سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بزرگترین بازنده عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر

بزرگترین بازنده عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – رئیس موسسه بین‎المللی مطالعات دریای خزر با بیان اینکه دیدگاه‌های متفاوتی برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر وجود دارد گفت: چالش اصلی موجود در این خصوص تعیین رژیم بستر و زیربستر مربوط به تحدید حدود فلات قاره است.

 
به گزارش مارین تایمز، دریای خزر که از آن گاهی به عنوان بزرگترین دریاچه جهان و گاهی به نام کوچک‌ترین دریای خودکفای کره زمین یاد می‎شود، طولی حدود 1030 تا 1200 کیلومتر و عرضی حدود 196 تا 435 کیلومتر دارد. این پهنه آبی از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوری‌های ترکمنستان و قزاقستان محدود می‌شود. دریای خزر گرچه قرن‌هاست که دریا نامیده می‌شود ولی به هیچ دریایی به طور طبیعی متصل نیست؛ بنابراین رژیم حقوقی ویژه و منحصربه‌فرد خود را داشته و دارد.
 
تا زمانی که آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به واسطه فروپاشی شوروی به کشورهای حاشیه‌ای این دریا اضافه نشده بودند، وضعیت حقوقی این دریا به وسیله معاهدات (1207) 1828، )1300( 1921 و( 1319) 1940 میان ایران و روسیه و بعدها ایران و شوروی، مشخص شده بود اما پس از فروپاشی شوروی داستان دیگرگون شد و تا کنون نیز 5 کشور حاشیه‎ای خزر هنوز به یک رژیم حقوقی که مورد توافق همه 5 کشور باشد دست نیافته‎اند. خبرنگار مارین تایمز نیز برای آگاهی از آخرین اقداماتی که برای تعیین این رژیم حقوقی شده است و وضعیت فعلی تحدید دریای خزر گفت‌وگویی را با دکتر میثم آرائی درونکلا، رئیس موسسه بین‎المللی مطالعات دریای خزر انجام داده است که در ادامه می‎خوانید:

آخرین مذاکراتی که در راستای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر در بین سران 5 کشور خزری برگزار شد چه زمانی بود و به چه نتایجی دست یافت؟

 خرداد ماه امسال، چهل و نهمین نشست کارگروه تعیین رژیم حقوقی خزر در عشق‌آباد در سطح وزرای خارجه برگزار شد که موضوع آن درباره تحدید حدود بستر و زیربستر، مسائل امنیتی و نظامی، محیط زیست، حوادث غیر مترقبه، موضوعات اقتصادی و بنادر آزاد و... بودالبته این نشست به نتیجه ملموسی نرسید. با این وجود برای اینکه ما بتوانیم قاطعانه بگوییم آیا این نشست به نتیجه مشخصی دست یافت یا خیر نیازمند شفاف‌سازی مسوولان دولتی است اما می‌توان روند مذاکرات را رو به پیشرفت دانست، بخصوص آنکه اراده سیاسی کافی در این زمینه وجود دارد. علاوه براین  قرار است نشستی در شهریور ماه در تهران برگزار گردد تا موضوعات با دقت بیشتری بررسی شود.

رژیم حقوقی دریای خزر بر اساس چه مبنا و شاخصهایی می‌تواند تعریف شود و اینکه  هر کدام از کشورهای حاشیه خزر موافق کدام مبنا هستند؟

آرائی درونکلا: اصولاً رژیم حقوقی مربوط به آب‌ها، دریاها و دریاچه‌ها یک رژیم در حال پیشرفت و تحول است و تاکنون اصول مشخصی که فارغ از جنبه‌های سیاسی باشد به رسمیت شناخته نشده است. قزاقستان و روسیه مایل به اعمال کنوانسیون حقوق دریاها هستند و اتفاقاً در توافقات میان خود مناطق بستر و زیربستر را بر اساس خط منصف اصلاح شده میان خود تقسیم کرده‌اند. موضع آذربایجان و ترکمنستان را نمی‌توان موضع روشنی دانست زیرا طبیعتاً آنها به دنبال اصولی می‌گردند که تا حد ممکن از سهم ایران بکاهند. ایران نیز به اصل انصاف استناد می‌کند که عموماً در تحدید حدود فلات قاره دریاها (بستر و زیربستر) یک روش معمول به حساب می‌آید و در عرف حقوق بین‌الملل و رویه‌های بین‌المللی پذیرفته شده است.

مارین تایمز: در حال حاضر وضعیت حقوقی  بستر و زیر بستر دریای خزر، منابع نفت و گاز، محیط زیست، شیلات، کشتیرانی و صید در بین کشورهای خزری چگونه است و حدود و میزان آن  چه شاخصی تعیین می‎کند؟

آرائی درونکلا: وضعیت حقوقی محیط زیست دریای خزر به موجب کنوانسیون تهران مشخص شده است، هر چند که این کنوانسیون را نمی‌توان یک کنوانسیون کامل دانست و دارای نقاط ضعف و قوتی است، اما از نبود یک مکانیزم اجرایی و نظارتی برای اجرای آن رنج می‌برد. به عنوان مثال یک نهاد نظارتی دائمی برای پیگیری حقوقی عدم اجرای این کنوانسیون پیش‌بینی نشده است.

همچنین به موجب توافقات ضمنی صورت گرفته در سال 2014، عرض دریای سرزمینی 15 مایل و عرض منطقه ماهیگیری میان کشورها 10 مایل دریایی تعیین شده است که تا حدودی تکلیف طرفین را مشخص کرده است. این توافقنامه در سال 2014 در آستاراخان به امضاء رسیده است و دربردارنده قواعد حقوقی مربوط به کشتیرانی و ماهیگیری در مناطق نام برده شده است. علاوه بر آن آزادی کشتیرانی در میان کشورهای خزری از ایام دور در جریان بوده و بدون مشکل خاصی در جریان است.

منتهی بحث رژیم حقوقی بستر و زیربستر که در بر دارنده منابع نفت و گاز است به علت ارزش بالای سیاسی و اقتصادی آن به نتیجه مطلوب نرسیده است. ایران در جهت احقاق حقوق خود به اصل انصاف استناد می‌کند که البته مذاکرات و چانه‌زنی‌های سیاسی نقش مهمی در اقناع طرفین گفت‌وگو دارد. به هر حال راه طولانی برای رسیدن به یک توافق جامع در تسهیم بلوک جنوبی دریای خزر در پیش است. علی‌الخصوص آنکه کشور ما برآورد دقیق و مستقلی از منابع زیرزمینی موجود در منطقه مورد ادعا ندارد و طبیعی است که در این شرایط نمی‌تواند به خوبی ادعاهای خود را پیگیری کند.

در حال حاضر سهم ایران از دریای خزر چقدر است؟ این سهم برای کشورهای دیگر به چه میزان است؟

 معادلات مربوط به تقسیم و سهم کشورها در منطقه خزر را می‌توان به دو معادله شامل بلوک 1 و2 و بلوک 3 خزر تقسیم کرد. کشورهای شوروی سابق بلوک 1و2 را میان خود تسهیم کرده‌اند و به علت دور بودن از مناطق ساحلی ایران نمی‌توان ادعای خاصی روی آن مناطق از باب دسترسی به منابع بستر و زیر بستر آن داشت. بلوک 3 که بزرگترین پهنه آبی خزر به شمار می‌رود میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان مشترک است. تا کنون کشورهای ایران، آذربایجان و ترکمنستان در مناطق خاصی از آن اعمال صلاحیت کرده و اقدام به بهره‌برداری از منابع نفتی کرده‌اند (نظیر ترکمنستان و آذربایجان) اما هنوز سهم کشورها به صورت صریح تعیین نشده است. این در حالی است که در سخن پراکنی‌های ژورنالیستی تعیین سهم‌های متعددی مطرح و بیان می‌شود که شامل 11.5 درصد، 13 درصد، 17 درصد و 20 درصد برای ایران است.

توجه به این نکته  ضروری است که ایران نباید به آن اندازه از بلوک جنوبی که حداقل دارای از منابع نفت و گاز است راضی شود. در این راستا هم مهم نیست که این پهنه سرزمینی 10 درصد و یا 13 یا 20 درصد از کل دریای خزر و یا 30 یا 35 درصد از کل بلوک جنوبی دریای خزر است. زیرا ایران در قسمت عمیق و کمتر برخوردار منطقه خزر قرار گرفته و اصل انصاف ایجاب می‌کند که سهم عادلانه‌ای از منابع بستر و زیربستر را از آن خود کند. کارشناسان ما باید توجه داشته باشند که عدم توجه به این نکته که اتفاقاً یک عرف و رویه حقوقی بین‌المللی نیز به شمار می‌رود مخالف منافع ملی به حساب خواهد آمد.

مواضع هر کدام از کشورهای حاشیه دریای خزر برای تعیین رژیم حقوقی این دریا چیست؟

همانطور که بیان شد دیدگاه‌های متفاوتی برای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر وجود دارد و چالش اصلی موجود تعیین رژیم بستر و زیربستر  مربوط به تحدید حدود فلات قاره ، است. در این زمینه قزاقستان و روسیه، روسیه و آذربایجان، قزاقستان و آذربایجان به نتیجه رسیده و ایران در این میان تنها مانده است. چالش‌های فعلی نیز میان ایران، آذربایجان و ترکمنستان مطرح بوده و ایران خواستار سهم عادلانه‌ای از منابع نفتی و گازی موجود در دریای خزر است. کشورهای آذربایجان و ترکمنستان به خط موهوم آستارا-حسین‌قلی خان استناد می‌کنند که خالی از هر گونه وجاهت حقوقی است.

به نظر می رسد ایران باید بر اصل انصاف و وجوه حقوقی و فنی آن تاکید جدی داشته باشد و ابتدا  با استفاده از کارشناسان داخلی به یک اجماع و اقناع عمومی رسیده و پس از آن با قدرت این موضع را در سطح بین‌المللی و مذاکرات موجود دنبال کند. باید توجه کنیم که ایران به موجب عهدنامه ترکمانچای و گلستان و سپس عهدنامه های سال های 1921 و 1940 حقوقی را کسب کرده که نباید به راحتی از آن حقوق چشم پوشی کند . این حق شامل رژیم حقوقی مشاع است که به صورت ضمنی و صریح در عهدنامه‎های فوق الذکر تصریح شده اند.البته گمان می کنم مذاکرات موجود بیشتر از آنکه جنبه فنی و حقوقی داشته باشد دارای ماهیت سیاسی است و این روند برای حصول یک نتیجه منصفانه و فنی مناسب نیست.

سرنوشت فرمول خط منصف که در آن سهم ایران به 13درصد از دریای خزر کاهش می‌یافت، به کجا رسید؟ آیا امکان دارد چنین محاسبه ای در رژیم حقوقی اعمال شود؟

متاسفانه تفسیر و فهم غلطی از خط منصف در حوزه تحدید حدود مناطق مختلف دریایی در دریاها و دریاچه‌ها وجود دارد که طرفین گفت‌وگو و نیز طرف ایرانی به آن بی‌توجه است. باید وقتی از یک واژه استفاده می‌کنیم بدانیم معنی و مفهوم حقوقی آن چیست و رویه‌های بین‌المللی چگونه آن واژه را تفسیر می‌کنند. اگر به معنی حقوقی خط منصف (equidistance) رجوع کنیم و آراء محاکم بین‌المللی(نظیر دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه) را مشاهده کنیم در می‌یابیم که حقوقدانان خط منصف را یک اصطلاح صرفاً هندسی نمی‌دانند. بلکه آن را یک روش برای حصول نتایج منصفانه می‌دانند که باید عواملی نظیر طول ساحل کشورها، جمعیت، تقعر و تحدب سواحل، موضوعات امنیتی، منابع نفت و گاز و حقوق مکتسبه لحاظ شود. این یک ادعا نیست، بلکه یک واقعیت است که به کرّات در آراء دیوان بین‌المللی دادگستری مورد بررسی قرار گرفته است.

لذا خط منصف را به شرط آنکه معنی و مفهوم درست آن درک شده و اعمال شود نمی‌توان غیر کاربردی دانست. بدین ترتیب اعتقاد داریم اگر اصول حقوق بین‌الملل در زمینه معنی و مفهوم خط منصف درک شود، قطعاً سهم ایران از میزان کنونی بسیار بیشتر خواهد بود. زیرا ملاک خط منصف تقسیم صرفاً جغرافیایی دریا و یا دریاچه از سطح آب نیست بلکه باید منابع و معادن آن نیز عادلانه تقسیم گردد. به عنوان مثال می‌توان به رای دیوان در قضیه اوکراین و رومانی در دریای سیاه اشاره کرد. داخل پرانتز هم باید بگویم که علت ذکر این مثال آن است که دیوان در این رای تاکید می‌کند دریای سیاه یک دریای بسته است که بسیار شبیه به دریای خزر خودمان است. دیوان در رای حاضر اذعان می‌کند میزان منابع نفتی و برخورداری طرفین از آن از جمله وضعیت‌های خاصی است که در تحدید حدود فلات قاره لحاظ خواهد کرد.

آسیب‌هایی که هر کدام از کشورهای حاشیه‌ای خزر به واسطه تعیین نشدن رژیم حقوقی متحمل شده‌اند، چیست؟ نام ببرید و بفرمایید که کدام کشور بیشترین آسیب را تحمل کرده است؟

بزرگترین بازنده وضعیت جاری و نیز عدم تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، ایران خواهد بود. از طرفی به علت بسته بودن دریای خزر و عدم پالایش و گردش آب، همواره بیشترین آلودگی‌های موجود به سمت ایران گسیل می‌شود. به نظر می‌رسد در حال حاضر شاهد کم‌کاری‌هایی در باب رژیم حقوقی دریای خزر چه در سطح کارشناسی و چه در سطح سیاسی هستیم. به گونه‌ای که حقوق حقّه ایران به راحتی در حال نادیده گرفته شدن است.

در کنار از دست رفتن منافع اقتصادی مربوط به نفت و گاز خزر، آسیب‌های جدی زیست-محیطی به ایران وارد شده که تقریبا هیچ اقدامی برای کنترل و مهار آن صورت نگرفته است. مخصوصا آنکه کاملاً واضح و غیرقابل کتمان است که بخش بزرگی از آلودگی‌های موجود منشاء نفتی داشته و منبع آلودگی‌ها نیز چاه‌های نفتی آذربایجان است. این عجیب است که جمهوری آذربایجان پول نفت خزر را می‌خورد و ما دود آن را و هیچ اقدامی از سوی طرف ایرانی صورت نمی‌گیرد. تصور کنید اگر این اتفاق میان اسپانیا و فرانسه واقع می شد آیا هیچ یک از طرفینی که متضرر شده‌اند سکوت می‌کرد؟

منبع: مارین نیوز

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTUwNA


نکات حقوق بین الملل، حقوق دریاها، بررسی رویههای بینالمللی، قضیه

 
نکات حقوق بین الملل
حقوق دریاها
بررسی رویه‌های بین‌المللی
قضیه دانمارک و نروژ (1988)- جان‌ماین و گرین‌لند
مفهوم منصفانه خط میانه در تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) – با ادامه بررسی آراء دیوان و در تایید رویه‌های شکل گرفته در زمینه تحدید حدود فلات قاره که شاید بتوان ادعا نمود یک عرف در حال تشکیل است، مصادیق دیگری از اصل انصاف در قضیه تحدید حدود فلات قاره میان جان‌ماین و گرین‌لند (دعوی دانمارک علیه نروژ در سال 1988) نمود پیدا کرده است. در این قضیه نروژ از دیوان می‌خواهد حدود 200 مایل را برای حد نهایی فلات قاره این کشور مشخص نماید و اگر این خواسته امکان پذیر نیست، بر اساس "خط میانه"  اقدام به تحدید حدود فلات قاره طرفین نماید.

لازم به توضیح است میان طرفین توافقنامه‌ای در سال 1965 امضاء شده بود که آن را مبنای ترسیم خط میانه می‌دانستند. دیوان معاهده حاضر را خالی از هرگونه قصد و توافقی ناظر بر مبنا قرار دادن خط میانه به عنوان مبنایی برای تحدید حدود فلات قاره اعلام می‌کند و آن را صرفاً ناظر بر تحدید حدود سطح آب می داند. منتهی دیوان وجود "شرایط خاص" مصرح در کنوانسیون 1958 فلات قاره را تایید می‌کند. دیوان رویه مشترک دو طرف برای ترسیم خط میانه را رد می‌کند و این امر تاکیدی بر آن است که خطوط تحدید حدود کشورها در منطقه فلات قاره می تواند با سایر مناطق دریایی دیگر متفاوت باشد.

دیوان اذعان می‌دارد که باید بر اساس عهدنامه 1958 فلات قاره و 1982 حقوق دریاها به یک راه حل منصفانه دست یافت. لذا در ابتدا دیوان اقدام به رسم خط منصف موقت می نماید که بر مبنای تقسیم هندسی ساحل استوار است. دیوان در رأی حاضر به دو موضوع "وضعیت خاص" و "وضعیت مرتبط" توجه ویژه داشته و در نظر گرفتن وضعیت‌ها را به عنوان روش منصفانه و در چارچوب حقوق بین‌الملل عرفی ارزیابی می‌کند که باید به نتیجه منصفانه ختم گردند. دیوان همانند رأی‌های پیشین، طول ساحل و ارتباط آنها با یکدیگر و موقعیت قرارگیری آنها با یکدیگر را یک وضعیت خاص به حساب می‌آورد و نتیجه اعمال خط میانه را امری می‌داند که به نتایج غیر منصفانه منجر می‌گردد. اما همانگونه که پیشتر بیان گردید، دیوان علاوه بر موضوعات شکلی و عینی، به منافع و ماهیت فلات قاره و وضعیت‌های مرتبط دیگری هم توجه دارد که عبارتند از 1- دسترسی به منابع (اعم از جاندار و غیر جاندار) 2- منابع دریایی اصیل 3- میزان ذخایر یخ و موقعیت قرارگیری آنها 4- جمعیت و اقتصاد هر یک از مناطق درگیر با موضوع حاضر 5- امنیت منطقه و کشورهای درگیر 6- اعمال و رفتارهای طرفین در زمان گذشته و حال (برای شناسایی حقوق مکتسبه) و 7- عدم تطابق طول ساحل طرفین مدعی.

لازم به ذکر است، ویدئو آنچه که در جریان این نشست پیرامون آنها بحث و گفتگو گردید، در لینکهای زیر قابل دریافت می‌باشد:


لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه دانمارک و نروژ - فایل شماره 1:

https://www.aparat.com/v/vZeX5
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه دانمارک و نروژ - فایل شماره 2:

https://www.aparat.com/v/q0jHw
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه دانمارک و نروژ - فایل شماره 3:

https://www.aparat.com/v/rjODd
لینک دریافت و دانلود پاورپوینت نشست تحدید حدود فلات قاره، موضوعات، قضیه دانمارک و نروژ:

http://yon.ir/DRDLy

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTQyMw


نکات حقوق بین الملل(4)، حقوق دریاها، بررسی رویههای بینالمللی، قض

نکات حقوق بین الملل(4)، حقوق دریاها
بررسی رویه‌های بین‌المللی، قضیه لیبی و مالت (1985)
مفهوم منصفانه خط میانه در تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - دیوان بین‌المللی دادگستری مجدداً در دعوی میان لیبی و مالت (در سال 1982) رویه‌های در حال توسعه مربوط به تحدید حدود فلات قاره را که در آن به تحدید حدود منصفانه فلات قاره اعتقاد دارد، مورد تاکید قرار می‌دهد. در موضوع حاضر لیبی به شکل طبیعی و امتداد طبیعی ساحل و مفهوم تناسب استناد می‌کند. دقیق‌تر آنکه چون لیبی به تنهایی بر روی فلات قاره مورد ادعا قرار دارد، می‌خواهد این مزیت جغرافیایی را دلیلی بر محروم کردن مالت از فلات قاره قرار دهد. لیبی اعتقاد دارد باید تحدید حدود فلات قاره خارج از محدوده‌ای که آن را ریفت زون یا شکاف قاره‌ای می‌داند صورت گیرد، اما دیوان این ادعا را رد و بیان می‌دارد که در مواقعی که میان دو کشور مدعی کمتر از 400 مایل فاصله است دلیلی به استفاده از مدل‌های جغرافیایی و زمین‌شناسی، که بر اساس نظریه ترومن ایجاد شده بود نیست. علی‌رغم اینکه این دیدگاه دیوان قابل نقد است و با دکترین ترومن در تضاد است، اما دیوان ادّعا نمی‌کند که وضعیت جغرافیایی نمی‌تواند از عوامل موثر بر وضعیت خاص حاکم بر اصل انصاف به حساب نیاید. در واقع، موضوع حاضر در جهت عدم رد تاثیر واقعیت‌های جغرافیایی گام بر نمی‌دارد، بلکه در جهت رد اصالت واقعیت‌های جغرافیایی به عنوان تنها مبنای تحدید حدود فلات قاره است.

دیوان با این استدلال که خط منصف تنها تکنیک تحدید حدود به شمار نمی‌رود، عوامل متعددی را در ارتباط با تحدید حدود منصفانه فلات قاره مثال می‌زند. دیوان از این عوامل به "موقعیت‌های مربوطه" نام برد. این موقعیت‌ها عبارتند از شکل اصلی سواحل، تفاوت میان طول آن‌ها، فاصله میان سواحل و اختلاف آن‌ها و لحاظ کردن آب‌های کم عمق در تحدید حدود فلات قاره. دیوان اذعان می‌کند باید مراقب بود تا اندازه فلات قاره هر یک از طرفین به طور محسوسی از طرف دیگر بیشتر نگردد، بدین صورت که در شکل کلی و ظاهر قضیه، تناسب میان سهم طرفین برقرار باشد. شاید بتوان گفت این دیدگاه نیز از خصایص منحصربه فرد اصل انصاف است که در آن علاوه بر بر قواعد غیر حقوقی، به صورت های کلّی و چهره حکم صادر شده نیز توجه می شود. در رای حاضر دیوان همانند رویه‌های قبلی اقدام به رسم خط منصف موقت کرده و سپس بر اساس وضعیت‌های خاص و وضعیت‌های مربوطه اقدام به اصلاح این خطوط نمود.

 نکته حائز اهمیت دیگر در رأی حاضر آن است که دراین  رأی دیوان علی‌رغم اتکاء به اصل انصاف، بر خلاف آراء قبلی، بیشتر از آنکه وضعیت‌های خاص را محدود به واقعیت‌ها و منافع خود فلات قاره (نظیر نفت، منابع موجود، میزان استحصال و ...) بداند، این وضعیت‌ها را در موضوعات ظاهری و عینی نظیر طول ساحل و شکل آن محدود می‌کند. این رویه در آراء بعدی تعدیل و دیوان علاوه بر امور ظاهری به واقعیت‌ها و منافع اختصاصی خود فلات قاره نیز توجه می‌کند که نمونه آن را می‌توان در قضایای "گرین‌لند و جان‌مین" و "رومانی و اوکراین" مشاهده کرد. در نهایت دیوان اذعان می‌دارد که بعد از بررسی تاثیرات همه وضعیت‌های مربوطه، به دنبال حصول نتیجه منصفانه از تحدید حدود است. پر واضح است که دیوان به دنبال تامین رضایت همه طرف های دعوی می باشد.

Proportionality = تناسب

Rift zone = شکاف قاره ای

Relevant circumstance = موقعیت های مربوطه

لازم به ذکر است که ویدئو و پاورپوینت آنچه که در جریان این نشست پیرامون آنها بحث و گفتگو گردید، در لینکهای زیر قابل دریافت می‌باشد:
لینک دریافت و دانلود فیلم نشست قضیه لیبی و مالت-فایل شماره 1:

https://www.aparat.com/v/lQWTo

لینک دریافت و دانلود فیلم نشست قضیه لیبی و مالت -فایل شماره 2:

https://www.aparat.com/v/1uAS0

لینک دریافت و دانلود پاورپوینت قضیه لیبی و مالت:

http://l1l.ir/4hmb

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTM2NQ


نکات حقوق بین الملل(3)، حقوق دریاها، بررسی رویههای بینالمللی، قض

 
نکات حقوق بین الملل(3)، حقوق دریاها
بررسی رویه‌های بین‌المللی
قضیه خلیج ماین (1984)
مفهوم منصفانه خط میانه در تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - در ادامه توسعه مفاهیم اصل انصاف در تحدید حدود فلات قاره، دیوان در قضیه خلیج ماین در سال 1984 (میان آمریکا و کانادا) که مربوط به تعیین حدود فلات قاره و منطقه ویژه ماهیگیری بود، مجدداً اصل انصاف را مبنا قرار داده و این بار وضعیت جغرافیایی طرفین و خلیج ماین را موثر در حصول یک نتیجه منصفانه قلمداد می‌کند. لذا می‌توان گفت در سال 1984 میلادی نیزهمچنان  دیوان به ایده "تاثیر وضعیت‌های خاص بر معنی و مفهوم اصل انصاف" پایبند است. بدین ترتیب می‌توان گفت رفته رفته دیوان با اطمینان بیشتری به ایده و مفهوم عدالت طبیعی تاکید می‌کند.
در قضیه حاضر دیوان به منظور تحدید حدود فلات قاره به سه بخش مهم اشاره می‌کند که دو مورد از این بخش‌ها مربوط به وضعیت داخل خلیج و یکی دیگر از موارد مربوط به خارج از خلیج است. شاید بتوان گفت در رأی حاضر دیوان یک ابتکار به خرج داده و وضعیت‌های موجود خارج از محدوده یک موضوع (در اینجا خلیج ماین) را در صورت‌بندی و حصول یک نتیجه منصفانه اثرگذار می‌داند. دیوان در رأی حاضر ابتداً بر اساس اصول هندسی اقدام به تحدید حدود فلات قاره می‌کند و سپس بر اساس وضعیت‌های خاص اقدام به تعدیل و اصلاح خط منصف می‌نماید.
امروزه به چنین رویه ای خط منصف اصلاح شده نیز اطلاق می گردد. از نکات مهم تحدید حدود در رای حاضر آن است که بر خلاف رای‌های پیشین، دیوان نقاط و خطوط مربوط به تحدید حدود را نه بر اساس صلاحدید و نظر کارشناسی خود بلکه بر اساس پیشنهاد و توافق طرفین بررسی می‌کند
در گام اول، دیوان خارج از تاثیر هرگونه وضعیت‌های خاص، اقدام به تحدید حدود فلات قاره بر اساس نقاط پیشنهادی طرفین می‌نماید. این تحدید حدود هندسی بوده و تا حدّ زیادی از اصول خط منصف پیروی می‌کند. این خط منصف منطقه مورد مناقشه را به دو بخش مساوی تقسیم می‌کند که نقاط شروع آن، نقاط مورد توافق طرفین است. در گام دوم، بر اساس وضعیت شبه موازی مناطق ساحلی نووا اسکوتیا و ماساچوست و همچنین جزیره سیل از ضابطه خط منصف اصلاح شده  استفاده می‌کند. سپس در گام سوم که ناشی از تاثیر اقیانوس آزاد بر منطقه مورد مناقشه است، تحدید حدود را مجدداً اصلاح می‌کند. لذا همانگونه که شاهد هستیم، در رأی حاضر نه تنها دیوان به اصل انصاف اتکاء و اقدام به تحدید حدود می‌کند، بلکه بر اساس ضابطه خط منصف اصلاح شده به دنبال تحدید حدود منصفانه منطقه فلات قاره است. دیوان در رای حاضر به ملاحظات اکولوژیکی هم به عنوان یک وضعیت خاص می‌نگرد و در تحدید حدود مناطق نیز به آن بی‌توجه نیست.

لازم به ذکر است که ویدئو و پاورپوینت آنچه که در جریان این نشست پیرامون آنها بحث و گفتگو گردید، در لینکهای زیر قابل دریافت می‌باشد:

لینک دریافت و دانلود قضیه خلیج ماین-آمریکا و کانادا-فایل شماره 1:
https://www.aparat.com/v/2KJc8
لینک دریافت و دانلود قضیه خلیج ماین-آمریکا و کانادا-فایل شماره 2:
https://www.aparat.com/v/rgqLN
لینک دریافت و دانلود قضیه خلیج ماین-آمریکا و کانادا-فایل شماره 3:
https://www.aparat.com/v/gkvwI
لینک دریافت و دانلود فایل پاورپوینت:
http://l1l.ir/44q0

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTI5MA/


نکات حقوق بین الملل(2)، حقوق دریاها، بررسی رویههای بینالمللی، قض

نکات حقوق بین الملل(2)، حقوق دریاها

بررسی رویه‌های بین‌المللی

قضیه تونس و لیبی (1982)

مفهوم منصفانه خط میانه در تحدید حدود فلات قاره

موسسه بین‌المللی مطالعات دریای خزر  (IIKSS) - در تایید دکترین شکل گرفته در زمینه تحدید حدود فلات قاره بر اساس خط منصف که می توان آن را اعمال عدالت طبیعی نیز خواند ، دیوان در قضیه تونس و لیبی (1982) با توجه به این واقعیت که دو کشور بر روی یک فلات قاره مشترک قرار گرفته‌اند، اظهار می‌دارد که واقعیت‌های جغرافیایی موجود کمکی به حلّ موضوع حاضر نمی‌کند و نمی توان حد طبیعی و خارجی فلات قاره طرفین را مبنای تحدید حدود فلات قاره قرار داد. دیوان در مقام ترافع بیان می‌دارد که باید بر مبنای اصل انصاف حدود فلات قاره میان طرفین تعیین شده و در مقام توضیح اصل انصاف بیان می‌دارد اصل انصاف یک اصل با روش‌های مشخص نیست، بلکه به مجموعه قواعد و اصولی اطلاق می‌گردد که منجر به "نتیجه منصفانه" می‌گردد. دیوان مواردی نظیر طول ساحل طرفین و فضای موجود میان سواحل دو کشور مدّعی را به عنوان وضعیت‌های خاص و عوامل موثر بر ترافع دعوی ارزیابی می‌کند. دیوان در این رأی نیز در تایید نظر قبلی خود، خط منصف جغرافیایی را غیر عادلانه دانسته و اذعان می‌دارد که خط منصف هندسی نمی‌تواند نتایج منصفانه داشته باشد.

همچنین دیوان میان دو منطقه نزدیک ساحل و منطقه فرا دریا تمایز قائل شده و بر همین اساس تحدید حدود را به شکل خاصی انجام می‌دهد. دقیق‌تر آنکه دیوان در مناطق مختلف از ضوابط مختلف استفاده کرده و از همان ملاکی که در منطقه نزدیک به ساحل استفاده می‌کند، در منطقه فرا دریا استفاده نمی‌کند، زیرا دیوان به صراحت اذعان می‌دارد که هدفش حاصل شدن یک نتیجه منصفانه است. دیوان در قضیه حاضر، مواردی نظیر شکل و طول ساحل، وجود جزایر قرقنه، مرز زمینی میان طرفین و اصل تناسب و حتی تاثیر تحدید حدود میان این دو کشور بر حقوق کشور ثالث را از "وضعیت‌های مرتبط" مربوط به تصمیم‌گیری به حساب می‌آورد.

دیوان در موضوع حاضر علاوه بر تاثیر «وضعیت های خاص» بر تحدید حدود فلات قاره، با یک ابتکار عمل از عبارت«وضعیت های مرتبط» صحبت می کند. فرق اساسی وضعیت های مرتبط با وضعیت های خاص در آن است که نه تنها ممکن است وضعیت های مرتبط در مکان و محدوده فلات قاره قرار نداشته باشند بلکه حتی در ظاهر نسبت مستقیمی با موضوع فلات قاره و حتی مسائل دریای ندارند. به عنوان مثال در رای حاضر دیوان مرز زمینی طرفین و یا آثار تحدید حدود فلات قاره بر یک کشور ثالث را به عنوان مصادیقی از وضعیت های مرتبط معرفی می نماید.

Special circumstances : وضعیت های خاص

Relevant circumstances:  وضعیت های مرتبط

لازم به ذکر است که ویدئو و پاورپوینت آنچه که در جریان این نشست پیرامون آنها بحث و گفتگو گردید، در لینکهای زیر قابل دریافت می‌باشد:

لینک دریافت و دانلود ویدئوی نشست1:

http://jmp.sh/zanYBkf

لینک دریافت و دانلود ویدئوی نشست2:

http://jmp.sh/PIRCpbV

لینک دریافت و دانلود ویدئوی نشست3:

http://jmp.sh/dv598p8

لینک دریافت و دانلود پاورپوینت:

http://l1l.ir/3tyd

 

میثم آرائی درونکلا؛ عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیر موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر

http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/OTIxMw