسفانه ما هنوز درک نمی‌کنیم که در چه کشوری زندگی می‌کنیم، در چه کشور زیبایی.» اما بنابر گزارش رسانه‌های فدرال، برخی رجال سیاسی روسیه ایده ایجاد قانون "ملت روسیه" را خطرناک توصیف می‌کنند. رئیس داغستان "رمضان عبداللطیپوف" به صراحت اعلام نمود که «قانون در خصوص ایجاد ملت ماهیتا نمی‌تواند وجود داشته باشد و این قانون عملا در هیچ یک از کشورهای دنیا پذیرفته نشد.» به عقیده او، ایجاد یک ملت یک فرآیند تاریخی است، اما قانون تنها می‌تواند مناسبات بین مردم و جوامع را ساماندهی نماید. برخی اتحادیه‌های ملی-فرهنگی نیز ابراز خطر کرده‌اند که قانون "ملت روسیه" به از بین بردن اصالت و ماهیت‌ گروه‌های قومی در روسیه منجر خواهد شد. این در حالی است که مقامات فدرال اظهار می‌کنند که این قانون به هیچ وجه تعلق قومی-ملی را از بین نمی‌برد و صرفا در مباحثات و گفتگوهای سیاسی مفهوم حقوقی-قانونی جدیدی تحت عنوان "ملت روسیه" بوجود می‌آید.

در خصوص استراتژی توسعه مناسبات ملی در روسیه باید اظهار کرد که پوتین در سال 2012 دستور تهیه و تدوین "استراتژی سیاست ملی کشوری فدراسیون روسیه تا سال 2025" را صادر نمود. در این سند، به صورت خاص پیرامون اشتراکات معنوی مردم چند قومیتی-ملیتی روسیه، ضرورت حفظ و توسعه تنوع قومی-فرهنگی مردم روسیه، انطباق و سازگاری موفقیت‌آمیز اجتماعی و فرهنگی و همگرا و یکپارچه ساختن مهاجران در روسیه صحبت می‌شود. لازم به ذکر است که در سال گذشته نیز به دستور رئیس جمهور آژانس فدرال در امور ملیت‌ها ایجاد گردید که وظیفه آن "تقویت اتحاد و یکپارچگی مردم چند ملیتی روسیه" می‌باشد.

در ادامه بحث پیرامون منازعه پنهانی ایدئولوژیک بین نخبگان اجرایی ملیت‌های مختلف و گروه‌های ناسیونالیست در روسیه باید گفت که در حال حاضر برخی اتحادیه‌ها و سازمان‌های قومی اجتماعی و نیز جمهوری‌های ملی تلاش می‌کنند بر سیاست روسیه تاثیر بگذارند. انتقاد اخیر رئیس جمهور چچن "رمضان قدیروف" پیرامون قصد وزارت مالی روسیه برای کاهش بودجه جمهوری از جمله نمونه‌های بارز و عینی آن است. اخیرا سایت "موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر" به نقل از رسانه‌های روسی گزارش داده بود که رئیس جمهور چچن "رمضان قدیروف" شرایطی که در آن برای چچن استانداردهای مالی مشابهی با همه مناطق روسیه در نظر گرفته می‌شود را عجیب خواند. او گفت: «ما به برخی توضیحات مبنی بر اینکه کاهش احتمالی نه تنها به جمهوری چچن، بلکه به همه مناطق تابعه روسیه مرتبط می‌باشد، با حیرت و تعجب می‌نگریم.» "قدیروف" همچنین اظهار کرده بود که سازمان‌های فدرال برای احیا و توسعه صنعت و دیگر حوزه‌های اقتصاد چچن در دوران پساجنگ مطلقا هیچ کاری انجام نداده‌اند. دبیر مطبوعاتی رئیس جمهور روسیه "دمیتری پسکوف" در پاسخ به اظهارات رهبر چچن اظهار کرد که در حال حاضر فرآیند بودجه‌ای دشواری در روسیه در جریان هست و این موضوع به همه مناطق روسیه مرتبط می‌باشد، نه برخی مناطق.

اضافه می‌کنیم که طی سال‌های اخیر مراکز مطالعاتی در امور قومیت‌ها و ملیت‌ها بارها با ارائه آمار  و ارقام گزارش داده‌اند که منازعات قومی-ملیتی در همه قلمرو روسیه در حال افزایش هست. شعارهایی همچون "تغذیه قفقاز را متوقف کنید" و "روس‌ها برای روسیه" نیز گهگاهی در روسیه به گوش می‌رسد. همه این‌ها بیانگر آن است که دشمنی و عداوت بین فرهنگی، بین مذهبی و بین قومی-ملیتی در روسیه در حال افزایش هست و مقامات کرملین نتوانستند از تقویت این روند جلوگیری نمایند. همچنین بر اساس نتایج نظرسنجی انجام گرفته از سوی مرکز نظرسنجی مستقل "لوادا-سنتر"، بیش از نیمی از مردم روسیه از خطر فروپاشی روسیه سخن می‌گویند. بسیاری از گزارشاتی که رسانه‌های روسیه منتشر می‌کنند نیز نشان می‌دهد که مقامات کرملین از کافی نبودن گرایشات و تمایلات میهن‌پرستانه در روسیه نگرانند. دیگر نگرانی و دغدغه ناسیونالیست‌های روسیه این است که در قانون اساسی این کشور اگرچه پیرامون ملت چند قومیتی-ملیتی روسیه صحبت می‌شود، اما به روس‌ها در آن اشاره نمی‌شود که یک مورد ویژه حقوقی و یکی از مشکلات مبرم سیاست داخلی روسیه تلقی می‌شود. ناسیونالیست‌های روسی مدام این سوال را مطرح می‌کنند که به چه دلیل ملتی که بیش از 80 درصد جمعیت روسیه را شامل می‌شود، تاکنون در جایگاه و موقعیت ملتی قرار نگرفت که پایه و اساس ملت روسیه را تشکیل می‌د‌هد.

مشکلات مرتبط با منازعات بین‌قومی و بین‌ملیتی در روسیه زمانی مبرم‌تر می‌گردد که دشواری‌های اقتصادی و اجتماعی ناشی از تحریم‌ها و کاهش قیمت نفت و جنگ در سوریه و حضور بسیاری از اهالی قفقاز شمالی و دیگر مناطق مسلمان‌نشین روسیه در مناطق منازعه در خاورمیانه را در تحلیل خود لحاظ کنیم، زیرا این متغیرها ممکن است به بیشتر شدن تعارضات و منازعات بین قومی-مذهبی در روسیه انجامد و احتمالا مطالبات شهروندان روس برای ممنوعیت ورود مردم قفقاز شمالی به بخش‌های مرکزی روسیه، بستن مرزها بین جمهوری‌های قفقاز شمالی و دیگر مناطق روسیه، تقویت کنترل دولت بر عبور و مرور اهالی قفقاز شمالی به دیگر مناطق روسیه و حتی جدایی قفقاز شمالی از روسیه افزایش خواهد یافت.

در جمع‌بندی نهایی باید گفت که دولت فدرال روسیه نه تنها با تهدید تقویت گرایشات قومی-مذهبی در مناطق مختلف روسیه، به صورت خاص در مناطق قفقاز شمالی مواجه است، بلکه با تهدید تقویت گرایشات و تمایلات ناسیونالیستی افراط‌گرایانه نیز مواجه است. نمی‌توان به سادگی از برجسته شدن تدریجی مفاهیمی همچون "دنیای روسی" و "دنیای اسلامی" و نیز "اهالی روس" و "اهالی غیرروس" در روسیه گذشت. بدون تردید عدم توانایی مسکو در برقراری توازن و میانجیگری فعال و منصفانه بین این‌ها ممکن است به بی‌ثباتی قومی-ملیتی در روسیه منجر گردد که می‌توان از آن به "بالوتنی قومی" تعبیر نمود.کرملین این تهدید را درک کرده و به خوبی از تبعات و پیامدهای آن آگاه هست، به همین دلیل قصد دارد به تهیه و تدوین استراتژی‌های جدید مبارزه با این تهدید پرداخته و یک تعریف حقوقی ثابت و دقیق‌تر از ملت ارائه دهد که در کشورهایی که دارای قومیت‌ها و ملیت‌های مختلفی هستند متعارف و معمول می‌باشد. در این گونه کشورها به اتحاد و یکپارچگی و حاکمیت و تمامیت ارضی توجه ویژه‌ای می‌شود. برای نمونه، در آمریکا مفهوم "ملت آمریکا"، در ایران مفهوم "ملت ایران" و در چین دکترین "ملت چین" یکی از مفاهیم مهم و تعیین کننده در قانون این کشورها هست. بنابراین کرملین نیز نمی‌تواند نقش اتحاد و یکپارچگی ملی در روسیه را نادیده بگیرد و ناچیز شمارد، زیرا توجه ویژه به این فاکتور در کشوری بزرگ و چند قومیتی همچون روسیه با هدف توسعه کشور و تامین امنیت آن بسیار حیاتی است.

 

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzQ0NQ