بالوتنی قومی در روسیه: واقعیت یا افسانه؟
"بالوتنی قومی" در روسیه: واقعیت یا افسانه؟
موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر (IIKSS) - - بدون تردید یکی از دهها واقعیت جذاب و قابل توجه فدراسیون روسیه این است که از 8 بخش یا ناحیه فدرالی تشکیل شده و این بخشها و نواحی نیز به 83 منطقه تابعه فدراسیون روسیه شامل 21 جمهوری ملی تقسیم میشوند. هر یک از این جمهوریها به واسطه قانون اساسی در حمایت از گروههای قومی ایجاد شدهاند. 28.6 درصد قلمرو روسیه را تشکیل میدهند و 16 درصد جمعیت روسیه در آنجاها زندگی میکنند. تقریبا 83 درصد جمعیت روسیه را روسها تشکیل میدهند، اما این میزان از قومیت و ملیت در شرایط خاص سیاسی-اقتصادی میتواند به یک چالش و یا حتی تهدید امنیتی برای روسیه تبدیل گردد، زیرا این چنین تنوع قومی-ملیتی و نیز مذهبی برخورد و منازعه بین نمایندگان رادیکال آنها را اجتنابناپذیر میسازد. نگارنده گزارش در ابتدا به انواع متفاوتی از منازعات قومی-ملیتی به صورت خلاصه اشاره نموده و پس از آن میکوشد اثبات نماید که روسیه همانگونه که رئیس جمهور این کشور "ولادیمیر پوتین" در سال 2005 به آن اشاره نمود، به اپیدمی فروپاشی گرفتار است و همچنان از چالشهای امنیتی ناشی از محور شرارت تروریسم، افراطگرایی، جداییطلبی و منازعات قومی-ملیتی رنج میبرد.
انواع متفاوتی از منازعات قومی-ملیتی و قومی-مذهبی وجود دارد که هر کدام دلایل و مراحل گسترش خاص خود را دارا است: منازعات کوچک که بین برخی افراد و گروهها با تعلقات مذهبی و قومی مختلف انجام میگیرد؛ منارعات گسترده و جمعی که در سطحی بزرگتر از منازعات کوچک و بین دهها یا صدها نفر از مذاهب و قومیتهای مختلف انجام میگیرد و منازعات کوچک زمینهساز آن هستند؛ منازعه بین نمایندگان گروهها و سازمانهای منسجم قومی و مذهبی و نهایتا منازعه بین گروههای بزرگ قومی-مذهبی که منازعات بزرگ گسترده و جمعی بسترساز آن هستند. با مطالعه تحولات سیاسی داخلی روسیه میتوان گفت که منازعات نوع اول و سوم، به ترتیب منازعات کوچک و منازعه بین نمایندگان گروهها و سازمانهای منسجم قومی و مذهبی در این کشور وجود دارد، زیرا ظهور و بروز منازعات نوع دوم و چهارم، به ترتیب منارعات گسترده و جمعی و منازعه بین گروههای بزرگ قومی-مذهبی منوط به درگیری و منازعه در سطح نخبگان منطقهای و فدرال است که در حال حاضر در روسیه مشاهده نمیشود.
اما این بدان معنا نیست که بسترهای لازم برای ظهور و بروز منازعات نوع دوم و چهارم در روسیه به صورت مطلق وجود ندارد، بلکه بالعکس منازعه ایدئولوژیک بین نخبگان اجرایی ملیتهای مختلف و گروههای ناسیونالیست رادیکال در این کشور وجود دارد. در ادامه به نمونههایی که این ادعا را تائید و تصدیق میکند اشاره میکنیم که تهیه و تدوین پی در پی سیاستها و استراتژیهای قومی-ملیتی و به تبع آن، منشعب شدن روسیه به دو دسته مخالف و موافق از جمله آنها است. در همین چارچوب، "ولادیمیر پوتین" در جریان نشست شورای مناسبات بین قومی و بینملیتی در آستاراخان در آبان با هدف تنظیم مناسبات بین قومیتی-ملیتی با ایجاد قانون جدید "ملت روسیه" موافقت و از برگزاری سال اتحاد و یکپارچگی ملت روسیه حمایت نمود. بنابر اظهارات رئیس جمهور، بدین منظور باید استراتژی سیاست ملی کشور در روسیه تا سال 2025 تهیه و تدوین گردد. او اظهار کرد که «در بین چیزهای دیگر این موضوع نیز میتواند خیلی جذاب باشد. متاسفانه ما هنوز درک نمیکنیم که در چه کشوری زندگی میکنیم، در چه کشور زیبایی.» اما بنابر گزارش رسانههای فدرال، برخی رجال سیاسی روسیه ایده ایجاد قانون "ملت روسیه" را خطرناک توصیف میکنند. رئیس داغستان "رمضان عبداللطیپوف" به صراحت اعلام نمود که «قانون در خصوص ایجاد ملت ماهیتا نمیتواند وجود داشته باشد و این قانون عملا در هیچ یک از کشورهای دنیا پذیرفته نشد.» به عقیده او، ایجاد یک ملت یک فرآیند تاریخی است، اما قانون تنها میتواند مناسبات بین مردم و جوامع را ساماندهی نماید. برخی اتحادیههای ملی-فرهنگی نیز ابراز خطر کردهاند که قانون "ملت روسیه" به از بین بردن اصالت و ماهیت گروههای قومی در روسیه منجر خواهد شد. این در حالی است که مقامات فدرال اظهار میکنند که این قانون به هیچ وجه تعلق قومی-ملی را از بین نمیبرد و صرفا در مباحثات و گفتگوهای سیاسی مفهوم حقوقی-قانونی جدیدی تحت عنوان "ملت روسیه" بوجود میآید.
در خصوص استراتژی توسعه مناسبات ملی در روسیه باید اظهار کرد که پوتین در سال 2012 دستور تهیه و تدوین "استراتژی سیاست ملی کشوری فدراسیون روسیه تا سال 2025" را صادر نمود. در این سند، به صورت خاص پیرامون اشتراکات معنوی مردم چند قومیتی-ملیتی روسیه، ضرورت حفظ و توسعه تنوع قومی-فرهنگی مردم روسیه، انطباق و سازگاری موفقیتآمیز اجتماعی و فرهنگی و همگرا و یکپارچه ساختن مهاجران در روسیه صحبت میشود. لازم به ذکر است که در سال گذشته نیز به دستور رئیس جمهور آژانس فدرال در امور ملیتها ایجاد گردید که وظیفه آن "تقویت اتحاد و یکپارچگی مردم چند ملیتی روسیه" میباشد.
در ادامه بحث پیرامون منازعه پنهانی ایدئولوژیک بین نخبگان اجرایی ملیتهای مختلف و گروههای ناسیونالیست در روسیه باید گفت که در حال حاضر برخی اتحادیهها و سازمانهای قومی اجتماعی و نیز جمهوریهای ملی تلاش میکنند بر سیاست روسیه تاثیر بگذارند. انتقاد اخیر رئیس جمهور چچن "رمضان قدیروف" پیرامون قصد وزارت مالی روسیه برای کاهش بودجه جمهوری از جمله نمونههای بارز و عینی آن است. اخیرا سایت "موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر" به نقل از رسانههای روسی گزارش داده بود که رئیس جمهور چچن "رمضان قدیروف" شرایطی که در آن برای چچن استانداردهای مالی مشابهی با همه مناطق روسیه در نظر گرفته میشود را عجیب خواند. او گفت: «ما به برخی توضیحات مبنی بر اینکه کاهش احتمالی نه تنها به جمهوری چچن، بلکه به همه مناطق تابعه روسیه مرتبط میباشد، با حیرت و تعجب مینگریم.» "قدیروف" همچنین اظهار کرده بود که سازمانهای فدرال برای احیا و توسعه صنعت و دیگر حوزههای اقتصاد چچن در دوران پساجنگ مطلقا هیچ کاری انجام ندادهاند. دبیر مطبوعاتی رئیس جمهور روسیه "دمیتری پسکوف" در پاسخ به اظهارات رهبر چچن اظهار کرد که در حال حاضر فرآیند بودجهای دشواری در روسیه در جریان هست و این موضوع به همه مناطق روسیه مرتبط میباشد، نه برخی مناطق.
اضافه میکنیم که طی سالهای اخیر مراکز مطالعاتی در امور قومیتها و ملیتها بارها با ارائه آمار و ارقام گزارش دادهاند که منازعات قومی-ملیتی در همه قلمرو روسیه در حال افزایش هست. شعارهایی همچون "تغذیه قفقاز را متوقف کنید" و "روسها برای روسیه" نیز گهگاهی در روسیه به گوش میرسد. همه اینها بیانگر آن است که دشمنی و عداوت بین فرهنگی، بین مذهبی و بین قومی-ملیتی در روسیه در حال افزایش هست و مقامات کرملین نتوانستند از تقویت این روند جلوگیری نمایند. همچنین بر اساس نتایج نظرسنجی انجام گرفته از سوی مرکز نظرسنجی مستقل "لوادا-سنتر"، بیش از نیمی از مردم روسیه از خطر فروپاشی روسیه سخن میگویند. بسیاری از گزارشاتی که رسانههای روسیه منتشر میکنند نیز نشان میدهد که مقامات کرملین از کافی نبودن گرایشات و تمایلات میهنپرستانه در روسیه نگرانند. دیگر نگرانی و دغدغه ناسیونالیستهای روسیه این است که در قانون اساسی این کشور اگرچه پیرامون ملت چند قومیتی-ملیتی روسیه صحبت میشود، اما به روسها در آن اشاره نمیشود که یک مورد ویژه حقوقی و یکی از مشکلات مبرم سیاست داخلی روسیه تلقی میشود. ناسیونالیستهای روسی مدام این سوال را مطرح میکنند که به چه دلیل ملتی که بیش از 80 درصد جمعیت روسیه را شامل میشود، تاکنون در جایگاه و موقعیت ملتی قرار نگرفت که پایه و اساس ملت روسیه را تشکیل میدهد.
مشکلات مرتبط با منازعات بینقومی و بینملیتی در روسیه زمانی مبرمتر میگردد که دشواریهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از تحریمها و کاهش قیمت نفت و جنگ در سوریه و حضور بسیاری از اهالی قفقاز شمالی و دیگر مناطق مسلماننشین روسیه در مناطق منازعه در خاورمیانه را در تحلیل خود لحاظ کنیم، زیرا این متغیرها ممکن است به بیشتر شدن تعارضات و منازعات بین قومی-مذهبی در روسیه انجامد و احتمالا مطالبات شهروندان روس برای ممنوعیت ورود مردم قفقاز شمالی به بخشهای مرکزی روسیه، بستن مرزها بین جمهوریهای قفقاز شمالی و دیگر مناطق روسیه، تقویت کنترل دولت بر عبور و مرور اهالی قفقاز شمالی به دیگر مناطق روسیه و حتی جدایی قفقاز شمالی از روسیه افزایش خواهد یافت.
در جمعبندی نهایی باید گفت که دولت فدرال روسیه نه تنها با تهدید تقویت گرایشات قومی-مذهبی در مناطق مختلف روسیه، به صورت خاص در مناطق قفقاز شمالی مواجه است، بلکه با تهدید تقویت گرایشات و تمایلات ناسیونالیستی افراطگرایانه نیز مواجه است. نمیتوان به سادگی از برجسته شدن تدریجی مفاهیمی همچون "دنیای روسی" و "دنیای اسلامی" و نیز "اهالی روس" و "اهالی غیرروس" در روسیه گذشت. بدون تردید عدم توانایی مسکو در برقراری توازن و میانجیگری فعال و منصفانه بین اینها ممکن است به بیثباتی قومی-ملیتی در روسیه منجر گردد که میتوان از آن به "بالوتنی قومی" تعبیر نمود.کرملین این تهدید را درک کرده و به خوبی از تبعات و پیامدهای آن آگاه هست، به همین دلیل قصد دارد به تهیه و تدوین استراتژیهای جدید مبارزه با این تهدید پرداخته و یک تعریف حقوقی ثابت و دقیقتر از ملت ارائه دهد که در کشورهایی که دارای قومیتها و ملیتهای مختلفی هستند متعارف و معمول میباشد. در این گونه کشورها به اتحاد و یکپارچگی و حاکمیت و تمامیت ارضی توجه ویژهای میشود. برای نمونه، در آمریکا مفهوم "ملت آمریکا"، در ایران مفهوم "ملت ایران" و در چین دکترین "ملت چین" یکی از مفاهیم مهم و تعیین کننده در قانون این کشورها هست. بنابراین کرملین نیز نمیتواند نقش اتحاد و یکپارچگی ملی در روسیه را نادیده بگیرد و ناچیز شمارد، زیرا توجه ویژه به این فاکتور در کشوری بزرگ و چند قومیتی همچون روسیه با هدف توسعه کشور و تامین امنیت آن بسیار حیاتی است.
محسن حمیدی, عضو شورای علمی موسسه بین المللی مطالعات دریای خزر
http://www.iikss.com/fa/index.php/route/news_det/NzQ0NQ