موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

گلوله آتشین قومیت بر شقیقه جمهوری آذربایجان

گلوله آتشین قومیت بر شقیقه جمهوری آذربایجان

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) جمهوری آذربایجان نیز همچون دیگر جمهوری‌های فضای پساشوروی از قومیت-ملیت‌های متعدد و متنوعی تشکیل شده است: تات‌ها، اکراد و تالشی‌ها از گروه قومی ایرانی؛ تاتارها و ترک‌های مسقطی از گروه قومی ترکی؛ بودوقی‌ها، خینالیگی‌ها، شاخداگ‌ها، تساخوری‌ها، آوارها، لزگین‌ها، اینگیلوی‌ها، اودی‌ها، کریزی‌ها از گروه قومی قفقازی و دیگر اقوام از جمله اوکراینی‌ها، ارامنه و یهودیان. بررسی روند تحولات در کشورهای چند قومیتی-ملیتی در دهه‌های اخیر کاملا این گزاره را واضح می‌سازد که در صورتی که کشوری نتواند "نقشه راه" عینی و دقیقی را با هدف ساماندهی مناسبات بین قومی-ملیتی تهیه و تدوین نماید، بدون تردید موزائیک قومیت‌ها در عوضِ انسجام و یکپارچگی به فاکتوری برای درگیری و کشمکش بدل خواهد شد و به تبع آن به کاهش شدید وزن سیاسی و اقتدار حاکمیتی آن کشور خواهد انجامید. با این مقدمه، نگارنده این گزارش در ادامه می‌کوشد برخی گروه‌های قومی-ملیتی فعال در جمهوری آذربایجان را برشمرده و عمق تهدید احتمالی این گروه‌ها برای کشور همسایه، واکنش رهبری باکو به این تهدید و ابعاد خارجی تاثیر فاکتور قومیت-ملیت بر جمهوری آذربایجان را تا حد امکان مورد واکاوی قرار دهد.

گروه‌های قومی-ملیتی در جمهوری آذربایجان

اینگیلوی‌هااین گروه قومی در دامنه‌های غربی رشته کوه‌های بزرگ قفقاز در بخش شمال غربی آذربایجان سکونت دارد. بنابر برخی ارزیابی‌ها، 15 هزار اینگیلوی در آذربایجان زندگی می‌کنند، به یکی از لهجه‌های زبان گرجی صحبت می‌کنند، بخشی از آن‌ها مسلمان و بخشی دیگر مسیحی هستند، بخشی از آن‌ها خود را آذربایجانی و بخشی دیگر خود را مسیحی تصور می‌کنند. فاکتور اینگیلوی دارای اهمیت زیادی در تعامل بین آذربایجان و گرجستان است. در حال حاضر مشکلات اینگیلوی‌ها در آذربایجان و آذربایجانی‌ها در گرجستان تا اندازه‌ای برطرف گردیده و یک تهدید جدی و واقعی در مناسبات بین قومی در آذربایجان تلقی نمی‌گردد، اما با این وجود نیز تهدید بالقوه فاکتور اینگیلوی‌ها در این جمهوری همچنان وجود دارد که ادعای احتمالی گرجستان نسبت به سرزمین‌هایی از آذربایجان که این گروه قومی در آن‌ها سکونت دارد و افزایش گرایشات و تمایلات ضد آذربایجانی در بین آن‌ها از جمله این تهدیدات است.

لزگین‌هااین گروه قومی در شمال شرقی آذربایجان در کرانه رودخانه "سامور" در رشته کوه‌های کوتاه شرقیِ رشته کوه‌های بزرگ قفقاز قرار دارد. بنابر اطلاعات رسمی، 180 هزار و بنابر برخی ارزیابی‌ها، 350 هزار لزگی در آذربایجان زندگی می‌کنند. زبان آن‌ها مرتبط با گروه زبان‌های قفقازی داغستانی است. در حال حاضر در کلاس‌های ابتدایی در مناطق زندگی لزگین‌ها در آذربایجان به زبان لزگی تدریس، روزنامه‌هایی به زبان لزگی منتشر و برنامه‌هایی به این زبان پخش می‌شود. اگرچه با هدف هماهنگ‌سازی امور توسعه زبان و فرهنگ لزگی در آذربایجان مرکز ملی-فرهنگی لزگی تحت عنوان "سامور" دایر گردید، اما تهدید بالقوه فاکتور لزگی برای این جمهوری تا حد زیادی وجود دارد که رشد تمایلات و گرایشات جدایی‌طلبانه در بین لزگین‌های آذربایجان تحت تاثیر جنبش ملی لزگی داغستان و نیز استفاده روسیه از این فاکتور در سیاست قفقازی خود از جمله آن تهدیدات است.

آوارهابزرگ‌ترین گروه قومی آذربایجان پس از آذربایجانی‌ها هستند. آن‌ها به یکی از لهجه‌های محلی آنتسوخ متعلق به زبان آوار که مرتبط با زبان داغستانی است صحبت می کنند و در منطقه‌ شکی-زاکاتال واقع هستند. بنابر اطلاعات رسمی، جمعیت آوارها در آذربایجان 50 هزار نفر است، اما خود آوارها مدعی هستند که جمعیت آن‌ها چندین برابر آمار رسمی است. در کلاس‌های ابتدایی مدارس آموزش عمومی که در مناطق اقامت آوارها قرار دارند به زبان آواری تدریس می‌شود. گسترش ناسیونالیسم آوار به شکل‌ها و صورت‌های مختلف، از جمله حضور آن‌ها در ساختارهای اقتصاد سایه، افزایش تاثیر نیروهای ناسیونالیست آوار در داغستان و واکنش به رشد ناسیونالیسم ترکی آذربایجانی می‌توانند تهدیدی بالقوه برای جمهوری آذربایجان تلقی گردند. لازم به ذکر است که تقریبا 850 هزار آوار در داغستان زندگی می‌کنند.

تساخوری‌هادر منطقه زاکاتال واقع هستند. بنابر اطلاعات رسمی، 12300 تساخوری در آذربایجان به سر می‌برند. تساخوری‌ها در جامعه آذربایجان استحاله شده و بعید به نظر می‌رسد که این فاکتور بتواند مشکل خاصی برای این کشور به وجود آورد.

تات‌هادر شمال شرقی آذربایجان قرار دارند. زبان آن‌ها مرتبط با گروهی از زبان‌های هندواروپایی ایرانی و نزدیک به زبان فارسی است. تعداد تات‌ها 25 هزار و 200 نفر هست.

اکراد: در غرب آذربایجان در کوه‌های قفقازی کوچک به سر می‌برند. اکثریت آن‌ها شیعه هستند. مرکز ملی-فرهنگی کرد با هدف حفظ و تقویت زبان کرد در آذربایجان فعالیت می‌کند.

تالشی‌هااین گروه قومی در بخش جنوب شرقی آذربایجان ساکن بوده و جمعیت آن‌ها 112 هزار نفر می‌باشد. در کلاس‌های ابتدایی مدارس آموزش عمومی در مناطق تالشی‌نشین به زبان تالشی تدریس و برنامه‌های رادیویی نیز به این زبان پخش می‌شود. اما بررسی روند تحولات در این منطقه نشان می‌دهد که تهدید بالقوه فاکتور تالش در آذربایجان تا حدی جدی است. جالب آنکه در قره‌باغ ایستگاه رادیویی وجود دارد که به زبان تالشی برنامه پخش می‌کند. بدین ترتیب تالشی‌ها از هویت و اصالت خود آگاهی می‌یابند، اگرچه آن‌ها دارای توان و قدرت لازم برای رویارویی با هیئت حاکمه آذربایجان در کوتاه مدت و میان مدت نیستند.

یهودیاناین گروه قومی شامل یهودیان کوهستانی که به زبان ترکی صحبت می‌کنند و نیز یهودیان-اشکنازی‌های اروپایی است. یهودیان کوهستانی در روستای کراسنایا اسلابودا زندگی می‌کنند. موضوع هراس‌انگیز آنکه علیرغم تعداد کم یهودیان آذربایجان، ردپای آن‌ها در همه حوزه‌ها در آذربایجان، به صورت خاص فرهنگ، علوم و آموزش وجود دارد که قابل توجه و تامل هست. در حال حاضر چندین پرستشگاه یهودی در آذربایجان وجود دارد و سازمان بین‌المللی یهودی "ساخنوت" و انجمن اسرائیل-آذربایجان نیز در این جمهوری فعالیت می‌کنند. با حمایت و پشتیبانی جوامع یهود و سفارت اسرائیل در باکو، گردهم‌آیی‌های فرهنگی متعددی در آذربایجان با هدف گسترش فرهنگ و تمدن یهودیت برگزار می‌گردد.

سیاست رهبری باکو پیرامون فاکتور قومیت-ملیت

اگر در زمان شوروی از مناسبات بین قومی به عنوان سیاست دوستی ملت‌ها نام برده می‌شد، اما در حال حاضر گفتمان تحمل و سعه صدر مردم آذربایجان به گفتمان غالب و رایج در این جمهوری تبدیل گردید. در گفتمان جدید پساشوروی تمام اقلیت‌های قومی دارای حق تابعیت هستند، اما آن‌ها موظف هستند مراتب وفاداری خود را نسبت به گروه قومی غالب آذربایجانی اعلام نموده و جالب‌تر آنکه به عقیده گروه غالب قومی، هرگونه منازعه و درگیری احتمالی تنها به دلیل عدم تحمل و سعه صدر دیگر گروه‌های قومی رخ می‌دهد.

مقامات باکو واقعیت وجود قومیت‌های مختلف در آذربایجان را یک تهدید جدی برای این جمهوری تلقی می‌کنند که دارای پتانسیل بالایی برای منازعه هست. به عقیده آن‌ها، گروه‌های قومی لزگی، آوار و تالشی می‌توانند به اسلحه‌ای پنهان در دستان بازیگران متخاصم داخلی و خارجی بدل گردند. باکو اگرچه با اتخاذ تدابیری همچون انجام تحصیلات ابتدایی به زبان مادری و واگذاری پست و جایگاه در دستگاه‌ها و سازمان‌های محلی و نیز پارلمان تلاش می‌کند گروه‌های قومی-ملیتی در این جمهوری را آرام سازد، اما در مقابل محدودیت‌های سختی نیز برای اقلیت‌های قومی وضع می‌کند که ممنوعیت ایجاد سازمان‌های ناسیونالیستی و جلوگیری از انجام امور سیاسی که به عقیده آن‌ها به رادیکالیسم می‌انجامند از جمله آن‌ها است. بدین ترتیب مقامات کشور همسایه با هدف مدیریت و ساماندهی مناسبات بین قومی مجموعه‌ای از امتیازات، ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها را در چارچوب سیاست قومی-ملیتی اعمال نمودند.

در خصوص جدیدترین نمونه‌های تحدید فعالیت‌ اقلیت‌های قومی و سیاست مواجهه با آن‌ها از سوی مقامات آذربایجان، اخیرا برخی سایت‌های داغستانی ویدئویی را منتشر کرده‌اند که در آن ساکنان آذربایجان مدعی شده‌اند که مقامات این کشور به دلایل قومی-ملیتی آن‌ها را از زمین‌های کشاورزیشان بیرون رانده و آن‌ها را وادار ساخته به داغستان نقل مکان کنند. رسانه‌ها بارها از برخورد تبعیض‌آمیز پنهانی باکو نسبت به نمایندگان اقلیت‌های قومی می‌نویسند. رئیس کمیته اجرایی منطقه خودمختار ملی-فرهنگی فدرال لزگی "گوسن شاخپازوف" با استناد به ویدئوی منتشر شده و اقدامات مشابه اظهار می‌کند که باکو سیاست هدفمند اخراج نمایندگان لزگی و آوار از آذربایجان را در دستور کار خود قرار داده است. او می گوید: «مقامات در سطوح مختلف به خود اجازه می‌دهند با احساسات ناسیونالیستی اهالی محلی کشور بازی‌های خطرناکی انجام ‌دهند. کسانی از بین آن‌ها قصد دارند شرایط قومی را به سمت تجانس و همگنی کامل سوق دهند تا همه ساکنان کشور به زبان آذربایجانی صحبت نموده و هویت قومی را از دست بدهند. در داغستان حقوق آذربایجانی‌ها در سطح بسیار بالای سیاسی رعایت می‌شود، اما در آذربایجان شرایط مشابهی در برخورد با لزگین‌ها و آوارها وجود ندارد... اقلیت‌های قومی مردم محلی کشور – لزگین‌ها، آوارها و تالشی‌ها تصور می‌کنند که حقوق فرهنگی آن‌ها رعایت نمی‌شود. برای این موضوع در آذربایجان مبانی قانونی کافی و اراده سیاسی مقامات در سطوح مختلف وجود ندارد.» معاون رئیس بنیاد "دربند" "آمیل سارکاروف" نیز عقیده مشابهی دارد. او بر این باور است که اخبار و گزارشات پیرامون نقض حقوق بنیادین مردم محلی باید به اطلاعات سازمان‌های بین‌المللی و اروپایی برسد تا دریابند چه سیاستی در آذربایجان در خصوص لزگین‌ها و دیگر مردم وجود دارد.

ابعاد خارجی تاثیر فاکتور قومیت-ملیت بر جمهوری آذربایجان

شرایط زمانی برای آذربایجان بغرنج‌تر می‌گردد که دریابیم تقریبا همه گروه‌های قومی این کشور در مناطق مرزی واقع شده و حتی برخی از آن‌ها، به صورت خاص لزگین‌ها در تقسیم‌بندی تهدیدات و خطرات برای آذربایجان در زمره گروه‌هایی قرار می‌گیرند که دارای مرزهای مستقل هستند. تجربه اوکراین بلافاصله فاکتور اقلیت روس را به ذهنمان متبادر می‌سازد که احتمالا روسیه در شرایط سیاسی خاص از آن بر علیه باکو استفاده خواهد کرد، اما در خصوص این اقلیت در آذربایجان باید گفت که در حال حاضر تقریباً 90 هزار نفر از اتباع روسیه در این جمهوری زندگی می‌کنند. در مجموع فاکتور روس از آن زمان که شوروی فروپاشید در آذربایجان وجود ندارد.

اما این بدان معنا نیست که کرملین هیچگونه اهرم دیگری برای بازداشتن باکو از پیگیری مصرانه سیاست‌ ترکی‌سازی مناطقی از روسیه و اقدامات نسنجیده احتمالی مقامات آذربایجان بر علیه قره‌باغ و نیز خط‌مشی همگرایی این کشور با اتحادیه اروپا  ندارد. بلکه بالعکس اگر جمهوری همسایه ما به کمک متحدین فرامنطقه‌ای خود آمریکا، اسرائیل و ناتو به استفاده نامشروع ژئوپلیتیک مبادرت ورزد، روسیه قادر خواهد بود از ابزار اتحادیه سازمان‌های آذربایجانی روسیه موسوم به اتحادیه میلیاردرها و نیز ابزار اقلیت‌های قومی لزگی و آوار بر علیه باکو استفاده نماید. "اتحادیه میلیاردرها" با هدف حل و فصل مشکلات دیاسپورای آذربایجان در روسیه به ابتکار رئیس شرکت نفت لوکویل روسیه "واگیت آلکپروف" ، رئیس گروه کمپانی‌های "آ‌اس‌تی" روسیه "تلمان ایسمایلوف"، معاون رئیس سابق کمپانی اسلاونفت "اسکندر خلیلوف"، رئیس انجمن‌‌های دفاتر اسناد رسمی روسیه "ناتیگ آقامیروف" و نماینده وقت دومای دولتی روسیه و رئیس جمهور کنونی داغستان "رمضان عبداللطیپوف" به ریاست اولین نخست وزیر آذربایجان "عباس عباسوف" در سال 2012 ایجاد گردید. باکو واهمه دارد که روسیه ممکن است در شرایط ویژه‌ای از آذربایجانی‌هایی که تعداد آن‌ها در روسیه تقریبا 2.5 میلیون نفر هست به عنوان "ستون پنجم" در آذربایجان و بر علیه رهبری این کشور استفاده نماید.

ایجاد تلویزیون اینترنتی "آوار تی‌وی" در روسیه در سال 2013 و اقداماتی مشابه آن نیز می‌توانند به جدایی‌طلبی قومی در آذربایجان شدت بخشند. این رسانه مدام از ایجاد قلمرو جدیدی در داغستان تحت عنوان "منطقه خودمختار ملی آوار" سخن می‌گوید که بدون تردید مناطقی از آذربایجان که آوارها در آن سکونت دارند را نیز شامل می شود – بلوکان، زاگاتال و کاخسک. احتمالاً افزایش تحرکات آوارها در داغستان را باید به اصالت و ریشه رئیس جمهور آن مرتبط دانست که یک آواری است. روسیه به فاکتور لزگین‌ها نیز به عنوان یک عامل بازدارنده در مقابل تلاش باکو برای گسترش حضور و نفوذ خود در داغستان به صورت خاص دربند می‌نگرد. بدون تردید مسکو و ماخاچکالا از اصرار و پافشاری باکو برای سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های داغستان جنوبی خوشحال نیستند. لذا تا آن هنگام که باکو برای تبدیل کردن داغستان به محلی برای تبلیغات ضد روسی تلاش نماید، روس‌ها نیز هیچگونه تمایلی به بازنگری در سیاست خود پیرامون ارتباط با لزگی‌ها و آوارها نخواهند داشت.

همچنین تجربه کشورهایی نظیر گرجستان و اوکراین به وضوح حاکی از آن است که آذربایجان نباید برای پیوستن به سازمان‌ها و ساختار‌های اروپایی عجله کند، زیرا هرگونه اقدام نسنجیده و غیرعقلایی از سوی باکو و سرعت بخشیدن به روند همگرایی با اتحادیه اروپا و ناتو به از بین رفتن همگرایی بین‌قومی در آذربایجان و درگیری‌های متعدد قومی-ملیتی و قومی-مذهبی در آن منجر خواهد شد. ترس و واهمه وقوع سناریوی مشابه اوکراین در آذربایجان در بین نخبگان این کشور وجود دارد. در  برخی رسانه‌های آذربایجانی مدام از قوانین جدید روسیه در سال‌های اخیر همچون قانون تسهیل در واگذاری تابعیت روسی به شهروندان کشورهای شوروی سابق و نیز قانون حمایت و حفاظت از شهروندان روسیه در خارج از کشور به عنوان تهدیدی مستقیم برای جامعه کشورهای مستقل مشترک‌المنافع که آذربایجان نیز عضوی از آن است نام می برند.

اگرچه همه اینها می‌تواند میزان بالای آسیب‌پذیری آذربایجان از ناحیه قومی-ملیتی و تقابل بین هویت‌های قومی در حال احیا و ناسیونالیسم در حال تقویت ترکی را به تصویر بکشد، اما در عین حال بعید به نظر می‌رسد که تالشی‌ها، لزگین‌ها و آوارها و دیگر اقوام آذربایجان به واسطه‌ اسلحه بتوانند اعلام خودمختاری کنند. در دهه اخیر اقتصاد آذربایجان به یمن فروش حامل‌های انرژی به شکل قابل توجهی افزایش یافت. این روند موجب گردید که تمایلات و گرایشات جدایی‌طلبانه و استقلال‌خواهانه در آن‌ها تا اندازه‌ای فروکش نموده و  فاکتور هویت ملی در مرتبه دوم اهمیت برای آن‌ها قرار گیرد. اما بدون تردید هر اتفاق غیرمتعارف و غیرعادی همچون جنگ احتمالی بین باکو و ایروان پیرامون قره‌باغ و نیز بحران‌های اقتصادی ناگهانی می‌توانند مبارزه اقلیت‌های قومی برای تعیین حق سرنوشت را وارد فاز آشکارتر و جدی‌تر سازد.

اما فاکتوری که در تجزیه و تحلیل مناسبات بین قومی-ملیتی و چیدمان قومی-ملیتی در آذربایجان کم‌تر بدان پرداخته شد، فاکتور یهودیان در این جمهوری هست. بی‌عنایی به واقعیت وجود ردپای یهودیان در همه حوزه‌ها در آذربایجان ساده‌انگاری کشنده تلقی می‌گردد، زیرا از یک سو، همکاری باکو با اسرائیل به عنوان دشمن شماره یک مسلمانان می‌تواند توجه بسیاری از گروه‌های مذهبی رادیکال را به منطقه قفقاز جنوبی، به صورت خاص آذربایجان معطوف سازد و از سوی دیگر، رهبری آذربایجان به کمک مشاوران صهیونیستی خود می‌کوشد توازن مذهبی در این جمهوری را به زیان شیعیان تغییر دهد که بدون تردید دارای پیامدهای بسیار سنگینی برای این کشور خواهد بود. آن‌ها با برجسته نمودن تهدید واهی ایران شیعی تلاش می‌کنند جریان‌های سلفی در آذربایجان را به عنوان یک نیروی توازن‌بخش در مقابل شیعیان تقویت سازند که این روند طی سال‌های اخیر موجب رادیکالیزاسیون اسلام در این جمهوری شده است که میل و علاقه وافر سلفیون و وهابیون آذربایجان برای حضور در مناطق منازعه در خاورمیانه از جمله نمونه‌های واضح و عینی سیاست‌های نسنجیده رهبری باکو و برآورد و محاسبات غلط آن پیرامون مناسبات با شیعیان و همسایه شیعی آن ایران است. احتمالا مقامات کشور همسایه و دوستان اسرائیلی آن‌ها اینگونه می‌پندارند که می‌توانند از این فاکتور برای کم کردن حضور و نفوذ ایران در آذربایجان و نیز در جنگ احتمالی با ارمنستان پیرامون قره‌باغ بهره ببرند، اما اتفاقات و تحولات خاورمیانه به وضوح تراژدی تلخ استفاده ابزاری از مذهب توسط محور عبری-عربی-غربی-ترکی با هدف دستیابی به اغراض سیاسی را به تصویر کشید. بنابراین ناچیز شمردن فاکتور یهودیان قومی در آذربایجان که بسیار سازش‌ناپذیرند و از هیچ اقدامی برای از بین بردن اسلام و مسلمانان فروگذار نیستند مهلک تصور می‌شود.

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODAyMw


وضعیت منابع آب در جمهوری آذربایجان: (عدم منابع یا عدم مدیریت؟)

وضعیت منابع آب در جمهوری آذربایجان: (عدم منابع یا عدم مدیریت؟)

وضعیت منابع آب در جمهوری آذربایجان:

(عدم منابع یا عدم مدیریت؟)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - - خوب می دانیم که آب همواره به عنوان یکی از با ارزش‌ترین منابع طبیعی و استراتژیک هر کشور بشمار می‌رود. بدیهی است که آب از مولفه های اساسی و تاثیرگذار در ایجاد تمدن و شکل‌گیری اقتصاد در هر کشور می‌باشد، به همین دلیل استفاده منطقی از این نعمت الهی همواره در دستور کار دولت‌ها بوده است. در واقع می‌توان اینگونه اظهار کرد که در دنیای کنونی و با توجه به آمارهای ارائه شده از سوی نهادهای بین‌المللی، آب در آینده به یک منبع مهم استراتژیک تبدیل خواهد شد که توسعه اقتصادی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، زیرا رشد اقتصادی مستلزم افزایش قابل توجه مصرف آب می‌باشد. در این خصوص می‌توان گفت مشکلات آبی طی سال‌های آتی گریبان‌گیر اکثر کشورهای جهان خواهد شد که سیاست خارجی دولت‌ها را درگیر این مسئله خواهد ساخت.

آذربایجان نیز از این قاعده مستثنی نیست، کشوری که 50 درصد منابع کلیدی آبی آن توسط رودهایی همچون "کورا(کوروش یا کُر)"، "آراز(ارس)"، "سامور" و ... تامین می‌گردد که سرچشمه آنها در خارج از قلمرو سرزمینی آنها قرار دارد. همچنین کل رودخانه‌های بزرگ و کوچک این کشور 8359 مورد بیان شده است که از این تعداد 171 رودخانه طولشان بیش از 25 کیلومتر، حدود 327 رودخانه 10 تا 25 کیلومتر و 7861 رودخانه نیز کمتر از 10 کیلومتر طول دارند و متوسط چگالی شبکه‌های رودخانه‌ای آذربایجان حدود 39/0 کیلومتر مکعب می‌باشد که بالاترین تراکم حدود 84/0 کیلومتر مکعب از رودخانه "لنکران" و پایین‌ترین چگالی حدود20/0 کیلومتر مکعب از رودخانه‌های "جیران‌چال"، "آبشرون" و "قوبوستان" است. ضمنا, میزان منابع آبی سطحی فرامرزی این کشور 19 الی 6/20 کیلومتر مکعب و حدود 5/9 الی 10 کیلومتر مکعب نیز آب‌های زیرسطحی می‌باشد.

می‌توان گفت در این کشور حدود 27 کیلومتر مکعب آب جریان دارد که از این میزان حدود 20 الی 21 کیلومتر مکعب ذخیره‌سازی می‌گردد. آذربایجان در همین راستا و به منظور استفاده حداکثری از منابع آبی، طی سال‌های اخیر اقدام به ساخت مخازن و سدهای آبی نموده است که تعداد آنها به 140 فقره می رسد و بزرگترین مخزن آن نیز بر روی رودخانه "کُر" با نام "مینگاچویر" با حجم 16 میلیارد مترمکعب ساخته شده است.

آذربایجان در زمینه آب‌های زیرسطحی سالانه 9 میلیارد متر مکعب ذخیره آبی دارد که 60 درصد آن در مناطق شمال غربی و جنوب غربی واقع شده است. همچنین در این جمهوری 450 دریاچه بزرگ و کوچک وجود دارد که از این تعداد 200 مورد در ماه‌های گرم سال ( از ژوئیه تا اوت) خشک می‌شوند. علاوه بر این تعداد یخچال‌های طبیعی موجود در آذربایجان نیز به لطف وجود کوه‌های مرتفع حجم انبوهی از آب را در خود ذخیره‌سازی کرده‌اند و چشمه‌های متعددی نیز در این مناطق, که در حوزه قفقاز جنوبی متمرکز شده, با بهترین کیفیت وجود دارد، ولیکن طی 70 سال اخیر به صورت چشم‌گیری از این ذخایر کاسته شده است.

اما نکته قابل تامل در رابطه با این کشور عدم دسترسی مردم به آب شیرین کافی می‌باشد. هر چند آذربایجان غنی از انرژی است و می‌توان گفت تمام شهروندان آن دسترسی قابل اطمینانی به گاز و برق دارند ولیکن در جبهه دیگر, از نظر تامین آب آشامیدنی با چالشی جدی روبرو می باشد, به همین منظور ایجاد زیرساخت‌های تامین آب شرب یکی از اولویت‌های مهم دولت آذربایجان می‌باشد. در این زمینه دولت باکو طی سال‌های اخیر و با پشتیبانی "بانک جهانی" قسمتی از درآمدهای نفتی جمهوری را به منظور تامین آب شرب ساکنین مناطق مختلف این کشور اختصاص داده‌اند که در این راستا و در سال گذشته میلادی تصفیه‌خانه آب با سیستم پیچیده و مدرن "اولترافیلتراسیون" در "جیران‌باتن" مورد بهره‌برداری قرار گرفت که آب شرب شهرهای "باکو" و "آبشرون" را تامین می‌کند. لازم به ذکر است این مرکز تصفیه بعنوان بزرگترین تصفیه‌خانه آب در جهان می‌باشد که با فن‌آوری‌های مدرن در جهان بنا شده است. همچنین "الهام علی‌اف" رئیس‌جمهور آذربایجان بر اجرای پروژه‌های مهم خصوصا در زمینه تامین آب شرب تاکید دارد و به دستور وی تمام نقاط این کشور می‌بایست از آب سالم برخوردار باشند در واقع او معتقد است "آب آشامیدنی سالم به معنای زندگی سالم است". این موضوع در حالی است که اکثر خانواده‌های روستایی آذربایجان آب مورد نیاز خود را از طریق چاه‌های حفر شده تامین می‌نمایند و تنها کمتر از 50 درصد روستاها لوله‌کشی آب دارند.

مشکلات آبی آذربایجان همچنین سیاست خارجی این کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است بطوریکه دستگاه سیاست خارجی باکو همواره با سه چالش همچون مشکل آلودگی رودخانه‌هایی که از خارج وارد این کشور می‌شوند، چالش بر سر توافق نحوه اشتراک و میزان استفاده از آب‌های مرزی و مقابله با تصمیم کشورهای همسایه بر سر ساخت مخازن و سدهای آبی و انتقال آب ، روبروست و در پی حل آنهاست.

در واقع تجربه نشان داده است که منابع طبیعی کمیاب همواره بعنوان موضوعی برای رقابت و به صورت اجتناب‌ناپذیری موجب منازعه میان کشورها شده است. در این خصوص می‌توان اذعان داشت، آذربایجان در حوزه جغرافیایی و آبی بعنوان کشور پایین دست آبی در میان همسایگان شناخته شده است و می‌توان گفت به نوعی در بن‌بست قرار دارد. همین موضوع سبب شده است اختلافاتی میان این جمهوری با کشورهای بالادستی همچون گرجستان و ارمنستان بوجود آید. پساب‌های صنعتی و کشاورزی ارمنستان و گرجستان از طریق رودهای ارس و کُر وارد آذربایجان می‌شوند که همین مسئله مورد نارضایتی مقامات این کشور شده است. البته نکته قابل تامل در این خصوص آن است که این رودها در انتها به دریای خزر می‌ریزند که بدون تردید محیط زیست ایران نیز با چالش روبرو خواهد شد.

از دیگر مشکلات عمده در این کشور فقدان سیستم‌های آبیاری مناسب می‌باشد که تاثیر منفی بر کشاورزی و باغداری گذاشته است. هر چند دسترسی آب برای کشاورزان تا حدودی با ایجاد کانال‌ها و مخازن آبی تسهیل شده است ولیکن نحوه استفاده از آن سبب شده است تا در فصول گرم سال با مشکلات جدی حاصل از کم آبی روبرو شوند.

در انتها با عنایت به هر آنچه که در سطور پیشین به آنها اشاره شده است می‌توان گفت، اگر چه این کشور با محدودیت آب شیرین در بخش‌های مختلف خصوصاً در مناطق جنوبی روبرو است ولیکن در میان اکثر کشورهای جهان و منطقه وضعیت بهتری دارد. همچنین آذربایجان در میان کشورهای حاشیه دریای خزر تنها منطقه‌ای است که تمام شرایط و مولفه‌های اصلی برای استفاده مفید از آب برای مصارف کشاورزی و صنعتی را داراست که شامل زمین قابل کشت مناسب و هوای مساعد می‌باشد و این در حالیست که 4 کشور دیگر منطقه خزر از چنین مولفه هایی محرومند. بعنوان مسال روسیه منابع آبی فراوان دارد ولیکن زمین مناسب و هوای مساعد جهت کشت ندارد، دگر سو ایران دارای زمین‌های حاصل‌خیز و آب و هوای مساعد می‌باشد اما از نظر منابع آبی با چالش روبرو است. همچنین ترکمنستان و قزاقستان نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

 

قاسم عزیزی, کارشناس و عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzM5Nw


سردار ملی ما, سالار ملی ما.... (درباره سیاست های پانترکیسم و پا

 

سردار ملی ما, سالار ملی ما.... (درباره سیاست های پانترکیسم و پانتورانیسم ترکیه و جمهوری آذربایجان)

سردار ملی ما  , سالار ملی ما....

(درباره سیاست های پانترکیسم و پانتورانیسم ترکیه و جمهوری آذربایجان)

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS)- اخیرا ویدئویی در اینترنت و شبکه‌های اجتماعی منتشر گردید که در آن طرفداران پان‌ ترکیسم در جریان یک مسابقه فوتبال شعارهای ضد ایرانی سر داده، به پرچم ایران بی‌حرمتی کرده و به خواندن سرود ملی ترکیه پرداختند. به این بهانه قصد داریم پشت پرده این اتفاق و نظایر آن را در شرایطی که منطقه به دلیل رخنه نامحرمان و بیگانگان سوداگر و فرصت‌طلب ملتهب هست را مورد واکاوی قرار داده و راهکارهایی را نیز در مقابله با پدیده وارداتی "پان‌ترکیسم" و "پان‌تورانیسم" ارائه دهیم.

بدون تردید راز احیای طرح‌ها و برنامه‌های پان‌ترکیست‌ها و پان‌تورانیست‌ها پیرامون ایجاد آذربایجان بزرگ که به شدت مورد حمایت بازیگران خارجی از جمله ترکیه، اسرائیل و آمریکا است در ترس و واهمه شدید محور شرارت ترکیه-آذربایجان-عربستان-اسرائیل از توافق هسته‌ای بین ایران و گروه 1+5 و نیز پیروزی‌های قابل توجه سیاسی-نظامی تهران در سوریه نهفته هست. نمی‌توان به یاد نیاورد که چگونه در بحبوبه توافق هسته‌ای و در شرایط کاهش تنش‌ها بین ایران و غرب رهبری آذربایجان بلافاصله تصمیم گرفت راهی ریاض شود. رئیس جمهور آذربایجان "الهام علی‌یف" با نزدیکی مناسبات با عربستان قصد دارد از یکی از رادیکال‌ترین کشورهای منطقه به عنوان عامل توازن‌بخش در مناسبات با ایران پساتحریم استفاده نماید. توافقنامه هسته‌ای تحت عنوان "برجام" اگرچه به دلیل کارشکنی‌ها و بد عهدی‌های فاحش آمریکا شکننده به نظر می‌رسد، اما به عقیده رقبا و دشمنان ایران، این توافقنامه می‌تواند توازن قدرت در خاورمیانه را به سود تهران برهم زده و به شرایط جدیدی در حوزه‌های مختلف منجر گردد.

متغیر مهم دیگر سوریه هست. پیروزی‌های سیاسی و میدانی محور ایران-روسیه-سوریه-عراق در مقابله با تروریست‌های "داعش" که به شدت از سوی محور شرارت حمایت می‌شوند مناسبات بین این دو ائتلاف را پرتنش ساخت. بدون تردید محور خطرناک ترکی-عربی-غربی-عبری که از پیروزی‌های سیاسی-نظامی ایران و روسیه در سوریه به شدت عصبی است دست به کار خواهد شد. کاملا واضح هست که این بازیگران به این دلیل که نتوانسته‌اند به خاطر سیاست‌های هوشمندانه رهبری جمهوری اسلامی ایران در تشریح و تبیین دقیق اهداف سیاست خارجی ایران از فاکتور مذهب برای رسیدن به اجماع منطقه‌ای بر علیه تهران بهره ببرند، دیوانه‌وار به فاکتور قومی متوسل شده‌اند تا بدین ترتیب ایران را از پیگیری اهداف و منویات سیاست خارجی خود باز داشته و توجه آن را متوجه داخل سازند.

روند تحولات به وضوح حاکی از آن است که ایجاد و تقویت دنیای ایرانی-شیعی در کشورهایی همچون یمن، سوریه، لبنان، عراق و افغانستان، نزدیکی فزاینده مناسبات بین ایران و روسیه به عنوان متحدین طبیعی و از بین رفتن بهانه واهی محور غربی-عربی-عبری-ترکی برای ادامه تحریم‌ها بر علیه ایران و اثبات حقانیت کشورمان که بدون تردید موجب قوت گرفتن نقش و جایگاه ایران در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد شد، جبهه ضد ایرانی اسرائیل، آذربایجان، پاکستان، ترکیه، افغانستان، کشورهای عربی، آمریکا و به صورت دقیق‌تر محافل نئومحافظه‌کار نظام سیاسی آمریکا را بر آن خواهد داشت تا با هدف جذب برخی دولت‌های وابسته و ضعیف به سمت خود و منزوی ساختن ایران مبارزه منطقه‌ای و بین‌المللی بر علیه کشورمان با استفاده از فاکتور قومی را تشدید سازند. در این بین یکی از ابزارهای مهم فشار این ائتلاف بر علیه ایران تقویت ایده‌های پان‌ترکیسم و پان‌تورانیسم در قالب اتحادیه کشورهای ترک‌زبان به رهبری ترکیه هست. در چارچوب برقراری مناسبات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بین کشورهای ترک‌زبان، همکاری جدی بین ترکیه، آذربایجان، قزاقستان و قرقیزستان مشاهده می‌شود. حتی ترکمنستان نیز به حضور در اتحادیه کشورهای ترک‌زبان به عنوان ناظر علاقه‌مندی جدی نشان داده است.

اما آنچه که در این بین بیش از همه ما را به حیرت وا می‌دارد، نقش و جایگاهی است که ترکیه، عربستان و اسرائیل به عنوان پروکسی‌های غرب و آمریکا در منطقه در تلاش ژئوپلیتیک خود با هدف منزوی ساختن ایران برای آذربایجان قائل شده‌اند. حیرت‌آورتر آنکه  در حالیکه اکثریت جمعیت جمهوری آذربایجان را شیعیان تشکیل می‌‌دهند، رهبری این کشور هم تاریخ، هم مذهب و هم‌فرهنگ ایران, مشتاقانه برای همکاری تنگاتنگ ژئوپلیتیک با کشورهای سنی مذهب همچون عربستان، ترکیه و پاکستان و نیز دشمن تمدن اسلامی یعنی اسرائیل تلاش می‌کند. بدیهی است که ما نباید در این حیرت و هیجان بمانیم و منفعل باشیم. تهران باید اقدامات و تحرکات آذربایجان را به دقت رصد نموده و در صورتی که این اتحاد ضد ایرانی نامیمون با حضور باکو به فعالیت‌های خود ادامه دهد، نباید در واکنش به سیاست‌های رادیکال ضد ایرانی درنگی صورت گیرد.

بستر این کار نیز مهیا است. بر خلاف ایران، از هم گسیختگی قومی در ترکیه و آذربایجان به مراتب عمیق‌تر هست. بدون تردید اگر ایران بخواهد تنها بخش اندکی از هزینه‌هایی که این دو کشور با کمک متحدین عربی-غربی-عبری خود با هدف فروپاشی قومی-مذهبی در ایران انجام می‌دهند را در ترکیه و آذربایجان انجام دهد، در آن صورت باکو و آنکارا درخواهند یافت که تا چه اندازه در مسئله قومی آسیب‌پذیر و شکننده هستند. ضمنا ترکیه و عربستان در شرایط بسیار نامطلوبی قرار دارند و از مشکلات فراوانی در عرصه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی رنج می‌برند. هر دوی این کشورها نسنجیده و نیندیشیده خود را درگیر جنگی نافرجام در سوریه و یمن کرده‌اند که تبعات و پیامدهای آن کاملا واضح هست. آن‌ها در تامین ثبات و امنیت اجتماعی-سیاسی در داخل کشور خودشان ناتوان شده‌اند، مناسباتشان با تمام کشورهای همسایه رو به وخامت گذاشت و مهم‌تر آنکه متحدین غربی-آمریکایی آن‌ها نیز از هزینه کردن‌های سیاسی و نظامی برای این کشورها که پتانسیل بالایی برای بی‌ثباتی سیاسی-نظامی دارند و به تدریج مشروعیت و مقبولیت خود را در داخل و خارج کشور از دست می‌دهند مرددند که فرصتی مناسب را برای قدرت‌های منطقه‌ای همچون ایران و روسیه که دارای شرایط سیاسی-اجتماعی باثباتی هستند با هدف بازیگری جدی‌تر و فعال‌تر فراهم آورده است.

با توجه به همه آنچه که پیرامون طرح‌های خصمانه غرب و پروکسی‌های آن‌ها در منطقه بیان شد توصیه می‌گردد که مقامات کشورمان با زبان منطق و رایزنی متعدد با مقامات ترکیه و آذربایجان آن‌ها را متقاعد سازند که حضور عربستان و کشورهای عربی در هر کجایی با گسترش وهابیسم و سلفیسم در آنجاها همراه بوده و باکو و آنکارا نیز از این قاعده مستثنی نیستند و آتشی که عربستان با هیزم قومیت و مذهب در حال برافروختن آن‌ است روزی دامن این دو کشور را نیز خواهد گرفت. ضمنا باید به ترکیه و آذربایجان فهماند که در برآورد درست شرایط داخلی ایران که به آن‌ها در اتخاذ تصمیم عقلایی‌تر در مناسبات با کشورمان کمک قابل توجهی خواهد کرد به این موضوع توجه کنند که آذری‌های ایران چه در گذشته و چه در حال پایبند به ایده یکپارچگی و هویت ملی بوده و هستند و حتی سهم برجسته‌ای در گسترش ایده‌های ملی‌گرایانه و مذهبی ایران در سرتاسر تاریخ داشته‌اند. شاید آنها نمی دانند که در کوران مشروطه خواهی ملت ایران,تهران را ستارخان و باقرخان آذری زبان از چنگال طاقوت نجات داده و حتی رهبر کنونی ایران نیز هم کیش آذری زبان های عزیز ایرانی است. حتماً این کشورها اطلاع ندارند که از بزرگترین فرماندهان جنگ تحمیلی ایران در مصاف با دشمن بعثی, آذری زبان بودند و آذری زبان ها نقش کلیدی در ساختار نظام سیاسی- مذهبی جمهوری اسلامی ایران دارند.

اما در صورتی که باکو و آنکارا اصول مناسبات مبتنی بر حسن همجواری را نقض نموده و با اتخاذ سیاست‌های رادیکال از ناقضان حاکمیت و تمامیت ارضی ایران حمایت نمایند که البته طی سال‌های اخیر نیز گاهاً اینگونه بود، ایران می‌تواند حق مقابله به مثل را برای خود قائل شده و از برخی ابزارها برای تنبیه آن‌ها استفاده نماید که در زیر به برخی از مهم‌ترین این اقدامات سلبی و ایجابی اشاره می‌کنیم:

- اکنون که کشورهای منطقه خزر به توسعه روابط منطقه ای خود می اندیشند و با توجه به توافقات بسیار مهم به عمل آمده میان ایران, روسیه و ترکیه بر سر وضعیت سوریه, هر گونه رفتارهای انتحار گونه کشورهایی که دست پایین را در معادلات منطقه دارند باعث شدت عمل کشورهایی نظیر ایران و روسیه, که دست بالا را در این معادلات دارند می گردد.

- تهران با تعمیق همکاری استراتژیک با ارمنستان به واسطه اجرای پروژه‌های حمل و نقل-انرژی و دیگر پروژه‌ها می‌تواند موازنه شکننده‌ای که در موضوع قره‌باغ وجود دارد را به زیان آذربایجان و ترکیه بر هم زند.  

- عمق شراکت اسراتژیک بین باکو و آنکارا و نیز همکاری نظامی-فنی تنگاتنگ بین آذربایجان و دشمن شماره یک ایران در منطقه یعنی اسرائیل همواره موجب نارضایتی تهران بوده، هست و خواهد بود. مقامات کشورمان می‌توانند با برانگیختن تمایلات ضد اسرائیلی جریان‌ها و گروه‌های اسلام‌گرا در آذربایجان که علاقه‌مند به اداره حکومت به شیوه حکومتی ایران هستند برای تنبیه دولت باکو استفاده نموده و رهبری این کشور را برای تامین و ثبات داخلی به زحمت اندازد.     

- ایران می‌تواند در ترکیه از تلاش جدایی‌طلبان - علویان، زازاها و اکراد و در آذربایجان از تلاش جدایی‌طلبان تالش، لزگی و آوار که برای تعیین حق سرنوشت خود تلاش می‌کنند حمایت نماید.

- ایران باید بازارهای خود را با شرایط مطلوب به روی کشورهای آسیای میانه و قفقاز باز نموده و در مقابل نیز برای حضور گسترده در بازار آن کشورها تلاش بسیار کند.

- ایران باید مناسبات خود با جمعیت فارس‌زبان در بسیاری از کشورهای منطقه را تقویت نموده و آن‌ها را در قالب اتحادیه‌ای تحت عنوان اتحادیه کشورهای فارسی‌زبان گردهم آورد.

- و نهایتا اینکه مقامات جمهوری اسلامی ایران می‌توانند و باید با استفاده هدفمند و به هنگام از مفاهیمی همچون شیعیسم، اسلامیسم و ایرانیسم در مناطق خارج نزدیک و دور, دکترین پان‌ترکیسم و هر دکترین تفرقه‌‌انداز را که از سوی آذربایجان و ترکیه و متحدین موقعیتی آن‌ها در جهان عرب و غرب حمایت می‌شوند با شکست سنگینی مواجه سازند.

 

محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

میثم آرائی درونکلا, عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیریت موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzExMQ