دیپلماسی غیردیپلماتیک غرب در منطقه خزر و ضرورت مقابله با آن
دیپلماسی غیردیپلماتیک غرب در منطقه خزر و ضرورت مقابله با آن
موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) – غرب با به کارگیری مکانیزمهای مختلف "دیپلماسی" که نویسنده مقاله از آن به "دیپلماسی غیردیپلماتیک" و خصمانه تعبیر میکند، تمام توان خود را برای تعریف و تحمیل الگوهای مورد نظر خود بر کشورهای منطقه خزر به کار گرفته است تا جایی که انتقاد از غرب در این کشورها در حوزههای مختلف، از جمله رعایت حقوق بشر، فساد، رعایت حقوق زنان، رفاه و ... عجیب و غریب به نظر میرسد. غربیها تلاش میکنند از طریق سازمانهای غیردولتی و غیرتجاری و از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی و دیگر ابزارهای جنگ هیبریدی با مردم کشورهای منطقه خزر ارتباط برقرار نموده تا با تغییر انگارهها، باورها، ارزشها و سنتهای غالب و رایج در آنها، ملتهای منطقه را بر علیه دولتهایشان بشورانند. تجربه بسیاری از کشورها در مناطق مختلف دنیا نشان میدهد که غربیها و آمریکاییها با استفاده از سیاست "دیپلماسی غیردیپلماتیک" به دنبال برهم زدن توازن قدرت در منطقه خزر به سود منافع خود هستند. لذا کشورهای منطقه خزر در گامهای نخست مبارزه و مواجهه با این سیاست غرب باید درک کنند که مکانیزمهای مختلف "دیپلماسی"، از جمله دیپلماسی عمومی و ابزارهای آن در غرب ایجاد شده و این کشورها در توسعه و استفاده موثر از آنها عقبتر از غرب هستند. بنابراین بازیگران خزری باید این عقبماندگی زمانی را با همکاری جدی با یکدیگر جبران نموده و به این نکته حیاتی توجه کنند که هرگونه توافق چند جانبه که بر اساس اجبار و اضطرار و نه بر اساس اجماع و تفاهم ایجاد گردد، نمیتواند نتایج مطلوبی به همراه داشته باشد. در زیر به نمونههایی از دیپلماسی که میتواند از سوی کشورهای منطقه خزر با هدف مقابله با سیاست "دیپلماسی غیردیپلماتیک" غرب به کار گرفته شود اشاره میکنیم:
دیپلماسی کریدوری: در این نوع دیپلماسی کشورها به ساخت مسیرها و کریدورهای حمل و نقل بینالمللی (زمینی، ریلی، دریایی و هوایی) مبادرت میورزند که از جمله مهمترین آنها میتوان به کریدورهای حمل و نقل بینالمللی ترنسخزر، شرق-غرب، شمال-جنوب و جاده ابریشم بزرگ جدید اشاره نمود. هر یک از کشورهای منطقه خزر میتوانند و باید به محلی برای افزایش ارتباطات و مراودات بین شرق-غرب و شمال-جنوب تبدیل گردند. با توجه به کاهش قیمت حاملهای انرژی و نیز تلاش بیوقفه مشتریان بینالمللی انرژی برای کاهش وابستگی به کشورهای تولید کننده نفت و گاز انتظار میرود که کشورهای منطقه خزر که درآمدهای حاصل از فروش حاملهای انرژی سهم بسیار قابل توجهی در بودجه آنها دارد، به سمت سیاست پلورالیسم اقتصادی متمایل گردیده و دور جدیدی از مناسبات تجاری-اقتصادی را آغاز نمایند. تشدید این نوع دیپلماسی علاوه بر سودآوریهای پراگماتیستی و اقتصادی و نیز مزیتها و امتیازات ژئوپلیتیک میتواند مردم منطقه را که دارای تاریخ، فرهنگ و دین مشترک هستند به یکدیگر نزدیک سازد.
دیپلماسی عمومی: برگزاری سمینارها، نشستها، میزگردها و اجلاسها با حضور کارشناسان جوان و باتجربه و گفتگوها و مناظرات صریح و شفاف بین آنها در خصوص مسائل مختلف همکاری بینالمللی، اقتصاد، حقوق، تاریخ، مذهب، فرهنگ، ادب و ... از مشخصههای بارز این نوع دیپلماسی است. برگزاری نشستها و گردهمآییهای متعدد با حضور نمایندگان کشورهای منطقه خزر با هدف بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل حساس بینالمللی و منطقهای و آگاهی از مواضع یکدیگر در خصوص آن مسائل امری بسیار مبرم و ضروری است و میتواند نقش بسیار مهمی را در پیشبرد دیپلماسی عمومی ایفا نمایند. در اینگونه محافل کارشناسان جوان با کارشناسان برجسته در حوزههای مختلف آشنا شده، نظرات و عقاید آنها را شنیده و بدین طریق بر افق فکری و وسعت دید خود افزوده و به درک واقعبینانهتر از تحولات و اتفاقات منطقه خواهند رسید.
همچنین در چارچوب این نوع دیپلماسی، هر یک از دولتهای منطقه خزر با هدف آشکارتر شدن سیاست خارجی خود و انتشار اطلاعات دقیق و مفصل از دیدارشان با کشورهای دیگر میبایست به ایجاد سایتها و مراکز تحقیقاتی مبادرت ورزند. ایجاد مدارس و آموزشگاههای چند منظوره و چندزبانه، افزایش طرحها و برنامههای اجتماعی در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در نگاه نمایندگان جوان جامعه مدنی کشورهای منطقه و آموزش نیز باید در دستور کار متولیان این حوزهها در کشورهای خزری قرار گیرد. آموزش یکی از فاکتورهای کلیدی است که بر جهانبینی هر کسی تاثیر میگذارد.
دیپلماسی انرژی: اگرچه غربیها و آمریکاییها میکوشند از نقش کشورهای حاشیه خزر در فضای انرژی بینالمللی بکاهند، اما همچنان منابع منطقه خزر در تامین امنیت انرژی اتحادیه اروپا نقش تعیینکنندهای دارد، بنابراین انتظار میرود که دیپلماسی کشورهای منطقه خزر نیز افزایش یابد. در این چارچوب، باید مکانیزمهای همکاری چندجانبه موثر و کارا در منطقه خزر ایجاد گردد که بدون تردید نقش مهمی را در تامین ثبات در این منطقه ایفا خواهد کرد. لذا میبایست تشدید دیپلماسی انرژی برای انجام طرحها و پروژههای سودآور خطوط انتقال لوله نفت و گاز به بازارهای بینالمللی در زمره اولویتهای مهم حاشیهنشینان خزر قرار داشته باشد.
دیپلماسی تکنولوژیک: تکنولوژیهای مدرن کنونی به ابزاری برای سلطه اقتصادی-سیاسی کشورهای صاحب تکنولوژی بر کشورهای وارد کننده آن تبدیل گردید. تکنولوژیها در دنیای کنونی منبع مهم قدرت هستند که دارای ارزش اقتصادی بوده و میتوانند به یک کشور در مقایسه با کشور دیگری مزیت و برتری سیاسی-تکنولوژیک ببخشند. کشورهای غربی از طریق برجسته ساختن نقش تکنولوژی در مناسبات بینالمللی، تفوق حاکمیتی بر کشورها را حفظ و تقویت میکنند که کشورهای خزری نیز از این قاعده مستثنی نیستند. غرب و آمریکا توانستهاند کشورهای منطقه را به شدت در حوزه تکنولوژی به خود وابسته نموده و در مقابلِ واگذاری تکنولوژیهای گران خود به آنها، منابع ارزان انرژی و امتیازات قابل توجه سیاسی را دریافت نمایند. غرب از تکنولوژیهای فوق مدرن خود به عنوان ابزار سلطه بر مناسبات بینالملل استفاده میکند، نه ابزار مدیریت و تنظیم آن. بنابراین کشورهای منطقه خزر باید بیدرنگ دیپلماسی علمی-فنی را مورد توجه ویژهای قرار داده و این نوع دیپلماسی را در درجه نخست اهمیت قرار دهند.
دیپلماسی زبانی، فرهنگی و مذهبی: کشورهای منطقه خزر باید به این درک برسند که اگرچه مشکلات و اختلافنظرهایی در منطقه وجود دارد، اما مناسبات و ارتباطات مذهبی، فرهنگی و تاریخی همچنان به عنوان یک فاکتور قوی وحدتبخش و پیونددهنده نقش خود را به خوبی ایفا نموده و توانسته دولتها و ملتهای منطقه را در کنار یکدیگر نگه دارد. رهبران منطقه باید با بهرهگیری از این نوع دیپلماسی، گرایشات و تمایلات واگرایانه در منطقه را به سمت گرایشات و تمایلات همگرایانه سوق دهند. باید شرایطی را به وجود آورند و به اجرای طرحها و پروژههایی مبادرت ورزند که مردم کشورهای منطقه خزر یکدیگر را بهتر بشناسند و مناسبات فرهنگی بهتری با یکدیگر داشته باشند. رجال فرهنگی منطقه باید از فاکتورهایی همچون مذهب، فرهنگ، ادب، تاریخ، موسیقی و هنر برای ساخت محصولات مشترک و برگزاری فستیوالها و گردهمآییهای مختلف با محوریت موضوعات فوق الذکر بهره ببرند تا بدین ترتیب بتوانند به سیاست انحصارطلبانه غرب در ساخت فیلم و برگزاری فستیوالها و برنامههایی مشابه یوروویژن پایان بخشند. با این توضیحات، تعریف و ایجاد یک پارادایم مشترک غالب و رایج در منطقه که متاثر از فرهنگ، تاریخ، تمدن، ادب و سنن مردم کشورهای منطقه خزر باشد، باید به یکی از مهمترین دغدغههای رهبران خزر تبدیل گردد.
اما در پایان بحث پیرامون دیپلماسی، توجهات را به سمت حوزهای جلب میکنیم که غرب آن حوزه را برای وارد آوردن آسیبهای جبرانناپذیر و غیرقابل بازگشت به کشورهای منطقه خزر برگزیده است. صحبت از جنگی موسوم به جنگ هیبریدی است که غرب بر علیه کشورهای منطقه اعلان کرده است. اگرچه ابزارهای گوناگونی برای گفتگوی مستقیم و غیرمستقیم بین مردم و دولتهای منطقه خزر وجود دارد که به برخی از آنها به اختصار در بالا اشاره گردید، اما به هیچ وجه نمیتوان کتمان کرد که مهمتر از آن ابزارها نیز وجود دارد و آن این است که آیا موضوعی که رهبران و دولتهای منطقه خزر قصد دارند پیرامون آن با یکدیگر صحبت کنند برای مردم آنها جذاب هست یا خیر و یا به دغدغههای آنها پایان میدهد یا خیر.
در شرایط رخوت و سستی رجال و رهبران سیاسی منطقه خزر، غربیها پیشقدم شده و حوزههای جذاب و نیز حوزههای دغدغهآفرین برای مردم منطقه را شناسایی و خود را به عنوان طرفدار جدی آن حوزههای جذاب و رافع آن حوزههای دغدغهآفرین معرفی کردند. در همین چارچوب، موضوعاتی همچون دفاع از حقوق بشر، مبارزه با فساد، دفاع از حقوق زنان و ... به دستاویزی برای غرب با هدف تضعیف حاکمیت ملی کشورهای منطقه خزر تبدیل گردید و در صورتی که رهبران آنها ابتکار عمل در این حوزهها را از دست داده و به غرب واگذارند، باید منتظر بلند شدن دیوار بیاعتمادی بین ملتها و دولتهای منطقه باشند که بنیادیترین هدف غرب تلقی میگردد. غرب به شکل هنرمندانهای از این فاکتورها برای از بین بردن وجهه و اعتبار منطقهای و بینالمللی دولتهای منطقه خزر بهره میبرد. رهبران منطقه خزر باید با ایجاد کارگروهی ویژه متشکل از متخصصان و کارشناسان حوزههای جنگ هیبریدی و انقلابات رنگی، شیوههای مبارزه موثر با مصادیق نقض حقوق بشر، فساد و ... را شناسایی و عملیاتی نموده و بدین ترتیب مکانیزمهای موثر و کارآمدی را با هدف تقویت حاکمیت ملی و مقابله با دیپلماسی غیردیپلماتیک غرب در منطقه ایجاد نمایند.
محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/ODUwMQ